دکتر سینا مظفری جوین، عضو هیات علمی گروه ژنتیک و پزشکی مولکولی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، یکی از برجسته ترین اساتید و محققان جوان در این مجموعه دانشگاهی است که پس از گذراندن دوره PhD و پسادکترا در مرکز انستیتو Max-Planck آلمان ( از مراکز پیشتاز در تولید و تعیین ساختار کمپلکسهای mRNA و صاحب امتیاز تکنولوژی interference RNA)، در سال 1399 و در شرایطی که پاندمی کرونا شرایط ویژه ای را بر کشور حاکم ساخته بود، به ایران بازگشت و پس از تلاش های بی وقفه، با کمک تیم تحقیقاتی خود، موفق به ساخت واکسنی بر پایه mRNA علیه بیماری کرونا و با نام " آیریبووکس " شدند که اثربخشی آن 4 برابر واکسن سینوفارم و معادل واکسن های بایونتک و مدرنا ( که بهترین نوع در بین واکسن های mRNA در بازارهای آمریکا و اروپا شناخته شده بودند)، تخمین زده شده و نتایج آن، پس از انتشار در یکی از معتبرترین مجلات علمی جهان، شگفتی همگان را نسبت به سطح دانش و توانمندی بالای محققان ایرانی برانگیخت.
دکتر مظفری، در سال ۲۰۱۳ موفق به دریافت جایزه و مدال علمی Otto-Hahn جامعه علوم پیشرفته Max-Planck آلمان در شاخه زیستپزشکی بهدلیل شناسایی مکانیسم پردازش mRNA و همچنین جایزه ملی ژنتیک ایران در سال ۱۳۹۹ شد.
نام این استاد و محقق جوان در لیست برگزیدگان جایزه بنیاد علم و فناوری مصطفی(ص) ؛ شاخه سلامت و پزشکی در سال ۱۴۰۱ به دلیل ساخت واکسن نانوذره لیپیدی mRNA نیز قرار گرفت و به عنوان یکی از سرآمدان علمی کشور در سال ۱۴۰۲ توسط معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری و بنیاد علم ایران مورد تقدیر قرار گرفت.
عضو هیات علمی گروه ژنتیک و پزشکی مولکولی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، همچنین مقالات تأثیرگذاری در زمینه ژنتیک مولکولی و اصلاح بیماریهای ژنتیک در مجلههای علمی مطرح دنیا با ضریب اثر بالا ازجمله Science، Molecular Cell، Nature Communications، مجله آکادمی ملی علوم آمریکا PNAS و Nucleic Acids Research به چاپ رسانده که موجب افتخار و سربلندی جامعه بزرگ علوم پزشکی ایران است.
در این مصاحبه، ضمن آشنایی بیشتر با دکتر سینا مظفری جوین، جزئیات بیشتری را در خصوص فعالیت های علمی و پژوهشی این استاد و محقق جوان خواهیم شنید؛
وبدا: با سپاس از حضور شما در این گفتگو، لطفا پیرامون تحصیلات خود در دانشگاه و بویژه دوره تحصیل در انستیتو Max-Planck آلمان توضیحاتی بفرمایید؟
من سال 2007 بعد از دوره کارشناسی ارشد، که در دانشگاه علوم پزشکی تهران گذراندم، مستقیماً از مرکز انستیتو Max-Planck آلمان برای مقطع PHD پذیرش گرفتم و به مدت 4 سال دوره دکتری را که موضوعش بیشتر بر فناوری RNA (MRNA) متمرکز بود در مرکز انستیتو Max-Planck سپری کردم. بعد از این مقطع چهارساله، چند سالی هم دوره پسا دکترا را گذراندم که اغلب در زمینه بیماری های ژنتیک و ژن درمانی کار می کردم. در همان مقطع زمانی، به مدت 2 سال به عنوان محقق ارشد، معرفی شدم و نهایتاً 4 سال قبل، به ایران برگشتم که تقریبا یکسال پس از شروع پاندمی کرونا بود و شرایط خیلی متغیر شده بود.
از آنجا که فعالیت های من و تحصیلاتم در حوزه RNA بود، طی دوره همه گیری کرونا، تصمیم گرفتیم که مشابه شرکت هایی که واکسن هایی برپایهی mRNA تولید کرده بودند، یک پروژه را در همین راستا شروع کنم و لذا این پروژه را بصورت مشترک با استاد دکتر جعفری از اساتید گروه داروسازی آغاز کردیم؛ چون هم تجربه و هم فیلد کاری ایشان در زمینه نانو داروها و اختصاصاً در زمینه لپوزون بود که در فناوری mRNA ما هم نیاز داشتیم به این لیپید پارتیکل ها... یک نکته جالب در موضوع ساخت واکسن، این بود که فارغ التحصیلان همان آزمایشگاهی که من در انستیتوی آلمان دوره دکتری و پسا دکتری را گذرانده بودم، به شرکت بایون تک آلمان رفته بودند و واکسن فایزر بایونتک را ساخته بودند و از این جهت کار ما خیلی به آنها نزدیک بود.
وبدا: مرحله عملیاتی ساخت واکسن از چه زمان و با چه فرایندی کلید خورد؟
تقریبا یکسال پس از آمدنم به ایران، پروژه ساخت واکسن بر پایه نانوذره لیپیدی mRNA علیه کووید19 که با حمایت معاونت ریاست جمهوری، ستاد بیوتکنولوژی و نانو تکنولوژی همراه بود، شروع شد. در فازاول که واکسن ساخته شد، آن را بر روی موش و بعد خرگوش و در نهایت هم روی میمون های رزوس که سیستم ایمنی مشابه انسان دارند، در سایت شرکت دارویی برکت تست کردیم، این مرحله همزمان بود با اوج کرونا که دلتا بود و مرگ ومیر زیادی داشت، آزمایشات میمونی بسیار کار سختی بود؛ چون میمون ها باید با ویروس زنده کووید آلوده می شدند و ما عملیات واکسن را محاسبه می کردیم. کسانی که این کار را انجام می دادند؛ بخصوص دامپزشک ما خیلی کار سختی داشتند و چند مرتبه هم به دلیل کار کردن با این میمون ها به شدت آلوده شدند، چون ریه میمون ها و نفس آنها تماماً آلوده بود و کار در آن محیط خیلی سخت انجام میشد، لذا هر کسی راضی نمی شد در این شرایط از میمون ها سی تی اسکن بگیرد، از آنها بافت تهیه کند و یا خون بگیرد و در مجموع خیلی کار پرچالشی بود.
وبدا: ... و نتیجه این کار تحقیقاتی؟
در نهایت نتایج نشان داد که واکسن mRNA که ما ساخته بودیم و بعداً سازمان غذا و دارو نام " آیریبووکس " را بر آن گذاشت، کارایی بالایی داشته و در مقایسه با واکسنی مانند سینوفارم چهار برابر بیشتر کارآیی داشت. حتی در مقایسه با واکسن های mRNA که در بازار آمریکا و اروپا وجود داشتند هم ( مثل فایزربایونتک و مدرنا ) یک مقداری کارایی بالاتری داشت و نزدیک به مدرنا بود که مدرنا بیشترین کارایی را داشت.
نتایج ساخت این واکسن را، با کمی تاخیر (یکسال بعد) در یک ژورنال معتبر چاپ کردیم و با اطمینان می توان گفت که در بین واکسن های مختلفی که در ایران ساخته شد، تنها واکسنی بود که نتایج (مقاله) فاز حیوانی آن در یک ژورنال تراز اول چاپ شد و ضمن اینکه بازدیدکنندگان مقاله را از ساخت چنین واکسنی در ایران شگفت زده کرده بود، این پیشنهاد را هم از سوی آنها به دنبال داشت که نام واکسن روی جلد مقاله بیاید و این کار انجام شد.
برای تجاری سازی آن هم خیلی کار کردیم، اما متاسفانه به این دلیل که روند حقوقی و مالی قراردادها در ایران خیلی طولانی است و ما حدود 7 و 8 ماه درگیر مسائل حقوقی شدیم، عملاً زمانی این توافق حاصل شد که از پیک کرونا عبور کرده بودیم و موج امیکرون آمده بود که خیلی شدت بیماری زیاد و کشنده نبود. لذا تصمیم گرفتیم مدتی را منتظر بمانیم تا ببینیم شرایط پاندمی چگونه می شود و آیا نیاز است که واکسن جدیدی وارد بازار شود و کشندگی بیماری خواهیم داشت یا نه؟ چون اگر ما واکسن جدید وارد می کردیم و بعد تزریق نمی شد، از نظر مالی ضرر قابل توجهی بود. لذا تقریبا 6 ماه دیگر هم منتظر شدیم و مشاهده کردیم که همین طور سیر بیماری نزولی می شود، بنابراین تصمیم گرفتم که از تجاری سازی صرف نظر کنیم، چون توجیه اقتصادی نداشت.
وبدا: گام بعدی بهره گیری از داروی mRNA چه بود؟
واکسن های RNAو بطور کلی فناوری داروی mRNA تنها محدود به بیماری کووید نبوده و خیلی کارایی زیادی دارد، مثلا در درمان سرطان(واکسن سرطان) و همچنین برای واکسن های بیماریهای عفونی مثل آنفلونزا می توان از آن استفاده کرد. ما همین پلت فرم را که تقریبا 2 سال و نیم تا 3 سال درگیر آنها بودیم، اکنون برای ساخت واکسن آنفلونزا استفاده می کنیم و حتی بنا داریم یک واکسن مشترک که در واقع واکسن ترکیبی کووید و آنفلونزا است و هم اکنون توسط فایزر و مدرنا به نام واکسن" کونگووکس " تولید می شود را بسازیم. کارآیی واکسن ترکیبی از واکسن های آنفولانزای موجود نیز بالاتر است و سالانه افراد می توانند هم برای کووید و هم برای سویهی امیکرون واکسن بگیرند.
این واکسن بخصوص در افراد سالمند و افراد بالای 60 سال و همین طور کسانی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند، می تواند کاربرد بسیار موثری داشته باشد و ما اکنون روی این پروژه هم کار می کنیم و پیش بینی می شود که برای پاییز سال آینده این واکسن را برای مصرف در ایران داشته باشیم. پروژه دیگر ما ساخت واکسن علیه سرطان ها و تومورهای جامد است که بیشتر در سرطانهای کلورکتال و ریه کاربرد دارد.
همچنین شرکت هایی که ذکر شد، واکسنی علیه سرطان ملانوما، که در واقع یک سرطان پیشرفته و تهاجمی پوست به شمار می رود تولید کرده اند، برای سرطان ملانوما پیش از این درمانی وجود نداشت و امید به زندگی افراد مبتلا به این نوع از سرطان معمولا خیلی پایین است، اما یکی از بیمارانی که این واکسن را دریافت کرده است اکنون 3 سال است که زندگی می کند؛ در حالی که پیش بینی می شد چندماه ی بیشتر طول عمر نداشته باشد و این یک قدم بزرگ در درمان سرطان است البته هنوز مشخص نیست که این فرد چقدر می تواند زنده بماند، چرا که این واکسن تازه مجوز گرفته است و باید منتظر ماند که ببینیم در طول سال ها چه نتایجی از آن گرفته میشود و البته یکی از بزرگترین محاسن این نوع واکسن ها، آن است که بر خلاف شیمی درمانی که روی همه بدن و از جمله سلول های سالم هم تاثیر می گذارد، در این واکسن ها سیستم ایمنی خود فرد را تحریک می کنیم و آموزش می دهیم که به صورت هدفمند برود و به سلول سرطانی حمله کند و تفاوت آن واقعا قابل توجه است؛ حتی در بحث هزینه.
همین پلت فرمی که علیه ملانوما ساخته شده، اکنون برای سایر سرطان های جامد و توموری مثل کولورکتال و حتی سرطان پانکراس و سرطان ریه، در آزمایشات کلینیکال ترایال استفاده می شود و در صورت موفقیت و اخذ مجوز از اف دی ای می تواند تحول بزرگی در درمان بیماری های مذکور باشد، این موضوع یکی از فیلدهای اصلی تحقیقاتی من است و فیلد دیگر ما هم در زمینه ژن درمانی که دوره پست داک در آلمان روی آن کار می کردم و اکنون بیشترین تمرکز ما روی ژن درمانی است و بیماری های ارثی که منجر به نابینایی می شود. برای این موضوع هم کارهای جالبی انجام دادیم. در این راستا با اتحادیه اروپا هم پروژه هایی شکل دادیم و کماکان دارد .
ما در پروژه های ژن درمانی خود، ویروس های نو ترکیبی را میسازیم که این ویروسها می روند، ژنی را که فرد در آن نقص دارد، به صورت درون تنی در فرد بیان و تولید می کنند؛ به عنوان مثال فردی دارای جهش ژنتیکی است که باعث یک بیماری چشمی در شبکیه می شود و این ویروسی که ما می سازیم عامل این ژن سالم است، ما ویروس را تزریق می کنیم داخل چشم و داخل بافت هدف و این ویروس می رود و خود را به شبکیه چشم می رساند و ژن سالم را بیان می کند، کارهایی که در دنیا پیرامون این نوع درمان انجام شده برای انواع این بیماری ها، نشان داده که می تواند جلوی پیشرفت بیماری و جلوی نابینایی فرد را بگیرد و حتی در مواردی باعث بهبود بینایی هم شده است.
وبدا: بازخورد این کارهای تحقیقاتی چه بود؟
ما خیلی روی این موضوع کار کردیم و مقاله های تاپ داشتیم که در ژورنال هایی همچون Nature Communications، مجله آکادمی ملی علوم آمریکا PNAS و Nucleic Acids Research منعکس شد که ایمپکت های بالایی دارند. جالب است بدانید که ما در ایران هم جایزه های خیلی خوبی گرفتیم، از جمله جایزه بنیاد علم و فن آوری مصطفی ( کنز ) که به خاطر ساخت همین واکسن بود و چند جایزه دیگر در زمینه ژن درمانی گرفتم، یک جایزه در زمینه ژنتیک ایران بود که همان سال1400 که از خارج برگشتم ؛ به خاطر کارهایی که انجام داده بودم دریافت کردم ، همینطور دو جایزه از بنیاد ملی نخبگان گرفتم که جایزه دکتر آشتیانی بود و جایزه دکتر شهریاری و.... مدال اوتاهان جامعه علوم پیشرفته ماکس پلانک آلمان هم جایزه ای بود که در آلمان دریافت کردم، این مدال سالانه به 20 نفر از افراد زیر 40 سال اهدا می شود و آن سال تنها غیر آلمانی که این مدال را دریافت کرد، من بودم، علت اهدای این مدال هم مجموعه اقداماتی بود که در فن آوری RNA انجام داده بودیم و یکسری دیس کاوری ها که خیلی در رسانه ها و از جمله در نشریه معروف ساینس بازتاب داشت و این مدال در واقع به همین دلیل اهدا شد.
آخرین جایزه ای که گرفتم، جایزه سرامدان علمی کشور بود که سال گذشته به 100 استاد برتر ایران اهدا شد و جایزه بنیاد مصطفی ( کنز) هم یکسال و نیم پیش بود به خاطر واکسن گرفتیم.
وبدا: با توجه به فعالیت های انجام شده، آیا خلاء و چالشی احساس کرده اید؟
به نظر من یکی از اقدامات ضروری که در حال حاضر باید انجام شود، قوی تر کردن زیرساخت های دانشگاه است؛ منظور زیرساخت هایی است که ما بتوانیم از طریق آن در فن آوری پیشرفته جلو برویم و همین فنآوری MRNA جز فناوری های پیشرفته دنیا محسوب می شود. لذا برای پیشرفت در این زمینه ، لازم است که فن آوری های زیر ساخت دانشگاه را بروز کنیم. اگر این زیر ساخت ها در دانشگاه وجود نداشته باشد خیلی کارها را برای ما سخت می کند، چون ما مدام مجبوریم برویم با شرکت ها که اکثرا هم در تهران هستند به توافق برسیم، برای اینکه کارهای خود را جلو ببریم و کارهای کلینیکال ترایال انجام دهیم، این کار ما را سخت می کند و بجز سختی، طولانی تر شدن آن است، چرا که طرف قرارداد ما شرکت هایی هستند که عمدتاً منافع مالی در اولویت اصلی آنهاست و ما باید خیلی زمان بگذاریم تا با اینها به توافق مالی برسیم و این خیلی ما را به عقب می برد و بعضاً موجب میشود که نتوانیم کار را زودتر به بالین برسانیم و این مشکلی بود که در پروسه ساخت واکسن کووید موجب شد ما نتوانیم با سرعت کار را پیش ببریم و به خاطر زیرساخت هایی که وجود نداشت در داخل دانشگاه، موفق نشدیم فازهای کارآزمایی بالینی را به صورت قطعی شروع کنیم. لذا این زیرساخت ها که یکی از اصلی ترین آنها اتاق های تمیز است، بسیار مهم و کمک کننده است.
البته زمانی که من کارم را در دانشگاه شروع کردم، هنوز اتاق تمیز در پژوهشگاه مرکز سلامت پژوهشکده قدیم بوعلی در حال ساخت و ناتمام بود و الان تمام شده و در حال بهره برداری است. اما مشکلی که دارد این است که هنوز تجهیزات به هیچ عنوان ندارد و باید بودجه تجهیزات فراهم شود. به نظر من یکی از اولویت هایی که باید گذاشته شود، این است که بتوانیم اتاق های تمیز را سریع تر مجهز کنیم تا این داروها را در شرایط تمیز و در شرایط GMP بتوانیم تولید کنیم و کارآزمایی بالینی را استارت بزنیم.
این چیزی است که در دانشگاه های خارج از کشور وجود دارد و دانشگاه های تاپ، این اتاق های تمیز را دارند و زمانیکه داروی جدیدی را تولید می کنند خیلی معطل اینکه بخواهند به دست بیماران برسانند، نمی شوند.لذا به نظرم دانشگاه باید خیلی سریع این اتاق های تمیز را آماده بهره برداری کند که ما هم بتوانیم در زمینه داروهای پیشرفته سریع تر بتوانیم به بالین برسانیم و گرنه در حد مقاله باقی می مانیم .
البته کارهای خوبی هم انجام شود همین اتاق های تمیزکه ساخته شده کار را خیلی تسریع می کند و حتی شنیدم در بیمارستان امام رضا(ع) اتاق های تمیز جدیدی را می سازند ولی خب مهم این است که سریع عملیاتی شود و ما نیاز به تجهیزات داریم و همان قدر که ساخت آن هزینه داشته، همان قدر هم شاید نیاز به تجهیزات کامل دارد که ما بتوانیم کارها را در شرایط PMGانجام دهیم تا زودتر به بیماران متقاضی برسانیم.
وبدا: با توجه به حضور چندین ساله در خارج کشور، شرایط کار در ایران و بویژه دانشگاه مشهد و مراکز خارج از ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
خوشبختانه یک مزیتی که ما در ایران داریم و به نظرمن یک نکته خیلی کلیدی است، نیروی کار، نیروی دانشجو و همین طور نیروی جوان است. ما نیروی کار زیاد داریم و خیلی از این افراد واقعا از روی علاقه کار می کنند؛ یعنی شاید حقوق زیادی هم در مقایسه با خارج کشور نداشته باشند اما علاقه خیلی بیشتری برای کارکردن دارند. این ها سرمایه های عظیمی هستند که در خارج به سختی می توان به دست آورد. هزینه های نیروی کار هم در خارج از کشور بسیار بالا است و حتی در ایران فکر می کنم بین جوانان علاقه بیشتری داریم برای کار کردن؛ بخصوص در پروژه های جدید. ما باید از نیروهای قوی که داریم به درستی استفاده کنیم که لازمه آن این است که در پژوهش بیشتر هزینه کنیم؛ یعنی بتوانیم منابع مالی را تامین کنیم و زیرساختها را ایجاد کنیم .
زیرساختها خیلی اهمیت دارند و اگر همین 2 مورد بحث هزینه ها و زیرساخت ها را به انجام برسانیم، پتانسیل های بالایی را که در جوانان خود داریم از بین نخواهد رفت و با عشق و علاقه بیشتری کار می کنند. اما وقتی در این دو مورد بسیار ضروری که پیش نیاز هستند دچار ضعف باشیم، نیروی جوان ما سرخورده و ناامید می شود و بعد مدام دنبال این است که بتواند جایی برود که کارهایی را که دوست دارد انجام دهد و خارج از کشور این شرایط را برای او فراهم می کنن و چون راه دیگری ندارد، تصمیم به رفتن می گیرد.
من دیدم که دانشجویان ما در همین پروژه واکسن، خیلی خوب وارد شده بودند و با علاقه کار می کردند و اگر این زیرساخت اتاقهای تمیز وجود داشت و ما آن را سریع تر به بالین می رساندیم، انرژی کمتری از آنها هدر می رفت.
البته جوانان ما، دانشجویان و کارشناسان ما نباید ناامید شوند و احساس کنند که نمی توانند در کشور ایران به کار خود ادامه دهند. از نظر مالی و زیرساخت های کاری، شاید برای من کشور آلمان بهتر بود و ماندنم توجیه پذیر بود، اما علیرغم همه آنچه به دست می آوریم، دلتنگی و دوری از خانواده و کشور خیلی سخت خواهد بود. در واقع در آنجا از نظر مالی پیشرفت می کنیم، اما سرمایه دیگری که مهم ترین آن خانواده است را از دست می دهیم و همین دلیل باعث شد بعد از حدود 12 سال زندگی در آلمان به ایران برگردم و خوشبختانه از زمانی که به ایران آمدم ،کارهای خیلی خوبی را انجام داده ایم. اما تامین مالی اینجا خیلی سخت تر از آنجاست، هر چند که زیرساخت ها در اینجا هم کم کم در حال بهتر شدن است.
دانشجویان ما علاقمند و با هوش هستند و خیلی سریع هم یاد می گیرند، فقط باید سرمایه گذاری کنیم. خارج از کشور هم نیروی خوب دارند، اما نیروی جوان آنها به اندازه جمعیت جوان ما نیست و انگیزه ای که جوانان ما دارند بیشتر است البته به شرطی که نا امید نشوند و به در بسته نخورند. ما در بحث دانش مشکلی نداریم و با دنیا پیش می رویم اما در بحث امکانات و زیرساخت ها و تجهیزات باید تامین شویم تا بتوانیم گام های بلندتری را برای پیشرفت کشورمان برداریم.