مدیر مرکز مشاوره مبتنی بر سبک زندگی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با اشاره به اهمیت شناخت مهارتهای پیش از ازدواج و بویژه مهارت خودآگاهی گفت: وقتی مهارت خود آگاهی را بیاموزیم، علاوه بر تحقق شناخت در مورد خودمان، در مورد دیگران نیز به یک شناخت نسبی دست خواهیم یافت.
دکتر حمیده صمدی دکترای تخصصی روانشناسی، در گفتگو با وبدا، اظهار کرد: وقتی صحبت از مهارتهای مورد نیاز برای ازدواج میشود، نخستین مهارتی که بیش از سایر مهارتها نیازمند آموزش آن هستیم، مهارت خودآگاهی است؛ خودآگاهی به این معناست که ما از تواناییها ، محدودیتها و نقاط ضعف و قوت و انتظاراتمان آگاهی داشته باشیم و وقتی بتوانیم مهارت خود آگاهی را بیاموزیم، علاوه بر اینکه در مورد خودمان به شناخت میرسیم میتوانیم در مورد دیگران نیز به یک شناخت نسبی دست یابیم.
وی ادامه داد: اما اینکه تا چه حد مهارت خودآگاهی میتواند در انتخابهای درست ما موثر باشد، به چند اصل بستگی دارد؛ نخستین اصل مورد توجه، در مهارت خودآگاهی این است که همه ما دارای یک « بودن » هستیم و این بودن ما از زمان لقاح آغاز شده است. اصل دوم این است که کیفیت " بودن " ما منحصر به فرد است و این منحصر به فردی دارای دو بعد میباشد؛ یک بعد آن مربوط به ویژگیهای ژنتیکی است که از خانواده دریافت کردهایم و این ویژگیهای ژنتیکی سبب میشود که ما خلق و خوهای متفاوت داشته باشیم و به طبع ادراکات متفاوتی را هم تجربه کنیم و منبع دومی که سبب منحصر به فرد بودن ما میشود، تجاربی است که از محیط دریافت میکنیم؛ این تجربه میتواند از محیط خانواده یا از دوستان و یا از محیط دانشگاه و اجتماعی باشد که با افراد متفاوت در تعامل هستیم.
مشخصات ظاهری؛ اولین لایه در نیل به خودآگاهی
دکتر صمدی همچنین گفت: اصل سوم در بحث خودآگاهی این است که کیفیت "بودن " ما دارای لایه هایی است؛ اولین لایه در خودآگاهی، لایه بیرونی ما است که شامل مشخصات ظاهری است؛ مثل قد، وزن، رنگ چشم و... و در واقع این امر، هم برای ما و هم برای دیگران قابل شناسایی است و چندان نیاز نیست که در مورد آن چالش داشته باشیم و در مجموع نیاز به شناخت عمیق نیست.
بافت و فرهنگ خانوادگی؛ دومین لایه در تحقق خودآگاهی
دکترای تخصصی روانشناسی تصریح کرد؛ لایه دوم مشخصات جمعیت شناسی مثل سن، تحصیلات ، فرهنگ، خانواده و... است که برای ما قابل شناسایی است، اما برای دیگران نیاز است که مقداری در این لایه تحقیق و بررسی داشته باشند تا در مورد بافت خانوادگی ما شناخت لازم را پیدا کنند، این لایه از آن جهت مهم است که گاهی مشاهده میشود در انتخابهای مربوط به ازدواج، خیلی به لایه خانواده توجه نمیشود و همینطور بافت فرهنگی که فرد در آن رشد کرده است.
مثلاً در فیلم شبی که ماه کامل شد، میبینیم دختری که بافت خانوادگی و محل سکونت متفاوتی دارد، بنا به آشنایی با فردی که بافت خانوادگی و فرهنگ آنها کاملاً متفاوت است تصمیم به ازدواج می گیرد و با توجه به عدم شناخت از فرهنگ و بافت خانوادگی، میبینیم که چه شرایط ناگواری برای این دختر جوان اتفاق میافتد. بنابراین توجه به بافت خانوادگی و محیطی که فرد دوران کودکی و نوجوانی و جوانی خود را در آن گذرانده بسیار مهم است و ما هر چقدر کنکاش و سرمایهگذاری برای آشنایی با خانواده مقابل داشته باشیم در واقع به خودمان کمک کردهایم.
موقعیت های رفتاری که نشانگر شخصیت فرد هستند
دکتر صمدی موضوع بعدی در بحث خودآگاهی را موقعیتهای رفتاری برشمرد و گفت: وقتی ما در مورد موقعیتهای رفتاری سخن میگوییم معمولاً با دو موقعیت و دو رویداد مواجه هستیم، گاهی رفتاری را که از فردی میبینیم ممکن است منشأ درونی داشته و ناشی از ویژگیهای اخلاقی یا شخصیتی او باشد، گاهی هم منشا این رفتار میتواند شرایط بیرونی و محیطی باشد، مثلاً فرد در یک ترافیک قرار میگیرد و ممکن است خلق و خوی او تغییر کند، این از آن جهت مهم است که با ویژگیهای رفتاری افراد آشنا شویم و دریابیم که اگر رفتاری منشأ آن ویژگی درونی باشد ، معمولاً تغییر دادنش به سختی انجام میشود، به داین دلیل که مرتبط با ویژگیهای شخصیتی است، اما اگر منشأ بیرونی داشته باشد و فرد در یک لحظه دچار استرسی شود و یک موقعیت موقت را تجربه کند، به دلیل اینکه رویدادهای بیرونی ناپایدار هستند ممکن است در یک موقعیت دیگر رفتار پایداری را از فرد ببینیم. لذا باید بررسی کنیم که آیا رفتاری که از طرف مقابل میبینیم مرتبط با منشاء درونی است یا منشاء بیرونی؟ همچنین اگر سیگنالهایی را از فرد دریافت میکنیم که رفتارهای خاصی را در موقعیتهای مختلف انجام میدهد، زود تصمیم گیری نکنیم، بلکه رفتارها و موقعیتها را در جایی ثبت و یادداشت کنیم و در نهایت یک ارزیابی داشته باشیم از اینکه آیا فرد همیشه در این موقعیتها رفتار خاص خود را دارد یا در برخی موقعیتها این رفتارها پررنگتر یا کمرنگتر است و در واقع اینها به ارزیابی ما کمک میکند.
ثبات ارزش ها و باورهای خود را بررسی کنیم
مدیر مرکز مشاوره دانشگاه با بیان اینکه لایه بعدی در بحث خودآگاهی، تحت عنوان لایه شناختی یاد میشود افزود: مواقعی پیش میآید که ما میخواهیم در مورد یک سری از موضوعات تصمیم گیری یا استنباط و نتیجهگیری کنیم که این به لایه شناختی برمیگردد و ارزشها و باورهای ما در این لایه قرار میگیرد، تجربهای که ما از افراد مراجعه کننده برای جلسات پیش از ازدواج داشتهایم، نشان میدهد که ارزشها و باورهای فرد تا قبل از آشنایی با فرد مقابل چیز دیگری بوده و ما متوجه میشویم به صرف آشنایی با این فرد جدید، ارزشها و باورهای او نیز تحت تاثیر قرار گرفته است. در اینجا ما باید ببینیم که چقدر به ارزشها و باورها و قواعد و قوانین خود پایبند هستیم و آیا در مواجهه با سایر افراد آنها را تغییر میدهیم؟ و آیا این فاکتورها آنقدر در من عمیق شده که در مواجهه با افراد مختلف پایدار بماند، اینها اصولی است که فرد باید ابتدا در خود بررسی کند.
لذا اگر فردی هستید که برای خود یک سری معیارهای اخلاقی قائل هستید و هر نوع تجربهای را نمی پذیرید، باید تا انتها به این اصول پایبند باشید مثلا اگر فردی به شما پیشنهاد داد که در یک مهمانی خلاف هنجارهایتان، شرکت کنید و شما تبعیت کنید، باید در ارزشها و هنجارهای خود بازنگری کنید.
تاثیرات عمیق روحی و جسمی هیجانات را بشناسیم
دکتر صمدی در ادامه با اشاره تاثیرات عمیق روحی و جسمی هیجانات گفت: لایه بعدی مدیریت هیجانات است و باید از خود بپرسید که چقدر در مورد هیجانات خود، آگاهی دارید و آنها را میشناسید، وقتی یک موقعیت برای شما ایجاد میشود، در آن لحظه چقدر آگاهی دارید که در حال تجربه چه احساسی هستید؟ شاد هستید؟ غمگین هستید؟ احساس حسادت دارید؟ اضطراب دارید؟ احساس رقابت دارید؟ و... گاهی مسئلهای که به وجود میآید این است که ما در اتفاقات مختلف هیجاناتمان را نمیشناسیم و وقتی موقعیتی برای من نوعی اتفاق میافتد نمیدانم که این موقعیت سبب ناراحتی من شده و اگر ناراحت هستم چه چیزی را از نظر جسمی تجربه میکنم، در گام اول و بعد از اینکه هیجان خود را شناختم، باید آنالیز کنم که این هیجان چطور بر من تاثیر میگذارد و از نظر جسمی چه چیزی را تجربه میکنم؟ به عنوان مثال اگر وارد رابطهای با یک فرد شدم و اضطراب دارم، باید ببینم که آن را در جسمم چطور احساس میکنم، مثلاً اینکه تپش قلب دارم؟ لرزش دست و پا دارم؟ خشکی دهان دارم و... و از نظر روانشناختی این اضطراب را چطور تجربه میکنم؟، آیا افکار مختلف به سراغ من میآید و یا حس ناکارآمدی و یا بر عکس حس اعتماد به نفس دارم؟... و در نهایت در موقعیت رفتاری خود، آن را چطور بروز میدهم. اگر من دچار اضطراب هستم و در ذهنم موجی از افکار مختلف میچرخد یا در رفتارم برخوردی را نشان میدهم که طرف مقابل از من برنجد و یا سبب شود که طرف مقابل تواناییهای مرا دست کم بگیرد، یا رفتارهایی دارم که طرف مقابل جذب من میشود، پس ما نیاز داریم در مورد هیجانات خود به شناخت کافی برسیم و اگر در گام اول بتوانیم هیجانات خود را شناسایی کنیم در گام بعدی هیجانات طرف مقابل را هم شناسایی میکنیم.
بروز رفتارهای ناشی از ضمیر ناخودآگاه؛ چرا و چگونه؟
مدیر مرکز مشاوره دانشگاه همچنین گفت: لایه آخر که در مقوله خودآگاهی مورد بررسی قرار میگیرد، نقطه ضمیر ناخودآگاه ما است. معمولاً موقعیتهایی در زندگی ما پیش می آید که هر چقدر با خودمان فکر میکنیم که چرا حال اکنون من بد است و چرا در شرایط فعلی درگیر یک سری افکار هستم؟ دلیل خاصی برای آنها پیدا نمیکنم و نمیدانیم چه چیزی از درون ما را آزار میدهد، این ناشی از ضمیر ناخودآگاه ما است و رسیدن به این ضمیر ناخودآگاه نیاز به یک کمک تخصصی دارد و در اینجا باید به یک متخصص مراجعه کنیم تا متوجه شویم در چه موقعیتهایی دچار آشفتگی میشویم؛ آشفتگی هایی که دلیل آن را نمیدانم و این آشفتگی همچنان با من هست، به من آسیب میزند و من هم در مقابل آن هیچ راهکاری ندارم. پس اگر یک سری از این نوع موقعیتها برای ما اتفاق افتاد نیازمند این هستیم که عمیقتر آن را بررسی کنیم.
وی ادامه داد: در خصوص مدیریت هیجان نیز، گاهی ما هیجان خود را نمیشناسیم و یا میشناسیم و دوست داریم که بروز ندهیم و آن را سرکوب کنیم، این سبب میشود که چنین هیجاناتی به ضمیر ناخودآگاه ما وارد شوند و در یک موقعیتی که دوست نداریم بروز یابند و ما مهارت لازم برای مقابله با آن را نداریم. پیشنهاد ما روانشناسان این است که این هیجانات پایه و اصلی را که از بدو تولد با ما پدید میآیند و هستند سرکوب نکنیم و اگر غمی را تجربه میکنیم، بدانیم که این غم به لحاظ جسمی، روحی فکری و رفتاری با ما چه میکند و بعد راهکارهای مدیریت آن را یاد بگیریم، یکی از راهکارهای مدیریت، بروز آن هیجان به شیوه درست است، وقتی نمیدانیم چطور هیجان خود را بروز دهیم، ممکن است از طریق ناسازگاری آن را بروز دهیم مثل، انجام حرکات خطرناک در رانندگی، استعمال مواد مخدر یا دخانیات و یا پرخاشگریهایی که روی افراد مختلف داریم و اینها میتواند به ما و دیگران آسیب وارد کند. پس یکی از مهارتهای لازم برای پیش از ازدواج مهارت مدیریت هیجان است. اگر باور داریم که یک سری هیجانات به طور فطری و ذاتی در ما وجود دارند باید ببینیم که آنها را چطور بروز دهیم و چطور مدیریت کنیم که کمترین آسیب را به خودمان و دیگران وارد کنیم.
دکتر صمدی تصریح کرد؛ در مقوله خود آگاهی، علاوه بر اینکه " بودن " داریم که منحصر به فرد، لایه لایه و یک فرایند پویا به شمار میرود و اساساً تعریف ما از روان یک فرایند پویا است و قابل تغییر، ممکن است احساس کنیم که در مقوله هیجانات یا در مقوله شناختی دچار مشکل هستیم و هنوز در مورد نقاط ضعف و قوت خود آشنایی ندارم و تواناییهای خود را نمیشناسیم و گاهی رفتارهای از خود بروز دادیم که به خود و دیگران آسیب زدیم. نکته مهمتر این است که این مقولات را در خود شناختهاید و این شناختن در گام اول بسیار مهم است، حال که سراغ راهکار درمانی رفتهایم، این ویژگی منفی را با آموزشهایی که میبینیم در خود از بین میبریم.
دکترای تخصصی روانشناسی همچنین یادآور شد؛ علاوه بر یادگیری مهارتها در این مسیر و کمک گرفتن از یک متخصص، عامل دیگری که میتواند به ما در شناخت و خودآگاهی کمک کند، استفاده از تستهای روانشناسی است، تست روانشناسی نئو، تست روانشناسی کتل و... به شما کمک میکند که در مورد خودتان و یا در مورد دیگری به شناخت برسید و معمولاً تفسیر این تستها باید حتماً با نظر یک روانشناس باشد.