دکتر موسی الرضا حاج زاده، متولد 1332 در یکی از روستاهای جاجرم، استاد پیشکسوت گروه فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی مشهد از جمله شخصیت های علمی برجسته و پیشگام در عرصه های آموزشی، پژوهشی و اجرایی این مجموعه دانشگاهی است که در طول سالهای خدمت، مسئولیت های متعددی را هم در بحث تعلیم دانشجویان، هم در حوزه پژوهش و هم در زمینه های مدیریتی و اجرایی عهده دار بوده و از جمله این مسئولیت ها می توان به پذیرش پست های ریاست دانشکده پرستاری و مامایی، ریاست دانشکده پیراپزشکی، ریاست پژوهشکده بوعلی و حدود ۶ سال مدیریت گروه فیزیولوژی دانشکده پزشکی اشاره کرد. دکتر حاج زاده حدود 5 سال قبل طی دعوتنامه ای از سوی یکی از مراکز علمی کانادا دعوت به همکاری شد، اما عشق و علاقهی وافر به این آب و خاک سبب شد تا این استاد پیشکسوت همچنان در سنگر خدمت به هموطنان خود باقی بماند. در ادامه گفتگوی وبدا با این استاد پیشکسوت را می خوانید:
*وبدا: ضمن سپاس از حضور شما در این گفتگو، در ابتدا شرح مختصری از سوابق تحصیلی و کاری خود عنوان بفرمایید؟
دوره دبستان را در جاجرم بودم و برای گذراندن تحصیلات متوسطه به بجنورد آمدم و در سال ۱۳۵۲ دوران دبیرستان را در رشته ریاضی به پایان رساندم و همان سال در دانشگاه فردوسی مشهد در یک رشته مشترک که ریاضی، فیزیک و شیمی بود، پذیرفته شدم. اما قبل از ورود به این رشته، به این نتیجه رسیدم که رشته پزشکی؛ هم به جهت خدمت و هم سایر ویژگی های آن با روحیات من سازگارتر است، لذا همان سال مجدداً کنکور دادم و در رشته مشترک پزشکی و دندانپزشکی پذیرفته شدم و پس از اینکه یک سال در مرکز تعلیمات دانشگاه فردوسی تحصیل کردم دانشجویان به ۲ رشته پزشکی و دندانپزشکی تقسیم شدند که البته در آن زمان گرایش به رشته پزشکی بیشتر بود و من هم رشته پزشکی را انتخاب کردم و دوران تحصیل من در مقطع عمومی پزشکی در سال ۱۳۶۰ به پایان رسید.
از سال ۱۳۶۰ به مدت دو سال، برخی مسئولیتهای اجرایی را در سازمان هلال احمر خراسان بزرگ ذیل پست های معاونت امور اجتماعی، معاونت امور امدادی و همزمان به عنوان سرپرست سازمان تدارکات درمانی که یک تشکیلات تهیه مواد دارویی و لوازم پزشکی بود، عهده دار شدم و سرانجام در سال ۱۳۶۲ در انتخابات مجلس شورای اسلامی از بجنورد شرکت کردم که البته رای نیاوردم و توفیق نماینده شدن دست نداد. از همان سال ۶۲ که عملاً سازمان هلال احمر را ترک کردم، به عنوان مربی در دانشکده پزشکی مشهد استخدام شدم و به عضویت هیئت علمی ای دانشکده در آمدم و تا سال ۱۳۶۵ به عنوان مربی در گروه فیزیولوژی مشغول به کار بودم.
*وبدا: از دوره تحصیلات خود در خارج از کشور هم توضیحاتی بفرمایید؟
من به همراه آقای دکتر بسکابادی در مهرماه ۱۳۶۵ توسط ریاست وقت دانشگاه ( مرحوم دکتر اشتیاق حسینی که از مدیران پرتلاش و متدین دانشگاه بودند) بورسیه انگلستان شدیم و برای تحصیل به دانشکده UCL که یکی از دانشکدههای بزرگ و معتبر لندن است، رفتیم. در شروع تحصیل، در دوره MST یا فوق لیسانس پذیرفته شدیم و بعد وارد دوره PhD و این مقطع را در بیمارستان گذراندیم. ( حدود ۸ ماه در آنجا تحصیل کردم و پس از آن برگشتم به بیمارستان middelsex و دوره PhD را در آنجا تمام کردم ) و نهایتاً در سال ۱۳۷۰ با موفقیت در اخذ مدرک PhD به ایران برگشتم و در واقع از آن سال یعنی فروردین 1371 به عنوان استادیار در گروه فیزیولوژی دانشکده پزشکی وارد کارهای آموزشی و پژوهشی شدم.
*وبدا: به سایر مسئولیت هایی که طی سالهای خدمت برعهده داشتید نیز اشاره بفرمایید؟
بنده در مقاطع زمانی مختلف ریاست دانشکده پرستاری و مامایی، پس از آن ریاست دانشکده پیراپزشکی و ریاست پژوهشکده بوعلی را عهده دار بودم و در نهایت مجدداً به کارهای آموزشی و پژوهشی بازگشتم، همچنین حدود ۶ سال مدیر گروه فیزیولوژی بودم و پس از آن کارهای مدیریتی نداشتم. یک دوره خیلی کوتاه نیز به عنوان معاون آموزشی و پژوهشی در دانشکده طب ایرانی که تازه تاسیس شده بود منصوب شدم و پس از آن مشغول کارهای آموزشی و پژوهشی بودم و از آن زمان تا کنون در سمتهای اجرایی دیگری قرار نگرفتم.
*وبدا : با توجه به نقش پژوهش در پیشرفت یک مجموعه دانشگاهی، شرایط پژوهش را در دانشگاه ما چطور ارزیابی می کنید؟
تا پیش از دهه ۷۰ تقریبا همه رویکرد دانشگاه علوم پزشکی مشهد بر آموزش متمرکز بود و حوزه پژوهش چندان مطرح نبود، اما از سالهای ۷۰ به بعد که دانشجویان رشتههای مختلف و از جمله در رشته فیزیولوژی به خارج از کشور اعزام شدند، پس از بازگشت به نگارش مقالات و آثار مبادرت کردند و این مقدمه ای شد برای تقویت کارهای تحقیقاتی در دانشگاه. اکنون هم اگر به تالیفات گروه فیزیولوژی نگاهی داشته باشیم حدود ۶۷۰ مقاله تا ۲ سال قبل توسط گروه فیزیولوژی طی سالهای دهه 70 به بعد نگارش شده که عمدتا هم مقالات پربار و قابل استفاده است. در سایر رشتهها هم همینطور است، بنابراین از نظر کمّی اکنون شرایط پژوهشی و آموزشی در دانشگاه در حد مناسبی است. اما از یک منظر کلی به مسئله آموزش و پژوهش واقعیت امر این است که دانشگاه باید یک برنامه حداقل ۵۰ ساله داشته باشد و این در دانشگاه اکنون وجود ندارد، البته هر گروه و مجموعهای خودش بر اساس نظرات اعضای هیئت علمی خود یک برنامه ۵ ساله یا ۱۰ ساله و ... تدوین میکنند، اما این دانشگاه است که باید یک افقی حداقل ۵۰ ساله را برای خود ترسیم کند و این اکنون در دانشگاه نیست و شاید در وزارتخانه هم نباشد، لذا اساتید و بزرگانی که در واقع لیدر های فکری دانشگاه هستند، به عنوان برنامه ریزان اصلی باید این برنامه ۵۰ ساله را تدوین کنند.
مقام معظم رهبری مدتهاست که از تمدن شهر اسلامی صحبت میکنند و در همین زمینه هم کسانی که دلسوزند به کار افتادهاند و آثاری را مبنی بر اینکه که این سخن مفهومش چیست و باید به کجا برسد؟ تنظیم میکنند. بر همین اساس دانشگاهها هم باید خود را در یک تعریفی که یک تمدن اسلامی در حال به وجود آمدن است قرار دهند و در این تمدن اسلامی اگر دانشگاه خود را تعریف کند، به راحتی میتواند به جایگاهی برسد که در دورههای پرتلألو اسلامی به ویژه در زمینههای پزشکی که بزرگانی مثل ابن سینا و زکریای رازی به وجود آمدند، دوباره چنین افرادی در امور پزشکی به وجود بیایند. بنابراین شرایط را میتوان در حد مناسبی دانست اما آن افق آینده هنوز ترسیم شده نیست و باید مسئولان دانشگاه و کسانی که نگاه کلان دارند در نظر داشته باشند و دانشگاه را در این افق تمدن اسلامی تعریف کنند، اگر چنین شد و تربیت نیرو در این راستا قرار گرفت، با کمک همین نیروها میتوانند در یک بازه زمانی ۳۰ یا ۴۰ ساله برنامهریزی علمی، پژوهشی و تربیت اخلاقی را به خصوص در زمینه پزشکی که برای این جامعه تمدن شهر لازم است و قرار است در خدمت فراهم سازی مقدمات ظهور قرار گیرد را زمینه سازی کنند.
*وبدا: با توجه به تحصیل در خارج کشور آیا شرایطی در سالهای گذشته پیش آمد که بخواهید از کشور ایران مهاجرت کنید؟
خیر... حتی یک لحظه هم فکر ماندن در خارج از کشور نکردم و نمیکنم. اتفاقاً حدود ۵ سال قبل یک دعوتنامه از کانادا آمد مبنی بر اینکه بدون هیچ قید و شرطی و یا انتقال پول به شما اقامت کانادا داده میشود، اما من هیچ پاسخی به این دعوتنامه ندادم و این موضوع را هم کمتر جایی عنوان کردهام، چون ما کسانی هستیم که در حد خودمان برای پیروزی و اعتلای این نظام و انقلاب کار کردهایم و وفادار به این نظام هستیم ولایت فقیه و مهدویت را میشناسیم و شخصاً هم کسانی را که بنیانهای عمیق علمی، فرهنگی و دینی دارند هیچ وقت ترغیب به رفتن به خارج از کشور نمیکنم. ضمن اینکه متاسفانه بخشی از نیروهای ما که در خارج از کشور هستند، گاهاً در پستهای مناسب علمی خود قرار نمیگیرند و تعداد کمتری از آنها موفق به کسب جایگاه مناسب خود میشوند. البته چون دو ویژگی مهم در جماعت ایرانی وجود دارد معمولا مورد پذیرش کشورهای خارجی قرار می گیرند؛ اولاً پرکاری و دوم هوش بالای این افراد است که بر اساس همین دو ویژگی عملاً کسانی هستند که در محدودههای علمی بسیار موفق قرار می گیرند. در سالهای ابتدایی که من از خارج از کشور برگشته بودم، اعلام کردند که حدود ۴ هزارنفر در آلمان پزشک ایرانی وجود دارد، شاید در آمریکا هم همین حدود از دانشمندان ایرانی باشند و بسیار هم میدرخشند. اما در تعداد قابل توجهی هم این امکان فراهم نمیشود و در جایگاههایی قرار میگیرند که مناسب توانمندی و علم آنها نیست.
*وبدا: به عنوان یک استاد پیشکسوت ویژگی های یک استاد موفق و توانمند چیست؟
استاد باید چند ویژگی داشته باشد، اولاً اینکه در طول مدتی که در کسوت استادی است پشتکار زیادی داشته باشد، منظم باشد ، اهل مطالعه و تحقیق باشد و آموختههایی را که یاد گرفته بدون تنگ نظری به دانشجوی خود منتقل کند، اخلاق مناسب داشته باشد؛ به ویژه در قسمتهای بالینی و بیمارستانها نسبت به دانشجوی خود همچون پدر مهربانی باشد. هرچه را از علم آموخته، آموزش دهد و اخلاق مدار باشد. وفاداری به مملکت و نظام مهدوی را در خود تقویت کند. ( با توجه به اینکه در دورههای پیش از انقلاب و به ویژه دوره رضاخانی توجه به دین بسیار کمرنگ بود و به همین دلیل برخی از اساتید بی توجه یا کم توجه به امور دینی بار آمدند که اکنون در برخی دانشگاهها حضور دارند و تقریباً به هیچ چیز پایبند نیستند). بنابراین پایبندی به کشور و ولایت فقیه که در واقع شعبهای از ولایت مهدوی است باید از خصیصههای بارز اساتید اخلاق مدار و با سواد باشد .
*وبدا: به عنوان یک استاد پیشکسوت توصیه شما به دانشجویان و جوانان چیست؟
دانشجو در عین حال که در دوره جوانی و پر انرژی هست، باید یک قسمت بیش از آنچه که اکنون میبینیم از عقل خود استفاده کند و مسائل را با یک دید عقلی و تاریخی نگاه کند و اگر چنین شد عملاً آن تعریفی که برای دانشجو است؛ یعنی کسی که در طلب دانش است و به مسائل مملکتی ، مطالعات تاریخی، دینی و اخلاقی توجه دارد، محقق می شود. در مواجهه با نظرات اساتید نیز همواره احترام را حفظ کنند؛ چرا که در آینده به این نتیجه خواهند رسید که استاد آنها موضعگیری درستی داشته است.
*وبدا: در خارج از کشور هم فعالیت های غیر درسی و غیر علمی داشتید؟
بله... من زمانی که در لندن بودم مجموعه دینی- فرهنگی در آنجا است که مرحوم آیت الله عظمی گلپایگانی بزرگ در آنجا تاسیس کردهاند و جماعت شیعه در این بنا معمولاً جمع میشوند، یک موسسه دیگر هم که در کنار این بنا قرار داشت که عمدتا مرکز اجتماع دانشجویان بود به نام محل انجمن اسلامی دانشجویان یا " امام واره" که در سالهایی که ما در آنجا بودیم، من چندین سخنرانی دینی- مذهبی در آنجا داشتم و پس از بازگشت هم علاقمند به مسائل دینی بودم و تاکنون هم هستم.
*وبدا: آیا آثار نگارشی غیر علمی هم داشته اید؟
بله... اوایل دهه ۸۰ که مقام معظم رهبری سال را به عنوان سال امام علی (ع) نامگذاری کردند، من طی یک پژوهشی ۸ مقاله از مباحث مختلف نهج البلاغه تهیه و در یکی از سمینارهای تهران نیز ارائه کردم. همچنین بخشی از فعالیت های من در حوزه شعر است که یکی از آثار مهم در این زمینه هم با نام طلحه شناسی سروده شده و یک شعر کاملاً سیاسی است. همچنین شرحی بر زندگی خود را در قالب یک کتاب تقریباً ۲۰۰ صفحهای نگاشتهام که در مرحله ویرایش بوده و برای چاپ آماده میشود. استاد مشاور یکی از دانشجویان مقطع فوق لیسانس نیز هستم که روی پایان نامه ای با محتوای پزشکی مثنوی مولوی کار میکند.
*وبدا: چنانچه نکته ناگفته ای در این گفتگو باقی مانده عنوان بفرمایید؟
در این کشور اگر کسی به تاریخ نگاه کند و دورههای مختلف سلطنتی را بخواند، میداند که از استقرار حکومت صفویه که در واقع دولت شیعی روی کار میآید، تاکنون آبادانیها و در واقع کارهای اساسی که صورت گرفته همه در همین زمان اتفاق افتاده و بنابراین اساتید و دانشگاهیان باید اصل ولایت فقیه را نه صرفاً در بیان بلکه در جان و دل بپذیرند. این اصلی که دنیا را در حال دگرگون کردن دارد. چه کسی فکر میکرد که در دانشگاههای امریکا اعتراضات دانشجویی و استادان راه بیفتد و در برابر ظلم و بیعدالتی که در فلسطین رخ داده قیام کنند و این چیزی نیست جز تاثیراتی که دنیا از ولایت فقیه پذیرفته است. دانشجویان و اساتید ما هم بدانند که اتحاد و همدلی در این کشور حول محور ولایت فقیه قابل تحقق است و این آموزهای است که اگر رعایت کردند در مسیر درست خواهند بود.