299.jpg - 117.02 kBدکتر عباسعلی صحافیان متولد 1320 در شهر شاهرود، یکی از مُسن ترین اساتید پیشکسوت دانشکده دندان پزشکی مشهد در رشته تخصصی ارتودونسی است که از پی سال ها تلاش در مسیر تعلیم و تعلّم و در حالیکه دوران بازنشستگی را می گذراند، همچنان با کوله باری از دانش و تجربه، هدایتگر و راهنمای اساتید جوان و دانشجویان این دانشکده است.

دوران کودکی و نوجوانی دکتر صحافیان، با چالش ها و فراز و فرودهای زیادی در مدرسه همراه بوده است؛ تا حدی که به مرحله‌ی ترک تحصیل هم رسیده، اما از آنجا که در مسیر انسان های توانمند، همواره افرادی هستند که با اراده‌ی الهی مسیر درست را پیش روی آنها قرار می دهند، در مورد عباسعلی نوجوان هم اینچنین مقدّر می شود و او با نصایح حکیمانه‌ی دایی و در نتیجه‌ی دوستی با یکی از همکلاسی ها که از قضا شاگرد اول کلاس هم هست، دوباره به فضای درس و مدرسه برمیگردد و روز به روز انس بیشتری با این فضا می گیرد، اما شرح شنیدنی زندگی این استاد پیشکسوت در گفتگو با وبدا : " من چهارمین فرزند متولد شده در خانواده ای هستم که سه فرزند قبلی را در سن دو سالگی بر اثر بیماری اسهال و استفراغ از دست داده اند. پدرم بنابر این تجربه تلخ و تصور اینکه من هم در همان دوران طفولیت، همانند خواهر و برادرانم از دنیا خواهم رفت، تا سن دوسالگی به من علاقه ای نشان نمی داد و حتی در آغوشم نمی گرفت تا مبادا وابسته ام شود. اتفاقاً من هم در سن دو سالگی با همان بیماری که فرزندان قبلی مبتلا و فوت شده بودند، درگیر شدم. اما در آن زمان که مصادف بود با اِشغال کشور به دست روس ها، درمانگاهی توسط روس ها در نزدیکی منزل ما راه اندازی شده بود که به شفاخانه روسها معروف بود. مادرم از ترس اینکه دوباره فرزندش را از دست بدهد بدون اجازه پدر مرا در آغوش می گیرد و به این درمانگاه می برد و همزمان نذر می کند که اگر زنده بمانم، غلام امام رضا (ع) شوم. پزشک روسی تعدادی قرص به مادرم می دهد و با چند کلمه فارسی که می داند به او می گوید: بچه خوب شد، ناراحت نه... و همین طور هم میشود و من زنده می مانم".

دکتر صحافیان در همان سال های ابتدایی زندگی، بنا به خواست پدر که مایل است فرزندش طلبه شود به دست یکی از مراجع تقلید در عراق سپرده می شود، اما علاقه پسرک در جایی دیگر است و او پس از چهارماه به ایران باز می گردد و پس از یکسال وقفه در تحصیل، به مدرسه می رود. دوره تحصیل پسر نوجوان اما با چالش هایی همراه است؛ چالش هایی که در نهایت او را از ادامه تحصیل بازمیدارد، اما دایی دکتر صحافیان که از قشر فرهیخته فرهنگیان است به صحبت با خواهرزاده می نشیند و در نهایت او را متقاعد می کند که به مدرسه بازگردد. شخص تاثیرگذار بعدی که باید انگیزه‌ و اراده‌ی کمرنگ پسر نوجوان را تقویت کند، شاگرد اول کلاس آنهاست؛ نوجوانی که همه اعضای خانواده و فامیلش تحصیلات عالیه دارند و آشنایی با خانواده او، انگیزه دکتر صحافیان را برای ادامه تحصیل و رفتن به دانشگاه پررنگ می سازد: " پس از اخذ دیپلم در سال 1343 با توجه به اینکه آن زمان آزمون سراسری نبود و افراد بنا بر علاقه می توانستند رشته مورد نظرشان را انتخاب و پس از پذیرش در آن رشته، با پرداخت مبلغی مشخص در دانشگاه تحصیل کنند، من هم پس از اعلام علاقه در رشته های پزشکی، دندانپزشکی و شیمی ( که اتفاقا در هر سه رشته هم مورد پذیرش قرار گرفتم)، در نهایت تصمیم گرفتم در رشته دندانپزشکی ادامه تحصیل دهم. در آن سال تنها یک دانشکده دندان وجود داشت که در تهران بود، اما در سال 44 دانشکده دندان در دانشگاه ملی ( شهید بهشتی ) و در مشهد نیز راه اندازی شد و من برای تحصیل در رشته دندانپزشکی به مشهد آمدم. البته با توجه به نوپا بودن این رشته، هنوز دانشکده دندان در مشهد وجود نداشت و ما هم فضایی برای تحصیل نداشتیم. پس از گذشت مدتی از سال تحصیلی، اتاقی را در دانشکده پزشکی، از وسط تیغه کردند، درب گذاشتند و این شد کلاس درس ما. سال اول در آنجا درس های علوم پایه را گذراندیم و سال بعد مکانی را در خیابان اسرار اجاره کردند که تا سال سوم در این مکان اجاره ای تحصیل می کردیم و کلینیک نیز به مرور ساخته شد، در سال های چهارم تا ششم دانشکده، به دلیل محدودیت جا، باشگاهی را در خیابان کوهسنگی اجاره کردند و  دو کلینیک هم در آنجا راه اندازی شد.

 در نهایت از 30 نفر دانشجوی این دانشکده که 13 نفر دختر بودند و مابقی پسر، 28 نفر توانستیم در سال 1350 در رشته دندان فارغ التحصیل شویم. وضعیت سربازی من به دلیل اینکه تنها فرزند ذکور خانواده بودم با معافیت از خدمت همراه شد. در سال پنجم تحصیل در دانشکده با خانم دکتر ستاره که از همکلاسی های من بودند ازدواج کردم و حاصل این ازدواج هم سه دختر و یک پسر است.

 دختر اول من دندانپزشک و در مشهد مطب دارند، دختر دوم دندانپزشک و بیش از 20 سال است که در هلند زندگی میکنند، دختر سوم دانشجوی عمران در خارج از کشور هستند و پسرم که با دختر دومم دو قلو هستند به دلیل پیچیده شدن بند ناف دور گردن در هنگام تولد مشکلاتی پیدا کردند که نتوانستند مسیر تحصیل را طی کنند.

سال ششم دانشکده، من و همسرم پس از آنکه پایان نامه دکترا (رساله ) را دفاع کردیم برای دوره تخصص به انگلیس رفتیم. ایشان در رشته پاتولوژی دهان در دانشگاه لندن و من در رشته ارتودونسی در دانشگاه منچستر مشغول به تحصیل شدیم. آن زمان دوره تخصص دو سال بود، اما ما تا زبان آموختیم و مکانی را برای زندگی پیدا کردیم و تجربه کسب کردیم، حدود سه سال و نیم طول کشید. زمانیکه برگشتیم به ایران، دانشکده فعلی دندان در مشهد افتتاح شده بود. در راه اندازی این دانشکده افراد زیادی از جمله خانم دکتر تیمورتاش، دکتر فرشید، دکتر اسماعیل سوندوزی، دکتر اذرمهر و دکتر نیکوکاری بسیار زحمت کشیدند و این کار ساده ای در آن زمان نبود ".

دکتر صحافیان و همسرش پس از اتمام دوره تخصص، فرصت های خوبی به لحاظ مالی برای کار در خارج از کشور دارند و از سوی اساتید خود نیز به این امر ترغیب می شوند اما این زوج جوان از نیاز بالای متخصص در ایران آگاهند و از طرفی نسبت به محل تحصیل خود یعنی دانشکده دندان مشهد احساس دِینی دارند که آنان را وادار به برگشت به ایران می کند: " سالی که من و همسرم به ایران بازگشتیم علاوه بر سه دانشکده قبلی ( دانشکده تهران، ملی یا شهید بهشتی و مشهد ) دو دانشکده دندانپزشکی هم در شهرهای اصفهان و شیراز دایر شده بود و مجموعا 5 دانشکده دندان در ایران وجود داشت. قبل از برگشت ما به ایران به خاطر دارم که اقای دکتر معتمدی و اقای دکتر جاوید روسای وقت دانشکده شیراز آمده بودند اروپا و می گشتند تا برای دانشکده شان استاد جمع کنند، چون در ایران تخصص داده نمی شد، کسانی هم که به خارج میرفتند و تحصیل می کردند یا به ایران نمی آمدند و یا اگر بر می گشتند از تهران خارج نمی شدند. بنابر این نیروی متخصص دندانپزشک در ایران بسیار بسیار کم بود و خیلی از اساتید دانشکده مشهد هم پروازی بودند.

زمانیکه من و همسرم به ایران برگشتیم یادم هست که روزنامه خراسان نوشته بود " دو تا از بچه های ما از خارج آمدند و دانشکده دندانپزشکی کادرش در حال کامل شدن است"؛ آنقدر که این اتفاق بزرگ شمرده میشد. پس از آغاز فعالیت من و همسرم در دانشکده، هنوز دو سه بخش نیازمند نیروی متخصص بود و مثلا خانم من چهار تا بخش را همزمان مدیریت میکرد؛ چون کسی نبود. من هم علاوه بر بخش ارتودنسی، بخش اطفال را هم مدیریت می کردم؛ البته هر دو هفته خانم دکتری از تهران برای بخش اطفال می آمد.

هشت سال پس از فعالیتم در این دانشکده، از استادیاری به دانشیاری ارتقاء یافتم و در این زمان از تهران اعلام کردند که میتوانید تخصص هم بدهید و به این ترتیب خانم دکتر جلالیان، خانم دکتر سلیم و اقای دکتر با صفا هم آمدند و کادر ما شد چهار نفر؛ یک دانشیار که من بودم و سه استادیار. بعد از آن وزارت علوم اجازه جذب دو دستیار تخصصی را هم به ما داد.

دکتر صحافیان به فعالیتهای علمی و پژوهشی خود که در طول سالها و به موازات کار درمان در حال انجام بوده نیز اشاره می کند: " با توجه به اینکه دانشکده دندانپزشکی، مجله تخصصی نداشت، ما نشریه تخصصی را در آن راه اندازی کردیم. همچنین با تجربه ای که در خصوص بیماران (cleft palat) یا شکاف کام و لب در خارج از کشور داشتم، بعد از برگشت به ایران بخشی را مختص این بیماران در دانشکده راه اندازی کردم و تا کنون حدود 720 بیمار شکاف کام و لب را با کمک تیم همکاران درمان کردیم. در حدود بیست پنج سال گذشته بیشتر تحقیقات من راجع به این بچه ها بوده چون موضوع بکر وجدیدی است؛ البته این نکته را هم بگویم که من به تنهایی نمیتوانم در این زمینه کار کنم و همکاری متخصص اطفال، ارتدونسی، پروتز و جراح پلاستیک، جراح فک و روانشناس هم در قالب یک تیم لازم است. بیشتر مقالات من برای دانشیاری و استادی در همین زمینه نگارش شده است. در رشته های دیگر مثل مفصل گیجگاهی (TMJ) هم کارهای آماری زیاد کردم. حدود 11 یا 12 مقاله انگلیسی دارم و 24 مقاله فارسی، حدود 40 پایان نامه (رساله) دکترا و 12 تز(رساله)  تخصصی را سرپرستی کرده ام. کتاب cleft  و کتاب Anthropology و کتاب " مدیریت مطب دندانپزشکی" را نوشته ام.

استاد پیشکسوت دانشکده دندانپزشکی مشهد، علاوه بر فعالیت های رشته تخصصی‌اش، به حوزه‌ی علوم انسانی و تحصیل در مقطع کارشناسی حقوق قضایی نیز ورود داشته و همچنین در برهه‌ای از زمان با ارتباطات دوستانه ای که با هنرمند پیشکسوت کشورمان استاد داریوش ارجمند دارد، فعالیت های هنری نیز در زمینه ساخت فیلم انجام می دهد.

استاد صحافیان در ادامه با مقایسه وضعیت دانشکده دندان در سال های آغاز فعالیتش در دهه 50 و شرایط آن در زمان بازنشستگی اش در سال 86 می گوید: " روزی که من از خارج آمدم، مجموع نیروهای بخش ارتدونسی و اطفال دانشکده، تنها یک نفر بود که آن هم من بودم و وقتی خانم دکتر سلیم آمدند دو نفر شدیم و آن دو نفرِ سال 54 در روزی که من بازنشسته شدم 22 نفر شده بود؛ ضمن اینکه بخش ها هم شکل گرفته و کامل شده بود. در طول پنج سالی که به عنوان معاون تخصصی دانشکده فعالیت میکردم به خاطر دارم که حدود 50 متخصص ارتودونسی تا آن زمان از دانشکده فارغ التحصیل شده بودند.

این پزشک پیشکسوت، ضمن مهم خواندن افزایش ظرفیت های کمّی و نیروی انسانی در حوزه دندانپزشکی کشور، بر اهمیت توجه و اهتمام مسئولان در ارتقای کیفی خدمات آموزشی و درمانی این حوزه نیز تاکید دارد و معتقد است که گزینش دانشجویان و تاسیس دانشکده های مرتبط با این رشته بایستی دقیق تر و با سنجش بیشتری انجام شود.

استاد صحافیان صحبتی هم با دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته دندانپزشکی دارد: " به دانشجویان توصیه می کنم که در مسیر فعالیتهای خود زود ناامید نشوند و مقاوم باشند. من در سال 1356 که مطبم را تاسیس کردم در طول یکسال 35 نفر مریض داشتم؛ 35 نفر یعنی هیچی! سال بعد، انقلاب شد مریض های من شدند 25 نفر، دوران جنگ شد 20 نفر و حدود ده سال طول کشید تا بیماران من به 50 نفر برسد. این ده سال اصلا توجیه اقتصادی نداشت و چند بار هم رفتم که مطب را تعطیل کنم اما همکاران نگذاشتند و دقیقا از سال دهم که آنها هم مطب خود را راه اندازی کردند به یکباره آمار بیماران من هم زیاد شد،  بنابراین عجله نکنید و با حوصله پیش بروید چون به هر حال سازندگی کار مشکلی است.

پیشکسوت ترین استاد دانشکده دندانپزشکی مشهد برای مسئولان دانشکده نیز پیشنهادی دارد: " بهتر است در کنار کتابخانه دانشکده، موزه ای ساخته شود درباره اساتید نامداری همچون خانم دکتر تیمورتاش، دکتر فرشید، دکتر سوندوزی در اولویت اول و بعدش هم امثال ما که بتوانیم عکس ها، کتاب ها و مدارک تحصیلی و هر آنچه که می تواند برای دانشجویان مشوق و انگیزه بخش باشد را در آنجا قرار دهیم تا برای نسل های بعدی ماندگار باشد.

اطلاعات تماس سامانه خبری وب دا

Image
آدرس: مشهد، خیابان دانشگاه، ساختمان قرشی
کد پستی :۹۱۷۷۸۹۹۱۹۱
نمابر: ۳۸۴۳۶۸۲۷ ۰۵۱
رایانامه :webda@mums.ac.ir
سامانه پیام کوتاه: ۳۰۰۰۲۱۹۱
Image
Image
Image
Image
Image
Image
Image