عشق و علاقه اش به معلمی تا حدی بود که از اول دبستان برای آموزش همکلاسیها داوطلب شد و این را به عنوان یک رویه تا دیپلم ادامه داد اما برای ادامه تحصیل در دانشگاه بنابر نظر خانواده و باور مرسوم برای دیپلمه های تجربی، به دنبال رشته پزشکی رفت که با توجه به همزمانی کنکور با ازدواجش، میسر نشد. با این وجود، برکت همان ازدواج و حمایت همسر بود که در کنار پشتکار خودش سبب شد بتواند هم به رویای همیشگیاش یعنی تدریس برسد و هم به نوعی، رشته پزشکی؛ دکتر اعظم نوروزی پس از بیست سال تلاش و کوشش طاقتفرسا حالا جزو جوانترین اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در گروه آموزش پزشکی است. ساعتی را میهمان اتاق کار باصفایش در دانشکده پزشکی شدیم تا از مسیر موفقیتش بیشتر بدانیم.
معلمی از کلاس اول
38 سال پیش به عنوان سومین فرزند خانواده در بجستان متولد شد و از وقتی پا به عرصه آموزش و پرورش گذاشت، با علاقه درس می خواند و همیشه جزو دو سه نفر اول کلاس بود؛ «نه تنها درس خواندن بلکه درس دادن را هم بسیار دوست داشتم به حدی که معمولا زنگ های تفریح یا در دورهمی هایمان با همکلاسی ها از آن ها می خواستم بنشینند تا درس های جدید را برایشان توضیح دهم و به این ترتیب خودم هم بهتر یاد می گرفتم.
یا به محض اینکه معلم کلاس اول پیشنهاد داد کسانی که ریاضی را خوب یاد گرفته اند به ضعیف ترها کمک کنند، داوطلب شدم؛ هم به عشق جایزه و هم آموزش؛ زنگ های تفریح به جای صرف خوراکی، برای آموزش بچه ها حرص و جوش می خوردم. این روال تا دبیرستان ادامه داشت خصوصا که از ارتباط با دیگران و کار گروهی هم لذت می بردم؛ هم همافزایی می شود هم از دیگران یاد می گیرم».
همزمانی دو انتخاب سرنوشت ساز
نوبت به انتخاب رشته که رسید، از انجا که پدر و خواهر و برادر، در رشته های علوم پزشکی تحصیل کرده یا شاغل بودند، نظرشان این بود که تجربی بخواند و رشته پزشکی اما همه چیز دست به دست هم داد تا سرنوشت طور دیگری رقم بخورد؛ «سال 82 سوم دبیرستان بودم که به احترام نظر و فرهنگ خانواده با یکی از بستگان ازدواج کردم. همسرم کارمند رسمی دانشگاه صنعتی مالک اشتر بود و دانشجوی کارشناسی ارشد. به این ترتیب با اینکه تیرماه سال بعد کنکور داشتم، نتوانستم آنطور که باید مطالعه کنم و پزشکی قبول شوم؛ خیلی ناراحت بودم، خانواده و مدیر مدرسه تاکید داشتند انتخاب رشته نکنم و دوباره کنکور بدهم. در این میان همسرم خودش را مقصر می دانست که من رتبه ام خوب نشده و می گفت انتخاب با خودت است که انتخاب رشته کنی یا برای سال بعد بخوانی. بالاخره تصمیم گرفتم انتخاب رشته کنم چون روحیه ماندن برای کنکور سال بعد را نداشتم، همسرم نیز فورا از تهران با اتوبوس خودش را رساند و خانواده را راضی کرد. حالا بحث سر رشته بود؛ خانواده معتقد بودند رشته غیربالینی و بدون کشیک انتخاب کنم و نهایتا به پیشنهادشان بعد از پزشکی و دندانپزشکی، مدیریت خدمات بهداشتی درمانی را انتخاب کردم و علوم پزشکی قزوین قبول شدم».
وقتی گمشده ام پیدا شد
با همه فراز و نشیب های انتخاب رشته ولی از اول تا آخر مقطع کارشناسی، با رشته اش چالش داشت چون آنچه می خواست نبود؛ عاشق آموزش و پژوهش بود که در این رشته خبری ازآن نبود؛ «همسرم وقتی می دید راضی نیستم و حس خوبی ندارم، می گفت اگر می خواهی این رشته را رها کن، خودم همه امکانات را فراهم می کنم، معلم خصوصی می گیرم یا هر آموزشگاهی بخواهی می فرستم تا پزشکی قبول شوی. اما نپذیرفتم و هر طور بود سال 87 کارشناسی را تمام کردم در حالی که هیچ امید و انگیزه ای برای ادامه تحصیل نداشتم. با اینکه سال سوم کارشناسی مراسم عروسی برگزار شد و منزلمان باتوجه به کار و دانشگاه همسرم در تهران بود و خیلی حمایت می شدم، همچنان حال خوشی نداشتم. حتی سال 88 که دخترمان به دنیا آمد هنوز حالم خوب نبود. بالاخره با تشویق های همسرم بعد از کلی تحقیق و مشورت با اساتید، گمشده ام را پیدا کردم؛ آموزش پزشکی؛ فهمیدم آنچه دنبالش هستم، این است نه پزشکی؛ تلفیقی از دو رشته که یکی را از کودکی دوست داشتم و یکی هم علاقه خانوادگیمان بود ولی اصلا نمی دانستیم چنین رشته ای وجود دارد. به کمک همسرم منابع را از دورترین دانشگاه ها فراهم و مشتاقانه شروع به مطالعه کردم و سال 1390 در حالی که همسرم دانشجوی دکترا بود، در مقطع ارشد دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرفته شدم.»
پیشرفت بدون توقف
با وجود بچه داری آن هم دست تنها و دور از خانواده، این بار همه جوره پای کار درس و دانشگاه بود و بی مهابا تا دکترا پیش رفت زیرا دقیقا همان بود که می خواست و هیچ چیز نتوانست جلودارش باشد؛ حتی تولد دومین فرزند؛ «وقتی ازدواج کردم همه فکر می کردند درس خواندن تمام است ولی اینطور نشد، دانشگاه که رفتم نیز همین تفکر وجود داشت که بعد از کارشناسی دیگر درگیر زندگی شده و تحصیل را کنار می گذارم به همین خاطر حالا بین اطرافیان، نماد سختکوشی و پشتکار شده ام. معتقدم کسانی که فرزند را مانع تحصیل یا رشد و پیشرفت می دانند، فقط بهانه می آورند وگرنه با برنامه ریزی می توان چند کار را همزمان رسیدگی کرد. من هم با علاقه و برنامه پیش رفتم و جزو دانشجویان برتر کلاس بودم؛ روزهایی که کلاس داشتم، همسرم در خانه می ماند و ضمن انجام ماموریت های آموزشی مقطع دکترا، بچه را نگه می داشت. بعد از اتمام مقطع ارشد به پیشنهاد یکی از اساتید به عنوان کارشناس آموزشی و پژوهشی در گروه آموزش پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران مشغول کار شدم اما احساس می کردم هنوز به آنچه می خواهم یعنی ارتباط با دیگران نرسیده ام بنابراین شروع کردم به مطالعه برای مقطع دکترا و همسرم نیز به شدت استقبال کرد. سال 97 پسرم دو ساله بود که دکترا قبول شدم در دانشگاه علوم پزشکی ایران. حالا دیگر با توجه به اشتغال همسرم شرایط سخت شده بود برای همین یکی دوماه از خانواده ام که ساکن مشهد شده بودند، خواستم برای مراقبت از بچه ها به تهران بیایند».
دوراهی خانواده و تحصیل
صحبت به اینجا که می رسد بغض گلویش را می فشارد و به زحمت پرتنش ترین روزهای زندگی اش را توضیح می دهد: «پس از بازگشت والدین، ناچار پرستار گرفتیم اما خیالم راحت نبود و سر کلاس مدام به فکر بچه ها بودم که با پرستار چه می کنند، حتی از فرط حرص و جوشم برای بچه ها در دانشگاه زمین خوردم و پایم شکست؛ با توجه به اینکه بچه ها اولویت زندگی ام بودند، عذاب وجدان داشتم که چرا بچه ها را به پرستار سپرده ام تا خودم درس بخوانم!؟ اما بعد از مدتی با خودم کنار آمدم و در عوض عصر که به خانه می رسیدم، بچه ها را پارک و تفریح می بردم و شب تا صبح کارهای خانه و دانشگاه را انجام می دادم، بعضی از شب ها دوساعت استراحت می کردم و صبح زود دوباره به دانشگاه می رفتم آن هم در حالی که تنها دانشجوی همیشه حاضر کلاس من بودم و به خاطر داشتن یک رزومه قوی مدام در حال پژوهش و ارائه؛ حتی با دانشجویان ورودی پیش از خودم کار مشترک برمی داشتم؛ بنابراین چهار سال دکترا خیلی سخت گذشت تا جایی که اساتید می گویند هنوز هم تو را به عنوان الگوی سختکوشی برای دانشجویان مثال می زنیم.»
سال 1401 دکترا به پایان رسید در حالی که از حدود 20 طرح پژوهشی(گروهی) دکتر نوروزی، مقالات زیادی استخراج و چاپ شده و رزومه خوبی برایش ایجاد شده بود؛ به این ترتیب در فراخوان اجرای تعهدات خدمت هیات علمی، پذیرفته شد و دانشگاه علوم پزشکی مشهد را انتخاب کرد؛ «با توجه به سکونت خانواده پدری در مشهد، این دانشگاه را برای خدمت انتخاب کردم و همسرم نیز که مشکلات دوری از خانواده را از نزدیک لمس کرده بود، برای راحتی من موافقت کرد ساکن مشهد شویم اما خودش سه روز در هفته به تهران رفت و امد کند.»
می خواهم بمانم و اثرگذار باشم
از قصد مهاجرت که می پرسم، بی درنگ پاسخ می دهد: «اصلا فکرش را نکرده ام و نخواهم کرد چراکه گذشته از وابستگی به خانواده، نیاز و ضرورتی برایش نمی بینم نه به لحاظ خانوادگی و نه شغلی و تحصیلی؛ می خواهم بمانم و اثرگذار باشم؛ قدم مثبتی در رشته ام بردارم و به یادگار بگذارم».
دستاوردهای پژوهشی
در همین راستا، 24 مقاله منتشرشده در نشریات داخلی و خارجی و همایش های ملی، رتبه نخست رساله دکترا در همایش ملی آموزش پزشکی سال جاری، مشارکت در تدوین سه کتاب با عناوین «برنامه ریزی درسی در آموزش پزشکی»، «مدیریت تغییر در آموزش پزشکی» و «سیستم های انگیزشی و عملکرد تحصیلی»، راهنمایی پنج پایان نامه و کسب عنوان فرآیند برتر جشنواره شهید مطهری در سال های 98 و 1402، مهمترین دستاوردهای پژوهشی دکتر نوروزی طی سال های تحصیل و فعالیت در رشته آموزش پزشکی است که همچنان ادامه دارد آن هم با محوریت هوش مصنوعی در آموزش پزشکی.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در ادامه، اقدامات و فعالیت های خود در گروه آموزش پزشکی را اینگونه تشریح می کند: «کار ما قرابت زیادی با حوزه کاری مرکز مطالعات و توسعه آموزش دانشگاه (EDC) دارد از این رو در زمینه توانمندسازی و داوری جشنواره ها پروژه های مشترک انجام می دهیم. در بیمارستان اکبر نیز کارگاه روش های نوین تدریس بالینی برگزار می کنیم. در کنار مشاوره پایان نامه ها، در کمیته های مختلف دانشکده پزشکی مانند exam board و اعتباربخشی دانشگاه نیز فعالیت دارم و هم اکنون مسئول کمیته راهبردهای یاددهی –یادگیری دانشکده پزشکی می باشم؛ در مجموع به عنوان عضوی از خانواده بزرگ دانشگاه همه توانم را در راستای ارتقای آن به کار گرفته ام که البته با تبدیل وضعیت به رسمی، مسیر خدمت هموارتر خواهد شد».
آموزش و پژوهش درست باشد، درمان هم درست می شود
او که طی دوران دکترا در دانشگاه علوم پزشکی ایران و بیش از یک سال خدمت در علوم پزشکی مشهد، همواره در کنار پژوهش، به حرفه موردعلاقه اش یعنی آموزش و تدریس نیز اشتغال داشته است، ادامه می دهد: «رسالت آموزش پزشکی توسعه، بهبود و ارتقاء آموزش علوم پزشکی است و از ما انتظار می رود که در سطح کل دانشگاه برنامه داشته و اثرگذار باشیم که درست هم است زیرا با اینکه در عمل، درمان اولویت داده می شود، سرمایه گذاری اصلی دانشگاه باید بر حوزه آموزش متمرکز باشد؛ اگر آموزش و پژوهش درست باشد در درمان هم مشکلی نخواهیم داشت. یکی از چالش های موجود در عرصه آموزش، تعداد زیاد دانشجویان به ویژه در رشته پزشکی و عدم تناسب زیرساخت ها با این تعداد است که منجر به افت کیفیت آموزش می شود اما با کمک مسئولان ذیربط و مشاوره گروه آموزش پزشکی انشاءلله مرتفع خواهد شد.»
معلمی هنر است/ ضرورت تغییر روش های تدریس متناسب با زبان نسل امروز
این استاد جوان هنوز معلم کلاس اول دبستان و دبیر ریاضی دوران راهنمایی اش را به خاطر دارد و از آن ها الگو می گیرد چراکه باور دارد معلمی هنر است و صرف داشتن دانش نسبت به یک یا چند رشته، لزوما به معنای امکان تدریس خوب نیست و برای معلم خوب بودن، اخلاق و رفتار، روش تدریس و اداره کلاس، نحوه ارتباط با دانشجو و ... نیز اهمیت دارد؛ «رفتار مناسب و غیرتبعیض آمیز، روش تدریس متناسب و ایجاد رقابت سالم میان دانشجویان و در عین حفظ صمیمیت از شاخص های مهم تدریس است که از دو معلم خودم در ابتدایی و راهنمایی یاد گرفتم. آموخته ام که هر محتوایی یا هر مخاطبی، روش تدریس خاص خود را دارد بنابراین خیلی در این زمینه مطالعه دارم تا بتوانم کلاس های جذاب و انگیزه بخش برای دانشجویان داشته باشم که حاصلش یادگیری بهتر خواهد بود. دانشجویان امروز که اغلب از نسل Z هستند، زبانشان متفاوت از نسل ما است از این رو سعی می کنم پیش از هر چیز با دانشجو ارتباط خوب و موفق برقرار کنم و دوست باشم؛ به این ترتیب هم فضای کلاس فعال و دوستانه می شود هم انرژی من و دانشجویان چند برابر؛ معمولا آن ها را گروه بندی و کار گروهی برایشان تعریف می کنم که سبب شده ضمن تقویت ارتباطشان با یکدیگر، بهتر یاد بگیرند. این روش های تدریس فعال و مشارکتی همراه با بهره گیری از تکنولوژی روز، اغلب مورد استقبال قرار می گیرد و موثر است.»
مادرانه به فکر دانشجویان هستم
دکتر نوروزی نه فقط معلم بلکه مشاور نیز هست و در این زمینه با امور دانشجویی دانشکده همکاری موفقی دارد؛
خصوصا برای دانشجویان پزشکی که بیش از سایرین دچار چالش هستند؛ « در کلاس هایم فقط دنبال درس دادن و نمره گرفتن دانشجو نیستم بلکه به احوال و روحیاتش توجه دارم، پای درددلش می نشینم، مشاوره می دهم و مثل بچه های خودم برای حل مشکلات و دغدغه هایش مایه می گذارم»./