700.jpg - 109.40 kBدکتر مهدیه جعفری، متولد مهر ماه 1364 در مشهد، عضو هیات علمی ( استادیار ) گروه بیهوشی و مراقبت های ویژه دانشگاه علوم پزشکی مشهد یکی از اساتید جوان در این مجموعه دانشگاهی است که از سال 1397 و پس از قرار گرفتن در لیست 10 درصد برتر بورد تخصصی کشور، به عنوان عضو هیات علمی بالینی جذب دانشگاه علوم پزشکی مشهد شده و در بخش های مختلف درمانی، آموزشی و پژوهشی این مجموعه مشغول به فعالیت می باشد. سایت خبری وبدا، در راستای مصاحبه با اساتید هیات علمی جوان دانشگاه، گفتگویی با این استاد جوان داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:

*وبدا: با سپاس از حضور شما در این مصاحبه، لطفا معرفی بیشتری از خود برای مخاطبان این گفتگو داشته باشید؟

دکتر مهدیه جعفری هستم، متولد مهر ماه 1364 در مشهد و استادیار گروه بیهوشی و مراقبت های ویژه.

*وبدا: تحصیل در دانشگاه را از چه سالی و در کجا آغاز کردید؟

سال 1382 در رشته پزشکی عمومی دانشگاه آزاد مشهد پذیرفته شدم و پس از اتمام دوره عمومی در سال1389 تا 1391 طرح پزشکی عمومی را گذراندم و از سال 1392 هم برای دستیاری بیهوشی وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم. سال اول بدلیل مسائل شخصی و بارداری مجبور شدم از مرخصی استفاده کنم و با یک سال تاخیر ( در سال 1393 ) دستیار تخصصی بیهوشی را آغاز کردم و سال 1397 هم در این رشته فارغ التحصیل شدم. با توجه به اینکه جزو 10 درصد برتر بورد کشور بودم، در آذرماه همان سال به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه در قالب ضریب k  در دانشگاه علوم پزشکی مشهد مشغول به کار شدم.

*وبدا: با توجه به فعالیت تان در حوزه های مختلف آموزش و درمان و پژوهش به عنوان عضو هیأت علمی، این جایگاه را چطور می بینید؟

روزی که بعنوان دستیار بیهوشی وارد دانشگاه علوم پزشکی شدم، هدفم این بود که بعنوان عضو هیأت علمی در دانشگاه بمانم و دانشگاه علوم پزشکی مشهد ( به دلیل اینکه در مشهد سکونت داشتم)، نخستین انتخاب من برای این موضوع بود. در عین حال رسیدن به جایگاه هیأت علمی جزو رویاهای من از کودکی به شمار می رفت و تلاش من از روز اول در جهتی قرار گرفت که در فعالیتهای پژوهشی و اجرایی تا حدی در گروه فعالیت داشته باشم تا در مرحله اول شایستگی قابل قبولی را به عنوان یک عضو جدید هیأت علمی گروه داشته باشم. البته پس از اینکه وارد مجموعه شدم، تصوری که در ذهنم بود، با آنچه در واقعیت می دیدم تا حد زیادی متفاوت به نظر می رسید و موانعی را بر سر راه می دیدم که از نگاه بنده لازم است برای انگیزه بخشیدن به افراد و آمدن قشر جوان به این عرصه، به آنها توجه شود.

*وبدا: از جمله راهکارهایی که می تواند در رفع این موانع و انگیزه بخشی به قشر جوان موثر باشد، از نگاه شما چیست؟

به نظر من یکی از مهم ترین موضوعات می تواند اصلاح وضعیت مالی و پرداختی های اساتید و کسانی باشد که در دانشگاه کار می کنند؛ به خصوص افرادی که بصورت تمام وقت مشغولند و در همین راستا یکی از مهم ترین اقدامات می تواند این باشد که در مقابل کارهایی که انجام می شود، به فراخور سختی و تراکم کار، به افراد پرداختی و پاداش اختصاص داده شود. مثلا بنده که هیات علمی بالینی هستم با کسی که هیات علمی غیر بالینی است، باید شرایطش متفاوت سنجیده شود و معیار ارتقاء و تمام مسائل در هیأت علمی های بالینی و غیربالینی جداگانه و با توجه به وضعیت کار و مسوولیت ها ارزیابی گردد. منِ نوعی ( به عنوان یک پزشک بالینی ) که هر روز درگیر کار بالین، کلینیک و اتاق عمل هستم، وقت آزاد به اندازه هیأت علمی غیربالینی ندارم تا کارپژوهشی در زمینه رشته خودم ( به اندازه آنها ) انجام دهم. در حال حاضر دانشکده ها پنجشنبه و جمعه تعطیل است، ولی بیمارستان ها همیشه باز است که بر اساس همین موضوع باید بین هیأت علمی غیربالینی و بالینی تفاوت باشد، دانشکده ساعت کاری مشخص دارد و ساعت کلاسهای آن مشخص است، ولی ما ساعت کاری و تعطیلات مشخص نداریم. منِ نوعی باید 7-8 سال فعالیت کنم تا بتوانم از استادیاری به دانشیاری ارتقاء داشته باشم و از تمام وقتی دانشگاه خارج شوم که به درآمد مالی برسم و این برای من یک چالش و یک گره درهم تنیده است و این گره ها باید یکی یکی از هم باز شود تا مسیر مشخص گردد، پیشنهاد من این است که شرایط ارتقاء تسهیل شود.

*وبدا: از نظر شما کدامیک از حوزه های آموزش، درمان و پژوهش می تواند اولویت باشد و آیا اساسا می توان آنها را اولویت بندی کرد؟

از نظر بنده آموزش بسیار مهم تر است، چون اگر آموزشی نباشد، پزشکی هم در آینده نخواهد بود تا بتواند درمان مناسب و پژوهشی را انجام دهد. پس اولویت اول آموزش است و مرحله دوم درمان؛ چرا که با جان مردم سروکار دارد و بحث سلامت جامعه مطرح است. نمی توان گفت که چون فعالیت پژوهشی انجام می دهم کاردرمانی ام را به تعویق می اندازم و عملا می گوییم بیمارستان آموزشی و پژوهشی.

 البته واقعیتی که اکنون اتفاق می افتد ( به خاطر مسائل اقتصادی که در جامعه وجود دارد ) یک میزان زیادی از حجم بار درمان از مراکز خصوصی به مراکز دولتی شیفت پیدا کرده و نتیجه این جابجایی آن است که دستیار تخصصی من، به جای اینکه در هر روز 5 بیمار آموزشی را ببیند و خوب یاد بگیرد، مجبور است 20  بیمار را ببیند که 15 تا از آنها جنبه درمانی دارند و در واقع بار درمان جامعه بیشتر به سمت بیمارستان های دولتی آموزشی افتاده و این ناشی از فشارهای اقتصادی در کل جامعه است؛ لذا از این جهت باید تدبیری اندیشیده شود که این فشار بر دستیاران کمتر شود.

سوم بحث پژوهش است که نیاز به فراغ فکری دارد، من به عنوان یک پزشک زمانی می توانم به دنبال طرح پژوهشی بروم که از مسائل حاشیه ای ذهنم خالی باشد.کارم را انجام داده و وقت آزاد دارم و بودجه مناسب هم در اختیار من گذاشته می شود و در اینصورت می توانم یک کار ارزشمند را تحویل دهم؛ کاری که هم برای دانشگاه و هم نتایج آن برای بیماران ( با توجه به رشته و حوزه کاری خودم و در مجموع برای رتبه بندی ایران برای انجام کار پژوهشی در سطح کلان ) ارزشمند باشد. مادامی که به من بعنوان استاد دانشگاه بودجه محدودی داده می شود، بنده مجبورم از خیلی از کارهای سنگین و بزرگ منصرف شوم.

*وبدا: از نگاه شما یک استاد موفق چه شاخصه هایی دارد؟

از نظر بنده استادی موفق است که پایان دوره، اگر از رزیدنت های او بخواهند یک نظرسنجی کنند ( و به آنها گفته شود که شما از بین 20 استادی که دیده اید، روش کدام یک از اساتید را مورد نظر خود می دانید ) جزء سه گزینه برتر دانشجویان باشد. بحث اخلاق حرفه ای هم مهم است و من باید بپذیرم که دستیار تخصصی بنده یک انسان است و من اگر چه رتبه علمی بالاتر و تجربه کاری بالاتری دارم، اما باید در برخورد با دانشجو احترام را رعایت کنم؛ لذا مسائل اخلاقی خیلی مهم است.

 موضوع بعدی به روز بودن است، رشته ما به گونه ای است که در هر ثانیه مقالات متعددی منتشر می شود و مباحثی که در منابع و کتابهای 4 سال قبل بوده، امروز ممکن است کاملا متحول شده باشد. پس من باید به روز باشم تا زمانی که دانشجو از من سوال می کند ، جواب به روز و مناسبی به دانشجو بدهم، همه دانشجویان این تفاوت را احساس می کنند و نباید روزمرگی باشد. مادامی که من با این برنامه بیایم که امروز هم یک روزی است مثل دیروز قطعا آن روز یک استاد موفق نیست. باید هر روز یک برنامه آموزشی جدید برای دستیارانم داشته باشم. مرحله ی بعد کار عملی است، نباید من به عنوان استاد، تئوری اطلاعاتی را منتقل کنم که خودم در انجام عملی آن با شکست مواجه شوم و توانایی انجام آن را نداشته باشم. پس باید استادی باشم با اخلاق حرفه ای مناسب، علم به روز و مهارت عملی کافی. دانشجوی من رفتار با بیمار را از من می آموزد؛ نه از تئوری که سر کلاس به او آموزش می دهم.

*وبدا: دوره تخصص را در شرایطی که فرزند شیرخوار داشتید آغاز کردید، آیا این موضوع چالش برانگیز نبود؟

بله... پسرم که 6 ماهه شد، دوره رزیدنتی را آغاز کردم و شروع این دوره با یک بچه 6 ماهه سختی هایی داشت. 12 شب در ماه کشیک بودیم و تقریبا بصورت یک شب در میان کشیک داشتم. یکسری رشته ها دوران سبک تری دارند. اما رشته ما چون با همه گروه ها ارتباط دارد و باید تمام بیمارستان را پوشش دهد، خیلی کار سنگین است و استرس خیلی زیادی دارد و این بزرگترین چالش من در دوران تحصلیم بود.

در کنار این موضوع، آزمون های متعددی داشتم و باید زمانی را برای درس خواندن هم اختصاص می دادم. همین طور زمانی برای مادر بودن و همسر بودن و هماهنگی این موارد با هم خیلی سخت است. اگر شرایطی ایجاد شود که فشار کاری از روی دستیاران کم تر شود، هم میزان خستگی های روحی و جسمی کاهش می یابد و هم بازخورد کارشان خیلی بهتر خواهد بود.

*وبدا: نقش خانواده را در پیشرفت های خود چطور می بینید؟

خانواده بسیار در پیشرفت من نقش داشتند، انسان متاثر از موضوعات حاشیه ای است و هر کسی عضوی از یک گروه دیگر است، طبیعتا اگر حضور پررنگ خانواده من در دوره رزیدنتی و حمایت های بعدیشان نبود، بدون شک در جایگاهی که هستم، نبودم.

*وبدا : به عنوان یک استاد چه توصیه ای به دانشجویان دارید؟

توصیه من به دانشجویان این است که همیشه مشکلات و فشارها در همه جا و با شدت و ضعف متفاوت وجود دارد. هرکسی اگر بخواهد اصلاحی در یک گروه؛ از جمله گروه خانواده، جامعه، کشور و یا در سطح کلان ایجاد کند باید اول از همه، از خودش شروع کند.

در واقع قبل از ایراد گرفتن منِ نوعی باید یک قدمی بردارم؛ اگر بجای ایراد گرفتن قدمی بردارم و امید به این داشته باشم که همین قدم های کوچک در نهایت تبدیل به گام های بزرگ می شود در اینصورت می توانم تغییری ایجاد کنم و گرنه سختی و مشکلات همه جا وجود دارد.

 همه ما می دانیم که ( در ابتدای صحبت هم عرض کردم ) مشکلات خیلی زیاد است ولی اگر کاری نکنم، این انفعال با شخصیت من همخوانی ندارد، لذا نهایت تلاشم این است که تغییری حتی کوچک ایجاد کنم . همچنین به دانشجویان میگویم که برای اطرافیان خود و مردم ارزش قائل شوند و در کنار سختی ها تلاش و مقاومت بیشتری داشته باشند.

ضمن اینکه باید پذیرفت؛ حضور یک خانم در جامعه بسیار سخت تر از حضور یک آقا در همان سطح است و بر همین اساس باید ارزش بیشتری برای حضور بانوان در مسئولیت های مختلف قائل شد. حضور همه اساتید آقا بسیار ارزشمند است، اما یک خانم برای اینکه در کنار آنها قرار بگیرد خیلی سختی و موانع بزرگتری را باید طی کند؛ اینکه همه در یک شرایط سنجیده شوند به نظرم کار مناسبی نیست. چرا که شرایط خانم ها چه به لحاظ فیزیکی و چه به لحاظ مسئولیت هایی که در منزل به عهده دارد، بسیار متفاوت تر و بزرگتر است.

 

 

اطلاعات تماس سامانه خبری وب دا

Image
آدرس: مشهد، خیابان دانشگاه، ساختمان قرشی
کد پستی :۹۱۷۷۸۹۹۱۹۱
نمابر: ۳۸۴۳۶۸۲۷ ۰۵۱
رایانامه :webda@mums.ac.ir
سامانه پیام کوتاه: ۳۰۰۰۲۱۹۱
Image
Image
Image
Image
Image
Image
Image