مدیریت رشته تخصصی زنان، به دست توانمند بانوان، یکی از بزرگترین افتخارات آنها در سالهای پس از انقلاب است
در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فضای مطلوبی جهت رشد جامعهی بزرگ زنان کشور ایجاد شد که متاثر از این فضا، پیشرفت های چشمگیر و افتخارآمیز آنها را در عرصه های مختلف و از جمله حوزه علوم پزشکی شاهد بودیم و نقطه عطف این افتخارات را می توان، مدیریت مدّبرانهی این قشر توانمند، بر حوزهی تخصصی زنان، زایمان و نازایی دانست؛ رشته ای که به زعم بسیاری از بزرگان و پیشکسوتان عرصه پزشکی، رسالتی بس خطیر، فرسایشی و پر مسئولیت است. در این گفتگو پای صحبتِ چهار تن از اساتید پیشکسوت بالینی رشتهی زنان نشستیم تا ضمن شنیدن سخنان و تجارب آنها، از اقدامات و گام های رو به پیشرفتی که طی چهاردهه اخیر در این حوزهی تخصصی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد برداشته شده اطلاعاتی را کسب کنیم.
وبدا: با سپاس از حضور شما اساتید گرانقدر در این گفتگو، لطفا خود را برای مخاطبین وبدا معرفی نموده و خلاصه ای از سابقه حرفه ای خود عنوان بفرمایید؟
دکتر پورجواد: من منیره پورجواد متولد شهر مشهد هستم. دوره دبستان و دبیرستان را در زادگاهم گذراندم و در سال ۱۳۵۰ وارد دانشگاه مشهد شدم. در آن زمان فرایند بگونه ای بود که به طور مستقیم وارد رشته پزشکی نمیشدیم، بلکه سال اول در مرکز تعلیمات بودیم و بر اساس معدلی که کسب میکردیم به یکی از رشته های دانشگاهی که شامل رشتههای پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، شیمی و فیزیک بود وارد میشدیم و من هم که جزء ۸۰ نفر اول دانشکده بودم توانستم در سال 1350 وارد رشته پزشکی شوم و در سال ۵۸ هم فارغ التحصیل شدم. مدتی در سبزوار و مشهد به عنوان پزشک عمومی کار کردم و سالهای ۶۱ تا ۶۵ دوره دستیاری تخصصی زنان و مامایی را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد و بیمارستان امام رضا(ع) گذراندم.
این دوران یکی از مشکلترین سالهای زندگی من بود، چون جزو نخستین دورههایی بودیم که وارد رشته تخصصی زنان بودیم و پیش از آن برای حضور زنان در این رشته موافقت نمیشد، چراکه معتقد بودند رشته زنان بسیار سنگین و طاقت فرسا است و بانوان از پس آن بر نمی آیند. اما پس از انقلاب ما به رشته زنان آمدیم و ثابت کردیم که توانمندی مدیریت این رشته را داریم، البته سخت بودن این رشته حقیقتی است که امروز ما هم به آن رسیدیم، رشته زنان فوق العاده پر استرس و طاقت فرسا و مشکل است.
ما در سال اول رزیدنتی ۱۵ شب شیک داشتیم و این شیفتهای کاری برای من که سه فرزند کوچک داشتم بسیار سخت بود، به هر حال این ۴ سال تمام شد و من سال 1365 رشته تخصصی زنان را آزمون بو.رد دادم و خوشبختانه پذیرفته شدم همان سال همسرم که برای طی یک دوره فوق تخصصی به انگلیس رفته بود، برای من هم از بخش سونوگرافی یکی از بیمارستانهای شهر منچستر انگلیس پذیرش گرفت و من هم رفتم در آن مرکز یک دوره پست گرجوور کورس را گذراندم و در سال ۶۶ به ایران برگشتیم و در همان سال به استخدام دانشگاه علوم پزشکی مشهد درآمدم.
از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۱ در بیمارستان امام رضا(ع) بودم.( آن زمان استاد گرامی حشمت الله حبیبی مدیر گروه و رئیس بخش بودند) و در سال 1371 حکمی را دریافت کردم که به بیمارستان حضرت زینب بروم.. این بیمارستان صرفاً درمانی بود و توسط 6 تن از متخصصین زنان مرد اداره میشد.
به دلیل عملکرد خود بیمارستان حضرت زینب (س) و همچنین مصاحبههایی که من درباره آن با رسانههای مختلف داشتم، کم کم سعی کردیم پرسنل زن را جایگزین آقایان کنیم و حتی رانندگان را نیز از بانوان قراردادیم تا یک محیط امن برای زنان باردار باشد. البته این کار در کشورهای دیگر هم مرسوم بود و زمانی که من در بیمارستان منچستر بودم مشاهده میکردم که در بخش زنان و مامایی اثری از آقایان نبود و همه آن با خانمها اداره میشد و به این ترتیب بانوان آرامش بیشتری داشتند. به هر حال بیمارستان حضرت زینب (س) هر روز شلوغتر شد؛ به طوری که آمار زایمانها به بیش از ۱۵۰۰ و بالاتر از آن رسید و ما به جناب آقای دکتر بهرامی رئیس وقت دانشگاه اعلام کردیم که این فضای فیزیکی برای ما کوچک است و ایشان از من و دکتر جهانیان که آن زمان مدیر گروه بودند خواستند که از محل فعلی بیمارستان ام البنین (س) بازدید کنیم. آن زمان بیمارستان فعلی ام البنین (س)درمانگاهی بود که توسط موسسه خیریه آیت الله شیرازی ساخته شده بود و تنها از یک قسمت کوچک آن به عنوان درمانگاه استفاده میشد و باقی آن بلا استفاده بود . پس از بازدیدی که ما با دکتر جهانیان داشتیم احساس کردیم که فضای خوبی است و بر همین اساس یک قرارداد صد ساله بین دانشگاه و موسسه خیریه بسته شد و اداره این بیمارستان بر عهده دانشگاه گذاشته شد.
بعد از جابجایی ما از بیمارستان حضرت زینب (س) به بیمارستان فعلی ام البنین (س) کارها ادامه یافت . به جز من دو عضو ثابت هیئت علمی و یک عضو هیئت علمی هم به صورت چرخشی حضور داشتند. علاوه بر آن رزیدنتها هم بصورت چرخشی میآمدند. با توجه به اینکه مراجعه به درمانگاه مامایی خیلی زیاد بود،از نگاه من فرصت بسیار خوبی برای رزیدنتها بود که یک دوره کامل معاینه لگن را یاد بگیرند و فرق زایمان طبیعی و غیرطبیعی را که اساس مامایی است بیاموزند. در کنار این مسئولیت من در سایر بخشها هم مشغول به کار بودم.
دکتر ثقفی: دکتر نفیسه ثقفی هستم، ورودی ۱۳۵۳ به دانشگاه و در سال 1361 هم رزیدنت شدم و از آن زمان در این رشته خطیر کار میکنم. بنده معتقدم بزرگترین و با ارزشترین شغل، شغل معلمی است که در واقع شغل انبیاء است و در کنار آن شغل طبابت که مربوط به خود خداوند متعال است. چون میفرماید: " هوالشافی " و با تمام مقامات ارزشمندی که تمام مقدسات دنیا و اسلام دارند، هنوز این کلمه " هو الشافی" مختص خداوند است و ما در واقع نمایندگان و منتخبین خداوند هستیم؛ برای اینکه سلامتی را به بندگان به لطف خداوند هدیه کنیم. این رسالتِ یک پزشک است و بسیار مقدس است و هیچ چیز نمیتواند جایگزین آن باشد. همانطور که میدانید تمام این یشرفتها و ترقیات برای بشر است و تا زمانی که انسان سالم است به تمام متعلقات ( اعم از ملک، ماشین، پول و...) وابسته است و زمانی که بیمار میشود، هیچ چیزی برای او جز سلامتی اهمیت ندارد، لذا اگر به این موضوع دقت کنیم جایگاه اصلی پزشک را میفهمیم.
در این سالهایی که جایگاه استاد دانشگاه را داشتم، به این باور رسیده ام که داشتن دو شغل مهم طبابت و معلمی، بسیار جایگاه مهمی است و وقتی ما خودمان آن را انتخاب کردیم ، باید قدر خود را بدانیم؛ به این معنا که قدم ما، گفتار ما، رفتار ما، آموزشی باشد. ما قبل از انقلاب و حتی پس از آن هنوز 50 درصد رزیدنت مردان را در رشته تخصصی زنان داشتیم و با توجه به سختی رشته زنان و اینکه قوای بدنی بالایی میطلبد، واقعا باعث افتخار جامعه زنان ما است که این رشته به زنان ما سپرده شده و تنها رشته تک جنسیتی است. این بسیار مهم و ارزشمند است. البته این رشته نه روز دارد و نه شب و نه تعطیلی و مرتباً باید پزشک آماده کار باشد. چون ما در لحظه و در آنِ واحد با دو موجود مادر و نوزاد سر کار داریم و باید سلامت دو نفر را در قالب یک نفر تامین کنیم. لحظهها در این رشته بسیار مهم است و ممکن است در یک آن، یک مادر سالم باردار تبدیل به یک مادر پرخطر شده و زایمان او با مشکلاتی روبرو شود.
لذا من میخواهم این پیام را از طرف متخصصین زنان ( حتی کشور) عرض کنم که دولتمردان و مسئولین ما، از خدمت متخصصین زنان که توسط جامعه زنان این کشور ارائه میشود به عنوان یک افتخار در دنیا یاد کنند و به کسانی که سیاستهای زن ستیزانه جمهوری اسلامی را به دروغ در دنیا مطرح میکنند برسانند که یکی از حساسترین رسالتهای کشور به دست جامعه زنان سپرده شده است و الحق و الانصاف که بسیار خوب در این عرصه درخشیدند و این درخشش در حالی محقق شد که این زنان رسالتهای دیگری همچون همسر بودن و فرزند داشتن ا هم تجربه میکنند.
از سوی دیگر طبق قانون مصوب کشوری مسئول مادران باردار از ابتدای بارداری تا ۴۲ روز پس از زایمان به متخصصین زنان سپرده شده و این مسئله بسیار خطیری است هر فرزندی که پس از تولد دچار مشکلاتی از جهت ذهنی شود، ممکن است مربوط به زایمان بدانند و همینطور مادری که دچار عوارض دوران حاملگی یا زایمان میشود و یا مرگ و میر آنها، متوجه متخصص زنان خواهد بود. این از افتخارات حوزه زنان کشور است که ما کمترین میزان مرگ و میر مادران را در سطح جهان داشتهایم و از این بابت مورد تشویق بین المللی نیز قرار گرفتیم.
این افتخارات باید در سطح ملی و بینالمللی مطرح شود و تاب آوری این رشته را بالا ببریم. اگر متخصصین جوان ما میخواهند که در این رشته تاب آوری داشته باشند و به رشتههای آسانتر جابجا نشوند، باید اولاً در انتخاب رزیدنتها دقت کنیم و افراد با تجربه و دلسوز را برای این رشته مهم برگزینیم و در عین حال به آنها رسیدگی کنیم.
دکتر جهانیان: دکتر منیره جهانیان هستم. متولد ۱۳۳۰ در طبس... دوره دبستان و دبیرستان را در طبس بودم و دوره دانشگاه به تشویق مادرم که بسیار مایل بودند در رشته پزشکی تحصیل کنم، در سال 1348وارد دانشکده پزشکی شدم و مدت ۷ سال در آنجا بودم . در سال ۱۳۵۵ فارغ التحصیل شدم و در طی مدت تحصیل از سال سوم دانشکده با راهنمایی یکی از دوستانم ( خانم دکتر شیروانی) به یک زایشگاه رفتم در نزدیکی حرم مطهر ( به نام زایشگاه رازی ) و در آنجا شب در میان کشیک میدادم و واقعاً به رشته زنان بسیار علاقمند شدم. پس از اتمام دوره پزشکی عمومی به سپاه بهداشت رفتم و دو سال خدمت را در روستاهای اطراف گذراندم که این کار بسیار برای من لذت بخش بود.
در سال ۱۳۵۸ دوره رزیدنتی را در بیمارستان امام رضا(ع) آغاز کردم. در سال ۶۲ فارغ التحصیل شدم و همان سال هم به عنوان استاد یار تمام وقت بیمارستان امام رضا(ع) شدم و تنها خانمی بودم که در آنجا شروع به کار کردم. در سال ۷۱ دانشیار و در سال ۸۰ استاد تمام وقت دانشکده پزشکی شدم در تمام این مدت جز یکی دو سال هیچ کار خصوصی نداشتم و تمام مدت در دانشگاه فعالیت میکردم. از سال ۸۰ تا ۸۸ مدیر گروه زنان بودم و در خدمت خانم ها دکتر پورجواد، دکتر ثقفی و دکتر خادم بودیم که پس از ما آمدند. سال ۱۳۷۴ به پیشنهاد دانشگاه، من و چهار نفر دیگر از اعضای هیئت علمی مسئول تاسیس مرکز ناباروری دانشگاه شدیم و یک دوره کوتاه به یزد و رویان رفتیم و آموزش دیدیم، به اتفاق خانم ها دکتر خادم و دکتر شرفی و آقای دکتر شمسا بخش ناباروری را در بیمارستان شریعتی راه اندازی کردیم که بنده مدت ۸ سال رییس بخش آنجا بودم. اکنون این مرکز در بیمارستان امام رضا(ع) است و من خوشحالم که توانستم حدود ۸ سال آنجا را مدیریت کنم و اولین نوزاد حاصل از IVF در سال ۷۵ به دنیا آمد که تمام مراحل آن را خودم برای مادر انجام داده بودم.
دکتر حفیظی: دکتر لیلی حفیظی هستم، متخصص زنان و فلوشیپ جراحی لاپاراسکوپی زنان. از سال ۱۴۰۱ پس از خانم دکتر ثقفی ( استاد عزیزم) مدیریت گروه زنان را بر عهده دارم. در مورد تاریخچه رشته تخصصی زنان در مشهد بد نیست مقدمه ای را عرض کنم، از سال ۱۳۱۳ همزمان با تاسیس بیمارستان امام رضا(ع) پخش زنان این مرکز راه اندازی شد و در سال ۱۳۱۸ آموزشگاه بهداری مشهد تاسیس شد که اولین آموزشگاه پس از تهران بود و تربیت نیروهای بهداری در مشهد شروع شد. سال ۱۳۲۴ آقای دکتر سالاری به جمع متخصصین زنان بیمارستان امام رضا(ع) پیوستند و پس از افتتاح دانشکده پزشکی در آذر ۱۳۲۸ اولین پذیرش دانشجوی پزشکی در مشهد آغاز شد و یک سال بعد از آن آقای دکتر وهاب پرتوی به عنوان رزیدنت زنان در بخش زنان بیمارستان امام رضا(ع) دوره رزیدنتی را آغاز کردند.
پس از تاسیس بیمارستان قائم(عج) در سال ۱۳۵۰حوزه زنان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد تا سالها در دو بیمارستانهای قائم(عج) و امام رضا(ع) فعال بودند و از سال ۷۱ که بیمارستان حضرت زینب به این مجموعه اضافه شد، بیمارستان حضرت زینب (س) هم جزو گروه آموزشی دانشگاه قرار گرفتند و رزیدنتها به صورت روتیشن از بیمارستان امام رضا(ع) و قائم(عج) به بیمارستان حضرت زینب (س) میرفتند. در یک زمان کوتاهی بیمارستان هاشمینژاد هم جزو گروه آموزشی بود که خیلی طول نکشید و از سال ۸۴ بیمارستان حضرت زینب (س)به بیمارستان ام البنین(س) انتقال یافت و بیمارستان حضرت زینب(س) به عنوان مرکز ناباروری میلاد انتخاب شد و از سال ۹۹ به بیمارستان امام رضا(س) منتقل شد.
از ابتدای امسال یعنی ۱۴۰۳ بیمارستان ام البنین(س) از آموزش خارج شد و در حال حاضر گروه آموزشی زنان بین دو مرکز امام رضا(ع) و قائم (عج) متمرکز شده است. در خصوص فعالیتهایی که در حال حاضر در بخش زنان و گروه زنان داریم، جا دارد که از همه همکاران تشکر کنم چون گروه زنان گروهی است که با کمترین تعداد اساتید در مقایسه با گروههای مشابه که بیشترین کارهای تخصصی و فوق تخصصی را انجام میدهد، ما 5 رشته فلوشیپی و فوق تخصصی داریم که در ۴ مورد آن پذیرش و آموزش فلوشیپ را داریم و رشته پنجم یعنی رشته اختلالات کف لگن در حال اقدام برای پذیرش فلوشیپ است اسامی رشتههای فوق تخصصی ما شامل رشته ناباروری، رشته پرناتال مادر و کودک، انکولوژی، فلوشیپ لاپاراسکوپی که من خودم جزو اولین دورهای بودم که این دوره را در سال ۹۱ در دانشگاه تهران گذراندم و بلافاصله اقدام کردیم برای پذیرش فلوشیپ در این رشته و به حمدالله ۴ سال است که ما در حال تربیت فلوشیپ هستیم و رشته اختلالات کف لگن که همه اینها رشتههای فوق تخصصی است و کارهای پژوهشی زیادی انجام میشود. یک هسته تحقیقات سلامت مادر و افزایش جمعیت را تشکیل دادیم، به همت استاد بزرگ دکتر ثقفی چند سالی است که هسته تحقیقات ایجاد شده و امیدواریم به مرکز تحقیقات تبدیل شود. همینطور مجله زنان دانشگاه مشهد که به همت دکتر پورجواد شروع به کار کرده و مقالات زیادی در آن چاپ شده و اسکاپوس است.
وبدا: از مسوولیت هایی که در طول این سالها در دانشگاه داشته اید بفرمایید و اقداماتی که در طول این دوره خدمت انجام شده است؟
دکتر پورجواد: من حدود ۲۰ سال مسئولیت اداره بیمارستان ام البنین(س) را داشتم و در کنار آن فعالیتهای دیگری از جمله عضو هیئت ارتقاء بورد در سال های ۸۱ و ۸۲ را عهده دار بودم. همچنین عضو کمیسیون نشریات کشور بودم و با همه گرفتاریها باید شنبههای اول هر ماه به جلسه کمیسیون نشریات کشور که در تهران برگزار می شد، میرفتم و عصر آن روز برمیگشتم.
مجله زنان و مامایی از سالهای ۶۶- ۶۷ مجوز گرفت و به صورت دو فصلنامه منتشر میشد. چون چند دوره از زمان عقب افتاده بود کمیسیون نشریات تصمیم گرفت این امتیاز را از دانشگاه مشهد بگیرد، آن زمان به بنده یک حکمی به عنوان سردبیر در سال فروردین ۸۱ داده شد و اولین نسخه این مجله با کمک دبیر اجرایی مجله و چند تن از همکاران بیمارستان ام البنین(س) مقالات را تصحیح و رفرنسها را درست کردیم و یک نسخه دستنویس مجله را به وزارتخانه در تهران بردم، در آنجا از من امضای کتبی گرفتند که مجله به روز باشد، من برگشتم و مجله را ابتدا به شکل دو فصلنامه، بعد به شکل فصلنامه و بعد دو ماهنامه و بعد ماهنامه، در سالهای ۹۱ تا ۹۵ بصورت هفته نامه چاپ میکردیم و علت اینکه هفته نامه شد، این بود که ما خیلی این مجله را تبلیغ میکردیم.
سال ۱۳۹۵ در جشنواره رازی ما امتیاز اول را کسب کردیم و اول شدیم و لوح تقدیر هم از وزیر محترم دریافت کردیم و پارسال نیز در سال ۱۴۰۲ مجدداً این اتفاق افتاد. در سال ۸۳ ما در سایت اسکاپوس ایندکس شدیم. کمیسیون نشریات و انجمن متخصصین زنان ایران که در تهران تشکیل میشد و مرحوم دکتر پوررضا و دکتر حسین بدخش و دکتر متین دکتر رازی از سراسر کشور به آنجا میآمدند، مخالف این بودند که مجله زنان و مامایی مشهد، مجله زنان و مامایی ایران باشد و میگفتند که مجله باید یک مهره انجمن داشته باشد و چون انجمن ندارید، باید با اسم مشهد مجله را منتشر کنید. ما پرسیدیم که چطور میتوانیم انجمن داشته باشیم، ایشان برای ما این موضوع را توضیح دادند و من آن را پیگیری کردم و بالاخره انجمن زنان و مامایی نازایی استان را به ثبت رساندیم و مهر آن هم طراحی شد و از آن به بعد میتوانستیم مهر انجمن را پشت مجله داشته باشیم. سال ۸۳ اولین جلسه انتخابات انجمن بود که با حداکثر آرا من رئیس انجمن شدم و حدود ۱۲ سال این کار را بر عهده داشتم. عضو هیئت ممیزه دانشگاه و عضو کمیته تخصصی دانشگاه و عضو هیئت مدیره نظام پزشکی نیز بودم و همچنین در کمیته ترویج تغذیه با شیر مادر. در کنار همه این مسئولیتها مسئول فرزندان بودن و تهیه یک فضای آرام برای پیشرفت فرزندان و ضمن آن یک همسر خوب بودن حقیقتاً کار آسانی نبود. همیشه ما شنیدهایم که پشت سر یک مرد موفق یک زن موفق هست، اما من معتقدم که پشت سر یک زن موفق نیز باید یک همسر فداکار و حق شناس باشد که بتواند فضای نبود همسر را پر کند، من خوشبختانه این شانس را داشتم.
وبدا: به نظر اساتید گرامی، چه اقدامات و فعالیت هایی در دانشگاه می تواند به تقویت حوزه کاری متخصصین زنان کمک کند؟
دکتر ثقفی: در حال حاضر متخصص زنان جنرال قَدَری داریم که در همه حوزههای تخصصی زنان زایمان و نازایی خیلی خوب انجام وظیفه میکنند اما معمولا با شاخه شاخه شدن رشتههای تخصصی، این رشته نیز به نوعی تخصصیتر شده و تربیت فلوشیپها نیز در همین راستا انجام میشود یعنی علی رغم اینکه یک پزشک متخصصِ زنان است در یک حوزهای که بیشتر مورد علاقه اوست نیز فعالیت میکند. در زمینه مرگ و میر مادران که به عنوان یک شاخص بین المللی است، در دانشگاه مشهد سالهاست که کار میشود و ما جلسات بسیاری را برگزار کردهایم. جلسات متعدد آموزشی اورژانسهای زنان و مامایی را با گروهها برگزار میکنیم. جلسات آموزشی برای خود عزیزان ماما داریم و حتی در شهرهای استان سفر میکنیم. برای افزایش شاخص بهبودی آمار مرگ و میر مادران یک همت بزرگ از سوی وزارتخانه میطلبد، تا کمک کنند که با افزایش آگاهی عمومی این شاخص را ارتقاء دهیم.
دکترحفیظی: با توجه به اینکه در مورد سختی کار متخصصین زنان سخن به میان آمد، به عنوان مدیر گروه میخواهم در خصوص سختی عضو هیئت علمی گروه زنان هم صحبت کنم. همانطور که اساتید فرمودند یک متخصص زنان یک مادر و یک همسر است و مسئولیت بیماران هم روی دوش آنها است . همین متخصص زنان وقتی هیئت علمی دانشگاه میشود در واقع یک معلم هم هست. یعنی تا ظهر حضور فیزیکی در دانشگاه و تعلیم دانشجو و در عین حال خودش نیز باید به روز باشد و دائماً اطلاعاتش را به روز کند. طراحی سوال و حضور در جلسات مختلف و برخی از اساتید در مسائل سیاسی نیز حضور دارند. در کنار همه این مسئولیتها تربیت فرزندان هم امری مهم است. پذیرش مسئولیت کشیک رزیدنت که یکی دیگر از رسالتهای مهم اساتید است. در بین گروههای آموزشی، گروه زنان بسیار فعالیت های چشمگیری دارد و دانشگاه باید به صورت ویژه به این گروه نگاه کند.