به گزارش وب دا ، دکتر احمد پور مدیر فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت : اعضاء هیئت علمی ، دانشجویان و کارکنان می توانند مطالبی را که با عنوان درس ها و عبرت های عاشورا از طریق سایت دانشگاه به صورت متناوب در اختیار کاربران قرار می گیرد.را مطالعه و در پایان نیز مسابقه ای از همین مطالب توسط مدیریت فرهنگی دانشگاه برگزار و به نفرات برتر جوایزی اهدا خواهد شد.
3. پاسداری از اسلام و ارزشهای اسلامی
پاسداری از اسلام و ارزشهای اسلامی یكی دیگر از درسهای عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است. پیش از یادآوری این درس از سوی امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان یادآوری این نكته مفید مینماید كه: در فلسفه سیاسی، امروزه در باره نقش حكومت در تأمین سعادت، اخلاق و معنویت گفت و گو بسیار است. برخی(حكومتهای لیبرال) بر این باورند كه اینگونه امور در قلمرو مسائل خصوصی افراد جای دارد. از این روی، حكومت در این باره هیچ مسؤولیتی ندارد. امّا در اندیشه سیاسی اسلام، با دلیلهای بسیار اینگونه امور جزو قلمرو حكومت است. نه تنها حاكم و همه كارگزاران حكومتی باید به اسلام و ارزشهای اسلامی باور داشته باشند كه همگان موظف به تبلیغ و پاسداری از آن میباشند. بر همین اساس هنگامی كه اسلام و ارزشهای آن از سوی امویان مورد تهاجم قرار گرفته بود و یزید و كارگزارانش به روشنی بر خلاف احكام اسلام و دستورهای آن عمل میكردند ولی در عین حال رفتار خود را در برابر اسلام مینمایاندند، امام حسین(ع) برای پاسداری از اسلام قیام كرد چرا كه اگر امام حسین(ع) قیام نمیكرد دیری نمیپایید كه از اسلام جز نامی باقی نمیماند. حكومت یزید درصدد نابودی اصل اسلام بود. از این روی وقتی كه امام حسین(ع) دعوت به سازش و بیعت با یزید شد فرمود:
«انّا لله و انّا الیه راجعون، و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید؛[1] در این صورت باید از اسلام برای همیشه چشم پوشید، هنگامی كه امت به زمامداری فردی چون یزید گرفتار آید.» امام(ع) در بسیاری از موارد از جمله در نامهای كه از مكّه به مردم بصره مینویسد همچنین به هنگام رویارویی سپاه امام(ع) با سپاه حرّ نیز پاسداری از اسلام را وظیفه همه مسلمانان دانسته و از آنان میخواهد كه او را در این راه یاری دهند. در نامه آن بزرگوار به سران قبائل بصره چنین آمده است: «شما را به كتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) فرا میخوانم. زیرا در شرایط و وضعیتی قرار گرفتهایم كه سنّت پیامبر(ص) از میان رفته و جای آن را بدعت گرفته است. اگر دعوت مرا بپذیرید شما را به راه سعادت راهنمایی میكنم.»[2] آن بزرگوار در جای دیگر میفرماید: «لو لم یستقم دین جدّی الاّ بقتلی فیا سیوف خذینی،[3] اگر دین جدّم جز به كشته شدن من استوار نمیماند پس ای شمشیرها مرا فرا گیرید.» با سخنان یاد شده امام(ع) به ما میآموزد كه اگر برای پاسداری از اسلام راهی به جز فداكاری و ایثار و كشتهشدن نباشد باید جان خود را فدای اسلام كرد. نه تنها امامحسین(ع) كه همه یاران او هدفی جز پاسداری از اسلام نداشتند. از باب نمونه، در آن هنگام كه دست راست قمر بنیهاشم قطع میشود میفرماید: «به خدا سوگند اگر چه دست راست مرا قطع كردید ولی من تا زنده هستم از دین خودم حمایت خواهم كرد.»
4. شهادت در راه خدا
سیاستمداران حرفهای در مبارزه دو گروه با یكدیگر بر توازن قوا تأكید میكنند و از درگیری مبارزان با دشمنی كه از جهت عِدّه و عُدّه برتر است، بر حذر میدارند و آنان را به سكوت و گوشهگیری فرا میخوانند. روشنفكران آن زمان نیز امام حسین(ع) را از درگیری با یزید كه تا بن دندان مسلح بود بر حذر میداشتند، امّا منطق آن بزرگوار چیز دیگری بود. او و دیگر عاشورائیان از ایستادگی در برابر یزید و حكومت اموی هرگز تردیدی به خود راه ندادند و با ایثار جان خود درخت اسلام را آبیاری كردند. كشته شدن در راه خدا هر چند از سوی انسانهای ظاهر بین جداً شدن از دنیا و لذایذ آن است، ولی از نگاه انسانهای وارسته، شهادت پایان رنجها و سختیها و رسیدن به لقاء الله است. آخرین آرزوی اینگونه انسانها شهادت است. اسلام با تحول در بینشها و ارزشها انسانهایی را تربیت كرد كه برای دفاع از مكتب، از جان و مال خویش میگذشتند و در میدان جهاد و شهادت پدر و پسر بر یكدیگر پیشی میگرفتند. و گاه برای حضور یكی از آنها در صحنه جنگ و جهاد و ماندن یكی از آنها در خانه، كار به قرعه میكشید.[4] وقتی كه امام حسین(ع) میخواست از مكّه حركت كند در خطبهای، از زیبایی مرگ در راه خدا سخن گفت و از همراهان خواست هركس آمادگی كشته شدن در راه خدا دارد همراه ما بیاید: «من كان باذلاً فینا مهجته موطّنا علی لقاء الله نَفْسَهُ فلیرحل معنا،[5] هر یك از شما حاضر است در راه ما از خون قلب خویش بگذرد و جانش را در راه ما نثار كند آماده حركت با ما باشد.»
در جای دیگر آن بزرگوار میفرماید: «اگر این بدنها برای مرگ آفریده شدهاند پس چه بهتر كه به صورت شهادت باشد.»[6] استقبال از مرگ در راه عقیده و آرمان نزد ملتهای دیگر هم ارزشمند است. مردم آزاده دیگر نیز چنین مرگی را تقدیس و ستایش میكنند و آن را برتر از زندگی ذلتبار و زیر ستم و همراه با ننگ و پستی میدانند. بنابراین، چقدر سست و بیپایه است سخنان كسانی كه امروزه، شهادتطلبی را «خشونت» خوانده و آن را محكوم میكنند. سخنان اینان از عقل و نقل هر دو به دور است. كوتاه سخن اینكه تلاش و فداكای و ایثار جان و مال در راه عقیده و هدفهای الهی تا كشته شدن و شهادت در راه خدا یكی از درسهای رویداد عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است، یعنی انسان در عرصه سیاسی گاه به جایی میرسد كه باید در راه هدف و آرمانهای الهی فداكاری كند و از جان و مال خود بگذرد. این یكی از درسهای امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان در قضیّه كربلاست.
نويسنده: محمد صادق - مزيناني - سایت khamenei.ir به نقل از فصلنامه حكومت اسلامي، شماره 27
[1]. اللهوف، سید بن طاووس، ص20.
[2]. تاریخ طبری، ج4، ص404.
[3]. اللهوف، ص20.
[4]. همان، ص212.
[5]. اللهوف، ص53.
[6]. بحارالانوار، ج44، ص374