دکتر جواد محمدی تازه آبادی، یکی از چهره های جوان و فعال در حوزه های مختلف آموزشی، درمانی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که از سال 1402 به عنوان استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در این مجموعه مشغول به فعالیت شده و هم اکنون در بخش اینترونشن بیمارستان امام رضا )ع( مشغول خدمت به بیماران و آموزش دانشجویان می باشد. این استاد جوان که در دوره پزشکی عمومی جزو دانشجویان یک درصد برتر دانشگاه و در دوره تخصص نیز در زمره دانشجویان برتر شناخته شده است، علاوه بر تحصیل و کار، سالهای زیادی است که در رشته های مختلف ورزشی نیز فعالیت می کند و معتقد است که بایستی در انجام فعالیت های شخصیِ افراد، یک توازن دائمی وجود داشته باشد و وجود افراد تک بعدی پرورش پیدا نکند، چون مانع بروز و تبلور قابلیت های حقیقی آنها می شود، پایگاه خبری وب دا در راستای انجام مصاحبه و آشنایی بیشتر با اساتید جوان هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، گفتگویی با دکتر جواد محمدی داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:
وب دا: ضمن سپاس از حضور شما در این گفتگو، لطفا خود را معرفی و توضیحاتی در خصوص سوابق تحصیلی تان عنوان بفرمایید؟
دکتر جواد محمدی تازه آبادی ، متولد اسفند ماه سال 1367 در شهر مشهد،اصالتا به نسب پدری و مادری اهل استان مازندران ( شهرستان بهشهر ) هستم. تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان را در مدارس دولتی شهر مشهد,با معدل بالا طی کردم و علاوه بر درس خواندن در زمینه های مختلف ورزشی( فوتبال و کشتی و....) و ادبی هم فعالیت داشتم، هیچگاه ارتباطم با این فعالیت ها قطع نشد. دوره راهنمایی در سطح مدارس در مسابقات شطرنج مشهد رتبه دوم را کسب کردم و در تیم باشگاهی فوتبال دسته یک مشهد هم بازی می کردم سپس ترجیح دادم بیشتر به درس مشغول شوم و با ورود به دانشگاه فوتبال را کنار گذاشتم.
وب دا: از نگاه شما دنبال کردن ورزش در کنار درس و سایر فعالیت ها تا چه حد اهمیت دارد؟
از بخت شکر دارم و از روزگار هم, که تاکنون زیستی چندگانه داشته ام،آنچنان که من درمیابم، آدمی نباید زیستی تک بعدی داشته باشد، آدمیانیکه یکسره عمر خویش را صرف یک چیز میکنند ولو اینکه آن کسب علم و دانش باشد، همانند فردی است که یک دست او بزرگتر از سایر اعضای دیگر بدن اوست، بنابراين آنچنان که من میفهمم ضروری است در میان امورات مختلف، ورزش کردن، موسیقی، هنر، علم ،سرگرمی و حتی سطحی از تنبلی یک توازنی برقرار باشد.
وب دا: در حال حاضر هم فعالیت ورزشی دارید؟
بله.. اکنون بدنسازی را به جهت حفظ سلامتی انجام مي دهم،پیش تر گاهی ورزش کشتی را هم انجام می دادم ولی با توجه به مصدومیتی که برایم رخ داد، این ورزش را کنار گذاشتم. به همه مردم هم توصیه می کنم که مثل غذا خوردن، فعاليت هاي ورزشي را در برنامه زندگی خود داشته باشند، چون ورزش هم در روحیه انسان و هم در کار فرد آثار و نتایج مثبت زیادی به جای می گذارد و فرد شاداب تر خواهد بود.
جامعه ای سالم خواهد بود که افراد با حداکثر ۸ ساعت کار در روز بتوانند نیازهای اولیه خویش را برآورده کنند و حاجتی به کار طولانی برای تامین امورات زندگی نباشد بنابراین افراد مجال کافی برای سیر سلوک در سایر مراتب زندگی خواهند یافت.عالمان پیشین ما هم چنین نظری داشتند، ابوحامد محمد غزالی می گوید که اگر شما انسان ها را از بالا نگاه کنید آنها مشغول اموراتی در حوزه های کار،سرگرمی،علایق استراحت و .... هستند؛ اما انسانی نرمال است که تمام این موارد را بصورت متوازن با هم داشته باشد.
وب دا: در چه سالی وارد دانشگاه شدید؟
در سال 1386 وارد دانشگاه علوم پزشكي شدم و در سال 1393 هم تحصیلات مقطع پزشکی عمومی ام به پایان رسید. در ابتدا برای من نوع رشته تحصيلي برای مقطع تخصص چندان مهم نبود در عین حال به رشته های داخلی، غدد،قلب و رشته جراحی علاقمند شدم .در دوره پزشکی عمومی نمره پره اینترنی ام خوب شده بود و توانستم رتبه یک درصد برتر را کسب کنم و همان سال با قانون یک درصد برتر، بدون گذراندن طرح دوره پزشکی عمومی در آزمون تخصص شركت كردم.
سختی دوره اینترنی من اینجا بود که چون مرخصی نگرفتم و همان گونه که به کارهای بخش بيمارستان و کشیک های اینترنی میپرداختم، برای آزمون دستیاری هم مطالعه میکردم .به لطف خداوند در آزمون دستیاری رتبه خوبی را کسب کردم و بلافاصله پس از فارغ التحصیل شدن از مقطع عمومی در 31 شهریور ماه سال 1393 در يكم مهر ماه 1393 وارد رشته راديولوژي شدم، كه بخشي را در دانشگاه علوم پزشكي بيرجند و بخشي ديگر از ادامه تحصيلم را در دانشگاه علوم پزشكي مشهد گذراندم.
در سال 1397 از رشته راديولوژي فارغ التحصيل و براي خدمت سربازي اعزام شدم.حدود 18 ماه دوره سربازي را در بيمارستان شهر زاهدان در استان سيستان و بلوچستان خدمت كردم، در عین حال دوره آموزشي خدمت سربازي ام كه در تهران بود، بهترين دوران زندگي ام به شمار مي رود؛ چرا كه از هیاهوی زندگی پرسرعت ، پر رقابت و رنگارنگ دنیای مدرن به دور بودم،از گوشي تلفن همراه و فضاي مجازي و اتفاقاتي كه در دنیا و کشور رخ مي داد جدا بودم و آرامشی را تجربه کردم که پیش از این نداشتم. در اين شرايط مجالی برای اندیشیدن و نه صرفا پر کردن انبان مغز یافتم.
در دوران سربازی و پس از دوره آموزشی اینکه مجبور بودم فقط به كار مشغول باشم و البته دوری از خانواده آزاردهنده بود، ولی با دوستان و انسان هاي بسیار خوبي آشنا شدم و تجربه كاري زیادی كسب نمودم. بلافاصله پس از آن طرح دوره تخصص شروع شد. اين دوره را در بمدت 17-18 ماه در شهر خواف استان خراسان رضوی طي كردم.
وب دا : دوره فوق تخصصي رشته اينترونشن را چه زمان آغاز کردید؟
با شرایطی که در فضای کار و زندگی ام داشتم، مدتي دچار ملال شدم و همه چيز در زندگي برايم تكراري شد. در اين شرايط تصميم به یافتن و ایجاد معنایی برای بازی و ایفا نقشی مثلا بهتر درین زندگی گرفتم.که از نظر سطح علمي خود را ارتقاء دهم و شروع به خواندن دروس فوق تخصصي رشته اينترونشن كردم. با توجه به وجود اساتيد پيشكسوتی كه باعث ايجاد انگيزه در من مي شدند ( از جمله استاد پزشكي راد و استاد عباسی ) بعد از اتمام دوره طرح تخصصي ام در آزمون فوق تخصص رشته اينترونشن دانشگاه علوم پزشکی مشهد پذيرفته شدم.
در سال 1402 فارغ التحصيل شدم و به لطف اساتيد در اواخر سال 1402 عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي مشهد شدم و خوب اکنون بیشتر شاکرم و نه شاکی و البته همچنان در مقام شاگردی در محضر استاد شبستری و پزشکی راد کسب تجربه و علم میکنم و قدر دان این عزیزان هستم و خواهم بود.
وب دا: در دوره عمومی پزشکی جزو دانشجویان یک درصد برتر بودید؟
در دوره پزشكي عمومي جزء دانشجویان يك درصد برتر شدم و در دوره تخصص هم موفق به كسب رتبه برتر در دانشگاه شدم .
وب دا: مطالعاتی خارج از بحث کار و حرفه خود دارید؟
من به علم فلسفه، عرفان و ادبيات از دوران كودكي خيلي علاقمند بودم. این سر و رازآلود بودن امورات عالم برایم جذاب بوده و هست.
فلسفه به آدمی حقیقتا و نه مجازا كمك مي كند.همچون چراغ و نوری هست که راه را روشن تر میکند بسیاری از پیچیدگی ها و نامفهوم ها رو ساده و مفهوم میکند.و واقعا حیف است که عمر آدمی سپری شود و با این گنجینه های فکری و اندیشه فیلسوفان آشنا نشود. باعث مي شود شناخت بهتری از جهان و موجودی بنام آدمی داشته باشیم، به بسياري از سئوالاتي كه از كودكي تا كنون در ذهن و ضمیر وجود داشته پاسخ درخور میدهد، فلسفه و عرفان در رفتار ما با ديگران و بر كار افراد قطعا تأثير مي گذارد. خيلي دوست داشتم بطور آکادمیک و دانشگاهي اين رشته ها را نيز میگذراندم، اما خوب مجالی نیست و هرگاه فرصتی باشد برای دل خودم مطالعه میکنم.
وب دا : با توجه به فضای کارتان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد چه پیشنهادی برای بهتر شدن این فضا دارید؟
دوره پزشكي عمومي، طرح و دوره تخصص بايد كاربردي تر باشد و چنانچه امكان پذير است، دوره ها كوتاه تر شود.
دو رسالت راستین آدمیان" تقریر حقیقت" و دیگری "تقلیل مرارت" است.بنابراین در ساحت کاری وظیفه ما کشف و دریافت علم و حقیقت است و از طرفی کاهش درد و رنج آدمیان، با به کاربست درمانهای موثر تر.
فرد باید دغدغه اش ارتقاء سطح علمي باشد. اما تا زماني كه نيازهاي اوليه آموزش و درمان برآورده نشود، نيازهاي ثانويه شکل نخواهد گرفت. نيازهاي اوليه انسان ها، مسائل اقتصادي است. نه تنها داشتن پزشكان و پرستاران شایسته، بلكه تجهيزات ، اقلام پزشكي و فضاي مناسب بيمارستان مورد نیاز است. تا تجهيزات به روز دنيا وجود نداشته باشد نمي توان آموزش موثر و نوینی ارائه كرد.
وب دا: پیشنهادی در رابطه با رشته خودتان دارید؟
با توجه به اينكه رشته اينترونشن رشته جديدي است، لازم است يك فضاي كافي در بيمارستان های بزرگ سطح شهر فراهم شود كه خوشبختانه در بيمارستان امام رضا (ع) اين فضاي فيزيكي كافي و تجهيزات به روز و پيشرفته پزشكي مهيا و نيز اساتيد و پزشكان خبره حضور دارند كه متاسفانه درسایر بيمارستان هاي دولتی شهر چنين شرايطي وجود ندارد. ما نمي توانیم اقدامات اتاق عمل اينترونشن را بخواهيم، اما فضا و امکانات مدرن اتاق عمل وجود نداشته باشد. تجهيزاتي از جمله تجهيزات بيهوشي، دستگاه هاي آنژيوگرافي و تمام دستگاه هايي كه نياز رشته اينترونشن است ، بايد فراهم باشد تا هم درمان مؤثري داشته باشيم و هم بيماران كمتر دغدغه فراهم آوردن اقلام و تجهیزات مورد نیاز اینترونشن را داشته باشند. به دنبال آن دانشجويان و دستیاران از اصول نوین آن علم به نحو احسن بهره مند خواهند شد.
وب دا: با توجه به فعاليت دانشگاه در سه حوزه آموزش، درمان و پژوهش حفظ ارتباط اين سه حوزه از نگاه شما تا چه حد اهميت دارد و اساسا آيا مي توان اين سه حوزه را اولويت بندي كرد؟
هر سه حوزه پژوهش، آموزش و درمان به نوبه خود مهم هستند و ارتباط آنها ذاتی و گریز ناپذیر است.من معتقدم در حال حاضر و با توجه به شرایط موجود نياز اول، حوزه درمان است و نياز دوم حيطه آموزش، چرا كه آموزش نياز به زمان دارد و چون ساليانی طول مي كشد که يك متخصص تربيت و پروش يابد، بايد ابتداعا نیاز ضروری و اساسی بیماران و مردم که درمان است تا حد متوسط یا مطلوبی رفع گردد.يك پزشك همزمان که كار درماني را انجام دهد به طور ذاتی و ناخودآگاه در حال آموزش دیدن و اموزش دادن به افراد پیرامونی میباشد. بنابراين كسي آموزش مي بیند كه از هوای درمان پیرامون تنفس کند. آموزش تنها با مطالعه كتاب امكان پذير نيست همزمان بايد طبابت و بيمار ديدن هم انجام شود لذا آموزش دانشجویان هم بصورت تئوري و به شكل تجربي شکل میگیرد.پس از این است که نیازهای بعدی یعنی پژوهش بروز و ظهور پیدا میکند.
اینگونه نیست که عده ای تصمیم بگیرند علم را تولید کنند، علم وحشي بی وطن و مانند علف است که همه جا سبز مي شود، لذا فقط كافي است تا شرايط و بستر فراهم شود تا پژوهش شكل بگيرد، تولید علم و ابعاد گنگ و گوناگون آن نه به اختیار بلکه از سر جبر و ناخودآگاه در اذهان و علمای قوم جرقه خواهد زد.
نكته مهم دیگری که به ذهنم میرسد اینکه از یاد نبریم كه ما بايد نردبان علم شويم و نه علم نردبان ما.
علم نبايد نردبان ما شود و ما نبايد پاي خود را بر دوش علم بگذاريم تا خود را ارتقاء دهيم. اين علم است كه بايد در كشور ما و همه جاي دنيا پيشرفت و رشد كند و خيلي مهم است كه به چند مقاله اي كه چاپ كرده ايم نباليم . ما قرار نيست با مقاله هايي كه چاپ كرده ايم پيشرفت كنيم اين علم است كه قرار است به واسطه ما پيشرفت كند.
وب دا: با توجه به نقش مهم و اثرگذار اساتيد در فضاهاي مختلف آموزشي، پژوهشي و درماني دانشگاه، از نگاه شما يك استاد موفق در اين حوزه ها چه شاخصه هايي دارد؟
مثل همه حوزه هاي ديگر به اعتقاد من آن چه كه در صدر مي نشنيد" اخلاق" است. يعني كسي مي تواند آموزش و درمان صحيح و درستي داشته باشد که دارای اخلاق نیکو باشد و البته باید توانایی آموزش و درمان مناسب را هم داشته باشد. اين اخلاقی زیستن باعث مي شود يك پزشك براي بيماران و آموزش بهتر رزيدنت ها و دستياران زمان بیشتری بگذارد، دغدغه اش هميشه آموزش دانشجويان و درمان بيماران خود خواهد بود، لذا اين امر متضمن اين است كه ذهنش درگير مسائل حاشيه اي نباشد، بايد بستر براي يك پزشك به گونه اي فراهم باشد كه تمام فكر و كارش، درمان بيماران باشد و به مسائل ديگر فكر نكند.
نظر بنده اين است كه وظيفه دولت ها و رؤساي بيمارستان ها و دانشگاه ها است كه شرايطي براي تمام كادر درمان، پزشكان و پرستاران و ساير كاركنان فراهم كنند كه دغدغه آنها فقط درمان، رسيدگي و مراقبت از بيماران باشد.
"هرکه کارد قصد گندم بایدش کاه خود اندر تبع میآیدش قصد از معراج دید دوست بود در تبع عرش و ملائک هم نمود."
بنابراین وظیفه ذاتی ما فقط و فقط باید خدمت رساندن به همه بیماران،فقیر و غنی،پیر و جوان،زاهد و کافر و ..... به یک میزان باشد و لاغیر.
البته این زمانی میسر است که بستر و محیط چه از لحاظ کاری و چه رفاهی برای کادر درمان در سطح بالایی فراهم باشد که وظیفه دولتمردان و تصمیم گیران کلان مملکتی است.
وب دا: در مسير تحصيل و فعاليت هاي كاري آيا چالش ها و موانعي را هم تجربه كرديد؟ در صورت پاسخ مثبت بفرماييد چطور يا اين چالش ها و موانع مقابله كرده ايد؟
هر كسي در مسير سیر سلوک عادی زندگی خویش دغدغه ها و چالش هايي را تجربه كرده است، كسي مي تواند فرد ديگري را در
ترازو ببرد كه تجربه آن رشته و شغل را داشته باشد. بنابراين من و ساير پزشكان و همکاران كه سال ها در مسير رشته پزشكي تحصيل و فعاليت كرده ايم، بهترين داوران سيستم وزارت بهداشت و درمان كشور هستيم. به نظر من اینکه يك پزشك در مسير تحصيل خود از یك شهر به شهر ديگري براي خدمت مي رود، مشكلاتي زيادي را متحمل مي شود؛ از جمله اين مشكلات تهيه خوابگاه، تغذيه و دوري از خانواده است. دوري از خانواده و همسر و فرزندان مسائل زيادي را ايجاد مي كند، كسي که اين دغدغه ها را داشته باشد بر روي تحصیل، اخلاق و درمان او بر بيماران هم ریزش میکند و تاثیر میگذارد.
آنچنان که من درمیابم اين نيازها بايد برآورده شود كه يك دانشجوي رشته پزشكي، دغدغه خوراك و پوشاك، نوشاک ومسكن ... را نداشته باشد. فاصله منزل تا محل كار بايد حداقل باشد.چنانچه فرد متأهل است شرايط زندگي مطلوبي را براي آنها فراهم كنند؛ چرا كه فرد درآمد مالي ديگري ندارند. به ناچار پزشك شغل دومی را برمی گزیند كه او را از رسالت اصلي او كه درمان بيماران است، دور مي كند. نكته مهم دیگر اينکه جامعه اي پيشرفت مي كند كه حق و تكليف در دو كفه ترازو باهم برابری کنند. ما یکسره از تکالیف میگوییم البته نیکوست اما حق را هم به میان آوردن،از او سخن گفتن و ستاندن آن ،یک فضیلت است و نه رذیلت.
وب دا: آيا خانواده هم در پيشرفت هاي تحصيلي و كاري شما نقش داشتند؟
اكثر افراد موفق از خانواده هاي حمايت گري برخوردار بوده اند؛البته باید اصلاح کنم که هرکسی به اندازه خودش موفق پنداشته میشود و نه نسبت به دیگران.در فرهنگ ما اغلب پدر خانواده مسائل مادي را حل كرده و مادر بسياري از مشكلات و دغدغه هاي خانواده را پيش فرد مطرح نكرده است و فرد بدون دغدغه و چالش به تحصيل و درس خود پرداخته است، چرا كه اگر اين فرد درگير مسائل ديگر مي شد، پيشرفت نمي كرد. بنابراين فردي كه پيشرفت كرده است، خودش تنها عامل و علت آن نبوده است من برای یک معلول هزاران علت را متصورم.بلكه به تعبیری برای حدوث حوادث یک را تنها راه ممکن نبوده است. اين فرد اطرافيان و دوستاني داشته كه به او در پيشرفتش كمك كرده اند.
در دوران پزشكي عمومي کشیک های زيادي را بایستی به جهت اقتضای آن دوران میدادم و همزمان مجبور بودم خود را برای امتحان دستیاری آماده کنم. يك دوست بسيار خوب و انسان شريفي به نام آقاي دكتر بيرجندي داشتم که اگر ايشان نبود نمي توانستم درس
بخوانم. صفت فرشتگی حقیقتا برازنده ایشان بود،مثل باران بر همه میبارید،بر پاک و پلید بر خشک و تر. چنانچه اين فرد نبود شايد نمي توانستم در امتحاناتم موفق باشم. همچنین اگر همسرم به من كمك نمي كرد و مجال درس خواندن و كار كردن را به من نمي داد شاید در طي كردن مسير شغلي و تحصيلي خود موفق نمی بودم.
وب دا: در چه سالی ازدواج کردید؟
در اواخر دوران تخصص ازدواج كردم و معتقدم چنانچه همسري میداشتم كه دركي از شرايط تحصيلي و شغلي من نمیداشت، نمي توانستم به مسیر خود ادامه دهم. لذا از همين جا از همسر و پدر و مادرم به دليل حمايت هاي بي دريغشان قدرداني مي كنم . آدمی نمي تواند به خود مغرور شود و بگويد من همه كارها را به تنهايي خودم انجام داده ام و خودم تنها باعث پيشرفت و موفقيتم شده ام،
به هيچ عنوان چنين چيزي درست نيست.
"سبزهها گویند ما سبز از خودیم
شاد و خندانیم و بس زیبا خدیم
فصل تابستان بگوید ای امم
خویش را بینید چون من بگذرم"
به همين خاطر نبايد لحظه اي فكر كرد كه من از دیگری بهتر هستم. زندگي همانند يك دومينو است. هزاران قطعه دومينو براي حادث شدن یک حادثه پیش از آن اتفاق افتاده اند. همه دومينوها در آن كار انسان دخيل هستند و شايد خيلي چيزها را نبيينم و در چنگ و چنگال ذهن و عقل آدمی نباشند، و بر ما پوشیده و غیب باشند،ولي آن افراد یا اتفاقات در موفق شدن و شكست ما مؤثر هستند.
وب دا: افراد خانواده و همسرتان در چه موقعیت کاری و تحصیلی هستند؟
پدرم مدير مالي و حسابرس، در رشته حسابداري تحصيل كرده و اكنون بازنشسته هستند. مادرم اکنون خانه دار هستند و همچنین به عنوان بازرس در شرکت لاستیک سازان شرق فعالیت میکنند گاهی هم در انجمن هاي مدارس و مسائل فرهنگي مشغول هستند.يك برادر و دو خواهر دارم. يك خواهرم دستيار سال آخر رشته راديولوژي و اكنون رزیدنت ما در دانشگاه علوم پزشكي مشهد هستند، و خواهر ديگرم در مقطع دكتري رشته ميكروبيولوژي تحصيل مي كند. برادرم هم در رشته حسابداري فعاليت مي كند و همسرم در رشته نوزادان در مقطع فوق تخصص در بيمارستان دكتر شريعتي دانشگاه علوم پزشكي مشهد خدمت مي كند، ما صاحب يك فرزند 4 ساله هم هستيم.
وب دا: چه پيام و توصيه اي براي دانشجوياني داريد كه شايد روزي بخواهند پا جاي استاد خود بگذارند؟
البته تا زمانیکه اساتید بزرگ و پیشکسوتی در گروه رادیولوژی هستند بنده خود را در مقام شاگردی میبینم.حقیقتا.
"یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید،
که جایی که دریاست من کیستم
گر او هست حقا که من نیستم"
استاد به حدي مهم و اثرگذار است كه هر كدام از ما يك يا دو نفر از اساتيد شاخص و برجسته را در طي مسير زندگي و پيشرفت تحصيلي خود شاهد بوده ايم و از آنها الگو پذيرفته ايم. يكي از افرادي كه من در طول زندگي خود ديدم و انسان بسيار متفاوتي بود، آقاي دكتر عباس توكليان، فوق تخصص غدد بودند و خيلي دوست دارم دانشجويان، پزشكان و ساير افراد با ايشان بيشتر آشنا شوند. این استاد بزرگ مدرك دوره فوق
تخصص خود را از كشور كانادا اخذ كرده اند و از نظر سطح علمي بسيار فرهيخته و باسواد بودند. به خاطر دارم، در مورنينگ ها وقتي ايشان حضور داشتد، دانشجويان و سایر اساتید از ساير رشته ها از جمله، چشم، راديولوژي و...منتظر مي ماندند تا ايشان نظر خود را در مورد رشته آنها ارائه كنند.
استاد توکلیان داراي شخصيت اخلاقي خاصي بودند، علم در دستان ایشان به گونه ی دیگری بود،سخنانشان را هنوز در ذهن و ضمیرم دارم،گویی از جای دیگری می آمد.به جای دیگری متصل است که آنجا سرچشمه نور است. در آن دوران به ما توصيه مي كردند بايد علم را شخصي سازي كرد. به همين دليل مي گويم كه اساتيد برجسته خاص كه در جامعه تك و بي نظير هستند، دانشجويان بايد آنها را ببينيم و با آنها آشنا شويم و آنگاه است كه ديد و نگرش ما نسبت به طبابت تغییر خواهد کرد.
درد بزرگیست که علم بجای فرشتگی آن روی دیگرش یعنی دیوی را گاهی بر ما حاکم میکند و ابزاری برای تفاخر و برتری جستن بر دیگران میشود.
خوب باید از این اساتيد بزرگ و فرهیخته بیاموزیم كه الگوي بسيار خوبي براي ما هستند. در بيان خيلي راحت است كه چه كارها و فعاليت ها را بايد انجام داد کدام فضیلت است و چه کارهایی را در مقام طبیب نباید انجام داد که رذیلت است.اما تا زماني كه اين افراد را از نزديك نبينيم، ويژگي هاي خاص آنها براي ما دروني نمي شود.
وب دا: آيا در حوزه هايي كه فعاليت داشته ايد نائل به كسب مقام و يا رتبه هم گرديده ايد؟
با توجه به اينكه تجربه و سن كمتري دارم، بنابراين مقالات و كتاب هاي كمي هم به چاپ رسانده ام. حدود 8 مقاله دارم كه در مجلات بين المللي معتبر از جمله PUBMED,ISI,,و… چاپ شده، در تأليف يك جلد كتاب همكاري داشتم و يك كتاب ديگر را هم به زودي تأليف آن را شروع خواهم كرد. همچنین در مدت يك سالي كه عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي شده ام تقريبا 4- 5 پايان نامه دانشجويان را در حال حاضر هدايت میکنم و يك پايان نامه راهم داوری کرده ام.
وب دا: و سخن پایانی...
سخن پاياني اينكه، يكي از موارد مهمي كه بر آدمیان اثر مثبت مي گذارد "توجه " است. انسان ها تشنه محبت هستند و اينكه شما توجه داريد به اعضاي هيأت علمي، كادر پرستاري و درمان، نيروهاي حراست و خدمات این توجه كردن به كار اين افراد كمك ميکند و به افزایش انگيزه و شادبودن آنها. توجه كردن مثل دارويي مي ماند كه بسياري از مشكلات و تیرگی ها را برطرف مي كند.
وب دا: چنانچه نكته يا مطلب ناگفته اي در اين گفتكو باقي مانده بفرماييد؟
تشكر مي كنم از واحد روابط عمومي دانشگاه كه نقش بسيار مهمي دارد و نقش اين واحد از دانشگاه كمتر از كادر درمان نيست و پیشنهاد می کنم که ادامه دهيد اين روند فعاليت خود را به ویژه براي افرادي كه كمتر ديده مي شوند. كساني كه به طور ذاتي شخصيت مظلوم تري دارند و در دانشگاه و بيمارستان در حال خدمت و فعاليت هستند و توجه كمتري به آنها مي شود. اين افراد كار بيشتر انجام مي دهند، اما صداي آرام تري دارند، اين افراد را برجسته كنيد تا ديده شوند كه قطعا مؤثر خواهد بود.