دکتر هادی فارسیانی، متولد 1358 در استان قزوین و عضو هیأت علمی گروه میکروب شناسی و ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، یکی از اساتید و محققان جوان، در حوزه های آموزشی و پژوهشی این مجموعه دانشگاهی است که پس از اتمام دوره دکترای باکتری شناسی در سال 1395 فعالیت خود در این دانشگاه را به عنوان عضو هیات علمی آغاز نمود و در طول 8 سال خدمت، ضمن تربیت دانشجویان بسیار، در زمینه های تحقیقاتی و تشخیصی نیز فعالیت های در خور ستایشی را رقم زده است. " طراحی کیت تشخیصی مننژیت باکتریال " توسط تیم تحقیقاتی دکتر هادی فارسیانی و معرفی این اثر پژوهشی به عنوان یکی از تحقیقات برتر، توسط معاونت پژوهشی دانشگاه در سال جاری، تنها یک نمونه از ده ها فعالیت اثرگذار این استاد و محقق جوان و همکاران ایشان در گروه میکروب شناسی و ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که بی شک در رفع بخشی از نیازهای حوزه درمان و ارتقاء توانمندی آن در کمک رسانی به بیماران کمک کننده خواهد بود. پایگاه خبری وبدا در راستای انجام مصاحبه و آشنایی بیشتر با اساتید جوان هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، گفتگویی با این استاد و محقق جوان داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:
وب دا: استاد محترم ضمن سپاس از حضور شما در این مصاحبه، لطفا گفتگو را با شرح مختصری از سوابق تحصیلی تان آغاز بفرمایید ؟
من دوران ابتدایی تا دبیرستان را در زادگاهم؛ شهر قزوین سپری کردم. پس از اخذ مدرک لیسانس در رشته بیولوژی سلولی و مولکولی در دانشگاه زنجان، در رشته میکروب شناسی پزشکی در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علوم پزشکی شیراز پذیرفته و در سال 1384 دوره تحصیل در این مقطع را به پایان رساندم. بعد از پایان این دوره، خدمت سربازی را در وزارت دفاع و بیمارستان شهید چمران تهران به مدت دو سال سپری کردم و پس از آن برای گذراندن طرح دوره کارشناسی ارشد عازم دانشگاه علوم پزشکی زابل شدم و به مدت دو سال به عنوان هیأت علمی در مقام مربی ( از سال 1386 تا 1388 ) خدمت نمودم. در سال 1389 در دانشگاه علوم پزشکی مشهد دوره دکترای باکتری شناسی پزشکی پذیرفته شده و سال 1394 هم فارغ التحصیل شدم و از سال 1395 فعالیت خود را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد به عنوان عضو هیات علمی آغاز کردم و اکنون مدت 8 سال است که عضو هیات علمی گروه میکروب شناسی و ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی مشهد هستم.
وب دا: با توجه به تجربهای که در فضای شغلی خود در دانشگاه داشتهاید تصور میکنید چه اقدامات و برنامههایی میتواند به هرچه بهتر شدن این فضا کمک کند؟
در مورد بهتر شدن فضا در حوزه آموزش با توجه به تجربه کم در این حوزه باید عرض کنم که اگر بخواهیم در حیطه آموزش تاثیرگذار باشیم، برقراری ارتباط نزدیک با دانشجو و دخیل کردن دانشجو در فرآیندهای آموزش می تواند نقش موثری در بهبود فضای آموزشی داشته باشد. روش های قدیم تدریس مبتنی بر استاد بود و استاد به تنهایی تدریس می کرد و دانشجو در سر کلاس تنها یادداشت برداری می کرد، اما تقریبا در یک دهه اخیر، در تمام دنیا این روش تغییر کرده و روشهای جدیدتر و مدرن تر جایگزین آن شده است.
در روش های مدرن، همکاری استاد و دانشجو توأمان است، یعنی در آموزش و فرآیند یادگیری دانشجو را هم دخیل می کنند و به عبارتی 70 تا 60 درصد بار آموزش بر عهده استاد و 30تا 40 درصد بر عهده دانشجو خواهد بود. در واقع دخالت دادن دانشجو برای این است که فقط شنونده نباشد، چون اکنون مشکلی که در آموزش داریم این است که کیفیت کلاس های آموزشی به دلیل غیرفعال بودن دانشجو کاهش یافته و از طرفی باعث خستگی دانشجو و کاهش راندمان آموزش می شود، در حالیکه روش های جدید تاکید دارند که استاد از دانشجو هم در کلاس استفاده کند به طوریکه دانشجو در ارائه برخی از موضوعات و جلسات نقش فعال داشته باشد. علاوه بر این در ارزیابی و اختصاص نمره درس، نمره ای هم بابت فعالیت ها و مشارکت های داخل کلاس برای دانشجو در نظر گرفته شود؛ به خصوص در دروس تئوری تا دانشجو انگیزه بیشتری برای حضور در کلاس ها و فعالیت های آموزش داشته باشد.
با توجه به این روش نوین آموزش، طی یک سال اخیر تصمیم گرفتم نوآوری هایی در حوزه آموزش انجام دهم به طوریکه فرصتی هم به دانشجویان برای مشارکت در ارائه مباحث داده شده و در کلاس فعال باشند و نمره ای هم در کنار آن دریافت کنند و این طور نباشد که تنها بنده در کلاس صحبت کنم. بنابراین جذاب کردن و متنوع کردن کلاس های آموزشی یکی از راههای بهتر کردن افزایش تأثیر در حوزه آموزش است و همچنین موجب افزایش اعتماد به نفس دانشجو می شود.
این شیوه آموزشی از طریق ارتباط مؤثر بین استاد و دانشجو امکان پذیر است. البته با در نظر گرفتن شأن استاد و حفظ نظم کلاس می توان با دانشجو ارتباط خوبی برقرار کرد؛ به خصوص دانشجویان نسل جدید که به نسل Z معروف هستند و ویژگی آنها این است که با فضای مجازی، اینترنت و تکنولوژی بزرگ شده اند و مقداری رفتارهای آنها با نسل ما متفاوت است به هر حال مواجه شدن با نسل جدید توانمندی و راهکارهایی را می طلبد. با این حال در اکثر موارد اگر با حفظ شأن و نظم کلاس به دانشجو فرصت مشارکت در امور آموزشی دروس داده شود، به نظرم می تواند به افزایش راندمان آموزش کمک کند.
علاوه بر این نکته مهمی که من از اساتید بزرگوارم یادگرفتم این است که تنها مباحث علمی درکلاس مطرح نشود. به طوریکه میتوان با گفتن تجربیات زندگی شخصی و طرح موضوعات فرهنگی و اجتماعی به رشد فکری دانشجویان هم کمک نماییم. به نظرم صحبت کردن در مورد این موضوعات می تواند به برقراری ارتباط نزدیکتر با دانشجو و افزایش راندمان آموزشی کمک نماید.
بنابراین اگر می خواهیم حیطه آموزش تغییر کند، اول از همه باید روش های تدریس و آموزش را به روزتر کرده و تغییر دهیم و از حالت سنتی خارج کنیم .اینکه دانشجو از استاد تأثیر می پذیرد مربوط به تمام نسل ها است و نسل جدید هم از معلم خود به همان اندازه که از پدر و مادر خود تاثیر می پذیرند از معلم در دانشگاه و مدرسه نیز تأثیر می پذیرند. من ابتدا به خودم و سپس سایر همکاران می گویم که از این مسیر هم می توانیم بر دانشجو اثرگذار باشیم. به هر حال یک استاد تجربه بیشتری دارد و بازگویی این تجربیات برای دانشجو می تواند به ارتقاء فکری و نگرشی دانشجو و اینکه چگونه بتواند موقعیت ها و مشکلات زندگی خود را مدیریت کند کمک نماید.
در مورد حوزه پژوهش نیز باید اذعان داشت که ایرادات و مشکلاتی در این حوزه وجود دارد؛ (البته این ایرادات به خود بنده نیز وارد است) از جمله مشکلات این است که طرح های تحقیقاتی دانشگاه بیشتر مقاله محور هستند و تبدیل به پایان نامه شده و در کتابخانه آرشیو می شود و سپس مقاله از آن استخراج و در نهایت منتشر می شوند . در واقع بخش عمده ایی از این طر ح ها نقشی در حل مشکلات جاری به خصوص حوزه بهداشت و درمان ندارد و در نتیجه برون ده عملی ندارد. لذا به نظرم در این مورد می توان با در نظر گرفتن مشوق هایی اساتید و دانشجویان را ترقیب نمود تا بخشی از طرح های تحقیقاتی را بر اساس حل یک مشکل محلی یا ملی طراحی نمایند. البته قدم های خوبی برای نیل به این هدف در دانشگاه برداشته شده ولی به نظرم کافی نیست.
با این حال همه پروژه ها را نمی توان مشکل محور تعریف کرد اما شاید بتوان گفت؛ چنانچه هر استادی این هدف گذاری را داشته باشد، که 50 درصد طرح های تحقیقاتی خود را براساس حل یک مشکل محلی یا ملی تعریف نماید به نظر می توان در این حوزه پیشرفت فراوانی کرد.
بنابراین چنانچه هدف از انجام پژوهش برای دانشجو تنها دفاع از پایان نامه باشد، یا من که در جایگاه استاد هستم فقط به فکر کسب امتیاز برای ارتقا باشم در این صورت به هدف اصلی این حوزه که همان کمک به حل مشکلات است نخواهیم رسید.
در حوزه درمان هم با توجه به فعالیت در آزمایشگاه ، بنده و سایر همکاران میتوانیم با نظارت بر چگونگی انجام تست های تشخیصی و پروسه های کنترل کیفی و به روز رسانی تست های تشخیصی به این حوزه کمک نماییم.
طی 8 سال اخیر که مشغول کار در بخش آزمایشگاه بودم سعی ما بر آن بوده است که برخی از پژوه هایی که در پژوهش تعریف می کنیم در انتها بتوانیم از نتایج آن برای درمان استفاده کنیم. به طوریکه از نتیجه این طرح های تحقیقاتی در به روز نمودن و تکمیل تست های تشخیصی استفاده نماییم. چرا که تشخیص بهتر به درمان سریعتر و در نهایت رضایت مردم می انجامد.
وب دا: با توجه به فعالیت دانشگاه در سه حوزه آموزش، درمان و پژوهش حفظ ارتباط این سه حوزه از نگاه شما تا چه حد اهمیت دارد و اساسا آیا میتوان این سه حوزه را اولویت بندی کرد ؟
به نظر من اولویت با حوزه آموزش است، اگر قواعد و چهارچوب های آموزشی به درستی انجام شوند ، مطمئنا نیرویی که در بخش درمان فعالیت می کند با توجه به اینکه نیروهای بخش درمان همه از بخش آموزش اضافه می شوند،، نیروی متبحرتر و بهتری خواهد بود. در پژوهش نیز دانشجویی که فعالیت پژوهشی یا پایان نامه انجام می دهد چنانچه آموزش درستی نیز در این راستا دیده باشد خروجی بهتر در این حوزه خواهد داشت بنابراین اعتقاد دارم اولویت اصلی دانشگاه باید حوزه آموزش باشد و نباید برای انجام درمان و پژوهش حوزه آموزش تحت تاثیر قرار گیرد. چرا که آموزش اگر درست و کامل انجام شود، نیروی متخصص درستی نیز در زمینه درمان و پژوهش پرورش خواهد یافت و همین موضوع به افزایش کیفیت در این دو حوزه منجر خواهد شد.
به نظر بنده یک مشکلی که طی یک دهه اخیر در دانشگاه های علوم پزشکی وجود داشته این است که از اهمیت حوزه آموزش کاسته شده است. در حالیکه به نظرم با آموزش درست درمان و پژوهش نیز متناسب با آن رشد خواهند کرد و برای بهتر کردن حوزه آموزش همان طور که پیش تر بیان شد، استفاده از روش های نوین آموزشی و کمک به دانشجو جهت افزایش توانایی ها در بعد های علمی و غیر علمی میتواند موثر باشند.
وب دا: با توجه به نقش مهم و اثرگذار اساتید در فضاهای مختلف آموزشی و پژوهشی و درمانی دانشگاه ، از نگاه شما یک استاد موفق در این حوزهها چه شاخصههایی دارد؟
بنده خودم در دوران تحصیل فراوان از اساتید در مقاطع مختلف آموخته ام و درواقع بخشی از شخصیت شکل گرفته در خودم را مدیون این اساتید می دانم. به طوریکه چند تن از اساتید بزرگوارم روی نگرش بنده و ماندن من در فضای دانشگاه تاثیر عمیقی گذاشتند، بنابراین استاد خیلی میتواند بر نگرش و عقاید دانشجویان اثرگذار باشد . با این حال به نظرم یک معلم یا استاد زمانی می تواند بیشترین تاثیر را بر دانشجو داشته باشد که واقعا همه آن چیزهایی را برای دانشجو بیان می کند در قدم اول خود اعتقاد داشته و به آن عمل کند. در واقع اگر یک استاد به طور نسبی در موضوعات و موقعیت های مختلف خوب و شایسته رفتار کند بعداز مدتی به طور ناخودآگاه برای دانشجویان خود الگو می شود و زمانی که دانشجویان از وی صحبت می کنند به نیکی از او یاد خواهند کرد. البته همه ما ممکن است ایراد، نقص و یا خطا داشته باشیم ، شکی نیست و استاد هم از این موضوع مستثنی نیست. اما اساتید با توجه به جایگاهی که دارند اگر الگو باشند ( که آن هم باز برمی گردد به جایگاه مهمی که استادی دارد ) و سعی کنند که رفتار مناسبی در محیط های آموزشی، درمانی و پژوهشی داشته باشند در این صورت می توانند بر دانشجویان و سایر کارکنان در حوزه های مختلف تاثیر گذار باشند. .
بنده استادی داشتم که می گفت شما در صورتی که بتوانید حتی روی یک دانشجو اثر بگذارید وظیفه استادی خود را انجام داده اید و و اینکه ما بتوانیم هم در بحث رفتاری و هم در مباحث علمی و اخلاقی الگو قرار بگیریم در رسیدن به این هدف بسیار موثر است.
اگر استادی الگو قرار بگیرد، به نظرم استاد موفقی خواهد بود و شاخصه استاد موفق را دارا است. البته من جزء این گروه از اساتید نیستم اما سعی می کنم طوری رفتار کنم که منزلت استادی و معلمی حفظ شود.
به نظرم ما باید آن چه را بیان می کنیم خود بدان عمل کنیم چرا که در صورت عدم انجام آن ویژگی ها تاثیر عکس بر روی دانشجو خواهد داشت. به نظر این خیلی مهم است که خود ما بتوانیم شاخص های یک استاد خوب را داشته باشیم و سعی کنیم آن را حفظ و تکمیل کنیم . با این حال اثرگذاری زمانی امکان پذیر است که یک استاد بتواند آن چه را در کلاس به عنوان اخلاق و ویژگی های خوب شرح می دهد خود به آنها عمل کند، در نتیجه استادی کار سختی است و چنانچه مرتکب خطایی شویم اثر منفی و بالعکس بر دانشجو خواهد داشت.
وب دا: در مسیر تحصیل و فعالیتهای کاری آیا چالش ها و موانعی را هم تجربه کردید؟ در صورت پاسخ مثبت بفرمایید چطور با این چالش ها و موانع مقابله کرده اید؟
زندگی از همان ابتدا مسیری است پر از چالش های مختلف. به طوریکه برخی از فلاسفه اعتقاد دارند که زندگی سراسر رنج و عذاب است و تنها بخش کوچکی از آن با خوشی و شادی همراه است. برای من هم اینگونه بوده است؛ هم در دوران تحصیل و هم در دوره ای که در دانشگاه علوم پزشکی مشهد و دانشگاه زابل مشغول به خدمت بودم مشکلات شخصی و کاری برایم بوجود آمده است.
با افزایش سن به این پختگی رسیدم که مشکلات در زندگی همه انسان ها وجود دارد، اما هیچ مشکلی همیشگی و پایدار نیست و آن مشکل قابل حل است و در گذر زمان اهمیت خود را از دست می دهد. بنابراین چنانچه فردی به این فهم از زندگی برسد که هیچ مشکلی پایدار نخواهد بود و اهمیت آن همیشگی نخواهد بود، می تواند راحت تر با مشکلات مواجه شود. موضوع دیگری که می تواند در تحمل سختی ها به ما کمک کند داشتن امید به آینده بهتر است. لذا من همیشه سعی میکنم این امید را حتی شده با رویاپردازی حفظ کنم.
البته یک زمان هایی در زندگی امید داشتم و بواسطه آن تلاش هم کردم ولی به خواسته خود نرسیدم، به نظرم در اینجا چیزی فراتر از قدرت امید و تلاش ِ ما انسانها دخالت دارد که همان بحث اراده خداوند است. بنابراین وقتی فرد تلاش خود را کرد و به آن جایگاه نرسید باید قدرت الهی نیز در نظر داشته باشد. اما وقتی تلاش و امید بوده یا به عبارتی توکل به خدا بوده اما در آن لحظه نسبت به خواسته خود نرسیده باید آن را حکمت خدا بدانیم. من در مقاطعی از زندگی برای برخی شکست ها و عدم موفقیت ها ناراحت و افسرده می شدم اما بعد از گذر زمان که به گذشته نگاه میکنم و دیدن اتفاقات خوب بعد از آن نرسیدن ها به این نتیجه رسیدم که نرسیدن و نشدن برخی چیز ها حکمتی دارد که ما انسانها از درک این موارد عاجزیم. در صورتی که به این فهم برسیم خیلی از مشکلات ذهنی ما از جمله اضطراب، نا امیدی، استرس های روزمره حل خواهد شد،
وب دا: آیا خانواده هم در پیشرفت های تحصیلی و کاری شما نقش داشتند؟
من به واسطه تحصیل در مقاطع مختلف از 18 سالگی دور از خانواده بودم. با این حال کمک عاطفی، فکری و مالی خانواده در طی نمودن این مسیر همیشه همراهم بوده و من از این نظر خودم رو مدیون خانواده به ویژه پدر و مادرم میدانم. اینکه شما کنار خانواده تحصیل یا کار کنید واقعا لذت بخش خواهد بود. لذتی که متاسفانه من نداشتم. لذا به همه همکاران و دانشجویانی که از این موهبت برخوردار هستند توصیه میکنم که قدر این نعمت ویژه را بدانند.
وب دا: اوقات فراغت خود را به چه فعالیت هایی می گذرانید؟
من به ورزش فوتبال از دوره کودکی علاقه داشته ام و سعی می کنم همیشه ورزش فوتبال را در برنامه زندگی ام داشته باشم. ورزش ( به ویژه فوتبال) علاوه بر کمک به سلامت جسمی نقش خیلی مهمی در افزایش روحیه و کاهش استرس و اضطراب های زندگی دارد . یکی دیگر از علایق من تماشای فیلم است. با وجود مشغله کاری سعی میکنم هفته ایی یک فیلم ببینم. البته به مطالعه کتاب به ویژه کتابهای تاریخی هم علاقه زیادی دارم . اگرچه به دلیل مشغله کاری کمتر امکان خوندن کتاب فراهم می شود.