31 خرداد، مصادف با سالروز شهادت دکتر چمران است. او الگوی استاد اسلامی دانشگاه است و زندگی سراسر مبارزه و جهاد این بسیجی، نمونهای بیبدیل از ارزشهای انسانی در قد و قامت دانشگاه است. تشکلهای بسیجی دانشگاهیان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، چه بسیج جامعه پزشکی و چه بسیج اساتید، رهروان این شهید والامقام هستند و او را الگوی حرکت خود قرار دادهاند. برای آشنایی با برنامهها و عملکرد بسیج اساتید دانشگاه، گفتگویی داشتیم با دکتر محمد رضا صابری، مسؤول کانون بسیج اساتید دانشگاه علوم پزشکی مشهد که حاصل این گفتگوی خواندنی را در اینجا با هم مرور میکنیم.
- با سپاس از محبتی که فرمودید و وقت خودتان را در اختیار وبدا گذاشتید اگر ممکن است بفرمایید شکلگیری تشکل بسیج اساتید به چه ترتیبی بوده است؟
+ همانگونه که استحضار دارید دانشگاه علوم پزشکی یک تشکل بسیجی استادان دانشگاه دارد که عنوانش «بسیج جامعهی پزشکی» است. طبق مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشگاه علوم پزشکی تشکل دیگری نمیتوانست در زمینه بسیج استادان داشته باشد. اما واقع امر این است که بسیج جامعهی پزشکی، به نوعی خدماتمحور است و بیشتر، اردوهای درمانی در مناطق محروم برگزار میکند که عملکرد بسیار خوبی هم در این زمینه داشته است. اما وظایف فرهنگی آموزشی و پژوهشی که میباید بسیج در آن فعال میبود مغفول بود و ما با رایزنیهایی که با مسؤولان دانشگاه داشتیم، این مطلب مورد پذیرش قرار گرفت و به جهت مانع مصوبهی بالا دستی، در دل همین تشکل، یک مجموعه به نام «کانون بسیج اساتید دانشگاه علوم پزشکی مشهد» شکل گرفت که البته از نظر عملیاتی مستقل است و با اینکه دو سه ماهی بیشتر از تشکیل آن نمیگذرد، دو سه تا فعالیت بسیار مهم داشته است.
- اگر ممکن است به این سه فعالیت اشاره بفرمایید تا وارد مباحث محتواییتر بشویم.
+ یکی اینکه با استادان بسیجی و دانشجویان در سفر راهیان نور همراه شدیم تا در کنار دانشجویان عزیز، به این اردوی فرهنگی روحانی مشرف شویم و ضمن بردن حظ و بهرهی معنوی، اگر احیانا توانستیم یا درخواستی از سوی دانشجویان مطرح بود، به سؤالهای دانشجویان در زمینهی دفاع مقدس و نقش دانشگاهیان در این نبرد مقدس، توضیحاتی به این عزیزان ارائه بدهیم.
فعالیت دیگر اینکه وقتی صدای ناساز تحریم سپاه معظم انقلاب از سوی استکبار مطرح شد، ما با دانشگاهیان دیگر و سایر دانشگاهها هماهنگ کردیم و مجموعهی بسیار بزرگی از استادان دانشگاه به سپاه امام رضا رفتیم و طی نشستی که در آنجا داشتیم بیانیهای در پایان این نشست صادر کردیم و به تحریمکنندگان این نهاد انقلابی گفتیم که ما همه با هم هستیم و دانشگاهیان در کنار این نهاد مردمی و انقلابی، حضور دارند و این طور نیست که شما بتوانید یک نهاد مهم و تکیهگاه اصلی انقلاب اسلامی را تحریم کنید و فکر کنید که این نهاد پشتوانهی محتوایی و عقبهی فکری ندارد و تنها میماند.
بحث سومی که داشتیم تشکیل و تأسیس یک هیأت مذهبی و کانون معرفتافزایی برای استادان بود که خوشبختانه جلسات ماهانهی این هیأت شکل گرفته و در منزل آقای دکتر درخشان برگزار میشود و محور اولیهی آن، بحث و نظر پیرامون کتاب رهبری معظم انقلاب در بارهی مبانی تشکیل حکومت اسلامی است.
در این جلسات، مسؤول نهاد رهبری در دانشگاه هم حضور دارند و جلسات تحت هدایت ایشان و بزرگانی که از گذشته مسؤولیتهای مهمی در دانشگاه داشتهاند و هنوز هم در کسوت پیشگامی انقلاب و نظام هستند برگزار میشود.
- میخواهیم محور این گفتگو را شهید چمران قرار دهیم. جنابعالی بهخوبی میدانید که آن شهید بزرگوار، یک شخصیت ذوجوانب و مستطرف بود. به این معنی که هم در سنگر دانشگاه حضور داشت، هم در سنگر نبرد با دشمنان انقلاب، هم در کردستان بود و هم در جبههی دفاع مقدس، هم در لبنان بود و هم در فلسطین، هم چریک بود و هم دانشگاهی، هم جنگهای نامنظم را هدایت میکرد و هم از فیزیک پلاسما برایمان تئوری مینوشت. این چنین شخصیت چندوجهی و متعدد الابعادی، میتواند الگوی بسیار پرغنایی برای استادان بسیجی باشد. آیا شما به برنامههایی فکر کردهاید که این الگو را روی دست بردارید و به همهی دانشگاه نشان دهید که این شهید الگوی حرکت ماست؟
+ بله. البته که این طور است. در خیلی از استادان ما چنین ویژگیهایی هست. آقای دکتر رجبی که رئیس جامعهی پزشکی هستند خودشان از همان زمان دفاع مقدس که مسؤولیت اعزام استادان به جبهههای نبرد را داشتند و بعدا که سالها مسؤولیت دانشگاه را برعهده گرفتند همیشه در صحنههای مختلف بودهاند و از بزرگان هستند. همینطور چند رئیس دانشگاه و چندین معاون دانشگاه در دورههای مختلف، اینک عضو بسیج اساتید هستند که میتوانند ترسیمکنندهی الگوهای علمی حرکت در مسیر شهید چمران باشند. این بزرگواران همگی، سیرهی مطهر و پاکی داشته و دارند و صدق گفتار و صدق عملشان بر تمام دانشگاهیان روشن و مبرز است.
البته به جهت تغییر در میدان عمل، در حال حاضر، از نظر اولویتهای میدانی و عملیاتی با زمان شهید چمران تفاوتهایی وجود دارد اما این اساتید میتوانند الگوهای کاملی از آن شهید بزرگوار باشند.
- شما چه ویژگیهایی در استاد امروز دانشگاه مورد نظر دارید که بتواند منتقل کنندهی همان الگوی اصلی باشد؟ به عبارت دیگر، سؤالم این است که چه خصوصیات و ویژگیهایی را به عنوان استاد بسیجی امروز، در نظر میگیرید؟
+ طبعا همان طور که شما گفتید میدان عمل امروز تغییراتی داشته و به تناسب این تغییرات، حوزههای عملیاتی بسیج دانشگاه نیز تفاوتهایی دارد. اولویتهای جدیدی تعیین شده و حالا زمان آن است که در میدان عملیاتی فرهنگ و دانش و پژوهش حرکت کنیم. بی تردید اگر شهید چمران هم امروز در میان ما میبودند همین اولویتهای امروز را عملیاتی میکردند.
در زمان شهید چمران، جهان اسلام، مسائل دیگری داشت و تشخیص نظام و آن شهید بزرگوار این بود که ایشان در صحنههای جهاد اصغر و جهاد نظامی تلاش کند و در این قسمت، ایشان به معنای واقعی کلمه، یک جهادگر بزرگ بود. اما ما باید بصیرت داشته باشیم و اولویتهای امروز نظام را بدانیم. از دیدگاه ما امروز، ضرورتهای جدی در زمینهی آموزش، پژوهش و فرهنگ داریم که باید به آنها بپردازیم و طبعا ویژگیهای یک استاد بسیجی امروز، پرداختن به این حوزهها است.
- یعنی از این مسیرها میتوان اهداف انقلاب و دیدگاههای تمدن و پیشرفت اسلامی را دنبال کرد؟
+ بله. اگر امروز امریکا و استکبار هیمنهای دارد و میتواند سلطهای داشته باشد به خاطر عقبهی علمی است. ما اگر بخواهیم حرفی در دنیا برای گفتن داشته باشیم باید علم را به صورت گسترده در دستور کارمان داشته باشیم، آموزش، پژوهش و فرهنگسازی، وجوه مختلف این دستور کار هستند و البته در این جهتگیری، ما بر خلاف دنیا طلبان، هدفمان از جستجو و تکمیل دانش، خداجویی و معرفتاندوزی و تعالی انسان است نه اینکه مانند استکبار، هدف سلطهگری و عداوت با انسانها را داشته باشیم. در واقع استاد بسیجی ما باید امروز با این ابعاد زندگی کند. علت اینکه جمعی از استادان دانشگاه پای کار آمدند و بنده هم این مسؤولیت را قبول کردم این بود که احساس کردیم این وجه مغفول مانده و نیاز به حضور و فعالیت دارد. ما باید آموزش، پژوهش و فرهنگ را بازتعریف کنیم و مفاهیم انقلابی و جهادی آنها را دوباره بازبینی نماییم تا به گسترهی مورد نظر نظام دست پیدا کنیم.
- پس به نظر شما این ابعاد در حال حاضر، به درستی تصویر نشدهاند و جایگاه واقعی خودشان را ندارند.
+ دقیقا همین طور است. البته همهی بزرگان کوششهایی در این زمینه داشتهاند اما اتفاق شایستهای در این زمینه نیفتاده. ما معتقدیم استادان دانشگاه در همهی این زمینهها مسؤولیت، فردی و اجتماعی دارند. مردم و جامعه هم توقع دارند که استادان دانشگاه در همهی زمینهها ورود کنند و در مسائل اساسی جامعه و کشور، نظر و دیدگاه داشته باشند و در صورت لزوم، وارد میدان عمل شوند.
- مثلا در بخش فرهنگ میدان عمل استاد بسیجی چیست؟
+ استاد ما باید با دانشجویان همراه و همسخن شود. و اگر هدایتی هست از دل حمایت و همدلی بیرون میآید. به عقیدهی ما دانشگاه موتور محرکهی جامعه است اگر اتفاق خوبی در دانشگاه بیفتد جامعه هم متحول میشود. دانشگاه مرکز انسانسازی است و اگر ما بتوانیم ارزشهای بطنی و به اصطلاح رهبری معظم انقلاب «مسائل ناموسی» انقلاب را به دانشجویان آموزش بدهیم، وقتی بیرون بروند هرکدامشان پیامگیر و پیامرسان و مبلغ انقلاب خواهند شد و نظام را به سمت تمدن و پیشرفت خواهند برد.
از نگاه ما، استاد انقلابی، باید مسؤولیتش، استادیاش، راهنماییاش، آزمایشگاهش و مهمتر از همه، رفتار و کردارش الگوی حرکت انقلابی باشد.
- برای ترسیم این حرکتها و اقدامات عملی که باید برای ترویج این ایدهها داشته باشید چه برنامهای تدوین کردهاید و چه موانعی پیش رو دارید؟
+ واقعیت این است که باید امروز واقعبینانه و با توجه به همهی تغییرات و تحولات اجتماعی و فناوری حرکت کنیم. ما گرایشهای داخل دانشگاه، مشکلات اقتصادی جامعه، محدودیتهای خارجی، حصر و تحریم نظام از سوی استکبار، قوانین و همهی مشکلات مردم را میدانیم و به آنها وقوف کامل داریم. در واقع، دانشگاه، از همهی موانع حرکت علمی و فرهنگی آگاه است. ما در بارهی هر سهی این حوزهها حرف و ایده داریم. مثلا در پژوهش معتقدیم باید برنامهریزیهایی داشته باشیم که پژوهش را به سوی تحقیقات نیاز محور و ضرورتمحور هدایت کنیم که هم در منابع صرفهجویی نماییم و هم اینکه مشکلی از کشور را حل کنیم. به نظر ما روش پذیرش دانشجو مناسب نیست و این همه فارغالتحصیل در این رشتههای دانشگاهی، بازار اشتغال ندارند و ضمن اینکه حاضر هم نیستند بعد از مقطع دکترا به مشاغل عادی بروند بنا بر این با یک میزان بالای فارغالتحصیلان بیکار روبرو هستیم که نتیجهی سیستم نادرست پذیرش دانشجو میباشد. این فرد هر چند تحصیلات بالایی دارد اما بیکار است و قادر به تشکیل خانواده نمیباشد و حتی کارهای علمی را هم نمیتواند انجام دهد.
- روش و منش کاری بسیج اساتید به چه شکل است؟
+ ما در واقع یک تشکل و سیستم موازی با سایر تشکلها نیستیم. بلکه همراه دانشگاه و مسؤولین هستیم. ما به معاونتهای مختلف مراجعه میکنیم و برای کارهای بر زمینمانده و اهدافی که خود این بزرگواران تعیین میکنند اعلام آمادگی داریم. ما روشمان روش چمرانی و جهادی است و حاضریم الگوهای فکری و معرفتی بسیج را در صحنهی دانشگاه، به معرض قضاوت قرار دهیم. ما اعضایی داریم که سابقهی چندین ساله در دانشگاه دارند و مقبولیت بسیار بالایی در بین دانشگاهیان دارند و اگر قرار به انسجام و حرکت جهادی باشد آنها میتوانند هدایتگران بسیار خوبی باشند و این انسجام را ایجاد کنند.
- در زمینهی فرهنگی چه انتظاراتی از اساتید دارید؟
+ استاد ما باید محدود به ساعات اداری نباشد و هر زمان دانشجویان او را میخواهند در خدمت آنها قرار گیرد. باید با آنها نشست و برخاست داشته باشد، به مراسم و اردوهایشان برود و با آنها محشور باشد، حرفها و درد دلهایشان را بشنود و احساس دیده شدن در دانشجو باید توسط استاد ایجاد بشود. اگر از ما سؤال شود شما الگویی دارید؟ میگوییم بله، و اگر پرسیده شود نمونههایی دارید، میگوییم بله داریم.
در نهایت در بعد فرهنگی میگوییم اگر مشکلاتی در نسل جوان امروز وجود دارد مربوط به این است که ما استادان دانشگاه، کارمان را درست انجام ندادهایم. اینکه بگوییم آموزش و پرورش پایهی کار را نادرست گذاشته،این دردی را دوا نمیکند. بالاخره این جوان چهار، پنج یا شش سال قرار است زیر دست ما و تحت تربیت ما باشد. این ما هستیم که با عمل صالح و تقوای فکری و عملی، میتوانیم برای او الگو باشیم و سمت و سوی حرکت آیندهی او را مشخص نماییم.
- به نظر میرسد خط فاصل و قاطع برخورد بین تکلیفمداری که الگوی حرکت مکتبی است و تفکر انسانمداری و حقمداری، که الگوی لیبرالیستی است همینجا در دانشگاه شکل میگیرد. چگونه میتوانیم تفکر تکلیف و وظیفهگرایی را به جای انسانمداری یا اومانیسم فکری بگذاریم؟
+ انسانها عموما در جهت منافع دنیوی و اقدامات محدود به هدف زندگی مادی فعالیت میکنند. اما در تفکر الهی، هدف حیات و حرکت انسان، تعالی وجودی و رسیدن به قرب الهی است. در هیچ مکتب دیگری، مانند اسلام، فداکاری و ایثار، کمال ندارد. در این تفکر، شما باید خود را فدای جامعه کنید. ما مکلف به تکلیف هستید و اطمینان دارید که خداوند پاداش شایستهای برای شما در نظر گرفته است. این در هیچ مکتب و مسلکی نیست. اولیا و انبیای الهی، مصداق این حرکت و این تفکر هستند.
شما شهید چمران را نگاه کنید. ایشان میتوانست بهترین و مرفهترین زندگی را در امریکا داشته باشد و اصلا به ایران برنگردد. ولی آنچه وی را به ایران و به دامان انقلاب بازمیگرداند و علیوار از او مرد میدان میسازد همان تفکر تکلیفمحوری است. چمران، همان الگوی حرکتی استاد بسیجی ماست.
- به نظر میرسد تکیهی اصلی شما در برنامههای فرهنگی استادان است. شما گویا فرهنگ را دارای رتبهی بالاتری ارزیابی میکنید؟
+ بله. چون اگر فرهنگ اصلاح شود همه چیز به تبع آن شکل میگیرد. دانشجوی ما فقط جزوه و حفظ درس و نمره نمیخواهد. او باید فکر داشته باشد. آنقدر باید رابطهی استاد و دانشجو صمیمی و در عینحال چهارچوبدار باشد که دانشجو احساس یگانگی با استاد داشته باشد. اگر ما معتقدیم که معلم پدر دوم است باید عامل به این اعتقاد باشیم و دانشجویانمان را درست مثل فرزندان واقعی و بیولوژیک خودمان دوست داشته باشیم و برای تربیت و رشد معنوی آنها دلسوزی کنیم و مسؤولیت احساس نماییم. البته زمینههای مسائل فرهنگی بسیار گسترده است و زمان بیشتری برای طرح مطلب میطلبد که امیدواریم فرصتهای دیگری در اختیار بسیج اساتید قرار گیرد تا این مسائل را واشکافی کنیم و طرحهای فرهنگی و علمی را که در زمینههای مختلف تدوین کردهایم به جامعهی دانشگاهی ارائه نماییم. با تشکر از شما و وبدا که این گفتگو را برنامهریزی کردید.