به مناسبت ایام سوگواری سرور و سالار شهید و به منظور کسب معرفت نسبت به قیام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) مسابقه درس ها و عبرت های عاشورا در دانشگاه علوم پزشکی مشهد برگزار می شود .
به گزارش وب دا ، دکتر احمد پور مدیر فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت : اعضاء هیئت علمی ، دانشجویان و کارکنان می توانند مطالبی را که با عنوان درس ها و عبرت های عاشورا از طریق سایت دانشگاه به صورت متناوب در اختیار کاربران قرار می گیرد.را مطالعه و در پایان نیز مسابقه ای از همین مطالب توسط مدیریت فرهنگی دانشگاه برگزار و به نفرات برتر جوایزی اهدا خواهد شد.
درسهای عاشورا
درسهای عاشورا همواره بحثی زنده، حیاتبخش و حركتآفرین است. هر چند این رویداد در مكان و زمان محدودی به وقوع پیوست، امّا درسهای آن ویژه زمان و مكان مشخصی نیست. اگر تا دیروز عدهای میپنداشتند كه عاشورا حادثهای مقطعی است، امروز با توجه به تعالیم عاشورایی امام خمینی و در نتیجه استقرار حكومت اسلامی، باید به عنوان رویدادی تلقّی شود كه در طول تاریخ میتواند درسآموز بوده و پایههای ستم و استبداد را از بیخ و بن براندازد: «واقعه عظیم عاشورا از سال 61 هجری تا خرداد 42 و از آن زمان تا قیام حضرت بقیةالله ارواحنا لمقدمه الفداه، در هر مقطعی انقلابساز است.»[1] پس از سال 61 هجری، این رویداد در عرصه رفتار سیاسی الگوی بسیاری از حركتها شده است: حركت توّابین، مردم مدینه، قیام مختار، نهضت زیدبن علی، قیام محمد نفس زكیّه و ابراهیم فرزندان عبداللّه... تا قیام و نهضت مقدس ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) همه و همه با الهام از عاشورا سازماندهی شدهاند. اقبال لاهوری، استقلال و نجات پاكستان را مرهون قیام عاشورا دانسته است.[2] گاندی، نیز، نهضت عاشورا را الهامبخش خود در رهایی هندوستان میداند.[3]
ما در این مقاله، درصدد تجزیه و تحلیل قیام و انقلابهایی كه در پی رویداد عاشورا صورت گرفتهاند نیستیم و همچنین در پی صداقت و یا درستی و نادرستی این نهضتها نیز نیستیم؛ ما برآنیم كه اشاره كنیم كه رویداد عاشورا در گذشته در عرصه رفتار سیاسی منشأ حركتهایی علیه حاكمان ستم در دورههای گوناگون بوده و هست. و در یك كلمه اگر نهضت بزرگ عاشورا را الگو و اسوه همه حركتهای حقطلبانه و عدالتخواهانه بنامیم و بدانیم سخنی به گزاف نگفتهایم. مصعب ابن زبیر با اینكه خود را رقیب امامحسین(ع) برای حكومت میدانست میگوید: «و ان الاولی بالطف من آل هاشم تاسوا فسنوا الكرام التاسیا[4] مردان بزرگواری از آلهاشم در برابر ستم مقاومت نشان دادند كه برای بزرگان تاریخ نمونه و الگو است.» بسیاری از نویسندگان، شاعران و تاریخنگاران مسلمان و غیرمسلمان از درسآموزی این رویداد برای همه جهانیان سخن گفتهاند. از باب نمونه یكی از نویسندگان مصری به نام عباس محمود عقاد، با قلم توانایش در كتاب: «ابوالشهداء حسین بن علی(ع)» چنین مینویسد: «نه تنها مسلمانان بلكه غیرمسلمانان از این حادثه درس جوانمردی، ایثار و مقاومت در برابر ستمگران گرفتند. از سفیر مسیحی كه در همان مجلس یزید به او اعتراض كرد بگیریم تا برسیم به قرون میانه، تا روزگار خودمان.»[5]
آری عاشورا از چنان عمق و غنایی برخوردار است كه تا پایان تاریخ، پیامآور ارزشهای والای انسانی و الهامبخش انسانهای آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا دانشگاهی است كه همه طبقات از زن و مرد، كوچك و بزرگ، باسواد و بیسواد، سیاه و سفید، مسلمان و غیرمسلمان از آن درس میآموزند و در این دانشگاه همواره استادان بنامی چون: حسین بن علی(ع)، قمر بنیهاشم، زینب كبری و دیگر عاشورائیان تدریس میكنند. ولی متأسفانه ما تاكنون نتوانستهایم ارزشهای عاشورا را آنچنان كه شاید و باید به جوامع جهانی بشناسانیم. در یكی از فیلمهایی كه بر ضداسلام به وسیله B.B.C با نام شمشیر اسلام، تهیه شده، بخش مهمّی از آن را عزاداری و سوگواریهای دوستداران امامحسین(ع) تشكیل میدهد. مفسّر این فیلم میگوید: «باید مراقب بود كه اگر این عزاداریها و این همه عشق هدفدار شود و به سوی قلب غرب نشانه رود، دیگر هیچ سلاحی نمیتواند در برابر آن مقابله كند.»[6] با توجه به سخنان فوق، مهم جهتدار شدن مراسم عاشورا و شناخت درسهای آن در ابعاد گوناگون است.
فداكاری و ایثار، صبر و استقامت، شهادت و شجاعت، تعهد و مسؤولیت، صداقت و وفاداری، قاطعیت در راه هدف، دفاع از امامت و ولایت، دفاع و پاسداری از دین و ارزشها، تولی و تبری، ستیز با ستم و ستمگران، با فساد و مفسدان، دستور به نیكیها، پرهیز از بدیها و زشتیها، انس با قرآن، ترویج فرهنگ نماز، نهراسیدن از نیروی دشمن، پرهیز از سستی و تنبلی در برابر تجاوز به ارزشها، افشای چهره دشمنان اسلام، توجّه به معنویات حتّی در جبهه جنگ، نفی نژادپرستی، توبه، دعا، استغفار، تسلیم در برابر خدا، قیام برای خدا و... بخشی از درسهای عاشورا است. البته همین درسها كافی است كه یك ملّت را از ذلت به عزت برساند و همین درسها میتواند جبهه كفر و استكبار را شكست بدهد. همانگونه ملت ایران با الهام از همین درسهای عزّتبخش استبداد و استعمار را به زانو درآورد و باز همین درسها بود كه نقش خود را در جنگ تحمیلی به نمایش گذاشت. آنچه آوردیم فهرست بخشی از درسها و آموزههای عاشورا بود. صدها بلكه هزارها هزار درس از رویداد عاشورا میتوان آموخت. شرح و تفصیل درسهای یاد شده در این مقاله نمیگنجد. از این روی، به شرح نمونههایی از درسها در عرصه رفتار سیاسی بسنده میكنیم:
1. عدالتخواهی و ستمستیزی
ستیز با ستم و ستمگران به ویژه حاكمان ستم و برپاییِ عدل یكی از درسهای عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است. عاشورا به ما میآموزد كه انسان مسلمان نمیتواند در برابر ستم و ستمگران سكوت كند و بیتفاوت بماند؛ اگر سكوت كرد در حكم همان ستمكار است. امامحسین(ع) در یك سخنرانی كه در منزل «بیضه» در برابر سپاهیان حرّ فرمودند: «ای مردم رسول خدا(ص) فرمود: اگر كسی حاكم ستمگری را ببیند كه حلال خدا را حرام میكند، عهد و پیمان الهی را میشكند، و با سنت رسول خدا مخالف است، و با بندگان خدا به ستم و بیدادگری رفتار میكند، پس با گفتار و كردار در برابرش نایستد بر خداست كه این فرد را نیز با همان حاكم ستمكار محشور كند.»[7] آن بزرگوار سپس از بنیامیه و پیروان آنها به عنوان نمونه و مصداقی از سخنان پیامبر گرامی اسلام یاد كرده و میفرماید: «مردم آگاه باشید كه بنیامیه و اتباع آنها پیرو شیطانند و از پیروی و بندگی خدای بخشنده سرپیچی كردهاند، فساد و تباهی را آشكار ساختهاند و حدود الهی را تعطیل كردهاند و اموال مردم را به خود اختصاص دادهاند. حرام خدا را حلال و حلالش را حرام كردهاند. من از هركس شایستهترم كه وضع موجود را تغییر دهم... پس لازم است از روش من پیروی كنید زیرا عمل من برای شما حجّت و سرمشق است...»[8] از سخنان یاد شده چند نكته اساسی زیر استفاده میشود:
1. مبارزه با ستم ستمگران و متجاوزان به حدود و قوانین دین واجب است. این برنامه باید سرلوحه زندگی امت اسلامی در گستره تاریخ در هر سرزمینی باشد.
2. سكوت در برابر حاكم ستم، گناهی بس بزرگ و در حدّ گناه همان حاكم ستم است.
3. حكومت یزیدی از مصادیق حاكمان ستم و متجاوزان به حدود و قوانین الهی است از این روی مبارزه با او نیز تكلیف الهی است.
امام در نامهای به مردم كوفه مینویسد: «فلعمری ما الامام الاّ الحاكم بالكتاب، القائم بالقسط، الدائن بدین الحق، الحابس نفسه علی ذات الله؛[9] به جان خودم سوگند، امام و پیشوا تنها كسی است كه برابر كتاب خدا داوری كند. دادگر و متدین به دین حقّ باشد. وجود خویش را وقف و فدای فرمان خدا كند.» امامحسین(ع) در همین نامه سخنان مردم كوفه را كه نوشته بودند: «لیس لنا امام؛ ما امام نداریم، تأیید كرده است، چرا كه آن بزرگوار یزید را دارای شرایط امامت و حكومت نمیداند. زیرا كه اجرای حقِّ و عدالت، عمل به كتاب خدا از شرایط امام و حاكم است و یزید هیچ یك از این شرایط را ندارد.
2. یكی دیگر از درسهای عاشورا در عرصه رفتار سیاسی، درس عزّت است.
امامحسین(ع) و دیگر عاشورائیان با گفتار و عمل خود به ما آموختند كه برخورد مسلمانان با یكدیگر چه در داخل كشور و چه با خارج كشور باید از موضع عزّت باشد. چرا كه در فرهنگ اسلامی، مسلمان عزیز است و هرگز نباید تن به ذلت و خواری بدهد. ذلت و خواری با مسلمانی قابل جمع نیست. بنابراین، مسلمانی كه ذلّت را پذیرفته مسلمانیاش كامل نیست. بر این اساس دو نوع زندگی خواهیم داشت: زندگی ذلیلانه و زندگی عزتمندانه. زندگی عزتمندانه در پرتو پذیرش ولایت خدا و اولیاء خدا، و زندگی ذلیلانه در پرتو پذیرش ولایت كفر و شرك و دشمنان خداست. همراهی و دوستی با دشمنان خدا نیز ذلت و خواری است. بر همین اساس قرآن كریم میفرماید: «یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا عدوی و عدوكم اولیاء؛[10] ای مؤمنان، دشمن من و دشمن خود را به ولایت بر نگیرید.»
عزّت در سخن و عمل همه عاشورائیان تجلی دارد، ولی در سخن و عمل امام حسین(ع) از همه بیشتر. همه این بزرگواران مرگ با عزّت را زندگی و زندگی با ذلّت را عین مرگ میدانستند. یكی از شعارهای امامحسین(ع) در روز عاشورا این بود: الموت خیرٌ من ركوب العار و العار خیر من دخول النّار.[11] مرگ از پذیرش ننگ بهتر، و ننگ از ورود در آتش سزاوارتر است.» و نیز آن بزرگوار در روز عاشورا میفرمود: «این ناكس پسر ناكس مرا به پذیرش یكی از دوكار ناچار كرده است. یا شمشیر كشیدن و كشته شدن و یا پذیرش ذلّت. ذلت از خاندان ما به دور است. هیهات كه ذلت و زبونی را اختیار كنم. نه خدا به ذلت من راضی است، نه رسول خدا و نه مؤمنان و نه دامنهای پاكی كه مرا تربیت كردهاند. همچنین مردان غیرتمند و آزاده، كشته شدن را بر پیروی از انسانهای پست ترجیح میدهند.»[12] آری، امام حسین(ع) در دامن پدر و مادری تربیت شده است كه مرگ با عزّت را زندگی، و زندگی با ذلّت را عین مرگ میدانست: «فالموت فی حیاتكم مقهورین و الحیاة فی موتكم قاهرین.»[13] آن بزرگوار در جای دیگری میفرماید: «و الله لا اعطیكم بیدی اعطاء الذلیل و لا افرّ فرار العبید؛[14] به خدا سوگند همانند افراد فرومایه تسلیم شما نمیشوم و مانند بردگان نیز فرار نمیكنم.»
عزّت حسینی به او اجازه نمیدهد كه برای اینكه چند روز بیشتر زنده بماند با فردی همانند یزید بیعت كند. چرا كه بیعت با یزید به معنای تأیید حكومت و كارهای ناپسند او است. چنین كاری نه تنها شایسته آن امام همام كه حتی یاران او نیز نیست. در سخنان یاد شده، امام(ع) به ما میآموزد كه در برابر غیرخدا عزیز و سربلند باشید و تنها در پیشگاه خدا متواضع باشید. آن بزرگوار در جای دیگر میفرماید: «فانی لا اری الموت الاّ سعادة و الحیاة مع الظالمین الاّ برما؛[15] من در چنین محیط ذلتباری مرگ را جز سعادت و زندگی با این ستمگران را جز رنج و نكبت نمیدانم.» سخنان و رفتار امامحسین(ع) و دیگر عاشورائیان درس است به همه شیعیان به ویژه كارگزاران نظام اسلامی و هشداری است به كسانی كه خود را شیعه میدانند ولی در این حال خود را در اختیار غیرخدا قرار داده و مرعوب و تسلیم قدرتهای بزرگ شدهاند و دیگران را نیز به این ذلّت فرا میخوانند.
نويسنده: محمد صادق - مزيناني - سایت khamenei.ir به نقل از فصلنامه حكومت اسلامي، شماره 27
[1]. صحیفه نور، ج16، ص179.
[2]. این شاعر مسلمان و انقلابی در این باره چنین میسراید:
رمز قرآن از حسین آموختیم
زآتش او شعلهها افروختیم
تا قیامت قطع استبداد كرد
موج خون او چمن ایجاد كرد
خون او تفسیر این اسرار كرد
ملت خوابیده را بیدار كرد
[3]. درسی كه حسین(ع) به انسانها آموخت، شهید هاشمی نژاد، ص447، انتشارات فراهانی.
[4]. شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج3، ص249، دار احیاء التراث العربی.
[5]. مجموعه مقالات كنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، ج2، ص610، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، درسی كه حسین(ع) به انسانها آموخت، ص450 ـ 447.
[6]. همان.
[7]. تاریخ الامم و الملوك، طبری، ج4، ص304.
[8]. همان.
[9]. الارشاد، شیخ مفید، ص204.
[10]. ممتحنه، آیه1.
[11]. مناقب ابن شهرآشوب، ج4، ص68؛ بحارالانوار، ج44، ص192، ج45، ص50.
[12]. تحف العقول، 249.
[13]. نهج البلاغه، ص51.
[14]. بحارالانوار، ج44، ص191.
[15]. تحف العقول، ص249، تاریخ طبری، ج4، ص305.