یکی از اتفاقات خوبی که در حاشیهی کنگرهی التهاب در سیستم عصبی افتاد، برگزاری کارگاههای علمی و آموزشی در زمینهی بیماریهای مغز و اعصاب از جمله سر درد، صرع، سلولهای بنیادی و اماس بود که در این کارگاهها استادان این رشتهها، یافتهها و تحقیقات خود در زمینههای مرتبط با این بیماریها را به سایر استادان و دانشجویان حاضر درکنگره منتقل کردند.
دکتر مریم خالقی، متخصص جراحی مغز و اعصاب و فوق تخصص جراحی صرع از دانشگاه مونستر آلمان، یکی از برگزارکنندگان این کارگاهها بود که در زمینهی تکنیکهای جراحی مغز در بیماران صرعی، تجربیات خود را با همکاران ایرانی و از جمله، متخصصین و جراحان مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی مشهد در میان گذاشت.
او تجربیات خود در خصوص بیمارانی که به دلیل ابتلا به صرع مقاوم به درمان، مشکلات جدی در زندگی شخصی و اجتماعی داشتهاند را برای شرکتکنندگان تشریح کرد و اقدامات درمانی از جمله جراحی و یا الکترودگذاری در مغز را که در این بیماران، باعث بازگشت آنها به زندگی عادی شده و وضعیت نسبتا نرمال برایشان فراهم ساخته، به همکارانش ارائه کرد.
پیشگیری را از مهد کودک آغاز کنیم
صرع، یک بیماری مغزی با منشأ نامعلوم و با میزان شیوع حدود یک درصد است که در ایران گویا نزدیک به 800 هزار نفر به آن مبتلا هستند. این بیماری انواع گوناگونی دارد و بیماران مبتلا به این مریضی، علائم و واکنشهای متعددی از خود بروز میدهند که مشهورترین آنها تشنج در مدلهای مختلف آن است.
دکتر خالقی میگوید: تشنج در این بیماران انواع گوناگونی دارد و علاوه بر اینها، هر تشنجی، ناشی از داشتن صرع نیست بلکه پس از اینکه نوع تشنج در یک سیستم تشخیصی گروهی، مورد بررسی و تشخیص دقیق قرار گرفت میتوان آن را به صرع یا مشکل دیگری نسبت داد.
استاد دانشگاه مونستر آلمان در خصوص پیشگیری از این بیماری معتقد است: کار پیشگیری باید از مهدهای کودک و مدارس آغاز شود زیرا نشانههای اولیهی تشنجها، صرع، التهابات مغزی یا بعضی تومورها، با تظاهرات نسبتا نامشخصی بروز میکند. مثلا کودکی که ناگهان از فعالیت بازمیماند و برای چند ثانیه، توقف میکند به شکلی که گویا یک عامل مغزی، تمرکز و حافظهی او را قطع میکند و همهی حرکات و فعالیتهایش قطع میشود. اگر چه این اتفاق ممکن است فقط چند لحظه طول بکشد اما همین اتفاق کوچک میتواند علامتی باشد که ما کودک را نزد پزشک متخصص مغز و اعصاب ببریم.
بنا به گفتهی دکتر خالقی، نشانههای دیگری هم در مورد کودکان باید جدی گرفته شود. مثلا اینکه یک کودک، برای مدت چند ثانیه، بیحرکت به یک جا خیره شود و پس از گذشت این مدت کوتاه، به شرایط عادی برگردد. یا مثلا اینکه کودک یک جور ملچملوچ کند که گویی چیزی داخل دهان مزمزه میکند یا میجود اما دهانش خالی باشد و هیچ چیز جویدنی نیز در اطرافش یافت نشود. پس میتوان سکوت ناگهانی، خیره شدن، پرت شدن حواس، قطع خواندن یا نوشتن برای یک مدت کوتاه، عدم تمرکز، قفل شدن نگاه یا حرکت و چیزهایی مانند اینها را نشانههایی دانست که باید در کودکان مورد مراقبت و توجه قرارگیرد و حتیالامکان این کودک به یک متخصص مغز و اعصاب معرفی گردد تا معاینه شود که احیانا این عوارض و نشانهها، مربوط به تشنج یا اشکالی در مغز او نباشد.
وی تأکید دارد که در این گونه موارد باید از تنبیه کودک بشدت پرهیز شود چون اینگونه حواسپرتیها یا توقفهای ناگهانی، کاملا غیر ارادی و مربوط به عملکرد مغز است که کودک هیچ نقشی در ایجاد آن ندارد. همچنین باید از دادن داروهای آرامبخش به کودک که ممکن است کار را بدتر کند خودداری شود و به جای همهی اینها مشورت با یک متخصص مغز و اعصاب که تجربهی کار با بیماران صرع را داشته باشد و با تشنجها آشنا باشد میتواند یک راهکار خوب برای درمان کودک باشد.
عوامل ایجاد صرع ناشناخته هستند
محققین، صرع را عمدتا حاصل وجود یک اشکال یا ضایعه در مغز میدانند اگر چه علت یا علتهای ایجاد این بیماری، به طور دقیق مشخص نشده است. برخی عوامل ژنتیکی، ترومای ناشی از حوادث، ضربات مغزی، تومورها، ضایعات سلولی مغز و برخی عوامل ناشناختهی عصبی میتوانند در ردیف فاکتورهای موجد صرع باشند.
دکتر خالقی ضمن اشاره به اینکه 70 درصد تشنجها معمولا با دارو قابل کنترل یا درمان هستند تأکید میکند که صرع، درمان قطعی ندارد اما در همهی موارد، تکنیکها و راهکارهایی وجود دارد که بتوان حملات را کاهش داد یا تحت کنترل قرار داد به گونهای که بیمار بتواند تا حدودی به زندگی عادی برگردد و عملکرد فردی و اجتماعیاش را بازباید.
چرا پزشکان و متخصصین، از بازگشت فرد به زندگی عادی صحبت میکنند؟ مگر صرع چه کاری با بیمار میکند که او را از زندگی عادی بازمیدارد.
تشنجها بسته به اینکه چه تعداد باشند و چه قدر شدت داشته باشند در زندگی فرد و خانوادهاش اشکال ایجاد میکنند. بعضی تشنجها که با بیهوشی همراه است موجب زمینخوردنهای ناگهانی بیمار میشود که خود این موضوع، وضع او را بدتر و بدتر میکند. بیمار همیشه دچار ترس و دلهره است و از حملات تشنج ترس دارد. همراهان و اطرافیان وی نیز مرتبا با ترس از اینکه او هر لحظه ممکن است دچار تشنج شود، از او دوری میکنند و یا احتیاطهای مفرط در مورد او اعمال میکنند که خود به خود به طرد او از فعالیتهای عادی میانجامد و خانوادهاش را نیز بشدت دچار مشکلات روحی و روانی میسازد.
از طرفی، تشنجهای مکرر و استفاده از داروهای آرامبخش و ضد تشنج، او را از فعالیت عادی و روزانه باز میدارد و حالت خمودی و افسردگی برایش ایجاد میکند. همهی این مسائل، به دور شدن او از زندگی اجتماعی، فاصله گرفتن از ارتباطات، عدم ازدواج و اشتغال و بالاخره انزوا و ایزوله شدن میانجامد.
بنا بر این وقتی متخصصین صرع، از اقدامات بازتوانی و بازگشت به زندگی عادی صحبت میکنند به این خاطر است که مهمترین کار در زندگی یک بیمار صرعی این است که کمک کنیم او با دارو درمانی یا مراقبتهای فردی و خانوادگی، بتواند تا حدودی به زندگی عادی باز گردد و مانند سایرین از مواهب زندگی برخوردار شود.
کار درمان با جراحی چگونه انجام میشود؟
به گفتهی استاد دانشگاه مونستر آلمان، این کار با بستری بیمار صرعی در یک مرکز مجهز صرع و تحت نظر قرار دادن مستمر وی به مدت یک یا چند روز، آغاز میشود.
دکتر خالقی میگوید: بیمار در این مرکز بستری میشود و تا مدتی که دست کم چندین تشنج را از خود نشان دهد، تحت نظر قرار دارد و رفتار و حرکات و انعکاسهای کالبدیاش علاوه بر کنترل توسط دستگاهها و تجهیزات پزشکی، از طریق فیلمبرداری مورد بررسی قرار دارد.
وی تأکید میکند: ممکن است تشنجها اصلا منشأ صرع نداشته باشد و مشکل دیگری در کار باشد، مثلا حدود 30 تا 60 درصد موارد ابتلا به تومور، با تشنج بروز میکنند.
همچنین ممکن است تشنجها از نوع مقاوم به درمان باشد یا مواردی دیده شود که از یک اختلال روانپزشکی حکایت کند یا اساسا مورد دیگری باشد. به هر حال، تمام این مسائل توسط تیم درمانی که در این مراکز وجود دارد مورد بررسی قرار میگیرد تا نوع تشنج و اقدام درمانی لازم برای آن به درستی و دقت تشخیص داده شود.
به گفتهی این متخصص جراحی مغز و اعصاب، پس از تشخیص نوع تشنج، از آنجا که بیشتر تشنجها همراه با یک مشکل یا ضایعه در مغز هستند از طریق تصویربرداری مغزی یا نوار مغزی، این ضایعه یا مشکل در مغز مورد شناسایی و بررسی قرار میگیرد تا تکنیک و راهکاری که باید برای درمان، برداشتن یا تغییر مؤثر در این ضایعه اعمال کرد بدست آید.
دکتر خالقی میگوید: جراحی و برداشتن ضایعه اگر در قسمت خطرناکی نباشد که برداشتنش موجب ایراد صدمهی دیگری به مغز یا عملکرد عضو و اندام دیگری بشود، یکی از راههای کاهش تشنج و کنترل آن است.
یک سوم بیماران صرعی مقاوم به درمان هستند
وی خاطر نشان میکند: تنها سی درصد بیماران هستند که به دارو واکنش نشان نمیدهند و علیرغم اینکه دو یا چند دارو استفاده میکنند کماکان تشنجها ادامه دارد و تعداد آنها کاهش نمییابد. در این موارد معمولا یا الکترودهایی در مغز میگذاریم یا یک عصب خاص مرتبط با تشنج را تحریک میکنیم و یا قسمت دارای مشکل که مرتبط با ایجاد تشنج شناسایی شده را اگر ممکن باشد برمیداریم تا تشنجها کاهش یابد و ادامهی درمان با دارو میسر باشد.
هنوز مشخص نیست که چه نوع تشنجهایی مقاوم به درمان میشوند و چرا این مشکل اتفاق میافتد اما میدانیم در مواردی که صرع مقاوم به درمان داریم باید از روشهای جراحی برای کمک به درمان یاری گرفت. در بررسیهایی که با کمک تصاویر و نوار مغزی انجام میشود اگر بتوان عامل ایجاد کنندهی تشنج را در مغز ردیابی نمود، میتوان با برداشتن این عامل یا تضعیف عملکرد آن، به رفع یا کاهش تشنجها کمک نمود که البته کاری دقیق، پیچیده و ماهرانه است و حتما باید توسط یک تیم تخصصی انجام شود.
این کارها در مرکزی ویژهی بیماران صرع انجام میشود که به نظر میرسد به جز تهران در جای دیگری در کشور وجود ندارد.
دکتر خالقی میگوید ایجاد این مرکز، چندان هزینهبر نیست و بیش از آنکه به سرمایهگذاری مالی نیاز داشته باشد به کار تیمی و داشتن گروهی که در این زمینه با یکدیگر همکاری تنگاتنگ داشته باشند نیازمند است.
این پژوهشگر صرع معتقد است تیمی که در این مرکز کار میکنند شامل متخصص و جراح مغز و اعصاب، روانپزشک، روانشناس، مددکار اجتماعی، رادیولوگ و متخصص آزمایشگاه میباشد زیرا باید بیمار پس از بستری شدن که ممکن است مدت آن بین یک روز تا یک هفته و حتی بیشتر طول بکشد مورد معاینات و بررسیهای مختلف قرار گیرد.
وی یادآور میشود که این گونه مراکز در آلمان وابسته به دانشگاههای پزشکی و به خاطر نظام تأمین اجتماعی خاص این کشور، در بخش دولتی هستند اما دو یا سه مرکزی که در تهران این کار را انجام میدهند توسط بخش خصوصی ایجاد شدهاند و به بیماران صرع خدمات میدهند.
ایجاد یک مرکز درمان صرع در مشهد ضروری است
وی که برای شرکت در کنگرهی مغز و اعصاب با همکاران آلمانیاش به مشهد آمده، میگوید وجود چنین مرکزی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد ضروری است و با توجه به تخصصهای مختلفی که در دانشگاه هست، با سرمایهگذاری مختصری میتواند ایجاد شود و به بیماران صرع کمک کند.
این استاد دانشگاه تأکید میکند بین 50 تا 80 درصد افرادی که اقدامات جراحی برای آنها انجام میشود پس از عمل دیگر تشنج نمیکنند و یا تشنجشان در حدی است که با دارو قابل کنترل هستند.
از دیدگاه وی، با آنکه میدانیم معمولا در تمام انواع تشنجها و صرعها یک اشکال در مغز وجود دارد اما هنوز به این دانش دست نیافتهایم که تمام این اشکالات را پیدا کنیم. به اعتقاد دکتر خالقی، در سالهای آینده، این امکان هست که بتوانیم دلایل ایجاد این تشنجها را به طور کامل دریابیم. مثلا امروز در تصویربرداری با دستگاه پت، قادریم اختلال در عملکرد مغز را رؤیت کنیم و شاید در آیندهی نزدیک بتوانیم تمام عملکرد نرونها و بافتهای عصبی و مغزی را بشناسیم و علل دقیق بروز تشنج را شناسایی نماییم.
افتخارات یک پزشک انساندوست
او میگوید کمک به یک بیمار صرعی که زندگی خود و خانوادهاش را دچار آسیب و صدمهی زیادی میکند و یک دغدغهی دائمی برای خود و اطرافیانش دارد که زندگی را بر همهی آنها تلخ و دشوار میسازد، لذت و آرامشی به انسان میدهد که یک پزشک میتواند به آن افتخار کند.
او در کارگاه صرع، گوشههایی از تجربیات لذتبخش خود از بیماران صرعی نجات یافته را بازگو کرد. او اشاره داشت که خانمها و آقایانی بودهاند که پس از جراحی و پیگیریهای انجام شدهی مراقبتی، تشنجهایشان آنقدر کاهش یافته که با داروهایی بسیار عادی قابل کنترل هستند. آنها به زندگی عادی برگشته، به سر کار رفتهاند و یا پس از ازدواج، بچهدار شده و به ارتباطات اجتماعی و خانوادگی زیادی دست یافتهاند.
او نقل میکرد که این افراد پس از بهبودی، به دیدنش میآیند و به رسم سپاسگزاری، از او میخواهند که در مراسم خانوادگی و مهمانیهایی که به مناسبت بهبود و سلامتشان در جمع فامیل برگزار میکنند شرکت کند. او از نقل این خاطرات، بسیار مسرور بود و میگفت که این نهایت لذت یک پزشک از خدمت به همنوعان بیمارش است.









