بيماري كبد چرب در غرب تا همين سالهاي اخير، به كبد چرب الكلي معروف بوده است چون عمدتا اين بيماري در كشورهاي غربي، متأثر از مصرف الكل بوده است. اما ظاهرا اين بيماري كه به گفتهي دكتر زهرا عطايي، متخصص بيماريهاي داخلي، درمان قطعي ندارد، در سالهای اخیر، الگوي ديگري نشان داده كه به كبد چرب غير الكلي معروف شده است که موضوع این گزارش است.
انجمن متخصصین گوارش و کبد ایران اعلام کرده که یک چهارم افراد بزرگسال و 8 درصد کودکان و نوجوانان زیر 20 سال در خطر کبد چرب هستند که این رقم ، به دلیل شیوع فزاینده عوامل بسیار پرخطر بیماری شامل چاقی و کم تحرکی، سندرم متابولیک، فشار خون بالا، چربی خون بالا، دیابت نوع ۲ ، در آینده ای نزدیک به طور قطع افزایش چشمگیرتری خواهد یافت. منطقه خاورمیانه با ۳۲ درصد شیوع کبد چرب متابولیک، بیشترین بار این بیماری را متحمل می شود و حتی امریکای جنوبی، پس از این منطقه قرار میگیرد.
بر اساس اعلام این انجمن در سال 1400 شمسی، 80 درصد مبتلایان به کبد چرب متابولیک بر اثر سکتههای قلبی و مغزی، مرگ پیش رس دارند. وضعیتی که این انجمن ایران را در آن تصویر میکند تجربه اپیدمی کبد چرب همپای کشورهای جهان است. بنا بر تحقیقات این انجمن 30 درصد جمعیت عمومی ایران مبتلا به کبد چرب متابولیک هستند و انجمن میگوید مرگهای ناشی از کبد چرب متابولیک در ایران طی سه دهه گذشته، سه برابر شده است.
هنوز به درستي مشخص نشده است كه چرا سلولهاي چربي در بافت كبد رو به افزايش ميگذارد و به تدريج، بخشهايي از كبد را فراميگيرد. براي اين مشكل، دلايل متعددي ذكر شده و از تركيبات شير مادر در كودكان تا مصرف غذاهاي چرب در بزرگسالان و از سويي از استعدادهاي ژنتيك در برخي افراد و نژادها تا اختلالات متابوليك، ديابت و چاقي در بعضي موارد، علتهايي براي بروز اين بيماري، ذكر شده است.
به هر روي اكنون، عقيده بر اين است كه براي كبد چرب، هيچ درمان قطعي وجود ندارد و به گفتهي دكتر حميدرضا رحيمي، متخصص پزشكي مولكولي و دكتر زهرا عطايي، متخصص بيماريهاي داخلي كه در اين گزارش با آنها گفتگو كردم، و همچنين پارهاي از محققين كه در مناطق مختلف ايران تحقيقاتي را انجام دادهاند اين بيماري در حال افزايش است و گويا ميزان آن در ايران به شكل بيسابقهاي فرايند رشد را طي ميكند.
پارهاي از محققين و داروسازان ايراني، پيش از اين، بر روي برخي مواد گياهي مانند عصاره زردچوبه يا كوركومين، خار مريم يا ليورگل و عصاره سير، به صورت منفرد كار كرده و نتايجي گرفته بودند.
پيش از آنكه تيم تحقيقاتي داروي جديد كبد چرب، كار آزمايشگاهي را آغاز كند، گياهان پيش گفته، محصولاتي را به صورت مواد دارويي، ساخته و روانه بازار كرده بودند اما آنچه داروي جديد را اهميت بيشتري ميدهد آن است كه محققين گروه جديد تصميم گرفتند اين داروها را تركيب كنند تا اثرات آنها را در كبد چرب مشاهده نمایند.
اتفاقاتی که در سطح مولکولی میافتد
به گفتهي دكتر حميدرضا رحيمي، كبد چرب يعني تجمع چربي در سلولها و بافت كبد به گونهاي كه در آزمايش آنزيمهاي كبدي و در سونوگرافي كبد نيز آثار اين سلولها پديدار است و ميتواند تغييرات معناداري در بافت كبد را به پزشك معرفي كند.
دكتر رحيمي، متخصص پزشكي مولكولي است. پزشكي مولكولي به زبان ساده يعني اينكه يك بيماري كه ما آثارش را در ارگانها و اعضاي مختلف بدن ميبينيم يا حتي برخي آثار و عوارض آن را در روان مشاهده ميكنيم در ساختار مولكولي، چه ويژگيها و مكانيسمي دارد و در واقع، در سطح مولكولي، چه اتفاق و خطايي در فرايند طبيعي كاركرد سلولهاي آن ارگان يا عضو رخ داده كه باعث اين بيماري شده است.
دكتر رحيمي ميگويد: در همه بيماريهايي كه انسان را درگير ميكند يك سري اتفاقات در مولكولها، سلولهای بدن و نهایت بافتها ميافتد كه آسيبهای بعدی را ايجاد ميكند. در واقع، در سطح مولكول يك اتفاق غير عادي رخ ميدهد كه باعث بيماري ميشود. هدف پزشكي مولكولي اين است كه اولا اين آسيبهای مولكولي را شناسايي و ثانيا قبل از گسترش آسيب به سلول يا ساير سلولها، مسير مولكولي را اصلاح كند. هر قدر مشکل را زودتر تشخيص دهيم درمان، با عارضه كمتر و نتيجه بهتر خواهد بود.
وي با بيان مثالي در مورد بيماري سرطان ميگويد: مثلا ما بررسي ميكنيم كه آيا فلان داروي شيمي درماني روي اين نوع سرطان تأثير دارد يا نه. در واقع كار ما اين است كه بررسي كنيم آيا اين دارو موجب نابود كردن اين سلول ميشود يا نه.
دكتر رحيمي در مقابل اين پرسش كه مگر برای يك سرطان خاص، يك داروي معين وجود ندارد ميگويد: داروهاي زيادي هستند كه يك نوع سرطان را از بين ميبرند اما هر فرد يك شرايط خاص ژنتيك و بدني و حتي رواني خاصي دارد.
اين متخصص ميافزايد: پزشكي مولكلولي، يك شاخه دیگر دارد به نام درمان هدفمند، كه كمك ميكند دارو دقيقا روي مولكولها و سلولهای بيمار اثر بگذارد و حادثهاي كه داخل سلول اتفاق افتاده را خنثي كند و كار سلول را به روال طبيعي برگرداند يا اگر دير شده و كار از كار گذشته، فقط همان سلول يا سلولهاي درگير را از بين ببرد و سلولهاي سالم را نكشد.
وي همچنين اشاره ميكند كه در اين مسير، با اساتيد گروه ژنتيك، زیست فناوری، گروههاي داخلي،اعصاب، مهندسی بافت و گروه تشريح و ساير گروههاي پزشكي، همكاريهاي نزديك دارند.
دكتر رحيمي همچنين يادآور ميشود كه تمركز فعلي اين رشتهي پزشكي، در حال حاضر روي بيماريهاي خودايمني و سرطان است ولي در آيندهي نزديك، اين دانش، تمام بيماريهاي انسان را پوشش ميدهد.
وي در اين خصوص كه چگونه ممكن است يك بيماري جسمي، عوارض رواني به دنبال داشته باشد ميگويد: در هر بيماري، خطا و مشکل، ابتدا در مولكول، سپس در سلول و بعد در ارگان يا عضو خود را نشان ميدهد. در برخي بيماريهاي فيزيولوژيك، مشكلاتي در روند توليد برخي مواد يا هورمونهايي كه در تنظيم فعاليتهاي رواني مؤثر هستند پيش ميآيد و عوارض رواني براي بيمار آشكار ميشود.
الگوهای تغذیهای مردم اشتباه است
دكتر رحيمي در مورد كبد چرب ميگويد: الگوهاي تغذيهاي كه عموم مردم دارند اشتباه است. ما معمولا همه چيز را بدون اينكه در بارهي نياز بدن يا واكنش بدن به آن فكر كنيم صرفا به خاطر هوس و اشتها مصرف ميكنيم و در نتيجه، رژيمهاي غذايي ما بيشتر تابع هوس و ميل است نه سلامت. در نتيجه، بدن، واكنشهاي سلامتمحور خود را بروز ميدهد و ما را آگاه ميكند كه اين مواد، در راستاي حفظ و ارتقاي سلامت نيستند. لذا اصلاح الگو زندگی و تغذیه خیلی مهم است.
وي ادامه ميدهد: در بيشتر موارد، ميزان كالري مصرفي ما، تناسبي با نياز بدن ندارد و يا الگوها و عادات زندگي روزانه، تناسبي با فرايند سلامتمحور ندارد. يكي از مصيبتهاي متعددي كه در نتيجهي اين بينظمي غذايي و بيالگويي سبك زندگي برايمان ايجاد ميشود كبد چرب است.
در وافع، كبد چرب، منشأش همين است كه ما مواد غذايي پرانرژي و شايد پرقند و چربي را وارد بدن ميكنيم و بدن به صورتهاي مختلف، اين مواد اضافي را ذخيره ميكند. بخشي از اين مواد به شكل چربي ذخيره ميشود كه قسمتي از آن در كبد، احشا، پهلوها، شكم و رانها ذخيره ميگردد.
در واقع موضوع اين است كه هر مادهاي كه ما مصرف ميكنيم اگر حتي يك ميليمتر مكعب از آن مورد نياز بدن نباشد يا دفع و يا ذخيره ميشود. دفع، خود فرايند و مكانيسم خاصي دارد كه در بسياري موارد، تابع يك رشتهي منظم و پيچيده از فعاليتهاي حياتي است و در واقع، جذب و ذخيرهي مواد غذايي در نزد بدن، نسبت به دفع، ارجحيت دارد.
دكتر رحيمي ميگويد: ميزان كالري دريافتي ايرانيها و شايد بيشتر مردم امروز جهان، با فعاليت و مصرف انرژي آنها همخواني ندارد. در كشورهاي توسعهيافته كه زندگي ماشيني مظاهر بيشتري دارد اين الگو بيشتر ديده ميشود اما در كشور ما هم بر اساس تحقيقات انجام شده، الگو به سمت بدتر شدن وضعيت، در حال تغيير است.
تصورات مردم در باره چربی سوزی درست نیست
اين متخصص اضافه ميكند: تصور اغلب مردم در باره اينكه چربي و قند با تحرك و ورزش كاملا ميسوزد و از بين ميرود نادرست است. بدن اول قندها را ميسوزاند، بعد سایر ماکروملکولها و در آخر، چربيها را به مصرف میرساند. به خاطر همین رژیم تغذیه بدون مشاوره و بدون هدف ممکن است عوارض هم داشته باشد.
وی در اين گفتگو ميگويد كه ما همه استعداد كبد چرب داريم و شرايط و الگوي زندگي امروزي، تقريبا همهي ما را در كسب اين خطر، امتياز يكساني ميدهد اما اين فعاليت، تحركات ورزشي، نحوهي زندگي، نحوهي مصرف مواد غذايي و ميزان ورود قند و چربي به بدن ما است كه امتيازات را طبقهبندي و كم و زياد ميكند.
به گفته دكتر رحيمي، بدن هوشمند است و طبق اسلوبي كه طبيعت براي بدن تعريف كرده عمل ميكند. اگر به يك نفر غذا ندهيد، بدن او به جاي چربيهاي ذخيره شده، ابتدا پروتئينها را ميسوزاند و ظاهرا چربيها را براي آخرين لحظات زندگي نگه ميدارد. به همين خاطر كساني كه رژيم ميگيرند، به جاي چربي، عضلههايشان را از دست ميدهند و همچنین به همین دلیل است كه در افرادي كه دچار سوء تغذيه هستند شكم بزرگ و عضلات نحيف است.
دکتر رحیمی در مورد وضعیت ایران در کبد چرب غیر الکلی میگوید: در كشور ما الگوهاي کبد چرب دارد نزدیک ميشود به الگوي جهان. حجم دريافتي مواد غذایی ما نسبت به نیاز واقعی زياد است. ما بيش از حد غذا ميخوريم، چرب، سرخ كرده و پر انرژي. این باعث ميشود تعداد قابل توجهي از جمعيت متوسط سني، و دوره ميانسالي، درگير چاقيهاي شكمي و كبد چرب بشوند. بر اساس تحقیقی که ما داشتهایم 10 درصد عموم ديابت دارند و ميزان چاقي يا سندرم متابوليك بين افراد جوان ایرانی دو برابر آمار فرانسه است.
این متخصص پزشکی مولکولی اضافه میکند: راه حل هاي پيشنهادي ما، تغيير الگوي مصرف، تغذيه و زندگي، و استفاده از مواد گياهي است كه سوخت و ساز را تنظيم میکند.
چه باید کرد؟
دکتر رحیمی میگوید: من، خانم دکتر زهرا عطایی، متخصص داخلی و خانم دکتر مریم وهاب زاده متخصص سم شناسی، در باره این موضوع بررسیهایی انجام دادیم و و پیشنهاد ترکیب گیاهان سه گانه را در دستور کار گذاشتیم. عصاره و مواد مؤثرهی زردچوبه، خار مریم و پودرسیر که پیش از این به صورت منفرد در مورد کبد چرب مورد آزمون و مصرف قرار گرفته بود در دارویی که اکنون ساخته و در اختیار مردم قرار دادهایم ترکیب شده است.
به گفته دکتر رحیمی، كارآزمايي باليني این دارو انجام شده و نتایج آن برای خروج چربی از بافت کبد، سرعت بیشتری به موارد مشابه داشته است.
پس از کارهای آزمایشگاهی و فرموله کردن و ساخت نمونههای اولیهی دارو، اکنون نوبت کارآزمایی بالینی آن بود. در این قسمت، دکتر زهرا عطایی، متخصص داخلی، که پیش از این نیز، سابقهی کارآزماییهای بالینی را در کارنامهی علمی خود ثبت کرده بود به اتفاق یک تیم تحقیقاتی، وارد میدان شد و کارآزمایی داروی جدید آغاز گردید.
چاقها بیشتر دچار کبد چرب میشوند
دکتر زهرا عطایی، استادیار گروه داخلی دانشگاه علوم پزشکی مشهد میگوید: پيشنهاد اوليه طرح از سوی بنده مطرح شد. ما در مطالعاتی که از سوی همکارانم در کشور و دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده دریافتیم که شیوع کبد چرب در استان و مشهد نیز مانند کشور رو به افزایش است. در کبد چرب غیر الکلی که الگوی شایع کشور ما است دو دسته علت بيشتر مطرح شده است: يكي داروها مثل كورتيكوستروئيدها و يكي اختلالات متابوليك مثل چاقي. امروز هم چاقي در حال افزايش است و طبعا در اين مورد یک فاکتور تعیین کننده میباشد.
این محقق اضافه میکند: بيماري كبد چرب غير الكلي براي اولين بار در دهه 1950 و زماني كه كبد چرب درگروهي از بيماران چاق تشخيص داده شد، توصيف گرديد. بيماران معمولا بدون علامت هستند و بعضا با يك چكاب اتفاقي، موضوع کبد چرب مطرح میشود و بعد دنبال درمان ميگردند و متوجه میشوند که درمان قطعي برايش وجود ندارد و باید از طریق داروهای کمکی و تغییر سبک زندگی، با آن روبرو شویم.
به گفتهی این عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد: مطالعه روی کبد چرب پیش از این در دانشگاه انجام شده بود و داروهایی مانند کورکومین و لیورگل را آزموده بودند. وقتی با همکاران در این زمینه مشورت داشتیم استاد بلالی که از پیشکسوتان سمشناسی هستند مورد سیر را که در مسمومیت با سرب و مسمومیتهایی که کبد را درگیر میکرد توصیه شده بود مطرح کردند و تصمیم گرفتیم که این سه ماده را ترکیب و داروی جدیدی درست کنیم.
براي اولين بار به فكرم رسيد كه سه مادهی پیش گفته را با هم تركيب كنیم. با همکارانم در بخشهای مختلف از جمله آقای دکتر رحیمی و دکتر وهابزاده جلسات و نشستهایی داشتیم و موضوع را مورد بررسی قرار دادیم و پس از طی مراحل ساخت، به کارآزمایی رسیدیم.
فاکتورهای مزاحم را از فرایند آزمایش حذف کردیم
دکتر عطایی میگوید: دو گروه از مراجعین به بخش داخلی برای آزمون انتخاب شدند که از نظر جنسیتی، تقریبا تلاش شد متعادل باشند و از نظر سنی بین 18 تا 65 سال بودند. تلاش کردیم تمام فاکتورهای مزاحم حتی کمکاری تیروئید را از میدان آزمایش دور کنیم. یعنی افرادی که بیماریهای زمینهای، فشار خون، بیماریهای قلب و عروق و مانند اینها را از گروهها حذف کردیم. با رعایت کامل معیارهای اخلاقی از بیماران شرکت کننده در آزمایش رضایتنامه گرفتیم که در تحقیق با تمایل و رضایت خودشان شرکت میکنند و همه چیز را به صورت روشن و شفاف برایشان توضیح دادیم. آنها هم با کمال میل پذیرفتند و شرکت کردند. البته محققین میدانند که پیدا کردن داوطلبانی که تمایل به شرکت در این تحقیقات داشته باشند کار آسانی نیست و ممکن است مدتها به طول بینجامد و یک کار تیمی سخت را میطلبد. به هر حال گروههای آزمایش آماده شدند و کار آغاز گردید.
به گروه آزمایش، در طول تحقیق، داروی واقعی و به گروه کنترل دارونما داده شد. هیچ کس حتی خود من در طول آزمون خبر نداشتیم که آنچه به بیماران خورانده میشود دارو یا دارو نما است. حتی کسی که دارو را به بیمار میداد هم نمیدانست که این دارو یا دارو نماست. فقط آمارگیر و از طریق شمارههایی که روی پاکتهای دارو گذاشته بود مصرف و نوع دارو را چک میکرد و نتایج را یادداشت مینمود.
كساني را وارد مطالعه كرديم كه اولا آنزيمهاي كبدي شان مختل باشد و از لحاظ سونوگرافي تشخيص گرفته باشند. همچنین يكسري فاكتورها را خارج كرديم، مثلا اینکه دارو استفاده نكنند، ديابت نداشته باشند، جزو کیسهای قلبي عروقي نباشند، باردار و شيرده نباشند و اختلالات كبدي نداشته باشند. معيارهاي خروج زياد بود و به همين خاطر رنج سني بيشتري را در نظر گرفتيم تا در نهایت دچار کمبود جمعیت نمونه نشویم. به هر حال در محيطهاي آ موزشي كه رندوم در اختيار محقق قرار ميگيرد حجم نمونه دست شما نيست.
هیچکس نمیدانست کدام بیمار دارو و کدامیک دارونما میگیرند
در نهايت 60 بيمار انتخاب شدند که 24 نفر در گروه شاهد و 26نفردر گروه آزمايش قرار گرفتند. آزمون سه ماه طول كشيد و در بین کار، 10 نفر از نمونهها از ادامه مطالعه خودداري كردند. شرایط زمان تحقیق، بسیار دشوار بود چون اوایل اوج بیماری کرونا بود و بیماران مورد آزمایش، با سختی حاضر میشدند که به بیمارستان یا مراکز درمانی مراجعه کنند و ترس از کرونا، کار ما را خیلی دشوار کرد و تحقیق را به کندی کشاند. حتی در بعضی موارد بیماران را با تلفن و تماس چندباره مجاب میکردیم و خواهش میکردیم که وضعیت کبدشان را گزارش کنند و در آزمایشها و تستهای لازم شرکت کنند.
وی با یادآوری سایر فاکتورهای تحقیق بالینی که در این دارو انجام شد میگوید: در کنار مصرف دارو یا دارونما به بیماران گفته شد که باید سبک زندگی و تغذیهی خود را دست کم برای مدتی که در آزمایش هستند تغییر دهند. نمونههای آزمایش در مدتي كه تحت نظر بودند بايد اين مسائل را رعايت ميكردند و ما اين را مرتبا چك ميكرديم. حتی ورزش سی دقیقه در روز و نوع تغذیه را هم مرتبا چک میکردیم. خانم دکتر مظلومی از همکاران متخصص تغذیه در این زمینه یک پرسشنامه درست کرده بودند که مصرف چربی، کربوهیدرات و برنج و نان و همهی مواد مشابه را میپرسیدیم و وارد فرم میکردیم.
دکتر عطایی میگوید: بالاخره با این رعایتها و سختیها، بعد از دو ماه، نتیجه گرفتیم و تستهای کبدی و فیبرواسکن، خستگی را از تن ما گرفت. همینجا جا دارد که از آقای دکتر هومن مظفری، فوق تخصص گوارش و کبد که خیلی مرا راهنمایی کردند و کلینیک کبد چرب ایشان در اختیار ما قرار گرفت، همچنین از آقای دکتر اسماعیلزاده که بدون تلاش و کمک ایشان، امکان فیبرواسکن برای تستهای ما فراهم نمیشد. همچنین كارهاي آماري تحقیق با خانم دكتر ضيايي بود كه متخصص پزشكي اجتماعي هستندتشکر نمایم.
دکتر عطایی یادآور میشود: ارزیابی نهایی بر اساس نتایج فیبرواسکن بود. ایالتی بیماران پنج واحد کاهش یافته بود که نتیجهی معناداری محسوب میشد. از تحقیق ما استقبال شد و استادان تحقیق و نتایج آن را پذیرفتند.
خودم در اوج کرونا، دارو را با دست خودم به بیماران میخوراندم
این استادیار گروه داخلی، ضمن یادآوری یک کارآزمایی بالینی دیگر که خودش سرپرستی آن را بر عهده داشته، میگوید: من كارآزمايي باليني را دوست دارم. یک کارآزمایی دیگر که آن هم در مورد کووید بود و درست در اوج این بیماری انجام شد، زماني بود كه داروی ايورمكتين هنوز تازه در دنيا مطرح شده بود و من آن را در بيماران كوويد مشهد مورد کارآزمایی قرار دادم. كوويد از اسفند 98 شروع شد و من در فروردين 99 کارآزمایی داشتم. با وجود آن شرایط خطرناک که در مورد سرایت بیماری وجود داشت خطر را به جان میخریدم و خودم دارو را توي دهان بيماران ميگذاشتم. نتايج ايورمكتين نسبتا خوب بود. به هر حال بسيار سخت بود. بيماراني بايد تعيين ميشدند كه شرايط آزمايش را داشته باشند و كار بسيار سختي بود.
این متخصص داخلی تأکید میکند: من كار آر سي تي را دوست دارم. هنوز بيماريهاي زيادي هست كه درمان قطعي ندارد. الآن چاقي بسيار مطرح است و با اين متابوليسم عجيب امروزي، خیلی مشکلات پیش میآید. در دانشگاه ما كار آر سي تي سخت است. حمايت بايد داشته باشي. مثلا در همین مورد داروی کبد چرب، هزينه فيبرو اسكن بالا است و اگر حمايت دكتر اسماعيل زاده نبود نميتوانستيم. نتايج فيبرو اسكن را داشته باشیم. ایشان اسکنها را تحليل ميكردند و نتايج را براي ما ميفرستادند. تحليل نتايج را كسي انجام ميداد كه متخصص اين كار است. ما خودمان در كنار ساير بيماران ميرفتيم و اسكن ميكرديم و هيچ كس نميدانست كه این فرد جزو بيماران این آزمون است.