دکتر محمد ابراهیم رحمانی، متخصص پریودانتیکس و دکتر شهین رضائی رکنی متخصص پروتزهای دندانی، اساتید پیشکسوت و زوج دندانپزشکی که از آغازین سال های شکل گیری دانشکده دندان پزشکی مشهد در دههی 40، پا در فضای تحصیل و کار در این دانشکده گذاشتند و همین عرصه هم باب آشنایی و ازدواج آنان در زمان دانشجویی را فراهم ساخت، امروز و از پس سال ها تلاش علمی، پژوهشی و درمانی که دوشادوش یکدیگر در این دانشکده داشته اند، کوله باری از تجربه ها و خاطرات تلخ و شیرین را پیش نگاه مخاطبان این گفتگو می گشایند ؛ تا هر حکایتش ره توشهای باشد برای دانشجویان، اساتید جوان و همه دوستداران علم و خدمت.
* وبدا: ضمن سپاس از حضور شما در این گفتگو؛ لطفا شرح مختصری از بیوگرافی و سوابق تحصیلی خود بیان بفرمایید؟
دکتر رحمانی: بنده متولد ۱۳۲۶ در شهرستان شیروان هستم، تحصیلات ابتدایی را در شیروان و دوره متوسطه را در مشهد گذراندم. به دلیل اینکه پدرم داروخانه داشتند و من از دوران نوجوانی با داروخانه و درمان و پزشک سر و کار داشتم به گروه پزشکی علاقمند شدم و در نهایت با پذیرش در دانشکده دندانپزشکی مشهد تحصیلات عالیه را آغاز کردم و در سال ۱۳۵۱ هم فارغ التحصیل شدم.دکتر رکنی: بنده متولد آبان ماه ۱۳۲۵ در مشهد هستم، دوران ابتدایی تا دبیرستان را در مشهد گذراندم و در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده دندانپزشکی مشهد شدم که به تازگی شکل گرفته بود و هنوز امکانات و فضای آن کامل نبود. با توجه به اینکه من و خواهرم اختلاف سنی یک ساله با یکدیگر داشتیم و با هم در کنکور شرکت کردیم، تصمیم گرفتیم که هر دو به یک رشته ورود نکنیم و بر همین اساس خواهرم که بزرگتر بود رشته پزشکی را انتخاب کرد و من رشته دندانپزشکی را و اکنون هم بسیار خوشحالم و خدا را شکر میکنم که در این مسیر قرار گرفتم.
* وبدا: پس از اتمام تحصیل در دوره عمومی دندانپزشکی، گام بعدی چه بود و دوره تخصص را چطور و در کجا گذراندید؟
دکتر رحمانی: در آن زمان ما چند دانشجو بودیم که نمراتمان نسبت به دیگر دانشجویان در رده بالا بود و طبق توافقی که بین وزارت علوم وقت و نیروهای مسلح صورت گرفت، قرار شد که قسمتی از دوران سربازی را در دانشگاه خدمت کنیم، اما این امر به دلیل تغییراتی که بعداً صورت گرفت به طور ناقص اجرا شد. بعد از آن هم قرار بود دوره تخصصی را در امریکا بگذاریم که این موضوع هم کنسل شد و من در نهایت تخصص را در دانشکده شهید بهشتی تهران گذراندم و در سال 1358 با تخصص پریودانتیکس و با درجه استادیاری در دانشکده دندان شروع به کار کردم. بخش پریودانتولوژی در آن زمان بخش نسبتا ضعیفی بود و من با دو سه نفر از همکاران جوانتر که مربی بودند کار را شروع کردم و در ادامه آقای دکتر تمیزی و آقای دکتر آقاسی زاده به ما ملحق شدند. در سال 1984به آمریکا رفتم و دوره تکمیلی پریو را گذراندم و مجددا در سال 1991 در آمریکا دوره ایمپلنت را گذراندم و به ایران بازگشتم و نخستین عمل جراحی ایمپلنت را در مشهد انجام دادیم که خبر آن منتشر شد.
دکتر رکنی: من در سال ۱۳۵۴ از دانشکده دندانپزشکی مشهد فارغ التحصیل شدم؛ در حالیکه اولین دانشجویان دوره آموزش دندانپزشکی مشهد بودیم و از نظر اساتید دانشکده خیلی ضعیف بود. اساتید مجرب و خوب به لحاظ دانش اکثراً پروازی بودند و از تهران میآمدند. در کنارش مربیان هم بودند. در آن زمان با توجه به اینکه خدمت سربازی برای بانوان اجباری بود، من پس از دوره آموزشی سه ماهه، بقیه دوره سربازی را در دانشکده به عنوان استاد یار گذراندم و پس از اتمام دوره سربازی با توجه به قراردادی که دانشگاه فردوسی با دانشگاه جرج تون آمریکا داشت، بورسیه شدم و شاید اولین بورسیه دانشکده دندان بودم که به آمریکا رفتم .در آنجا یکی از استادانی که مربوط به رشته تخصصی ما بودند تشخیص دادند، من چیزهای بهتری در رشته پروتز ثابت برای یادگیری میخواهم که دانشگاه جرج تون نداشت و بنابراین ایشان به من کمک زیادی کردند تا به دانشگاهی در شیکاگو که در این قسمت خیلی قوی بود بروم.
* وبدا: در خصوص انجام اولین جراحی ایمپلنت در مشهد که توسط شما و تیم همراه انجام شد توضیحاتی را بفرمایید؟
دکتر رحمانی: در سال 1991 که ما از امریکا برگشتیم، نسل جدید ایمپلنت هایی که در خارج از کشور انجام می شد را در مشهد شروع کردیم، البته قبل از آن ایمپلنتهای دیگری که خیلی هم قدیمی بود و بسیار نادر انجام میشد، وجود داشت.
اما پیش از آنکه به سوال شما پاسخ بگویم لازم می دانم از زحماتی که اساتید ما در آن دوران کشیدند تا ما امروز در این جایگاه بنشینیم و از دستاوردهایمان بگوییم تشکر کنم؛ آقایان دکتر فرشچی، دکتر تیمورتاش، دکتر آذر مهر، دکتر شارمین و.... و اساتید بزرگواری مثل دکتر عدالت و دکتر بهرمان و دکتر فرزین که علاوه بر اینکه بنیانگذار دانشکده شهید بهشتی تهران بودند، به عنوان استاد پروازی به دانشکده مشهد می آمدند و ما از حضورشان استفاده میکردیم و در دورههای تخصصی و پس از آن از راهنماییهای این اساتید بهرهمند شدیم. اما در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که در زمینه تولید ایمپلنتها پیشرفتهای بسیار خوبی حاصل شد و ایمپلنتهای جدیدی که از جنس تیتانیوم تهیه میشد تحول بزرگی را در حوزه ایمپلنت ایجاد کرد و بیماران زیادی خلاء دندان را که معمولاً با گذاشتن پروتزها جبران میکردند، از طریق درمان بهتری که همان ایمپلنت بود آغاز کردند و امروزه ایمپلنتها باعث رفاه مردم و راحتی آنها شده است.
* وبدا: با توجه به بازگشت شما به ایران در سال های مصادف با آغاز انقلاب اسلامی ، چه چیزی سبب شد که علیرغم فرصت های زیاد برای ماندن در خارج، به کشور برگردید؟
دکتر رکنی: بله، من در سال ۱۳۵۷ و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی دوره تخصص را در امریکا تمام کردم و در حال آماده شدن برای بازگشت بودم. خیلیها به من میگفتند که تو چرا میخواهی برگردی؟ اینجا فرصت های خوبی برای کار کردن داری... اما من به آنها میگفتم که با پول مردم کشورم آمدم به اینجا و تحصیل کردم پس باید برگردم و به همان مردم خدمت کنم. عشق من ایران است و برای خدمت وطنم بهترین جای دنیاست ؛ اگر چه که این برگشتن مصادف شد با تعطیلی دانشکدهها که همزمان با انقلاب فرهنگی بود و حدود یکسال دانشکده دندان تعطیل شد. در همان زمان هم ما به دانشکده سر میزدیم و این یکسال فرصت خوبی بود برای اینکه من بتوانم جزوههای پرباری را برای دانشجویان آماده کنم و چیزهایی را که باید، تغییر دهیم. در واقع ما که کادر آموزشی بودیم به دانشکده میآمدیم اما دانشجویان نبودند و با توجه به اینکه ما در دوره تخصص در امریکا معمولا کارهای لابراتواری زیاد انجام میدادیم، در اینجا هم از دانشجویان میخواستیم که خودشان این کارها را انجام بدهند و امروز دانشجویان از این بابت قدردان ما هستند و این را یک نقطه قوت برای خود میدانند. من خوشحالم که باعث این خدمت شدم، چون توسط من این پیشنهاد مطرح شد و باعث گردید که دانشجویان خیلی خوب یاد بگیرند.
* وبدا: وضعیت امروز آموزش و درمان در دانشکده را در مقایسه با سال های اولیه تاسیس آن چطور ارزیابی می کنید؟
دکتر رحمانی : امروز به لطف سیستمهای مختلف، تحول عظیمی در همه رشتهها به وجود آمده، در گذشته این امکانات و ارتباطات نبود. البته پشتکار و علاقه اساتید و پژوهشگران زیاد بود و نتایج خوبی را هم میگرفتند. در آن زمان یک اسلاید که قرار بود آماده بشود بایستی این اسلاید فیلمش به آلمان ارسال میشد و بعد باید روی پروژکتور ارائه میگردید که کار زمانبری بود، اما امروز همه اطلاعات در لحظه تبادل میشود و شما به هر نوع اطلاعاتی که نیاز داشته باشید دسترسی دارید روز به روز هم این دسترسیها بیشتر میشود
دکتر رکنی: من ۲۰ سال مسئول بخش تخصصی پروتز بودم و سالانه بین ۲ تا ۴ دانشجوی تخصصی داشتیم که در یک دوره سه ساله آموزش میدیدند. من به همراه همکارانم دکتر معینی و دکتر گوهریان سعی میکردیم که هر آنچه را که آموزش دیدیم به بچهها یاد بدهیم
دانشجویان تخصصی باید تمامی کارشان را خودشان انجام میدادند و ما هم سعی می کردیم که یک لابراتوار مجهز و خوب را برای آنها آماده کنیم تا مشکلی از این جهت نداشته باشند. دانشجویان هم اگرچه ابتدا کمی سختشان بود اما بعداً فهمیدند که این کار به نفعشان هست که همه چیز را یاد بگیرند. سمینارها کم کم راهاندازی شد و واقعاً خوشحالم که در دانشکدههای مختلف کشور دانشجویان گذشته ما به عنوان استاد حضور دارند و این افتخار ما است.
* وبدا: ازدواج شما چطور و در کجا اتفاق افتاد؟
دکتر رحمانی: از زمانی که من و همسرم در دانشکده دندانپزشکی هم دوره بودیم ( بین سالهای 45 تا 51 ) با توجه به آشنایی که از هم پیدا کردیم این ازدواج شکل گرفت.
* وبدا: نظر شما در مورد ازدواج در دوران دانشجویی چیست؟
دکتر رکنی: خیلی خوب است که ۲ همکار با هم ازدواج کنند؛ البته با توجه به اینکه ازدواج من موفق بوده چنین دیدگاهی دارم و معتقدم وقتی دو نفر در یک رشته هستند حرفهای زیادی برای گفتن با هم دارند و میتوانند با هم همکاری داشته باشند. من و همسرم در طول این سالها با هم این همکاری را داشتیم و اکنون هم در مطب همکاری ادامه دارد و معمولاً با هم مشورت میکنیم . ضمن اینکه من فکر میکنم مطبها هم یک دانشکده است و هر مریض یک کار نو به انسان یاد میدهد. زمانی هم که تدریس داشتم به دانشجویان تاکید میکردم که هر مریضی تصمیم خاصی را میطلبد.
* وبدا: چه توصیه ای به جوانانی که قصد مهاجرت دارند دارید؟
من خودم دوست داشتم که برگردم به مشهد، حتی امکاناتی در تهران بود که من بتوانم در دانشگاه تهران مشغول به کار بشوم و اگرچه در تهران امکانات بیشتری وجود داشت و در شهرستانها اداره کردن و به روز رسانی دانشکدهها کار مشکلتری بود، اما ما ترجیح دادیم که در مشهد بمانیم و با عشق و علاقه کارها را ادامه بدهیم. از همکاران عزیزم دکتر تمیزی و آقاسی زاده هم یاد کنم و تشکر کنم که به وسیله آنها گروه خوبی را تشکیل دادیم. به دانشجویان عزیزی هم که میخواهند به خارج از کشور سفر کنند و مهاجرت کنند توصیه میکنم که بعد از اتمام تحصیل به کشور برگردند و به کشور خودشان خدمت کنند.
دکتر رکنی: البته این خیلی خوب است که افراد برای تکمیل دورههای آموزشی شان به خارج از کشور بروند، چون آنجا هم خیلی وسعت پیدا کرده و هم برای کارهای تکمیلی بهتر است اما حتما توصیه میکنم که برگردند و به همین مردمی که به نوعی هزینههای آنها را دادند خدمت کنند. کمک کردن به مردم بسیار آرامش بخش است. وقتی انسان کاری را برای مریض انجام میدهد، پولی که قرار است دریافت کند پیش چشمش در قبال لبخند مریض رنگ می بازد و من خیلی وقتها به مریضها میگویم که ما به دعای شما سر پا هستیم و هنوز کار میکنیم بنابراین خیلی لذت دارد و از خدا میخواهم که تا زمانی که توانایی دارم و کار میکنم زنده باشم.
* وبدا: اوقات فراغت را در دوران بازنشستگی چطور می گذرانید؟
دکتر رحمانی: از سال ۸۶ که بازنشسته شدم در مطب فعالیت میکنم و مطالعه هم دارم. همچنین در کنگرهها و دورههای آموزشی شرکت میکنم و حتی پس از اینکه هر دو بازنشسته شدیم، در حالیکه استاد تمام بودیم درخواست دوره تخصصی آموزشی ایمپلنت در یکی از دانشگاههای آمریکا را دادیم و برای این دوره آموزشی به آمریکا رفتیم. برخی میگفتند که شما بعد از بازنشستگی چرا برای این آموزشها میخواهید اقدام کنید؟ اما این موضوع برای ما جذابیت داشت. چون اولاً فرد با تحولات دنیا آشنا میشود و اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکند و ثانیا به این نتیجه میرسد که کار ما هم کمتر از سایر کشورهای دنیا نیست. از اساتیدی هم که در خارج از ایران داشتم و به من کمک کردند تشکر میکنم که بدون هیچ چشم داشتی امکانات را در اختیار ما میگذاشتند، در دانشگاه نیویورک پروفسور تارنو ، دکتر کامبیز افشار مهاجر ، دکتر عدالت و در دانشگاه تورونتو پروفسور دپورتر به من لطف زیادی داشتند و پروژههای تحقیقاتی خیلی خوبی را با کمک ایشان روی سینوس خرگوش انجام دادیم که نتایج ارزشمندی داشت و متدی شد برای تحقیقات آینده و نتایج آن به چاپ رسید.
* وبدا: در زمینه هدایت دانشجویان در حوزه های تحقیقاتی چه اقداماتی را انجام داده اید؟
دکتر رکنی: با توجه به اینکه دانشجویان تخصصی، همگی باید یک پایان نامه خوب نگارش میکردند و با توجه به اینکه من دانشجوی رزیدنت زیاد داشتم طبیعی است که کارهای تحقیقاتی هم زیاد داشته باشیم و حدود دو سوم دانشجویان تخصصی پروژههای تحقیقاتی شان با من بود، بنابراین در کارهای تحقیقاتی زیاد کار کردیم. من و همسرم سه مرتبه برای فرصت مطالعاتی به خارج از کشور رفتیم که بسیار فرصت خوبی بود به اساتید هم پیشنهاد میکنم که این فرصتها را استفاده کنند. چون بسیار در ارتقای علم اساتید مفید و مهم است. دوره مطالعاتی که من و همسرم در نیویورک و کانادا داشتیم دانش و تجربه زیادی را برای ما داشت که اگر این فرصت نبود، شاید به این زودیها ایمپلنت در مشهد راه اندازی نمیشد.
* وبدا: چند تز دکترا و پایاننامه را راهنمایی و داوری کردید؟
دکتر رکنی: حدود ۵۰ تا ۶۰ مورد حداقل آمار این پروژهها است.
دکتر رحمانی: من هم حدود ۵۰ پایان نامه را راهنمایی و هدایت کردم.
* وبدا: انجام چه کارهایی برای شما سرگرم کننده و جذاب است و اوقات فراغت را چطور سپری می کنید؟
دکتر رحمانی: از همان دوران جوانی و زمان دانشجویی علاقه به این داشتم که مطالعاتم و مطالب مربوط به بیماران را جمع آوری کنم. برای همین از بیمارانم عکس میگرفتم و بایگانی میکردم و در واقع یکی از سرگرمیهایم عکاسی بود. همچنین گردش در طبیعت و مسافرت را دوست دارم و لذت میبرم. کم و بیش ورزش مختصری هم میکنم. غیر از مطالب دندانپزشکی تقریباً مطالعه دیگری ندارم چون علم ایمپلنت آنقدر پیشرفت کرده و حوزه کاری آن چنان گسترده است که هر چقدر هم مطالعه کنیم باز اطلاعاتمان کم است. بنابراین تلاش میکنیم که اطلاعاتمان به روز باشد و از مطالعه غافل نشویم. به همکاران جدید هم توصیه میکنم که از دورههای تخصصی و تکمیلی استفاده کنند و حتماً وزارتخانه هم امکاناتی در اختیار آنها بگذارند که از این فرصتهای تکمیلی در خارج از ایران استفاده کنند.
دکتر رکنی: معمولاً خانمها اوقات فراغت کمتری دارند؛ با توجه به مسئولیتهای درون منزل. ضمن اینکه من بخشی از کارهای لابراتوارم را که غالباً خودم انجام میدهم ممکن است به منزل منتقل کنم. بنابراین اوقات فراغتم غالبا صرف درست کردن دندانهای بیماران میشود و من عاشق این کار هستم. سفر هم سالی دو سه مرتبه در برنامه زندگی داریم تا بتوانیم تجدید انرژی و روحیه کنیم.
* وبدا: با توجه به پشتکار و جدیت شما زوج موفق، برای اینکه این روحیه پشتکار و همدلی و همراهی در سایر زوجین هم تقویت شود چه توصیهای دارید؟
رکنی: همسران باید یکدیگر را قبول کنند و برخی از زمانها کوتاه بیایند و زندگی را سخت نگیرند. همه چیز خوب است و انسان باید نسبت به زندگی دید مثبت داشته باشد و کمبودها را بپذیرد و بی دلیل یکدیگر را نرنجانیم.
رحمانی: در زندگی انسان فراز و نشیب زیاد است و انسان باید این آمادگی را داشته باشد، تا بتواند اگر بارها به زمین خورد باز هم برخیزد و کوتاه نیاید و پشت کار داشته باشد. این نوع عمل کردن باعث میشود که در ضمیر و باطن خود هم از کارمان رضایت داشته باشیم و این بهترین آرامش خاطر برای فرد خواهد بود.
* وبدا: دیدگاه شما نسبت به کاری که انجام می دهید چیست؟
دکتر رحمانی: یکی از ویژگیهای رشتههای پزشکی این است که بخشی از سلامت افراد را به آنها برمیگردانند و به نظر من این کار خیلی لذت بخش است مثلاً در کار تخصصی ایمپلنت که یک کار گروهی است وقتی نتیجه خوبی از کار میگیریم این برای تمام افراد تیم لذت بخش است و در واقع رضایت بیماران و دعای خیر آنها ما را خوشحال میکند.
دکتر رکنی: وقتی بیماران با رضایت و یک لبخند به مطب برمیگردند، این بهترین مزدی است که ما میتوانیم دریافت کنیم. بنابراین رضایت بیمار شرط اول است و وقتی بیمار میآید و میبینیم که ظاهر او خوب شده ، خوشحال است و میتواند خوب غذا بخورد، این در واقع مزد اصلی ما است و نتیجه کار ما با لبخند مریض معنا پیدا میکند.
* وبدا : نظرتان در مورد مستندسازی زندگی اساتید پیشکسوت چیست؟
رحمانی: قطعاً این مستندسازی مفید است و مروری خواهد بود بر خاطرات اساتید. همچنین نکاتی ممکن است قابل استفاده باشد برای دیگران به علاوه اینکه بالاخره دانشگاه به نحوی از این اساتید قدردانی انجام میدهد. جوانان هم تشویق میشوند وقتی میبینند که این ارزش گذاری انجام میشود.
رکنی: من هم از همه کسانی که این برنامه را تدوین میکنند متشکرم چون این خاطرات میتواند آموزهای باشد برای دانشجویان و اساتید جوان و بدانند که زحمتی که میکشند بینتیجه نخواهد بود و من از مسئولان دانشگاه بابت این موضوع تشکر میکنم.
* وبدا: و سخن پایانی...
رحمانی: ما آمدهایم که زندگی کنیم اما نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم. این را باید الگوی خودمان قرار دهیم در زندگی و اگر با این نیت کار کنیم همیشه موفق خواهیم بود. خداوند هم ما را یاری میکند.
دکتر رکنی: من هم در تکمیل صحبت همسرم میگویم که باید صادق بود و به دانشجویان توصیه میکنم که مریضی که زیر دست آنها است را تصور کنند که خواهر یا برادر، همسر یا فرزند آنها است و برای او بهترین کار را انجام دهند و تنها به این فکر نکنند که چگونه میتوانم پول بیشتری از مریض بگیرم. اگر فرد کار خود را به خوبی انجام دهد قطعاً همین امر باعث میشود که بیماران معرف بشوند برای اینکه مریضهای بیشتری به آنها مراجعه کنند بنابراین خوب کار کردن و صداقت بزرگترین توصیه من به این افراد است.
.