گروه فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، یکی از فعال ترین گروه های علوم پایه در این دانشگاه است که طی سالهای پس از انقلاب، به لطف مسئولین و اساتید بلند همت خود، خدمات شایان توجهی را در حوزه های مختلف و بویژه عرصهی پژوهش ( نگارش حدود 2 هزار مقاله از سال 1370 تاکنون )، به مجموعه بزرگ دانشگاه علوم پزشکی مشهد ارائه نموده است. فعالیت های ارزشمند و ثمربخش این گروه در طول سالهای گذشته سبب شد، تا در کتابچه ای که حدود 3 سال قبل، توسط دانشگاه علوم پزشکی مشهد تنظیم گردید، گروه فیزیولوژی دانشکده پزشکی مشهد، رتبه دوم کشوری را اخذ و بعد از گروه فیزیولوژی دانشگاه شهید بهشتی، در جایگاه دوم قرار گیرد. جهت آشنایی بیشتر با رشته و گروه فیزیولوژی دانشکده پزشکی مشهد، پای صحبت چند تن از اساتید پیشکسوت و حال حاضر و همچنین مدیر گروه این رشته در دانشگاه علوم پزشکی مشهد نشستیم که شرح این صحبت ها را در ادامه می خوانید:
*وبدا: ضمن خیر مقدم به همه اساتید گرامی، در ابتدای گفتگو از آقای دکتر نعمتی، استاد پیشکسوت رشته فیزیولوژی خواهشمندم معرفی مختصری از خود داشته باشند؟
دکتر نعمتی: من در روستای کریموی فردوس؛ منطقهی خوش آب وهوایی در دل کویر متولد شدم. تحصیلات ابتدایی ام را در همان روستا به اتمام رساندم و همزمان با وقوع زلزلهی سال 1347 در فردوس و کاخک از آنجا برای ادامه تحصیل به مشهد عزیمت و دوره دبیرستان را در این شهر سپری کردم.
پس از آن تحصیلات دانشگاهی را در مقطع پزشکی عمومی و سپس در رشته تخصصی نورولوژی گذراندم و به عنوان رزیدنت در سال 1367 پزشکی را تمام کردم. در تابستان همان سال و پس از چند ماه وقفه وارد رشته مغز و اعصاب شدم و در خدمت استاد دکتر اعتمادی، دانش اندوزی کردم و نهایتاً در سال 1371 فارغ التحصیل شدم.
در آن زمان بدلیل اینکه بخش فیزیولوژی مسئولی، جز استاد فقید، دکتر جلالی نداشت به من اعلام شد که مسئولیت بخش فیزیولوژی اعصاب را به عهده بگیرم و بنده هم پذیرفتم، به این ترتیب در خدمت اساتید بزرگی همچون آقای دکتر حاج زاده و دکتر بسکآبادی قرار گرفتم و به خاطر اینکه ارتباطم با بالین و رشته بیماری های مغز و اعصاب قطع نشود، همزمان 3 روز در هفته مشغول کار در بیمارستان امام رضا(ع) بودم و 3 روز هم در بخش فیزیولوژی بودم که کار بسیار سخت و سنگینی بود. متأسفانه در آن زمان من از کارهای پژوهشی عقب ماندم و تشخیص دادم که خسته کننده است و نمی توانم ادامه دهم، لذا مدتی فقط در بخش فیزیولوژی مستقر شدم و در آنجا به تدریس و پژوهش پرداختم.
*وبدا: چه مدت در دانشگاه مشغول به خدمت بودید و در چه سالی بازنشسته شدید؟
دکتر نعمتی: حدود 35 سال در دانشگاه خدمت کردم و اوایل سال 1390 بود که بازنشسته شدم و بعد از آن به کارهای زندگی، مطب و بالین ویزیت بیماران می پردازم.
*وبدا: استاد دکتر حاج زاده استاد پیشکسوت فیزیولوژی در حوزه غدد فیزیولوژی ضمن خیر مقدم، در ابتدای صحبت یک تعریف اجمالی از رشته ای که در آن تحصیل کرده و فعالیت داشته اید بفرمایید؟
دکتر حاج زاده: همان طور که ازکلمه لاتین فیزیولوژی مشخص است، فیزیولوژی شناخت شرایط طبیعی هر موجودی است؛ در انسان فیزیولوژی انسانی و در حیوان فیزیولوژی حیوانی و در گیاه هم به همین شکل. بنابراین شناخت شرایط طبیعی و آنچه که موجود است، فیزیولوژی نام دارد. اما فیزیولوژی غدد مبحثی از فیزیولوژی انسانی است، که در تنظیم شرایط بدن توسط سیستم اعصاب، سیستم غدد و ایمونولوژی نقش دارند و بنابراین یکی از سیستم های اصلی در تنظیم مجموعه بزرگ بدن انسان سیستم غددی است که با بسیاری از اعضای دیگر هم ارتباط دارد و در تنظیم آنها و سلامت انسان نقش ایفا می کند.
*وبدا: استاد دکتر بسکابادی برای آشنایی بیشتر مخاطبان با جنابعالی، لطفا معرفی مختصری از خود داشته باشید؟
من دکتر محمد حسین بسکابادی، استاد پیشکسوت فیزیولوژی هستم، در سال 1337 در روستای کوچکی در جنوب خراسان بنام بسکاباد متولد شدم و تا کلاس چهارم دبستان را در زادگاهم تحصیل کردم و مقاطع پنجم و ششم تحصیل را در روستایی دیگر به اتمام رساندم.
دوره دبیرستان را در شهر گناباد گذراندم و در سال 1354 وارد دانشکده پزشکی شدم. در سال 1360 از مقطع پزشکی عمومی فارغ التحصیل و تا اواخر آبان 1365 در گروه فیزیولوژی به عناوین مختلف اما عمدتا با عنوان مربی مشغول تدریس بودم و هم فیزیولوژی نظری و هم فیزیولوژی عملی را برای دانشجویان رشته های مختلف پزشکی تدریس می کردم .
در اواخر آبان 1365 در معیت دکتر حاج زاده همکار و دوست بسیار گرامی، برای اخذ تخصص عازم کشور انگلیس شدم در اوایل سال 1371 با اخذ دکتری تخصص فیزیولوژی بالینی تنفس به وطن برگشتم و به عنوان استادیار مشغول به کار شدم.
*وبدا: استاد دکتر حسینی ضمن خیرمقدم، به عنوان مدیر گروه فیزیولوژی از فعالیت ها و رسالت های اعضای این گروه بفرمایید؟
دکتر حسینی: طبق بررسی های انجام شده و مصاحبه با پیشکسوتان گروه فیزیولوژی، سابقه این گروه باز می گردد به سال 1328 یعنی سالی که دانشکده پزشکی تاسیس شده و تدریس فیزیولوژی به عنوان یک درس اصلی برای دانشجویان شروع شد. سال 1338 یک گروهی در دانشکده پزشکی تشکیل شده که شامل 4 گروه فیزیولوژی، فارماکولوژی، بیوشیمی و بیوفیزیک بوده و در سال 1364 گروه فیزیولوژی از این گروه جدا و بصورت مستقل کار خود را ادامه می دهد.
تاریخچه نشان میدهد که اساتید و مدیر گروه های پیشکسوتی همچون آقای دکتر حسین قهرمان در راه اندازی گروه تلاش زیادی کردند و آقای دکتر اژدری، آقای دکتر فخار و خانم دکتر ربانی و بعد از پیروزی انقلاب هم آقای دکتر بهروش مدیریت گروه را بعهده داشتند. ( در اینجا لازم است که یادی کنیم از اساتید گرانقدری که در قید حیات نیستند و در آن زمان زحمت زیادی کشیدند).
بعد از آن آقای دکتر اسحاق جلالی مدیر گروه بودند که اخیرا به رحمت خدا رفتند و یادشان باید گرامی داشته شود ، چون زحمات زیادی کشیدند و اساتید دیگری به عنوان مدیر گروه و پیشکسوت زحمت زیادی کشیدند. آقای دکتر بسکابادی، آقای دکتر حاج زاده، آقای دکتر خواجوی راد، آقای دکتر خزاعی و درحال حاضر بنده به عنوان خدمتگزار در خدمت شما هستم و اداره گروه به عهده من است .
سوابق نشان می دهد که راه اندازی کارشناسی ارشد در سال 1377 بوده و تا الان 107 نفر فارغ التحصیل داشتیم، دکترا در سال 1387 با همت اساتید نامبرده شده راه اندازی شد و تقریبا 34 نفر فارغ التحصیل داشتیم.
از نظر رسالت باید عرض کنم که گروه ها همه بازوی دانشکده و دانشگاه هستند و گروه فیزیولوژی هم از نظر پژوهش و آموزش و تربیت نیروی متخصص فیزیولوژی، نقش مهمی دارد . در کنار اساتید پیشکسوت عزیزمان، اساتید جوان را داریم و 10 نفر عضو هیات علمی در گروه با همراهی دکتر حاج زاده امور مربوط به گروه را پیش می برند و حداکثر تلاش میشود تا گروه از نظر پژوهش و آموزش ارتقاء یابد و در این حوزه ها جایگاه خوبی را کسب کند. اساتید دیگری همچون خانم دکتر زهرا فاتحی ، آقای دکتر پژهان و آقای دکتر سمرقندیان، خانم دکتر رجایی و خانم دکتر زهره موسوی هم زحمات زیادی را برای گروه کشیدند.
*وبدا: آقای دکتر نعمتی با توجه به اینکه شما در زمان راه اندازی گروه فیزیولوژی حضور داشتید، لطفا از امکانات و تجهیزات آن زمان بفرمایید؟
دکتر نعمتی: البته با توجه به سابقه ای آقای دکتر حسینی ذکر کردند، در آن زمان بنده حضور نداشتم، اما زمانی که من به گروه فیزیولوژی وارد شدم، فیزیولوژی اعصاب در رشته های زیادی مثل پرستاری و مامایی، داروسازی، دندانپزشکی، اتاق عمل، بیهوشی و حتی روانشناسی با کمک دکتر جلالی تدریس می شد و فشار کاری بسیار زیاد بود.
بعد از چند سال آقای دکتر حسینی به جمع ما برای تدریس فیزیولوژی اضافه شدند و جهت تدریس فیزیولوژی عملی دستگاه الکتروآنسفالوگرافی و ای ای جی را خریداری کردیم و آموزش ای ای جی در دانشکده پزشکی راه اندازی شد. همزمان فعالیت های پژوهشی و تحقیقاتی و کارگاه های آموزشی و راه اندازی بخش نوروساینس شروع شد.
*وبدا: استاد حاج زاده تحولات صورت گرفته از زمان راه اندازی فیزیولوژی به همت شما اساتید به خصوص تحولات بعد از انقلاب در حوزه های پژوهش و آموزش و دستاوردها چه بوده است؟
دکتر حاج زاده: یکی از نخستین کسانی که درگروه فیزیولوژی تدریس کرده اند، آقای دکتر اعتصامی برادر مرحومه پروین اعتصامی شاعره بلند آوازه و متدین و متشرع ایرانی است که از تهران بصورت پروازی به مشهد می آمدند و تدریس می کردند و بعد از آن آقای دکتر قهرمان آمدند. به جرات می گویم که گروه فیزیولوژی تا زمانی که بنده و دکتر بسکابادی برگشتیم یک مقاله پژوهشی نداشت، بنابراین پژوهش در این گروه بعد از برگشتن ما صورت گرفت که زمان قبل انقلاب یک مقاله هم وجود نداشت و زمانی که سال 1370 برگشتیم، اکنون اگر مقالات ما را یکسال قبل شمرده بودند، شاید اکنون 2000 مقاله پژوهشی در گروه فیزیولوژی در منابع پیدا می کنید که اغلب هم مقالات بسیار با ارزشی است و برادران بزرگوار ما آقای دکتر بسکابادی، دکتر نعمتی، دکتر حسینی و سایر دوستان در آن سهیم هستند. اما سهم دکتر بسکابادی یک سهم بسیار بزرگ و با عظمتی در این مقالات باارزش است و همه این موارد هم در پژوهش و هم در آموزش کشور نقش اساسی دارد.
در کتابچه ای هم که حدود 3 سال قبل، دانشگاه تنظیم کرده بود، گروه فیزیولوژی رتبه دوم کشوری را داشت؛ یعنی بعد از گروه فیزیولوژی دانشگاه شهید بهشتی حائز کسب رتبه دوم شده است و رتبه ما آن سال بالاتر از دانشگاه تهران و سایر دانشگاههای تراز اول کشور بود.
در زمینه راه اندازی بخش ها و امکانات هم زمانی که بنده برگشتم، یکی از دوستان رئیس موسسه داروسازی ثامن بود، از ایشان تقاضا کردیم.2-3 وسیله را در اختیار ما قرار دهد و ایشان این امکانات را برای ما اهدایی داد. وسایل دیگری هم پس از آن آوردیم و الان بسیار غنی هستیم و از سال 76-77 که دوره کارشناسی ارشد در گروه راه اندازی شد، یکی از شرایط و مواردی که پیشرفت گروهها را به ویژه در پژوهش فراهم می کند داشتن دانشجویان ارشد و دکترا است و گروه در تمام قسمتها موفق است به خصوص در مقایسه با قبل از انقلاب در حال حاضر با توجه به معیاری که برای سنجش است، بخش عمده ای از اساتید ما اچ ایندکس های20-25 و به طرف 30-35 را دارند که بسیار مفید است.
*وبدا: استاد بسکابادی شما از اساتید یک درصد پر استناد هستید، محورهای پژوهشی خود را بفرمایید ؟
دکتر بسکابادی: اجازه دهید در این فرصت از فعالیت ها و دستاوردهای گروه مان عرض کنم، چون گروه فیزیولوژی یکی از پر افتخارترین گروه های دانشگاه علوم پزشکی مشهد و کشور است. قبل از انقلاب آقای دکتر قهرمان، آقای دکتر اژدری، آقای دکتر فخار و خانم دکتر ربانی را داشتیم و بعد از انقلاب باید یادی کنیم از مرحومه سرکار خانم دکتر بهروش که بعد از انقلاب سکان اداره گروه فیزیولوژی را با توجه به شرایط موجود به تنهایی به عهده گرفت و سپس بنده و آقای دکتر حاج زاده به کمک خانم دکتر بهروش آمدیم.
در سال 1365 که با همکاران به انگلیس رفتیم و با توجه به شرایط خاصی که خانم دکتر بهروش داشتند، آقای دکتر جلالی به تنهایی گروه را اداره می کردند و آموزش برخی از قسمت های فیزیولوژی را همکاران محترم بالینی به دانشجویان عهده دار شده بودند. بعداً آقای دکتر نعمتی وارد شدند و ما از انگلیس برگشتیم و خانم دکتر زهره موسوی هم مدت کوتاهی فیزیولوژی غدد را متخصص غدد درون ریز تدریس می کردند و لذا آن زمان ما از نظر تعداد افراد جزء ضعیف ترین گروه ها بودیم.
بعد از آن که من و دکتر حاج زاده از انگلیس برگشتیم یک دوره تحولی به لطف خدا داشتیم و کارهای پژوهشی زیادی انجام دادیم که بحمدالله پیشرفت سریعی داشت و یکی از نکاتی که در همه جا بیان می کنم این است که ما یک گروه خیلی خوبی هستیم و از دلایلی که ما یک گروه سرآمد داریم، این است که هماهنگی بسیار خوبی در گروه داریم و هیچ گونه تنشی بین اعضای هیات علمی گروه فیزیولوژی و کارشناسان و پرسنل وجود ندارد. لذا یکی از دلایل اینکه گروه فیزیولوژی پیشرفت قابل توجه داشته این است و در گستره وسیعتری برای پیشرفت مملکت هم نیاز به همین همدلی، هماهنگی و عدم تنش داریم.
به لطف خداوند هر جایی که اعضای محترم گروه فیزیولوژی مدیریت کرده اند، یک افتخار حاصل شده است. من در ابتدا از آقای دکتر حسینی شروع می کنم که اتاق حیوانات دانشکده پزشکی را سالها مدیریت می کردند و حقیقتاً کار را از صفر شروع کردند. همچنین 2 مقاله خیلی معتبر در دانشگاه علوم پزشکی مشهد داریم، یکی مجله علوم پایه که توسط آقای دکتر حاج زاده راه اندازی شده و اکنون خانم دکتر فضلی بزاز سردبیر آن هستند و مجله دوم هم که پرافتخارترین مجله دانشگاه است مجله ابن سینا نام دارد که بنده آن را اداره می کنم.
یک مرکزی هم داریم که گروه فیزیولوژی نقش اصلی را دارد و از همه گروه ها در آن عضو هستند، بنام مرکز تحقیفات کاربردی زیست پزشکی و بنده رییس آن مرکز هستم. به نظر من وسعت نظر بیشتری از مسوولین مورد انتظار است و بنده همیشه در همه جا می گویم که ما باید معیارمند حرکت کنیم. پیشرفت ها باید بیش از پیش تشویق شود.
*وبدا: تالیفات شما بیشتر حول چه محوری بوده است؟
من دکتری تخصصی ام را در رشته فیزیولوژی بالینی تنفس گرفتم و تقریبا تمام تحقیقاتم در این زمینه است؛ هم کار بالینی انجام داده ام و هم کار پایه انجام داده ام. حدود 350 مقاله چاپ شده دارم. اچ ایندکس در اسکوپوس 47 تا بوده که این تعداد هنوز به روز نیست و احتمالا بیشتر شده است و در گوگل اسکولار به تازگی 50 تا شده است.
*وبدا: استاد حسینی چند آزمایشگاه اکنون در گروه فیزیولوژی داریم؟
دکتر حسینی: باعث افتخار است که پیشرفت قابل توجهی در گروه انجام شده است، علیرغم اینکه در آغاز کار پژوهش، وسایل بسیار ابتدایی بود اما ما اکنون در حوزه های مختلف آزمایشگاه داریم، لاین تحقیقاتی و ابزار پژوهشی و وسایل آزمایشگاهی داریم به عنوان مثال در فیزیولوژی غدد، کلیه، تنفس، اعصاب، حافظه، رفتار، سلول مولکولی، گردش خون، سرطان، الکتروفیزیولوژی بافت شناسی اساتید مختلف با گرایشات متنوع زحمت می کشند. همان کیموگراف الان تبدیل شده به ابزارهای اساتید و شنوندگانی که در حوزه فیزیولوژی و بیولوژی سر رشته دارند می دانند که یک ابزارهایی با ثبت الکترونیک است بنام پاور لب که گروه فیزیولوژی خوشبختانه مجهز به 3 تا پاورلب با ثبت بسیار دقیق است.
ابزارهای متنوع فیزیولوژی را داریم هم برای آموزش که قبلا با کیموگراف نشان داده می شده و الان با پاور لب یا ای ای جی نشان داده میشود یا در مورد پژوهش از اینها استفاده می شود البته این کافی نیست و اگر چه یک جهشی زمانی بوده باید این ادامه پیدا کند. لذا اگر فکر کنیم که به خوبی پیشرفت کردیم در سطح گروه، دانشکده و دانشگاه و کشور، به نظرم این مایه غفلت خواهد بود.
با استفاده از همین لاین های تحقیقاتی من می بینم که فارغ التحصیلان دکترای ما در کشور بسیار موفق هستند و هر کجا که بخواهند جذب شوند لازم است که سابقه پژوهش داشته باشند و خوشبختانه فارغ التحصیلان مشهد از این جنبه سرآمد هستند و می توانند در رقابتها برنده باشند و تقریبا همه آنها به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه های مختلف استان، غیراستان، تهران وکرمان باشند که باعث افتخار است و نشان دهنده آموزش و پژوهش خوب است.
*وبدا: دکتر نعمتی ارتباط بین فیزیولوژی با حوزه بالین چیست؟
دکتر نعمتی: وقتی که فیزیولوژی اعصاب مسیر حرکت رشته های عصبی و اعمال سلول های عصبی و رشته های عصبی و قسمت های مختلف اعمال عالیه مغز را و حرکات عضلات را بررسی میکنیم، متوجه می شویم که اگر متخصص مغز و اعصاب، فیزیولوژی اعصاب یاد نداشته باشد موفق نخواهد بود، چون این دو رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند. دو موضوع مهم که من همیشه به دانشجویان می گویم این است که آناتومی اعصاب، فیزیولوژی اعصاب و نشانه شناسی بیماری های مغز و اعصاب تقریبا 75 درصد کار رشته های متخصصین بالینی بیماری های مغز و اعصاب است ، بعد بیماری ها، تشخیص و درمان می ماند. تشخیص و درمان هر روز تغییر می کند و امکانات تشخیصی روز به روز زیادتر و تشخیص راحت تر می شود. دارو درمانی هر روز پیشرفت میکند و ما به گرد آن که روز به روز پیشرفت می کند نمی رسیم .
بنابراین مهم، مسائل پایه این رشته است که آناتومی و فیزیولوژی است که تغییرات جزیی می کند، ولی اگر دانشجویان بدانند معمولا کاربرد زیاد خواهد داشت و برای آنها بسیار مفید خواهد بود.
*وبدا: استاد حاج زاده چه شد که با وجود موقعیت هایی که در انگلیس داشتید ولی به عشق وطن و خدمت به مردم به ایران برگشتید؟
دکتر حاج زاده: ما در زمانی که آنجا ( خارج کشور) مشغول تحصیل بودیم عده ای از افراد بودند که با ما یا همزمان با ما آمده بودند و در همان خارج از کشور ماندند، اما ما یک دینی را نسبت به کشور خود احساس می کردیم که آن احساس هنوز هم وجود دارد. براین اساس برگشتیم تا بمانیم و خدمت کنیم و انشالله که خدماتمان موثر بوده باشد. حدود 6 سال قبل دعوت اختصاصی از کانادا شدم که بدون هیچ هزینه ای که با خودم ببرم در آن کشور به من اقدامات بدهند و مشغول کار و تلاش در آنجا باشم که من به آن نامه اصلا جواب ندادم.
همان زمان هم در کشور انگلیس می توانستم بمانم اما واقعیت امر این است که ما با پول این ممکلت تحصیل کرده بودیم و مدرک دکتری تخصصی را گرفته بودیم لذا صلاح بر این نبود که آنجا بمانیم و به آنها خدمت کنیم. اکنون هم بر این باورم که بالاخره انسان عمر محدودی دارد و در این عمر محدود ثروت اندوزی و... در حد اینکه کفاف زندگی فرد را بدهد، خوب است اما بعد از آن فرد را به تفرعن وادار می کند و این تفرعن عملا به ضرر خودش است، چون پایه سیرش را به سوی آخرت و جهان دیگر سست می کند و اگر چه من و آقای دکتر بسکابادی در حد پایه بودیم ولی الحمدالله وضعیت زندگی مان هم خوب است و خدا شکر از نظر ثروت هم به گونه ای نیست که ضرر کرده باشیم.
ما در سال 1360 که به انقلاب فرهنگی خورده بودیم و دانشگاه دچار کمبود نیرو در بخش ها بود رییس دانشگاه دکتر اعتمادی بودند که با توجه به آن شرایط ایشان صلاحدید دانشگاه حدود40-50 نفر از فارغ التحصیلان را نگه دارند، برای اینکه در بخش های بالینی کمک کنند به عنوان دستیار و رزیدنت یک امتحان داخلی برگزار کردند و در آن امتحان داخلی من در رشته جراحی عمومی قبول شدم. اما با توجه به سابقه دوستی خارج از دانشگاه که با آقای دکتر اعتمادی داشتیم از دوره قبل انقلاب، چون از ما تقاضا کردند به گروه فیزیولوژی برویم، برای احیا این گروه و من با کمال میل رشته جراحی را نرفتم و به گروه فیزیولوژی وارد شدم. ما درون مایه مان با افتخار به این مملکت متعلق است.
*وبدا: دکتر بسکابادی شما پس از تحصیل در انگلیس به عشق مردم وطن به ایران برگشتید، چه توصیه ای به دانشجویانی دارید که قصد مهاجرت دارند؟
دکتر بسکابادی: خوب قطعا زندگی در آنجا (خارج کشور ) راحت تر و درآمدها بیشتر است. من در اینجا نمی خواهم حرف های غیر واقع بینانه بگویم اما حقیقت آن است که ما با پول این ملت رشد کردیم و برای این ملت و مملکت هستیم. ما زندگی خیلی خوبی داریم... البته خوب بودن تعریف دارد خوب بودن پول نیست. خوب بودن ارضاء است و قسم می خورم که من و دکتر حاج زاده به شدت از زندگی مان راضی هستیم. وقتی ظهر با تن خسته به منزل می رسیم با رضایت خاطر می رویم و با اینکه درآمد در علوم پایه کم است من و دکتر حاج زاده هر گز از این موضوع ننالیدیم .
این رضایت از شرایط خیلی مهم است و تاکید می کنم ما برای این مملکتم و با پول این ملت رشد کردیم، ما برای اینکه پزشک شویم مقدار زیادی پول خرج مان شده است. من و دکتر حاج زاده وقتی رفتیم به انگلیس، مبالغ زیادی پول خرج ما شد و یکی از علتهایی که برگشتم ایران این بوده است. در آن زمان که من انگلیس بودم لحظه لحظه آدمهای بهتر از من خون خود را فدای این مملکت می کردند و من با پول آنها آنجا درس می خواندم پس خیلی بی انصافی است که من زندگی بهتر و راحت تر را انتخاب کنم و بروم. الان افتخار است که ما به کانادا و انگلیس برویم که از این موضوع متاسفم. ما با پول این ملت محروم پزشک و دندانپزشک شدیم و چطور می توانیم به این راحتی مملکت را رها کنیم و برویم .
البته مسئولین مملکت هم باید شرایط را اصلاح کنند چون شرایط برای برخی جوانان مشکل است. بارها بنده پیش یکی از معاونت های محترم دانشگاه رفتم و از ایشان حداقل 10 بار درخواست کردم که یک آدمی را هم از نظر پژوهشی، اخلاقی و از همه نظر سر آمد بوده و می خواستم به عنوان عضو هیات علمی پژوهشی در مرکزی که اسم بردم بیاورم و بار آخر گفتم آقای دکتر شما چطور وارد دانشگاه شدید؟! و گفتم من خودم راحت وارد دانشگاه شدم ایشان هم همین را گفتند، بعد گفتم پس از این بچه ما است و باید شرایط را برای جوانان تسهیل و امکانات بیشتری فراهم کنیم و لازمه این تغییرات وجود آرامش در مملکت است و ما نباید برای داشتن زندگی راحت تر ترک وطن کنیم از دید من این کار خیلی پسندیده ای نیست.
*وبدا: دکتر نعمتی در دوران بازنشستگی چه می کنید؟
دکتر نعمتی: در حاضر الان که در دوران بازنشستگی هستم و برای اینکه در تشخیص و درمان بیماران موفق باشیم، باید همیشه مطالعه کنم و به روز باشم. لذا مطالعه و کار درمان در مطب انجام می دهم.
*وبدا: از کارهای پژوهشی و تحقیقاتی در حوزه ی فیزیولوژی اعصاب فعالیت کردید را بفرمایید؟
در قسمت اول خصوصا در بخش فیزیولوژی چون نیمه وقت بود خیلی کار پژوهشی انجام ندادم و تعداد مقالاتم نسبت به سایر اساتید کمتر است ولی 30 مقاله دارم که 10 مقاله به زبان انگلیسی و 20 تا به زبان فارسی است و همزمان 5 کتاب تالیف کردم. چون ابتدا هم بخش بالین و هم بخش فیزیولوژی بودم ( طبق گفته های دکتر حاج زاده ) اولین تالیفم نشانه شناسی بیماری های مغز و اعصاب و روان بود که همان رشته ای است که در دانشکده تدریس می کردم و تدریس های خودم را در قالب کتاب فیزیولوژی اعصاب تالیف کردم که در دانشگاه مشهد چنین کتابی نداریم و خیلی هم زود به فروش رفت و الان هم در بازار موجود نیست. کتاب صرع را تالیف کردم و بیمارهای خواب و آخرین کتابم بیماری ام اس است که مورد استفاده دانشجویان و مردم قرار می گیرد.
*وبدا: استاد حاج زاده از دستاوردها و پژوهش های شما در حوزه فیزیولوژی غدد به صورت محوری بفرمایید؟
دکتر حاج زاده: پژوهش ها معمولا براساس محورهایی که در ذهن پژوهشگر می آید طراحی می شود. ما یکی از پژوهش هایی که در همان ابتدا انجام دادیم ( که پژوهش انسانی محسوب میشد) مطالعه ای بود در سطح شهر مشهد که ارتباط بین کم کاری تیروئید را با سطح چربی خون در جمعیت شهر مشهد بررسی می کرد و مقاله آن در مجله اروپایی منتشر شد و یکی پژوهش میدانی خوب بود.
چند پژوهش هم حول مواردی از قبیل سندرم متابولیک بوده و پژوهش هایی بر روی حافظه که از ترکیبات گیاهی استفاده شده و به خصوص یکی از آنها که با چهار تا گیاه انجام و مقالاتش به زبان انگلیسی منتشر شده است. یکسری موارد هم بر روی کلیه و سنگ کلیه انجام شده است که از آن پژوهش هایی بر روی سنگ کلیه انجام شد تاثیر سیاه دانه بود که یک پایان نامه شد و رتبه دوم جشنواره ای که دانشگاه شهید بهشتی برگزار کرد را در آن زمان کسب کرد و از پژوهش های خوبی که سنگ بنای پژوهش های کلیوی در آن زمان گذاشته شد بود و همکارانی که در این زمینه فعالیت کردند بر مبنای این پژوهش های دیگر را طراحی کردند در مجموع پژوهش هایی بوده که اگر چه منجر به محصول یا دارویی نشده است اما زمینه هایی را در ذهن در این حوزه ها به وجود آورده که مفید و موثر بوده باشد.
*وبدا: استاد بسکابادی به نظر شما ضروریات و کمبودهای حوزه پژوهش ما چیست ؟
دکتر بسکابادی : شهید مطهری می فرمایند من معلمی را می خواهم که به من اندیشیدن را بیاموزد نه اندیشه را. ما اگر بخواهیم پیشرفت کنیم باید اندیشیدن را بیاموزیم و فکر کردن را. مصداق مهم فکرکردن یا اندیشیدن کار پژوهشی است وکارپژوهشی باید در مملکت ما هر چه بیشتر نهادینه ،ترغیب و تشویق شود.
البته آمار نشان میدهد که فعالیتهای پژوهشی که در این 40 سال بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی انجام شده با قبل انقلاب اصلا قابل مقایسه نیست. ما قبل از انقلاب عددی نبودیم، اما اکنون در منطقه صاحب رتبه های اول یا دوم هستیم. خیلی اوقات ارتباط تنگاتنگ و شدیدی را با ترکیه و عربستان سعودی داریم و عربستان سعودی تفاوتی که با ما دارد، بی نهایت پول زیاد دارد و ترکیه هم راه های ارتباطی را دارد و ما هر در دو مورد اینها مشکل داریم. ما در پژوهش هایمان یکسری مسیرها بدست خودمان است و یکسری بدست خود ما نیست؛ یعنی دست مسئولین محترم است. کار پژوهش نیاز به پول دارد و منصفانه این است که ما مقداری مشکل مالی داریم. ما برای اینکه پژوهش های پایه ای را انجام دهیم به عنوان مثال نیاز به کیت های مختلف داریم که باید از خارج وارد شود و بی نهایت گران شده شاید قیمت ها را با 5 سال قبل مقایسه کنم چیزی حدود 100 برابر است. لازمه دیگر کار پژوهش عبارت است از تشویق و ترغیب و گشودن راه توسط مسولین که غیرمنصفانه است بگویم این نیست، اما باید مقداری بیشتر شود. ما به خصوص در دانشگاه علوم پزشکی مشکلی بنام مریض داریم که هیچ مسئولی نمی تواند آنها را نادیده بگیرد. سلامت آنها در اولویت کار است و بنابراین پول بیشتر به سمت بالین می رود و پول کمتری به سمت پژوهش می آید.
دکتر نعمتی فرمودند 30 مقاله دارند، اما برای حوزه بالین 30 مقاله بسیار عالی است. برای یک عضو محترم بالینی بسیار عالی است. باید امکانات بیشتری داشت و نیروی انسانی مهم است. نیروی انسانی داریم اما باید ورود آنها به گروهها و دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی تسهیل شود. با راه های مختلف این تسهیل انجام شود.
نکته دیگری که برای پژوهش لازم است و در دانشگاه های علوم پزشکی دست ما را باز می کند پژوهش های بالینی است. برای پژوهش های بالینی 2 مساله را لازم داریم یکی اینکه بار بالینی همکاران بالینی را کم کنیم چون الان همکاران بالینی زمانی برای پژوهش ندارند و باید تعداد اعضای هیات علمی زیاد شود که دست آنها از نظر وقت برای پژوهش باز باشد. دوم اینکه باید همکاری تنگاتنگی بین علوم بالینی و علوم پایه انجام شود که این مورد هم به رشد پژوهش های بالینی کمک می کند انشاالله این موارد حاصل شود چرا که با آنها کشومان پیشرفت بسیار شگرفی خواهد داشت .
*وبدا: دکتر نعمتی در امر پژوهش به دانشجویانی که می خواهند مسیر شما را ادامه دهند چه توصیه هایی دارید؟
دکتر نعمتی:دانشجو فقط باید دانشجو باشد یعنی فقط باید مطالعه کند و درس ها را مفهومی بخواند و یادگیری خوبی داشته باشد که اگر خوب بخواند و بفهمد و یاد بگیرد می تواند مثلا در رشته پزشکی پزشک خوب و موثری باشد و هنگامی که با بیمار مواجه می شود هم در تشخیص موفق است و هم وجدان خودش راضی است از نحوه کار و عملکردش و شب راحت می تواند بخوابد. در غیر اینصورت اگر نتواند کاری انجام دهد و سمبل کند خودش ناراحت می خوابد و زندگی خوبی نخواهد داشت.
*وبدا: استاد حاج زاده، شما علاوه بر اینکه استاد گروه فیزیولوژی ، از فعالان عرصه فرهنگی نیز هستید و در حوزه اجتماعی هم فعالیت می کنید، مهمترین نکته اخلاقی، آموزشی و فرهنگی که در کلاسهای درس به دانشجویان خود می آموزید چیست؟
دکتر حاج زاده: موفقیت دانشجوی رشته پزشکی، در گرو پرکاری اوست و اینکه وقت خود را به همان کار دانشجویی اختصاص دهد. ما نمونه های بسیار زیادی داشتیم که یکی از آنها در طب قدیم بنام ابن سینا، یکسری کتاب هم دارد و یک کتاب از ایشان را آقای دکتر امامی در دانشکده داروسازی ترجمه کرده به نام " الموجزفی الطب "،کوتاه و مختصر در طب.
ایشان حدود 110-100 رساله ( که رساله های آن وقت احتمالا کمی بیشتر از مقالات فعلی ما بوده ) نوشته و از این تعداد فقط 40-30 در دسترس است. در خصوص پرکاری ایشان بیان می شود که گاهی کتاب را روی دیوار می گرفته که اگر خوابش برد کتاب به زمین بیافتد و دوباره کتاب را مطالعه کند! این طور افراد پرکاری در این حوزه ها بودند. دانشجوی پزشکی هم باید هم و غم خود را در مطالعه و کارپژوهش بگذارد و از سویی چون با انسان سروکار دارد و انسان، هم جنبه های فیزیکی و بدنی و هم جنبه های روحی دارد، با توجه به این مهم، باید متخلق اخلاق خوب و عالی در زمینه در برخورد با انسان باشد و کرامت انسانها را در تمام مراحل کاری اش حفظ کند و اگر این دو ویژگی را کسب کرد پزشک موفقی خواهد بود و دنیا و آخرتش تامین می شود و اگر خدای نکرده در هر کدام از این موارد کم کاری کرد و توجه نداشت خودش را دچار مشکل می کند و گاهی حتی در حد خسرالدنیا الاخره که ثروتی را اندوخته و گاهی ممکن است به درد خودش هم نخورد.
بنابراین باید پرکار و پژوهشگر باشد و در زمینه متخلق شدن به اخلاق خوب و مناسب و عالی در حدی قوی شوند که برسند به آن اخلاق کریمه که در مسائل اسلامی مطرح است و آنجاست که می توانند مفید باشند و دلش برای بیمار می تپد، بطوریکه حتی در منزل هم به فکر بیمارش است و مهم تر از این کار طبابت که از عهده اش برآمده برای بیمارش دعا هم می کند. چون همه چیز به دست خداست و شفای بیمار هم که بدست طبیب جاری می شود باز هم به اذن پروردگار است و یکی از موارد هم این است که خدایا این بیمار من و سایر بیماران را هم شفا بده و قطعا این گونه از طبیبان موفق خواهند.
*وبدا: دکتر بسکابادی توصیه شما به دانشجویان چیست؟
دکتر بسکابادی: دانشجو، راننده تاکسی، کارگر و... همگی برای اینکه کارخود را خوب انجام دهند باید عاشق کار خود باشند و آن عشق را ما بزرگترها باید به آنها بیاموزیم. من به عنوان یک استاد باید عشق را به آنها تزریق کنم. باید بگویم بچه های گل 50 سال ما حکومتی داشتیم که تمام دنیا کمکش می کردند و پول زیادی داشت و روستای من و آقای دکتر حاج زاده کوچکترین تغییری در آن ایجاد نشده بود و باید منصف باشیم 45-40 سال در تحریم شدید به سر بردیم و با این وجود روستای 50 خانواده ی ما این یک افتخار و معجزه است که آب لوله کشی، برق، جاده آسفالت شده، مخابرات و خانه بهداشت دارد.
ما نقطه ضعف داریم اما باید به جوانان افتخار کردن به خود را یاد دهیم. در گروه فیزیولوژی با امکانات صفر به اینجا رسیدیم و اصلا قانع نیستیم که به اینجا رسیدیم. من می دانم که باید با تمام وجود کارکنم، دانشجویان، آیندگان کشور و نور چشمان ما هم باید با عشق کار کنند.