چه در دوران دفاع مقدس و چه سال های پس از آن که کودکی و نوجوانی اش را شامل می شد، مشاهده رنج و محنت مردم و مساله کمبود پزشک با وجود نیاز شدید، او را مصصم کرده بود که پزشک شود تا بتواند باری از زمین بردارد و دردی از آلام مردم بکاهد؛ این دغدغه آنقدر برایش مهم و پررنگ بود که حتی در انتخاب زمینه تخصص و فوق تخصص هم نقشی تعیین کننده داشت و با امید به اینکه بتواند به سهم خود بانوان را از مراجعه به پزشکان مرد، بی نیاز کند، تخصص زنان را انتخاب کرد. دکتر ملیحه عافیت امروز پس از حدود 25 سال مجاهدت علمی، به عنوان فلوشیپ نازایی و IVF در جایگاه دانشیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد و معاون آموزشی بخش زنان بیمارستان امام رضا(ع) ایستاده و علاوه بر این، پژوهشگر و مخترعی موفق در عرصه درمان نیز محسوب می شود؛ حاصل گفتگوی ما با این عضو جوان هیئت علمی را در ادامه می خوانید.
رقابت ناجوانمردانه
نخستین ماه های پیروزی انقلاب اسلامی بود که به عنوان اولین فرزند خانواده ای فرهنگی در مشهد متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را در شهرک تازه تاسیس فرهنگیان با مشکلات خاصش گذراند و مقاطع بعدی را هم در مدارس دولتی همان منطقه اما همیشه نامش میان برترین های کلاس قرار داشت تااینکه در آستانه کنکور با اولین چالش تحصیلی مواجه شد؛ «سال سوم دبیرستان، نظام جدید آموزشی که به جای چهارم دبیرستان، پیش دانشگاهی داشت، ابلاغ شد و فقط معدل های 17 به بالا امکان شرکت در آزمون پیش دانشگاهی را داشتند؛ من با معدل 19 در این آزمون، نفر اول و وارد پیش دانشگاهی ناحیه7 مشهد شدم اما مشکل اینجا بود که از یک سو تعداد شرکت کنندگان نظام جدید در کنکور سراسری، محدود و تعداد شرکت کنندگان نظام قدیم، زیاد بود از این رو فقط 10درصد سهمیه قبولی در کنکور به ما(نظام جدید) اختصاص یافت و ناگزیر بودیم با وجود بهترین معدل ها، با 90درصد نظام قدیمی ها رقابت کنیم؛ این روند، قبولی در رشته های خوب را برای ما نظام جدیدی ها خیلی دشوار کرد ولی با همه این ها به لطف خدا توانستم وارد رشته پزشکی شوم.»
به عشق مردم پزشک شدم/ آمدم تا بار بردارم
از وقتی یادش می آید، کمک به مردم را دوست داشت خصوصا که سال های کودکی اش در دوران دفاع مقدس سپری شده بود و دغدغه کمک به مردم برای او که در محله یا رفت و آمدهایش به مسجد، مشکلات مردم را از نزدیک می دید، خیلی جدی بود؛ به همین دلیل هنگام انتخاب رشته دانشگاه، باوجود آسانتر بودن رشته دندانپزشکی و امکان پذیرفته شدن در این رشته، صرفا با این تصور که شاید نتواند به همه مردم خدمت کند، آن را در اولویت بعد گذاشت و پزشکی را ترجیح داد. او حال و هوای روزها و ماه های منتهی به کنکور و انتخاب رشته را که چندان هم روبه راه نبود، اینطور شرح می دهد: «سال پیش دانشگاهی روزی هفت ساعت درس می خواندم آن هم با اینکه فرزند اول بودم و کمک کار مادر در امور خانه؛ کلاس کنکور هم نمی رفتم به همین خاطر وقتی رتبه ام 249 شد، همه از مادر می پرسیدند دخترتان چطور درس می خواند که بدون سهمیه و کلاس و ... چنین رتبه ای کسب کرده است؟ غافل از اینکه من دو دوست پایه داشتم؛ یکی کلاس کنکور می رفت و همه کتب و منابع کنکور برایش فراهم بود و دیگری مثل خودم از خانواده ای فرهنگی و متوسط اما چون دوست اولم می خواست با ما درس بخواند، ما هم می توانستیم از منابعی که در اختیار داشت، استفاده کنیم. از طرفی چون هدفم قبولی در رشته پزشکی بود باید حتما رتبه ام زیر 300 می شد تا جزو آن 10درصد نظام جدیدی هایی باشم که وارد دانشگاه می شوند. سال اول نشد ولی سال دوم به اصرار پدر، برای دانشگاه آزاد هم انتخاب رشته کردم در حالی که نگران هزینه هایش بودم اما پدر تاکید کرد اگر لازم باشد خانه را می فروشم تا درست را ادامه دهی. نتایج دانشگاه آزاد یک هفته زودتر اعلام شد و در تماس تلفنی به پدرم گفتند که چون رتبه اول رشته ام هستم، شهریه ترم اول را هدیه می دهند، با این وجود از پدر خواستم ثبت نام نکنیم تا نتایج دانشگاه های سراسری اعلام شود. چند روز بعد با یکی از همان دوستانم که برای کنکور درس می خواندیم، در راه مسجد بودیم که گفت من قبول نشدم اما شما دانشگاه علوم پزشکی مشهد قبول شده ای! حس خیلی خوبی داشتم و خیالم راحت شد.»
دوراهی تخصص قلب یا زنان
در دوران دانشجویی نیز همیشه جزو نفرات سوم تا چهارم ورودی خود(پزشکی عمومی77) بود و هنوز دوره عمومی تمام نشده، با جدیت تمام مشغول مطالعه برای تخصص شد؛ «همراه یکی از دوستانم تا ساعت ده یازده شب در کتابخانه درس می خواندیم و پدر اخر شب دنبالمان می آمد اما نه تنها گلایه ای نداشت بلکه تشویق هم می کرد. در آزمون تخصص سال 84 جزو دو درصد رتبه برتر دانشجویان ورودی مان(پزشکی عمومی سال77 که حدود 300 نفر بودند) قرار گرفتم و به این ترتیب به صورت مستقیم(straight) و بدون گذراندن طرح عمومی، مجاز به شرکت در آزمون تخصص شدم.» برای انتخاب زمینه تخصص، هم قلب را دوست داشت و هم زنان را، چراکه هر دو جزو رشته های داخلی بودند و موردعلاقه اما در این بین همان هدف اولیه اش از ورود به رشته پزشکی، تعیین کننده واقع شد؛ «پزشکی خواندم تا بتوانم به مردم کمک کنم و برای تخصص هم از بین همه اقشار مردم، بانوان را انتخاب کردم چراکه شاهد نیاز مبرمشان به وجود پزشک متخصص زن بودم؛ نیت کردم به سهم خودم بانوان سرزمینم را از مراجعه به پزشک آقا بی نیاز کنم.»
سال سرنوشت ساز
سال 84 علاوه بر ورود به تخصص، نقطه عطف دیگری نیز در زندگی اش رقم خورد؛ ازدواج و تشکیل خانواده؛ اما نه تنها مسیر رشدش را متوقف نکرد بلکه پرانگیزه تر از همیشه ادامه داد؛ «سختی رشته زنان رشته این است که هر لحظه باید پاسخگو و در دسترس بیمار باشی و در عین حال به عنوان مادر و همسر به خانواده رسیدگی کنیم اما به لطف خدا همسرم با اینکه خودش مهندس بود شرایطم را درک می کرد و همکاری خوبی در مدیریت امور خانه و خانواده داشت که سبب شد بتوانم دوره تخصص را به خوبی پشت سر بگذارم».
ورود به هیئت علمی در 32سالگی/ کسب رتبه نخست فوق تخصص با وجود دو فرزند
دکتر عافیت سال 88 بعد از پایان دوره تخصص با وجود فرزند یک ساله توانست در آزمون دانشنامه تخصصی، جزو 5 درصد برتر بورد قرار گیرد و سال بعد به منظور گذران طرح عمومی و ضریب k تخصص با توجه به امتیازبندی دانشگاه در شهرستان بردسکن به عنوان رئیس زایشگاه بیمارستان ولیعصر مشغول به کار شد. پس از یک سال و نیم سکونت در بردسکن و همه دردسرهای دوری از خانواده در ابتدای زندگی، باتوجه به علاقهاش به هیات علمی شدن، در فراخوان دانشگاه علوم پزشکی مشهد شرکت کرد که بهمن ماه 90 در سن 32 سالگی به عنوان عضو هیأت علمی پذیرفته شد و ادامه خدمات ضریب k را تا سال 93 در دانشگاه مشهد گذراند اما این پایان ماجرای او در دستیابی به آرمان کودکی اش نبود؛ دکتر عافیت که احساس می کرد بیش از این می تواند مفید و گره گشای مسائل بانوان باشد، با وجود دوفرزند، سال 95 در آزمون فوق تخصصIVF و نازایی دانشگاه تهران شرکت و در هر دو بخش کتبی و شفاهی، رتبه نخست را از آن خود کرد؛ دستاوردی مهم و شیرین اما پردردسر که خودش با بغض و اشک و به زحمت، آن روزها را اینگونه شرح می دهد: «آن زمان دو پسر سه و هشت ساله داشتیم که به خاطر ادامه تحصیل حدود 18 ماه ناگزیر به سکونت در تهران شدیم؛ معمولا از صبح تا هفت شب بیمارستان بودم و بچه ها در خانه تنها می ماندند که با اینکه خیلی تلاش کردم ولی مسائل مختلفی برای خودمان و بچه ها ایجاد شد. گاهی هم که همسرم و یکی از پسرها به مشهد می آمدند، من و پسر دیگرم به خاطر تحصیل ناچار بودیم تهران بمانیم و دوری خانواده را تحمل کنیم.»
کارنامه پربار پژوهش
او که در حال حاضر استاد راهنمای سه مقطع پزشکی عمومی، رزیدنت و فلوشیپ در دانشگاه علوم پزشکی مشهد می باشد، طی 13 سال عضویت خود در هیئت علمی به عنوان یکی از جوان ترین اعضا، کارنامه درخشانی داشته است؛ «از آنجا که به فعالیت های آموزشی و پژوهشی بسیار علاقمند بودم همراه با دانشجویان و رزیدنت ها تاکنون بیش از 50 طرح تحقیقاتی را انجام و 55 مقاله را به چاپ رسانده ایم، حدود یازده مقاله نیز به همایش های ملی مختلف ارائه داده ایم. همچنین ضمن مشارکت در تالیف کتاب "بسته جامع خدمات تشخیصی و درمانی بیماری های خونریزی دهنده ارثی ایران" و ترجمه کتاب "خلاصه بارداری و زایمان" ویلیامز2014، فعالیت های پژوهشی شخصی مانند نویسندگی دو کتاب "اصول بیهوشی بالینی در زنان و مامایی" و "درمان سریع در مطب"، ترجمه و گردآوری کتاب "مرجع تکنیک های کمک باروری شوهام"و ترجمه و تالیف کتاب "چکیده بارداری و زایمان ویلیامز2018" را نیز به انجام رساندم.»
اختراعاتی برای کاهش مشکلات بیماران
این استاد جوان و پرتلاش در راستای تحقق هدف متعالیاش یعنی خدمت به مردم به ویژه بانوان و خانواده، سه ثبت اختراع تأیید شده و یک اختراع در حال ثبت نیز دارد؛ «مشکلات و شکایات بیماران مرا به سمت اختراعات فردی و گروهی سوق داد؛ نخستین اختراع، یک داروی گیاهی ژل پوست انار برای کاهش آتروفی واژن و افزایش لیبيدو در بانوان بود که طرح تحقیقاتی آن با مشارکت گروه همکاران دانشکده پرستاری انجام شد. دستگاه هوشمند ردیاب جسم خارجی(مثلIUD) در حفره رحم و شکم، دستکش متصل به دوربین که ضمن تسهیل بررسی داخل رحم در موارد خونریزی، با شیارهایی که دارد به تخلیه بقایای جفت نیز کمک کرده و بیمار را از حضور در اتاق عمل بی نیاز می کند، از دیگر اختراعات ثبت شده است. کیت آنالیز اسپرم نیز که یک وسیله جدید ساده، کم هزینه و قابل حمل برای فرایندهایIUI و IVF بوده و معادل دستگاه های وارداتی سانتریفیوژ و گرادیان عمل میکند، در مرحله ثبت اختراع قرار دارد.»
مادری و همسری در اولویت است/ بدون عشق و علاقه کسی دوام نمی آورد
طبعا این دستاوردها به آسانی محقق نشده و مانند هر مسیر موفق دیگری با فراز و نشیب هایی همراه بوده که صرفا بخشی از آن قابل بیان است؛ دکتر عافیت در حالی که لبخندی از رضایت بر لب دارد خیلی گذرا آن روزها را اینطور روایت می کند: «بردسکن که بودیم، خانه های سازمانی، استاندارد نبود و نمی شد بچه را در خانه نگه داشت؛ از طرفی مهد کودک امن و جامعی هم که فراتر از نگهداری بچه ها، برایشان آموزش و رشد هم داشته باشد وجود نداشت و با کمک همسرم نوبتی بچه را نگه می داشتیم. از طرفی ساعت 7شب طبق روال مردم شهر همه جا تعطیل می شد در حالی که ما تازه این وقت شب از مشغله کاری فارغ می شدیم و می توانستیم به دیدوبازدید همکاران یا خرید برویم. حالا هم صبح تا ظهر دانشگاه و روزدرمیان مطب هستم؛ گاهی شب یا نیمه شب هم باید خود را به بیمارستان برسانم و زمانم در اختیار خودم نیست اما هرگز نه از حرفه ام پشیمان شده ام و نه تشکیل خانواده؛ آنچه قلبا برایم اولویت دارد، مادری و همسری است به همین دلیل سعی می کنم با حال خسته و گرفته وارد خانه نشوم اما به هر حال استرسی که برای بیماران را دارم را نمی شود پوشاند و فکرم درگیرشان است.»
او معتقد است بانوان عضو هیئت علمی علاوه بر نقشی که در دانشگاه دارند باید به عنوان یک مادر و همسر نیز در منزل نقش خود را ایفا کنند اما با توجه به زمان کمی که برای حضور در منزل دارند، نگرانند که به خوبی از عهده این مهم برنیایند. بر این اساس پیشنهاد می کند شرایط کاری اعضای هیئت علمی بالینی و به ویژه زنان، به گونه ای تنظیم شود که مانند دانشگاه تهران یک یا دو روز در هفته برای رسیدگی به خانواده مرخصی داشته باشند تا از رسالت خطیر مادری و پرورش فرزندانی مفید و کارآمد برای جامعه باز نمانند؛ «ما به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه باید از یک سو بدحال ترین بیماران را که معمولا از شهرستان یا خود مشهد به بیمارستان های سطح 3 مثل بیمارستان امام رضا(ع) اعزام می شوند، بپذیریم و مدیریت کنیم و از سوی دیگر مدام در دسترس و پاسخگو باشیم؛ شب و روز و حتی زمانی که در منزل هستیم یا در زمان استراحت خود، هر لحظه دغدغه نجات جان بیماران و بهبود آن ها را داریم. در صورتی که عشق و علاقه به کار و رشته نباشد، کسی در این شرایط دوام نمیآورد.»
زوج نازایی که دوقلو باردار شدند/ ناباروری شایع است اما امیدوار باشید
معاون آموزشی مرکز ناباروری میلاد مشهد در عین حال، دیدن خوشحالی بیماران بعد از امیدواری شان به باروری یا اشک های شوقشان باشنیدن اولین صدای قلب جنین را شیرین ترین لحظات کارش معرفی می کند و می گوید: «زندگی پر استرس، الودگی هوا، مواد غذایی صنعتی و سبک زندگی نادرست باعث شده ناباروری بین جوان ها هم شایع شود اما بدانند که روش های نوین باروری ایجاد شده و باید به جای ناامیدی و ناراحتی، امیدوار بود؛ سال گذشته زوجی پس از هفت سال مراجعه به مراکز ناباوری، اینجا تحت درمان قرار گرفته و از طریق IVF دوقلو باردار شدند. از همان لحظه که از بارداری مطلع شدند اشک شوق می ریختند، مدام دعایم می کردند و می گفتند بعد از هفت سال زندگی را به ما هدیه کردی. روز زایمان هم با خانواده عازم مسافرت بودم اما نرفتم و ماندم تا سهمی در تولد فرزندانشان داشته باشم. بعد از تولد دوقلوها که با شادی وصف ناپذیر زوج جوان همراه بود، همان شب با فرزند کوچکم عازم سفر شدم تا به خانواده بپیوندم که تصادف شدیدی پیش آمد اما با دعای آن زوج به خیر گذشت و ما هیچ آسیبی ندیدیم.»
ضرورت اختصاص کارشناس پژوهشی به اساتید بالینی
دکتر عافیت درباره رابطه میان آموزش، پژوهش و درمان بر این باور است که چه در دوره عمومی و چه مقاطع بالاتر، همواره اولویت با آموزش(علمی و عملی) بوده و حیطه درمان، حیطه عمل به آموزش است که در صورت اصولی و به روزبودن آموزش ها موفق خواهد بود. به این ترتیب دست کم برای اساتید بالینی که بیشتر درگیر درمان و عملیات هستند، پژوهش در اولویت سوم قرار می گیرد؛ « جا دارد دانشگاه با اختصاص کارشناس پژوهشی به اساتید بالینی کمک کند تا در حوزه پژوهش قدرتمند عمل کنند. از دغدغه های هیئت علمی، ارتقای سالانه است که شاخص های پژوهشی دارد اما با مشغله های کاری و زندگی واقعا زمان مفیدی برای این امر نمی ماند.»
استادی موفق است که عاشق و بهروز باشد/ ریزش استعدادهای پزشکی را جدی بگیریم
از دیدگاه او، عشق و علاقه به کار و به روزبودن از مهمترین ویژگی های اساتید موفق است که علاوه بر استاد، برای دانشجویان نیز انگیزه و پشتکار ایجاد می کند؛ «یک استاد موفق لازم است به گونه ای برنامه ریزی کند که هم در آموزش به روز باشد و مطالب علمی جدید را به دانشجویان انتقال دهد و هم بتواند با جسارت و اعتماد به نفس در امر درمان موثر واقع شود و بهترین تکنیک ها را به دانشجویان بیاموزد. دانشجویان امروز مشکل انگیزه دارند چراکه به دلیل پذیرش بالای رشته پزشکی و کاهش زمینه اشتغال، آینده مالی خود را مبهم و نامطمئن می بینند. حتی کسانی هم که تحصیلات خود را به پایان می رسانند، پس از اخذ مدرک، سراغ حوزه زیبایی یا مشاغل نامرتبط می روند و این روند نگران کننده است؛ این ها سرمایه های جامعه هستند و نباید هوش و استعدادشان به هدر رود.»