امروز 25 محرم 1433 سالروز شهادت علي بن حسين (ع ) ملقب به سجاد ، تنها پسر باقي مانده از امام حسين (ع ) در حادثه کربلاست.


 

علی بن الحسین (ع) در زمان واقعه کربلا ۲۳ سال داشتند.امام سجاد علیه السلام در قیام خونین کربلا مدت کوتاهى و بنا به مشیت الهى بیمار بود و پس از بهبودى، مدت ۳۵ سال امامت و زعامت جامعه مسلمین را تداوم بخشید، در واقع خداوند او را براى هدایت مسلمانان نگه داشت و نسل رسول الله‏صلى الله علیه وآله از فاطمه‏علیها السلام در ذریه امام حسین (ع) به امام سجاد (ع) و اولاد او منحصر شد.

بزرگ مبلغ قیام عاشورا، با سخنرانى و خطبه‏هاى آتشین خود توانست نهضت‏ حق‏طلبانه سالار شهیدان را از هجوم تحریف نجات بخشد و سبب شود بعد ازگذشت ۱۵ قرن همچنان این قیام، پرشکوه و جاودانه جلوه نماید.

امام سجاد بارها و بارها در مسیر کاروان اسرا همراه با حضرت زینب (س) به بیان واقعیات کربلا و اهداف واقعی امام حسین در قیام عاشورا پرداخته و بسیاری را از جهل و نادانی خارج و به باور و ایمان واقعیت های نهفته در قیام عاشورا رساندند.

امام سجاد (ع ) بعد از شهادت امام حسين (ع) در واقعه کربلا، مسئوليت خطير امامت را بر عهده گرفت. بخش مهم و قابل توجهي از زندگي امام سجاد (ع) مربوط به تاکتيک هاي مبارزه و استراتژيهاي رهبري در همين دوران است. تثبيت مباني فکري و ترويج انديشه مقدس قيام امام حسين (ع ) برعهده امام سجاد بود. در آن زمان انحراف و ابتذال حکومت اموي به اوج خود رسيده بود. ارزشهاي ديني تحريف شده و ظلم و ستم به مردم به اشکال گوناگون اعمال مي شد. امام سجاد(ع )  تلاش خود را وقف پيراستن افکار و اذهان مردم از انحرافات نمود. هدف آن حضرت تربيت نسلي مومن و شکيبا بود. به همين لحاظ مسجد پيامبر (ص) و خانه امام سجاد (ع) در شهر مدينه جايگاه حضور عده بسياري از جويندگان علوم و معارف اسلامي بود. امام سجاد (ع) در بناي فرهنگ و تمدن اسلامي و گسترش تعاليم ناب قرآني تلاش فراواني کرد. روايت شده است که آن حضرت حتي بردگان را مي خريد و آنها را تحت تعليم و تربيت قرار مي داد، سپس آنها را آزاد مي کرد.
بدين ترتيب امام سجاد (ع )، حياتي تازه به علوم و معارف اسلامي بخشيد و زمينه مناسبي را براي انقلاب فکري و فرهنگي امام باقر (ع) و امام صادق (ع ) و احياي فرهنگ قرآني و تمدن اسلامي فراهم ساخت.

رسالت امام سجاد (ع) در احياي فرهنگ قرآني و تمدن نبوي
با توجه به شرايطي که پس از واقعه عاشورا و شهادت امام حسين (ع) بوجود آمد، سرنوشت جامعه اسلامي، وارد مرحله اي بسيار دشوار و حساس شد. از يک سو پيام قيام حسين بن علي (ع) بايد براي اقشار مختلف مردم تبيين مي شد و ازسوي ديگر، انحراف و ابتذال در جامعه چنان به اوج خود رسيده بود که ارزشهاي ديني درمعرض آسيب جدي قرار داشت.
پس از قيام كربلا، جو رعب و اختناق شديدي در جامعه حكمفرما شده بود، حاكمان اموي آشكارا و جسورانه تر از گذشته به اشاعه فساد مي پرداختند و ظلم و تعدي و كشتار مردم بيگناه را همچنان در سرلوحه برنامه هاي خود داشتند. مسلما در چنين وضعيتي هرگونه جنبش و حركت مسلحانه، بشدت سركوب مي شد به همين دليل امام سجاد (ع) نقش مهم خود را تبيين فرهنگ و انديشه اسلامي و زدودن غبار جهل و تحريف از چهره تابناك اسلام مي دانست. اين درحالي بود كه بني اميه سعي داشت تا مردم را به برخي مسائل ظاهري دين مشغول كرده و از حقيقت آن دور كنند درمقابل امام سجاد (ع) تلاش كرد تا مردم به معنا و محتواي حقيقي دين پي ببرند و با تامل و ژرف نگري به تقويت بنيانهاي عقيدتي خود بپردازند.
مورٌخان عصر امامت امام سجاد (ع ) را اينگونه توصيف کرده اند:
آن زمان جامعه اسلامي در يک بحران فکري و عقيدتي گرفتار شده بود. جامعه اسلامي از مکتب اهل بيت فاصله گرفته بود و حکومت اموي سعي داشت مردم را به مسائلي غيرضروري و حاشيه اي سرگرم کند . از سوي ديگر، گسترش دامنه فتوحات اسلامي، باعث پيوستن اقوام و ملل گوناگون با فرهنگهاي متفاوت به جامعه اسلامي شده بود. اين مسائل سبب شد که امام سجاد (ع) با انديشه هاي هدايتگرانه خود به تجديد حيات اسلام و بازآفريني نظام فكري اسلام بپردازد. امام سجاد (ع) از طريق خطابه هاي ارزشمند و گاه در قالب دعا به زيبايي خاصي معارف اسلامي را تبيين فرمود و در سايه اين سخنان، افکار و انديشه هاي اصيل اسلامي را در جان و دل مردم جاي داد. امام سجاد (ع) در چنين اوضاع نابساماني با درايتي خاص مسئوليت هدايت مردم را در دو مرحله کوتاه مدت و بلند مدت به انجام رساند. در کوتاه مدت و يا به عبارتي در دورانی در کاروان آزادی بخش حضور داشتند ، امام سجاد (ع ) با شيوه اي بديع و کم نظير، حقانيت راه و هدف پدرش امام حسين (ع ) را به زيبايي به تصوير کشيد.
بنابراين امام سجاد (ع) پس از شهادت امام حسين (ع) و يارانش در كربلا  قدم در مسيري پرفراز و نشيب نهاد و امامت مسلمانان را در زماني برعهده گرفت كه جو رعب و اختناق شديد بر جامعه حكمفرما بود. بخشي از عملكرد امام سجاد (ع) مربوط به نخستين روزهاي پس از واقعه كربلاست آن حضرت به همراه عمه گراميش حضرت زينب (س ) و جمعي از كودكان و زنان اهل بيت به عنوان اسير به كوفه و سپس شام برده شدند. امام سجاد (ع) به عنوان پيام رسان عاشورا تلاش زيادي كرد تا پرده از چهره فريبكار امويان بردارد ايشان به هرجا كه مي رسيد از علل و عوامل قيام امام حسين (ع) و اهداف متعالي آن براي مردم سخن مي گفت.
شهر کوفه اولين جايي بود که امام سجاد(ع ) ، در آن به بيداري وجدانهاي خفته مردم پرداخت. اين درحالي بود که ابن زياد حاکم کوفه براي اينکه پيروزي ظاهري خود را به نمايش عمومي بگذارد، دستور داد تا آزادگان کربلا را در کوچه و محله هاي کوفه بگردانند. اما برخلاف تصور ابن زياد، اين صحنه ، مردم را بسيار متاثر کرد. امام سجاد(ع )  زماني که مردم را آماده ديد، در مجلس ابن زياد بپا خاست و بعد از حمد و ستايش خداوند، به معرفي خود و اهل بيت پيامبر پرداخت. امام سجاد در خطابه اي کوتاه و ارزشمند ، حادثه کربلا را از دو بعد مورد توجه قرار داد .
از يک سو درنده خويي و جنايات يزيد و مزدوران او را برملا کرد و از سوي ديگر به بيان ويژگيها و اهداف پدرش امام حسين (ع) و ياران باوفاي او پرداخت. در اين سخنراني، امام سجاد (ع )، شهادت را بزرگترين افتخار خاندان پيامبر اسلام دانست.


امام سجاد در مجلس ابن زياد
امام سجاد(ص) را وارد مجلس ابن زيا کردند ابن زياد گفت: تو کيستي؟.
فرمود: من علي بن حسينم.
گفت: مگر خدا علي بن حسين را نکشت.
فرمود: برادري به نام علي داشتم که مردم او را کشتند.
گفت: خدا او را کشت؟.
فرمود: آري، وقت مرگ، خدا جانها را مي گيرد، هيچ کس بدون خواست خدا نمي ميرد.
ابن زياد به خشم آمد دستور داد او را بکشند.
زيـنـب کبري (س) دست در گردن آن حضرت کرد، فرمود: اي پسر زياد! بس است ريختن خون ما! آيا از خون ما سيراب نشدي، اگر ايمان داري، به خدايت سوگند مي دهم مرا هم با او بکش.
امـام سـجـاد(ص) فـرمـود: عـمه جان ساکت باش تا با او سخني بگويم آنگاه رو به ابن زياد کرده فرمود: اي پسر زياد با کشتن، مرا تهديد مي کني و نمي داني که کشته شدن عادت ما و بزرگواري ما در شهادت است.
ابـن زيـاد مـدتـي بـه آن دو نگريست بعد گفت: عجب چيزي است خويشاوندي، به خدا مي دانم که دوست دارد با او کشته شود، رهايش کنيد .
در شام، مركز حكومت يزيد نيز سخنان روشنگرانه امام سجاد (ص )، چنان محکم و سنجيده بود که تبليغات امويان را عليه اهل بيت پيامبر خنثي کرد. امام در دربار يزيد به ذکر فضائل اهل بيت پرداخت و با سخنان خود جمعيت را تحت تاثير قرار داد.

امام سجاد در مجلس يزيد
يـزيـد مـجـلـسـي ترتيب داد و اشراف شام را دعوت کرد و دستور داد امام سجاد و زنان کودکان امـام حـسين (ص) را وارد مجلس کردند حضار به آنها مي نگريستند امام سجاد (ص) روبروي يزيد قرار گرفت وچند شعر خواند که بيزاري و نفرت او را از يزيد نشان مي دهد:
«انتظار نداشته باشيد که شما به ما اهانت کنيد و ما احترامتان کنيم، يا شما دائما ما را آزار دهيد و مـا دسـت از آزار شـمـا برداريم خدا مي داند که ما شما را دوست نداريم پس شما را از اين که ما را دوست نداريد سرزنش نمي کنيم».
يـزيـد گـفت: اي علي! پدرت با من قطع رحم کرد، حق مرا نديده گرفت و بر سر منصبم با من جنگيد خدا هم با او چنان کرد که ديدي.
در جواب اين آيه را خواند: اما هر مصيبتي که در زمين يا از ناحيه جانشان به شما برسد، قبل از آن که به صحنه وجود آيد، در کتابي ثبت شده است .
اي پـسر معاويه و هند و صخر! قبل از آن که تو متولد شوي هميشه نبوت و امارت در دست پدران من بوده است در جنگ بدر و احد و احزاب پرچم رسول خدا در دست جد من علي بن ابيطالب بود، درحـالي که جد و پدر تو پرچم هاي کفار را به دوش مي کشيدند واي بر تو اي يزيد! اگر بداني چه کـرده اي ونـسـبت به پدر و اهل بيت و برادران و عموزادگان من چه گناهي مرتکب شده اي، به کـوهـهـا مي گريزي و سربر خاکهاي بيابان مي گذاري و به حال خود شيون و زاري مي کني اين سـزاوار است که سر حسين پسرعلي و فاطمه بر دروازه شهرتان نصب شود، در حالي که او وديعه رسول خداست؟.
اي يزيد منتظر باش که در روز قيامت قرين ندامت و خواري شوي .

خطبه امام سجاد در مسجد دمشق
در ايـامـي که اهل بيت امام حسين (ع) در شام به سر مي بردند، يزيد مجلسي در مسجد ترتيب داد وخطيبي را به منبر فرستاد تا از حسين بن علي (ع) و پدر بزرگوارش علي (ع) بدگويي کند.
خـطـيـب به منبر رفت و تا توانست به آن دو بزرگوار ناسزا گفت و در مدح يزيد و پدرش معاويه سـخنان بيهوده گفت. امام سجاد (ع) که در مجلس حضور داشت بانگ برآورد و فرمود: واي بر تو اي خـطـيـب! بـه بهاي خشم الهي، رضاي مخلوق را خريدي و جايگاه خويش در آتش مهيا کردي. آنگاه رو به يزيد کرده فرمود: اي يزيد! به من اجازه بده بر بالاي اين چوبها روم و سخناني بگويم که خـدا را خوش آيد و اهل مجلس را اجر و پاداشي باشد يزيد، مخالفت کرد ولي مردم به او گفتند او را اجازه بده چه بسا چيزي براي گفتن داشته باشد.
يزيد گفت: اگر او به منبر رود تا من و خاندان ابوسفيان را رسوا نکند پايين نخواهد آمد.
گفتند: آخر او چه مي تواند بگويد؟.
گفت: او از خانداني است که علم و دانش با جانشان در آميخته.
ولي مردم همچنان اصرار مي کردند تا يزيد ناچار شد اجازه دهد.
حـضـرت بـه منبر رفت نخست سپاس و ستايش خداي به جا آورد، آنگاه خطبه اي خواند که قلبها را لرزاند و چشمها را گرياند.
بخشي از بيانات آن حضرت اين است:
اي مـردم بـه مـا شـش چيز داده شده و با هفت چيز ديگر بر ساير مردم برتري يافته ايم: به ما علم وبـردبـاري و سـخـاوت و فـصـاحـت و شـجـاعت و محبت در قلوب مؤمنين را داده اند و سر آمد دگرانيم، زيرامحمد پيامبر (ص) برگزيده از ماست صديق اين امت (علي «ع») از ماست، جعفر طيار از ماست، حمزه شير خدا و رسول از ماست، فاطمه بتول بانوي زنان عالم از ماست و دو سبط اين امت آقاي جوانان بهشتي از ما هستند هرکسي مرا مي شناسد، مي شناسد و هر کسي نمي شناسد حـسـب و نـسـبم را برايش مي گويم: من فرزند مکه و منايم، من فرزند زمزم و صفايم، من فرزند کـسـي هستم که زکات را با رداي خويش حمل مي کرد من پسر بهترين کسي هستم که در جهان لباس پوشيد، من پسر بهترين کسي هستم که با کفش يا پاي برهنه راه رفت، من پسر بهترين کسي هـسـتـم کـه طـواف کرد و سعي به جا آورد، من پسربهترين کسي هستم که حج گزارد و لبيک گفت من پسر کسي هستم که با براق به هوا برده شد، من پسرکسي هستم که از مسجد الحرام به مـسـجـد اقـصـي بـرده شـد ـ مـنزه باد آن که او را برد ـ، من پسر کسي هستم که جبرئيل او را تا سـدرة الـمـنتهي برد، من پسر کسي هستم که نزديک و نزديک تر شد تا به اندازه دو کمان ياکمتر فـاصـلـه داشت، من پسر کسي هستم که امام جماعت فرشتگان آسمان شد، من پسر کسي هستم کـه خـداي بـزرگ بـه او وحي فرستاد، من پسر محمد مصطفايم، من پسر علي مرتضايم، من پسر کـسـي هـستم که در راه احياي لا اله الا اللّه مبارزه کرد، من پسر کسي هستم که در رکاب رسول خدا با دو شمشيرجنگيد، با دو نيزه نبرد کرد، دوبار هجرت کرد، دوبار بيعت کرد، به دو قبله نماز آورد، در بـدر و حـنـين جنگيد و يک لحظه کفر نورزيد من پسر بهترين مؤمنين و وارث پيامبران کـوبـنده کافران، سيد و سالارمسلمانان و مجاهدين، زنيت عابدين، تاج سر گريه گنندگان (از خوف خدا) صبورترين مردم، برترين پيشوا از آل ياسين و از خاندان رسول پروردگار عالميانم.
حـضـرت هـمچنان در معرفي خود سخن مي راند و مي فرمود من، من، تا صداي گريه و زاري از مـجـلـس بـرخاست يزيد به هراس افتاد، ترسيد آشوبي به پا شود، به مؤذن دستور داد اذان بگويد، مؤذن در بين کلام حضرت اذان گفت حضرت ساکت شد.
مـؤذن گـفـت: اللّه اکـبـر حضرت فرمود: بزرگ است بسيار بزرگ، قابل مقايسه نيست، با حواس درک نمي شود، چيزي از خدا بزرگتر نيست.
مـؤذن گـفـت: اشـهـد ان لا اله الا اللّه حضرت فرمود: مو، پوست، گوشت، خون مغز و استخوان من شهادت مي دهد که جز او خدايي نيست.
مـؤذن گـفت: اشهد ان محمدا رسول اللّه حضرت از بالاي منبر رو به يزيد کرد و فرمود: اي يزيد! اين محمد جد من است يا جد تو؟
اگر بگويي جد توست دروغ گفته اي و اگر بگويي جد من، پس چرا عترت و خاندان او را کشتي؟.
همچنين نقل شده است وقتي که کاروان آزادگان کربلا به شام رسيد، مردي به ايشان توهين کرد و امام سجاد (ص) و ديگر اسرا را افرادي بيگانه خواند و از وضعيت اسفبار آنها ابراز خوشحالي کرد. در آن شرايط که براي امام و همراهانش بسيار دشوار و ناگوار بود، رفتار امام با آن مرد شامي، تعجب همگان را برانگيخت. امام در جواب او شروع به خواندن آياتي از قرآن کرد. مرد با شنيدن صداي امام كه قرآن را به زيبايي مي خواند، با خود گفت: اگر او بيگانه است، پس چطور اينقدر آيات قرآن را زيبا قرائت مي کند؟ امام سجاد (ع ) آياتي از قرآن را تلاوت فرمود که در آن به تکريم اهل بيت پيامبر سفارش شده بود. آنگاه فرمود:
« اي مرد بدان که آن اهل بيت ما هستيم که اينک شما ما را افرادي بيگانه مي خوانيد.» برخورد منطقي امام و آياتي که به زيبايي بر زبان آن حضرت جاري شد ، چنان بر آن مرد تاثير گذاشت که با حسرت و اندوه بسيار از کردار خود پشيمان گرديد.
خطبه هاي امام سجاد (ع) و روشنگريهاي ايشان، به نوعي حلقه ارتباط بين نهضت عاشورا و ايجاد روحيه حق طلبي در ميان مردم مسلمان بود . امام سجاد (ع) در مرکز حکومت يزيد سخناني بيان فرمود که بسيار قاطع و پرشور بود، به طوريکه ضربات کوبنده اي بر حکومت اموي وارد کرد. گروه زيادي از مردم در آن زمان دريافتند آنان که در کربلا کشته شدند، همه انسانهايي با کرامت و فضيلت بودند. از اينرو افکار عمومي به نفع اهل بيت پيامبر تغيير کرد. يزيد نيز که از اين موضوع احساس خطر کرد، دستور داد تا کاروان اسرا را هرچه زودتر به شهر مدينه باز گردانند .
امام سجاد (ع) با يادآوريهاي فراوان و پي درپي قيام امام حسين (ع) تلاش نمود تا اين رويداد را در تاريخ زنده و جاودان سازد. آن حضرت به هنگام ورود به شهر مدينه، روشهاي ديگري را براي بيان حقانيت راه امام حسين (ع) و احياي معارف دين درپيش گرفت.
با ورود به شهر مدينه، مسئوليتهاي امام سجاد (ع ) وارد مرحله ديگري شد. امام سجاد (ع ) در اين مرحله، اهدافي بلند مدتي را دنبال کرد. ايشان علاوه بر زنده نگه داشتن خاطره قيام امام حسين ( ع )‌ ، به اصلاح و تقويت باورهاي ديني و اعتقادي مردم پرداخت. از آنجا که بنيانهاي فکري مردم آن روز، دچار آسيب شده بود، امام سجاد (ع) در جهت ارتقاء بينش و دانش اجتماعي و سياسي آنها تلاش بسيار کرد. آن حضرت حدود 34 سال در منصب امامت، بستر مناسبي را براي فعاليتهاي فکري و فرهنگي بعد از خويش فراهم کرد. در زمانيکه حکومت اموي در تلاش بود تا مردم را به مسائل غيرضروري و حاشيه اي سرگرم کند ، امام سجاد (ع) درصدد بود تا مردم را به معنا و محتواي حقيقي تعاليم دين دعوت نمايد.

صحيفه سجاديه
يكي از شيوه هاي نشر معارف و علوم از سوي امام سجاد (ع )، دعا و نيايش بود . امام از اين طريق پيوند مردم را با خدا و اسلام مستحکم مي كرد. دقت در مضامين اين نيايشها به ما مي فهماند که اين دعاها تنها امري دروني و ارتباطي فردي با خداوند نيست. بلکه آموزش ارزشها ي ديني و تشريح اصول يک زندگي سعادتمندانه است. اين دعاها در مجموعه اي گرانبها و کم نظير به نام صحيفه سجاديه گردآوري شده که مشتمل بر 54 نيايش مي باشد. معارف اصيل و مضامين عرفاني و اخلاقي صحيفه سجاديه، رهايي از رذيلت هاي اخلاقي و رسيدن به عزت و سعادت ابدي را نشان مي دهد.
صحيفه سجاديه اثر ارزشمند امام سجاد (ع) ادعيه زيبايي است كه مسائل مختلف عرفاني، اخلاقي و اجتماعي و سياسي را دربرمي گيرد و حاوي تعبيرات لطيف و پرمعنايي است. يكي از اين جملات پرمعنا در اين دعاها جمله اللهم صل علي محمد و آل محمد ( خدايا بر محمد و آل او درود فرست ) است اين عبارت نكته اي مهم دربردارد و آن توجه دادن همه مردم به پيامبر و اهل بيت آن حضرت است از تكرار اين جمله در اين دعاها مي توان فهميد كه رهبران راستين و حاكمان شايسته و به حق، همانا خاندان پيامبر هستند كتاب صحيفه مملو از حقايقي است كه به ما مي آموزد تا چگونه درهاي سعادت را بر روي خويش بگشائيم و در شدائد و مشكلات چگونه به خدا پناه ببريم. امام سجاد (ع ) در اين دعاها معارف اسلامي را بنحوي زيبا و دلنشين بيان فرموده است ازسوي ديگر مضامين تربيتي و اخلاقي را با واژه هايي پرمعنا توصيف كرده و همچنين در تلاش بوده تا مشعل مبارزه با ستم و بيعدالتي را همواره روشن نگه دارد و فرهنگ قرآن و تمدن اسلامي را احيا نماييد

اطلاعات تماس سامانه خبری وب دا

Image
آدرس: مشهد، خیابان دانشگاه، ساختمان قرشی
کد پستی :۹۱۷۷۸۹۹۱۹۱
نمابر: ۳۸۴۳۶۸۲۷ ۰۵۱
رایانامه :webda@mums.ac.ir
سامانه پیام کوتاه: ۳۰۰۰۲۱۹۱
Image
Image
Image
Image
Image
Image
Image