به مناسبت ایام سوگواری سرور و سالار شهید و به منظور کسب معرفت نسبت به قیام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) مسابقه درس ها و عبرت های عاشورا در دانشگاه علوم پزشکی مشهد برگزار می شود .
به گزارش وب دا ، دکتر احمد پور مدیر فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت : اعضاء هیئت علمی ، دانشجویان و کارکنان می توانند مطالبی را که با عنوان درس ها و عبرت های عاشورا از طریق سایت دانشگاه به صورت متناوب در اختیار کاربران قرار می گیرد.را مطالعه و در پایان نیز مسابقه ای از همین مطالب توسط مدیریت فرهنگی دانشگاه برگزار و به نفرات برتر جوایزی اهدا خواهد شد.
بازگشت به ارزشهای جاهلی
بزرگترین و مهمّترین خطری كه هر نهضت انقلابی را تهدید میكند «ارتجاع» است. این خطر آفتی است كه متأسفانه نهضت انقلابی پیامبر اسلام(ص) نیز، گرفتار آن شد. پس از پیامبر(ص) باورها و ارزشهای الهی رنگ باختند و به تدریج باورها و ارزشها و اعمال جاهلی احیا شدند. مردمی كه در روزگار پیامبر(ص) ارزشهای الهی: چون ایثار و فداكاری در روح آنان تا آنجا نفوذ داشت كه در رفتن به سوی جهاد و میدان جنگ بر یكدیگر پیشی میگرفتند، در زمانی كه بدن پیامبر(ص) هنوز روی زمین بود در سقیفه بنیساعده گرد آمدند و شعار «منّا امیر و منكم امیر»[1] سردادند و حكومت اسلامی را غنیمتی پنداشتند كه باید در میان آنان تقسیم شود. متأسفانه كار بازگشت ارزشهای جاهلی به جایی رسید كه چهرههای برجستهای چون: ابوذر، عمار و حجربن عدی آزار و شكنجه و تبعید شدند. در برابر، كسانی كه به وسیله پیامبر(ص) تبعید شده بودند جزو مشاوران و كارگزاران خلیفه شدند. تبعیض و غارت بیتالمال، گناه و معصیت در جامعه اسلامی رواج یافت. احساس مسؤولیت، امر به معروف و نهی از منكر جای خود را به بیمسؤولیتی و سهل انگاری و بیتفاوتی داد. ارتجاع و بازگشت از ارزشها به جایی رسید كه در حكومت عثمان درآمد عمومی و بیتالمال، درآمد خلیفه و بستگان و همدستان او پنداشته شد.
امام علی(ع) پس از آنكه با اصرار مردم حكومت را پذیرفتند از دگرگونی ارزشها چنین یاد میكنند: «ای بندگان خدا... شما در زمانی واقع شدهاید كه خیر و نیكی به آن پشت كرده و شرّ و بدی روی آورده است. شیطان جز طمع در هلاكت مردم كاری ندارد پس اكنون زمانی است كه وسائل پیشرفت شیطان قوی شده، نیرنگ و فریبش همگانی كشته و بدستآوردن شكار برایش آسان شده است. به هر سو كه میخواهی نگاه كن آیا جز فقیری كه با فقر دست و پنجه نرم میكند، یا ثروتمندی كه نعمت خدا را به كفران تبدیل كرده، یا بخیلی كه با بخل و رزیدن در اداء حقوق الهی ثروت فراوانی گردآورده و یا متمرّدی كه گویا گوشش از شنیدن پند و اندرزها كر است. آیا شخص دیگری جز اینها میبینی؟ كجایند خوبان شما، صالحان، آزادمردان و سخاوتمندان شما؟ كجایند همانها كه در كسب وكارشان با ورع بودند و در مذهب و رفتارشان از بدیها دوری میجستند، مگر همه آنها از این دنیای پست و از این زندگی پر مشكل كوچ نكردند. مگر نه این است كه شما وارث انسانهای بیارزشی شدهاید كه لبها جز به نكوهش آنها حركت نمیكند تا مقام آنها كوچك شمرده شود و برای همیشه فراموش گردند، فانا للّه و انّا الیه راجعون، مفاسد آشكار شده، نه انكاركننده و تغییردهندهای پیدا میشود، و نه بازدارندهای به چشم میخورد، آیا با این وضع میخواهید در دار قدس خداوند و جوار رحمتش قرار گیرید و از عزیزترین اولیای او باشید...»[2]
دگرگونی باورها و ارزشها تا آنجا پیش رفت كه مدعیان خلافت و جانشینی پیامبر(ص) نابودی دین همان پیامبر را در سر میپروراندند.در گفت و گوی مغیره بن شعبه با معاویه، وقتی كه مغیره از معاویه میخواهد كه با مردم به عدالت رفتار كرده و با بنیهاشم بد رفتاری نكند معاویه در پاسخ میگوید: هیهات، هیهات، مغیره گوش كن، ابوبكر به خلافت رسید و پس از آنكه مرد، نامش نیز از بین رفت. همچنین عمر و عثمان حكومت كردند و مردند و نامی از آنها باقی نماند. امّا برادر هاشم(مقصود او رسول خدا(ص) است) هر روز پنج نوبت به نام او در جهان اسلام ندا میكنند و «اشهد ان محمداً رسول الله» میگویند. ای مغیره بیمادر، پس از آنكه سه خلیفه بمیرند و نام محمّد اینگونه زنده باشد دیگر چه عملی باقی خواهد ماند جز آنكه نام محمّد هم دفن شود و از بین برود.[3] از این قضیه و امثال آنكه در زندگی معاویه و به ویژه پسرش یزید فراوان است میفهمیم كه آنان با اسلام و ارزشهای آن از ریشه مخالف بودهاند و چنانچه قیام عاشورا نبود خدا میداند سرنوشت اسلام به كجا میانجامید. معاویه در گفت و گوی یاد شده از حكومت پیامبر به عنوان مُلك و پادشاهی یاد كرده و خواهان دفن نام آن حضرت است.
زمینههای دگرگونی ارزشها
چرا پس از پیامبر(ص) به تدریج ارزشها و آرمانهای اسلامی رنگ باختند و دگرگون شدند؟ پاسخ این پرسش نیاز به شناخت یك نكته تربیتی و دقت در اوضاع آن روزگار دارد. همانگونه كه روانشناسان گفتهاند: تربیت كاری تدریجی است. پیامبر اسلام(ص) برای تربیت انسانها و تثبیت ارزشهای اسلامی تلاش بسیار كردند. امّا ده سال برای تربیت مردمی كه درست بر ضدّ این خصوصیات بار آمده بودن زمان خیلی كمی بود. درست است كه مردم اسلام را پذیرفته بودند، اما هنوز نتوانسته بودند ارزشهای جاهلی را به كلّی فراموش كنند و ارزشهای الهی را با جان و دل بپذیرند به ویژه كه بسیاری از مسلمانان پس از فتح مكّه و در سال هشتم هجری به اسلام گرویده بودند و پیامبر نیز دو سال پس از آن از این جهان رحلت كرده بودند. نخستین نشانههای احیای ضدّارزشها در جریان سقیفه بنیساعده سر بر آورد. كسانی كه از اصحاب و یاران نزدیك رسول خدا(ص) به شمار میآمدند سخنانی را به پیامبر نسبت دادند كه بسیار شگفتانگیز بود. با اینكه آن بزرگوار در بسیاری از جاها از جمله در آخرین سفر خود كه از مكّه برمیگشت، به صراحت فرموده بودند كه: تفاوتی بین عرب و عجم، بین غلام حبشی و سید قرشی نیست. امّا به ناگاه در سقیفه اعلام شد كه آن حضرت فرمودهاند:
«الائمة من قریش»؛[4] این نسبت با صراحت قرآن[5] و سخنان آن بزرگوار[6] ناسازگار است. بنابراین سقیفه بنیساعده نخستین گامها در جهت احیای ارزشهای جاهلی بود. اما چون دینداری بسیاری از مردم قوی بود و هنوز مردم آلوده به دنیا و جلوههای آن نشده بودند این جریان خیلی نمود پیدا نكرد. ولی این وضعیت چندان دوام پیدا نكرد. امت اسلامی هر روز از مسیری كه پیامبر معیّن كرده بودند دورتر و دورتر میشدند. عوامل زیادی زمینهساز این وضعیت بودند؛ از باب نمونه به پارهای از آنها اشاره میكنیم:
1. جدایی مردم از اهل بیت(ع) 2- تبدیل امامت به پادشاهی
نويسنده: محمد صادق - مزيناني - سایت khamenei.ir به نقل از فصلنامه حكومت اسلامي، شماره 27
منابع:
[1]. ملل و نحل، شهرستانی، ص24.
[2]. نهج البلاغه، خ129.
[3]. مروج الذهب، مسعودی، ج4، ص41 دارالمعرفه بیروت.
[4]. ملل و نحل، ص24.
[5]. حجرات(49) آیه 13.
[6]. بحارالانوار، ج73، ص293.