دکتر جواد مقری عضو هیئت علمی گروه علوم مدیریت و اقتصاد سلامت دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد و دانشیار سیاست گذاری، از جمله اساتید و محققین جوان دانشکده بهداشت است که اخیراً با انجام طرح تحقیقاتی با عنوان " تحلیلی بر اجرای برنامه گسترش و تقویت مراقبتهای اولیه سلامت در مناطق حاشیه نشین شهری با رویکرد SWOT " نتایج مهمی را در راستای ارائه راهبردهای استراتژیک بمنظور ارتقاء کیفیت خدمات حوزه بهداشت و سلامت عمومی بویژه در مناطق حاشیه نشین، پیش روی مسئولان این حوزه قرار داده است.
دکتر جواد مقری که سال های تحصیل در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران و مقطع دکترای سیاست گذاری سلامت را نیز در دانشگاه علوم پزشکی تهران سپری کرده و عضویت در بنیاد ملی نخبگان و استعدادهای درخشان از افتخارات این استاد و محقق جوان می باشد، افزون بر ۷ سال است که به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشغول به امر آموزش و پژوهش بوده و طی سال های اخیر تحقیقات متعددی را در حوزههای مختلف و به ویژه بحث ایمنی بیمار و برخی موضوعات جذاب در نظام سلامت که خلاء های دانشی در آن احساس می شود، انجام داده است.
کسب رتبه اول سهمیه آزاد کشوری در کنکور ورودی دکترای تخصصی سیاست گذاری سلامت، رتبه سوم سهمیه آزاد کشوری در کنکور کارشناسی ارشد مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، دریافت لوح تقدیر و جایزه از وزیر بهداشت بعنوان دانشجوی برتر و کسب عنوان استاد نمونه آموزشی گروه در آخرین ارزیابی انجام شده در سال گذشته از دیگر افتخارات دکتر جواد مقری می باشد.
یکی از طرحهای پژوهشی این استاد جوان، طرح تحقیقاتی " تحلیلی بر اجرای برنامه گسترش و تقویت مراقبتهای اولیه سلامت در مناطق حاشیه نشین شهری با رویکرد SWOT است که دکتر مقری در گفتگو با وب دا در خصوص ضرورت و فرایند اجرای آن اظهار می کند: " این طرح با هدف بررسی و تحلیل چگونگی کارکرد برنامه گسترش و تقویت مراقبتهای اولیه سلامت در مناطق حاشیه نشین شهری در شهر مشهد انجام شد. چارچوب مورد استفاده برای تحلیل داده ها در این پژوهش که به SWOT مشهور است با بررسی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها می تواند کمک شایانی به سیاست گذاران در حوزه های مختلف کند و به همین خاطر در برنامهریزی راهبردی یا همان برنامهریزی استراتژیک خیلی مورد استفاده است. اما اینکه چرا ما به این طرح ورود کردیم؟ پاسخ این است که بحث حاشیه نشینی یکی از مباحث بسیار مهمی است که نه تنها در ایران بلکه در دنیا در مورد آن بحث ها ی جدی وجود دارد و طبق برآوردهایی که بانک جهانی انجام داده، حدود ۵۴ درصد در دنیا شهرنشین هستند که تا سال 2050 این عدد به حدود دو سوم جمعیت دنیا می رسد، و بنابراین موضوع شهرنشینی و به تبع آن گسترش حاشیه نشینی، مسئله ای جدی بوده که روز به روز بر وسعت و اهمیت آن افزوده می شود.
از سوی دیگر این وضعیت در ایران تا حدی جدی تراست، بویژه که در سالهای اخیر مهاجرتهای زیادی از روستا به شهر انجام شده است. در سال2015 گزارشی که بانک جهانی در مورد ایران داد، آمار جمعیت شهرنشینی حدود 73 درصد بود که این رقم تا سال 2050 پیش بینی میشود به حدود 85 درصد برسد. این موضوع قطعاً تبعاتی را از ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، مباحث مربوط به موضوعات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی خواهد داشت.
دکتر مقری در خصوص اینکه اساساً داستان حاشیه نشینی چطور آغاز می شود و چه تبعاتی می تواند در آینده یک کشور داشته باشد می گوید: " داستان حاشیه نشینی از آنجا آغاز میشود که یک جمعیتی در بافت شهری ساکن میشوند، اما در خیلی از موارد با جمعیت شهرنشین متفاوت هستند؛ چه به لحاظ بحثهای فرهنگی و چه اقتصادی و بافت شهری که در آن زندگی میکنند. شرایط این جمعیت معمولاً متفاوت و ضعیفتر هست و این باعث میشود که از جهت دسترسی به خدمات در حیطه سلامت و به ویژه وضعیت کلی سلامت با چالشهای عدیدهای مواجه شوند. همچنین با تاثیرگذاری خود، بقیه جمعیت را هم مخصوصاً در مورد بیماریهایی که جنبه مسری و واگیردار دارد تحت شعاع قرار میدهند. برای همین بسیار مهم است که به سلامت این جمعیت به صورت ویژه بنگریم و سازمان جهانی بهداشت هم چند سالی است که به صورت خاص از دولتها میخواهد که سلامت مناطق حاشیه نشین را توجه داشته باشند.
در راستای این امر از سال ۱۳۹۳ که طرح تحول سلامت با هدف ارتقای نظام سلامت و به صورت کلی در بحث سلامت به وجود آمد؛ یکی از مواردی که به طور جدی پیگیری و از سال 1394 آغاز شد، برنامه ای بود تحت عنوان برنامه گسترش و تقویت مراقبت های اولیه سلامت که عملاً در سه فاز طراحی و اجرا شد. فاز نخست آن مناطق حاشیه نشین و سکونت گاه های غیر رسمی در شهرهای ۲۰ تا ۵۰ هزار نفر، در فاز دوم شهرهای 50 تا 500 هزار نفر، و در فاز سوم شهرهای بیش از ۵۰۰ هزار نفر جمعیت وارد کار میشدند.
در این برنامه مقرر شد جمعیت ساکن، توسط یک تیم سلامت تحت پوشش مراقبتهای اولیه قرار بگیرند و ارائه خدمات سلامت هم بر اساس نظام سطحبندی و ارجاع باشد که با مشارکت بخش خصوصی این موضوع باید محقق می شد.یک سری بستههای خدمات سلامت متنوع هم در این طرح قرار بود ارائه گردد که پیشتر بعضی از این بستهها مثل سلامت روان و سلامت تغذیه در بحث مراقبت سلامت گنجانده نشده بود. یکی از دانشجویان ما در مقطع phd که در بحث مراقبتهای سلامت اولیه کار میکرد با من مشورت نمود و ما پس از گفتگویی که با هم داشتیم این سوال را تبدیل به یک طرح پژوهشی کردیم. سوال ما این بود که " وقتی یک چنین طرح بزرگی در کشور در حال رقم خوردن است، چه نقاط قابل بهبودی دارد و ما باید چه کاری را انجام دهیم که بتوانیم این طرح را تقویت کنیم و حتی الگوها و تجربههایمان را به صورت بین المللی با سایر کشورها به اشتراک بگذاریم؟ و به این ترتیب موضوع پژوهش با عنوان یاد شده را طراحی کردیم تا ببینیم در کنار مزیتهایی که قطعاً این طرح داشته و مشارکت کنندگان ما به آنها اشاره کردند، این طرح با چه چالشهایی روبرو بوده و بر اساس همین موضوع بتوانیم برای سیاستگذار راهنمایی و پیشنهاداتی داشته باشیم که ایشان بتوانند در سیاستهای مشابه بعدی یا ادامه این سیاست شرایط بهتری را رقم بزند.
روشی که برای اجرای این طرح و گردآوری اطلاعات انجام شد، یک مطالعه کیفی بود که به صورت مصاحبهای انجام شد. در این طرح مشارکت کنندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند با استراتژی که اصطلاحا استراتژی حداکثر تنوع نامیده میشود به این معنا که سعی کردیم از طیف وسیعی از مشارکت کنندگان به لحاظ تجربه و تخصص و به لحاظ اینکه حتماً نقشی در راهاندازی و یا در بحث مدیریت این برنامه داشته باشند، استفاده کنیم. به همین منظور از افراد مختلفی که در معاونت بهداشتی بودند یا پزشکان خانواده کمک گرفتیم و سعی کردیم با ذینفعان مختلف و افرادی که صاحب نظر بودند به صورت جامع این بحث را بررسی کنیم، تا به نتیجه ای با جامعیت و دقت بالاتر برسیم.
در نهایت تحلیل یافتههای پژوهش ما طبق همان مدل یاد شده (SWOT) انجام شد؛ یعنی ما نتایج داده ها را به چهار دسته متفاوت تقسیم کردیم و مشخص کردیم که این برنامه نقاط ضعف و قوتش چیست و چه تهدیدها و فرصتهایی در آن است و با توجه به این تهدیدها و فرصتهای پیش رو و نظر به نقاط قوت و ضعف موجود ، این برنامه را چطور جهت بدهیم که نتایج بهتری داشته باشد.
با توجه به گسترده بودن نتایج، اگر بخواهم به صورت تیتروار آنها را عنوان کنم، می توان گفت که در بحث نقاط قوت ۵ مقوله کلی شناسایی شد؛ که یک مورد آن "شناخت جمعیت زیست محیطی مناطق حاشیه نشین" در این طرح بود و مورد دوم "توسعه ساختار و منابع فیزیکی" که یکی از برکات این طرح برای جمعیت حاشیه نشین میتوانست باشد.
همچنین "تامین نیروی انسانی مورد نیاز" که بر اساس نسبتهای تیم مراقبت سلامت به جمعیت شرایط خوبی را این طرح داشت. "تقویت و گسترش خدمات PHC" که بر اساس آن یک سری از خدماتی که تا قبل وجود نداشت مثل خدمات مربوط به غربالگری، بیماریهای واگیردار یا موارد روانشناسی و حتی مشاوره تغذیه در این طرح عملاً به وجود آمد، و مورد دیگر "گسترش دسترسی و عدالت در ارائه خدمات" بود که این باعث شد جمعیت حاشیه نشین که تا پیش از این وضعیت خوبی را نداشتند از شرایط بهتری برخوردار بشوند.
وی در بحث نقاط ضعف این طرح نیز گفت: در این طرح تحقیقاتی، نقاط ضعف در 7 مقوله کلی شناسایی شد که نخستین آن "مدل برون سپاری PHC" بود. در این ارتباط خیلی ها عنوان می کردند که ما آمدیم شرکتهای خصوصی را به عنوان یک واسطه قرار دادیم، ولی به آنها امکانات و اختیارات مناسب ندادیم و عملاً این سبب شد که شرایط سختتر بشود. همچنین در بحث "پایش و ارزیابی عملکرد" که شرکتهای خصوصی به ویژه در حوزه سلامت تجربه خاصی ندارند. "مدیریت نیروی انسانی" از دیگر نقاط ضعف این طرح بود ، همچنین "مکانیسم پرداخت" مورد استفاده که به صورت حقوق بود و چه به لحاظ کمیت و چه کیفیت انگیزه لازم را در افراد ایجاد نمیکرد. همینطور بحث "مدیریت اجرای برنامه" و "نظام ارجاع" که که در طی آن قرار بود تیمی افراد را غربالگری کنند و بعد برای ادامه فرایند ارجاع بدهند به سطوح مربوطه به دلایل مختلف آنگونه که قابل انتظار بود انجام نشد. بحث "کارایی و اثربخشی" این طرح نیز به عنوان یکی دیگر از نقاط ضعف مطرح شده بود و مشارکت کنندگان عمدتاً معتقد بودند که میشد این طرح را با هزینه کمتر یا با رسیدن به اهداف بیشتر با یک مدیریت بهتر پیش ببریم.
دکتر جواد مقری در بحث فرصتهای این طرح نیز گفت: در این طرح 6 فرصت شناسایی شد که نخستین آن "عزم جدی سیاستگذاران و اسناد بالادستی با پشتوانه قانونی" بود و عملاً باعث میشد در خیلی از موارد سازمانهای مسئول حمایت خوبی را انجام بدهند تا سیاستگذار به نحوی کار را پیش ببرد که در این طرح و طرحهای مشابه بتواند به مرحله اجرا برساند. "هماهنگی و همکاری بین بخشی" یکی دیگر از فرصتهایی بود که به خوبی انجام شد و بحث "مشارکت بخش خصوصی" که در ابتدای طرح انتظار نمیرفت پای کار باشند، همچنین خیرین اما این اتفاق در طرح افتاد. همچنین "بیمه سلامت همگانی" که به عنوان یکی از فرصتها مطرح است، "وجود نیروی انسانی آموزش دیده و در دسترس" و در نهایت "پروندههای الکترونیک و سامانههای ثبت خدمات" مختلف که این هم شرایط خیلی خوبی را ایجاد میکند برای اینکه ما هم فرایند تشخیص و هم مراقبت و هم پیگیری از بیماران را بتوانیم تسهیل کنیم.
در نهایت تهدیدهایی که ما در این مطالعه شناسایی کردیم بحث "حاشیه نشینی و تاثیر عوامل اجتماعی موثر بر سلامت" بود که میتواند ارائه خدمات ما را با چالش مواجه کند و باید از هم اکنون به آن بیندیشیم. دوم "توانمندی پایین بخش خصوصی" که بخصوص در بسیاری از موارد در ارائه خدمات بخش سلامت دارای آشنایی کافی با شاخص ها و تجربه و تخصص مورد نیاز نیستند. تهدید مطرح شده بعدی "ناهماهنگی بین خریدار و ارائه دهنده خدمت" است. با توجه به اینکه خریدار خدمت سازمانهای بیمه سلامت هستند و ارائه دهنده خدمت هم وزارت بهداشت است، در این طرح خیلی جاها ناهماهنگیهای مختلف از نگاه مشارکت کنندگان دیده شد، که این میتواند به عنوان یک تهدید مطرح شود. "ناپایداری منابع مالی" یکی دیگر از بحثها بود و در نهایت "فرهنگ تخصص محوری جامعه و آگاهی پایین مردم از اهمیت خدمات اولیه مراقبت سلامت" نیز به عنوان تهدیدهای دیگر مورد توجه قرار گرفت.
در نهایت با انجام این مطالعه نتیجه گرفتیم که انجام این برنامه به صورت کلی شرایط بسیار خوبی را ایجاد کرد، و دسترسی بهتری به خدمات سلامت برای مردم ایجاد کرد، اما کماکان این طرح با چالشهایی مواجه است. معمولاً در بحث سیاست گذاری اعتقاد بر این است که هیچ سیاستی نیست که بینقص باشد، لذا از سیاستهای اجرا شده باید درس بگیریم و ضمن انجام اصلاحات لازم برای پیشبرد سیاست، از تجارب آن برای سایر طراحی و اجرای سایر سیاستها استفاده کنیم تا با خطای کمتر و نقاط ضعف کمتری کارها را پیش ببریم، و در حیطه سلامت برای ارتقای سلامت مردم شرایط بهتری را فراهم کنیم.
وی در پایان یادآور شد: هدف ما در این طرح، بررسی یکی از سیاست های انجام شده در نظام سلامت بود و با دید مشکل محوری پیش رفتیم، اما بعد از اینکه دیدیم کار نتایج خوبی داشت و عملاً میتواند توسط سایر کشورها در سیاست های مشابه شان مورد استفاده قرار گیرد ( چرا که PHC یا نظام مراقبت سلامت ایران یکی از تجربههای درخشان انقلاب اسلامی است که خیلی از کشورها از آن استفاده کردهاند( و لذا در این طرح هم که به عنوان تکمیل کننده برنامه مراقبتهای اولیه سلامت بود، ما تصمیم گرفتیم که یک مقاله بین المللی هم به جهت به اشتراک گذاشتن تجربه ها در سطح بین المللی از این کار استخراج و منتشر کنیم. این مقاله اخیراً در BMC Primary Care که یکی از تخصصیترین مجلات بین المللی در حیطه مراقبت های اولیه سلامت است به چاپ رسید.