دانش


419.jpg - 17.04 kBطرح مطالعاتی " بررسی فراوانی و عوامل خطر پوکی استخوان، در زنان یائسه‌‌ی دیابتی و غیر دیابتی "؛ اجرا شده توسط محققان مرکز توسعه تحقیقات بالینی بیمارستان قائم(عج)، در لیست پژوهش های منتخب معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد قرار گرفت.

دکتر حسن مهراد مجد، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و  مدیر مرکز توسعه تحقیقات بالینی بیمارستان قائم(عج)، در توضیح اجرای این طرح پژوهشی در گفتگو با وبدا اظهار کرد:  کاهش تراکم استخوان و به تبع آن پوکی استخوان موجب مشکلات عدیده ای خصوصا در سنین بالا به لحاظ سلامتی، کارآمدی فردی و اجتماعی و تحمیل رنج بیماری و هزینه های درمانی به بیمار  و خانواده وی می شود. عوامل مختلفی می تواند با بروز پوکی استخوان در ارتباط باشد. به عنوان مثال یکی از مواردی که ارتباط آن با پوکی استخوان مورد بررسی قرار گرفته، دوران یائسگی در زنان می باشد که به گواه یافته های علمی موجود احتمال بروز پوکی استخوان در مقایسه با زنان غیر یائسه بیشتر گزارش شده است. همچنین این تصور وجود دارد که ابتلا به برخی از بیماریها و اختلالات متابولیکی از قبیل دیابت نیز موجب هم افزایی در بروز بیشتر این پدیده گردد و به عباراتی زنان یائسه مبتلا به دیابت در مقایسه با زنان یائسه غیردیابتی از ریسک بالاتری برای پوکی استخوان برخوردار باشند.

وی افزود: در بررسی مقالاتی که در این زمینه منتشر شده بود، با این نتایج مواجه شدیم که فراوانی پوکی استخوان در زنان یائسه مبتلا به دیابت در مقایسه با زنان یائسه غیردیابتی در جمعیت های مختلف نتایج بعضا متناقضی در بر داشته است. برخلاف پیشفرض ذهنی پذیرفته شده که شیوع استئوپورز در زنان یائسه دیابتی را بیشتر از غیردیابتی می داند نتایج برخی از مطالعات خلاف رویه موجود را نشان می داد و برخلاف انتظار، فراوانی استئوپورز در زنان یائسه دیابتی بطور معناداری کمتر از افراد غیردیابتی گزارش شده بود که تناقض موجود در نتایج مطالعات منتشر شده، ضرورت تکرار مطالعه بر روی جمعیت های دیگر را توجیه می کرد. این تناقضات به حدی دور از انتظار بود که در مرحله داوری پروپوزال، داوران به همین موضوع ایراد گرفته و معتقد بودند که این یک امر بدیهی است که زنان یائسه دیابتی از ریسک بالاتری برای ابتلا به پوکی استخوان برخوردارند، با اینحال با  ارائه شواهد علمی موجود نهایتاً با طرح موافقت شد و این مقوله در جمعیت خودمان هم بررسی شد.

دکتر مجد در خصوص فرایند اجرای طرح گفت: در مرحله اجرا در طی یک بازه زمانی ۲ ساله تمام زنان یائسه‌ای که به مرکز سنجش تراکم استخوان بخش پزشکی هسته‌ای بیمارستان قائم(عج) مراجعه کرده و واجد معیارهای ورود به مطالعه بودند انتخاب و بر اساس اینکه دیابت داشتند یا نه در دو گروه دسته بندی شدند و از نظر فراوانی پوکی استخوان و عوامل خطری که می‌تواند با آنها همراه باشد مقایسه شدند.

وی افزود: در مجموع تعداد ۲۲۴ نفر وارد مطالعه شدند که در این بین تعداد ۱۳۲ نفر مبتلا به دیابت بودند و ۹۴ نفر غیر دیابتی بودند. نتایج جالبی به دست آمد، در واقع علاوه بر اینکه فراوانی پوکی استخوان در هر دو گروه شدیدا بالا بود، بین دو گروه هم تفاوت معنادار بود. این فراوانی، برخلاف آنچه که فکر می‌کردیم در زنان یائسه غیردیابتی بیشتر از دیابتی‌ها بود. در واقع یافته های این مطالعه با آن چند مقاله نادری که میزان شیوع پوکی استخوان را در زنان دیابتی کمتر از زنان غیر دیابتی گزارش داده بود همسو بود. البته برای پوکی استخوان ما معمولاً دو ناحیه را ارزیابی می‌کنیم؛ اول ناحیه مهره‌های کمری لومبار و دوم گردن فمور که آنچه ما مشاهده کردیم در ناحیه فمور تفاوت بین زنان یائسه مبتلا به دیابت و غیر دیابت وجود ندارد، اما آن قسمت که مربوط به بحث مهره‌های کمری بود ما تفاوت معناداری را دیدیم و افراد دیابتی ما شرایط بهتری داشتند.

یافته های این طرح موید این مطلب می باشد که تفاوت های جمعیت شناختی در رخداد پدیده های مختلف تاثیرگذار بوده و  می تواند الگوی بروز آن را دستخوش تغییر نماید; لذا این ذهنیت که زنان یائسه دیابتی شانس ابتلا به پوکی استخوان در آنها بیشتر است، حداقل در یک جمعیت از بانوان شهر مشهد مصداق نداشته، و بهتر است در تهیه و تنظیم دستورالعمل های مراقبتی و ارائه تمهیدات پیشگیرانه و تشخیصی مناسب برای کنترل و مدیریت پوکی استخوان این پیشفرض ذهنی که انتظار بالاتر بودن شیوع آن در زنان یائسه دیابتی نسبت به غیردیابتی وجود دارد را در نظر گرفته و از توجه ویژه به زنان یائسه غیردیابتی غفلت نشود.

دکتر مجد خاطر نشان کرد: با توجه به اینکه ما بحث جوانی جمعیت را داریم که به عنوان یکی از موارد بسیار مهم مطرح است، طبیعتاً پوکی استخوان در آینده می‌تواند مسئله ساز باشد و این بحث ابتلا به پوکی استخوان هم باید کاملاً مورد توجه قرار گیرد.

 


 


415.jpg - 18.79 kBعضو گروه قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی مشهد، با اشاره به انجام طرح تحقیقاتی " بررسی الگوی کشیدگی دهلیز چپ در بیماران با نارسایی دیاستولیک قلب با عملکرد سیستولیک نرمال" گفت: در این پژوهش، روش استرین اکوکاردیوگرافی یا کشیدگی قلب جایگزین روش های اکوکاردیوگرافی با ورزش یا دارو شد که با نتایج بسیار خوبی همراه بود.

دکتر سارا افشار در گفتگو با وبدا، با بیان اینکه اطلاعات مرتبط با طرح پژوهشی فوق، در طول یک سال و نیم توسط گروه قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی مشهد جمع آوری و نتایج آن در سال ۱۴۰۲ مشخص گردید افزود: در حال حاضر حدود ۸ درصد جمعیت کشور ما دچار نارسایی قلب هستند که این رقم از میانگین جهانی بالاتر بوده و در واقع نارسایی‌های قلبی به عنوان آخرین مرحله تمام بیماری‌های قلبی و عروقی می‌تواند بیمار را درگیر کند.

وی با اشاره به ماهیت بیماری نارسایی قلب و اهمیت تشخیص و درمان آن گفت: به طور کلی دو نوع نارسایی قلبی وجود دارد که شامل نارسایی های سیستولیک و دیاستولیک است. به زبان عامیانه می‌توان گفت که نارسایی سیستولیک، قلبی است که خوب جمع نمی‌شود و نارسایی دیاستولیک، قلبی است که خوب باز نمی‌شود و متاسفانه 50 درصد بیماران معمولا دچار نارسایی قلب از نوع دیاستولیک هستند که درصد خیلی بالایی است.

دکتر افشار اضافه کرد: معمولا هر بیماری که با علائم " نفس تنگی ، خستگی، ورم دست و پا و سیری زودرس به کلینیک‌های مختلف مراجعه می‌کنند ممکن است دچار نارسایی قلبی باشند، لذا ما در این بیماران یک اکو کاردیوگرافی پایه انجام می‌دهیم که سریع‌تر نارسایی سیستولی در اکوی معمولی مشخص شود، اما اگر با اکو کاردیوگرافی به نتیجه نرسیدیم، باید به نارسایی دیاستولیک یا باز شدن قلب شک کنیم. در اینجا غیر از اکوکاردیوگرافی ساده ما ناگزیر هستیم، قلب بیمار را تحت فشار قرار دهیم و یک استرس کاردیوگرافی انجام دهیم؛ تا ببینیم آیا بیمار دچار نارسایی دیاستولیک هست یا نه؟ استرس کاردیوگرافی می‌تواند با ورزش یا با دارو انجام شود که هر یک دارای محدودیت‌هایی است .

وی ادامه داد: در مواردی که با دارو استرس اکوکاردیوگرافی انجام می‌شود، احتمال اینکه فرد دچار حملات تپش قلب و احساس نفس تنگی شود وجود دارد و مواردی هم که بخواهیم استرس اکو کاردیوگرافی را با ورزش انجام دهیم، باز هم محدودیت‌هایی متوجه این روش خواهد بود، چون بیمارانی که با نارسایی قلب مراجعه می‌کنند غالباً توان راه رفتن روی تردمیل را  ندارند لذا ما در صدد برآمدیم که از روش‌های دیگری استفاده کنیم، در حال حاضر طبق دستورالعمل‌هایی که در تمام دنیا وجود دارد توصیه بر انجام استرس کاردیوگرافی است.

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی خاطرنشان کرد: با توجه به دستگاه جدید اکوکاردیوگرافی که هم در بیمارستان قائم(عج) و هم بیمارستان امام رضا(ع) با پیگیری‌های استاد دکتر شبستری تهیه شده، می‌توانیم از، یکی از اکوکاردیوگرافی‌ها با نام استرین اکوکاردیوگرافی برای بیماران استفاده کنیم؛ در واقع در استرین اکو کاردیوگرافی ما کشیدگی قلب را بررسی می‌کنیم .

دکتر افشار همچنین گفت: در مطالعه‌ای که انجام شد، مشخص گردید که اگر از همین دستگاه اکوکاردیوگرافی که مجهز به بررسی اکوکاردیوگرافی کشیدگی است استفاده کنیم می‌توانیم بدون اینکه بیمار، روی دستگاه بدود و یا به او دارو تزریق کنیم تشخیص دهیم که کدام بیماران ما دچار نارسایی دیاستولیک قلب هستند؛ البته ما در جمعیت محدود حدود ۸۰ نفر این طرح را انجام دادیم و قطعاً نیاز است که در جمعیت آماری بیشتری این مطالعه انجام شود.

وی تصریح کرد: هر طرحی که قرار است انجام شود معمولا یک سری معیارهای ورود و خروج برای آن وجود دارد و ما هم در این راستا معیارهای ورود و خروج زیادی داشته‌ایم. ابتدا قرار بود، طرح در طول ۶ ماه جمع بندی شود اما یک سال و نیم طول کشید و به لطف طرح رجیستری اکوکاردیوگرافی ما توانستیم طرح را در یک سال و نیم جمع کنیم و امیدواریم بتوانیم نتایج آن را در جمعیت بیشتری به کار بگیریم.

وی در پاسخ به این پرسش که مطالعه فوق تا چه حد موفقیت داشته است؟ اظهار کرد: حساسیت و اختصاصیتی که برای استفاده از استرین اکوکاردیوگرافی در تشخیص نارسایی دیاستولیک قلب داشتیم حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد بوده است که عدد قابل قبولی است؛ هرچند که با توجه به جمعیت آماری محدود، لازم است که این طرح در جمعیت آماری بالاتر و با معیارهای بازتر انجام شود؛ مطالعه ای شبیه به طرح ما که البته با معیارهای بازتر انجام شد، در ژورنال کاردیولوژی آمریکا به چاپ رسیده است.

دکتر افشار در پاسخ به این سوال که این روش چه مزیتی بر سایر روش‌ها داشته و اثرات جانبی آن نسبت به روش قبلی چطور بررسی می‌شود افزود: روشی که طبق دستورالعمل جهانی است این است که ما تمام بیمارانی را که به نارسایی دیاستولیک قلب آنها شک داریم، اکوکاردیوگرافی با ورزش یا دارو انجام دهیم که البته محدودیت‌های زیادی دارد، چون تست ورزش و دارو را خیلی از بیماران تحمل نمی‌کنند، اما در استرین کاردیوگرافی (که اکوکاردیوگرافی روتین است ) بیمار حتی متوجه نمی‌شود که ما یک بررسی بیشتری برای ایشان انجام می‌دهیم. در حقیقت ما همزمان با انجام کوکاردیوگرافی ساده از تصاویر بیمار بهره می گیریم و لذا بیمار هیچ فشاری را تحمل نخواهد کرد. با نتایجی که ما از بررسی الگوی کشیدگی قلب به دست می‌آوریم می‌توانیم همان نتایج استرس اکوکاردیوگرافی را از آن استخراج کنیم.


377.jpg - 77.86 kBهمراه با مروری بر طرح مطالعاتی « تاثیر مداخله مشارکتی جامعه محور، بر سواد سلامت سرطان کولورکتال در میانسالان»

دکتر حمیدرضا زنده طلب متولد 1348 در شهرستان ارومیه (استان آذربایجان غربی )، عضو هیات علمی و دکترای تخصصی(PhD) پرستاری و مدیر گروه پرستاری سلامت جامعه در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، از جمله اساتید پرتلاش و متخصص در این مجموعه دانشگاهی است که طی 16 سال گذشته، با فعالیت های موثر خود در حیطه های آموزشی و پژوهشی، خدمات ارزنده ای را به جامعه علم پژوه کشور و خصوصاً خانواده بزرگ دانشگاه علوم پزشکی مشهد ارائه نموده است. در این گفتگو، میزبان دکتر حمیدرضا زنده طلب هستیم، تا ضمن آشنایی بیشتر با فعالیت ها و دستاوردهای علمی-پژوهشی این استاد با سابقه، اطلاعاتی را در خصوص یکی از طرح های پژوهشی وی با عنوان « تاثیر یک مداخله مشارکتی جامعه محور بر سواد سلامت سرطان کولورکتال( روده بزرگ) در میانسالان » کسب کنیم. اینک گفتگوی وبدا با استاد و محقق دانشکده پرستاری- مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد را می خوانید:

" من دکتر حمیدرضا زنده طلب متولد 1348 در شهرستان ارومیه (استان آذربایجان غربی ) هستم، دوران تحصیل در مدرسه را در زادگاهم و تا سال 1367 به پایان رساندم و با اخذ دیپلم، در همان سال در دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی گناباد پذیرفته شدم. در سال 1371 بعنوان دانشجوی برتر(رتبه اول) از دانشگاه گناباد فارغ التحصیل شدم و پس از آن طرح و سربازی خودم را در شهرستان سرخس(استان خراسان رضوی) و شهرستان ایرانشهر( استان سیستان و بلوچستان) گذراندم. در سال 1375 با رتبه 2 در دانشگاه تربیت مدرس در تهران، جهت ادامه تحصیل در مقطع ارشد پذیرفته و در سال 1377 از آن دانشگاه فارغ التحصیل شدم و سپس بعنوان هیات علمی در دانشگاه آزاد سبزوار مشغول بکار شدم که حدود 9 تا 10 سال ادامه داشت و از سال 1387  افتخار حضور در دانشگاه علوم پزشکی مشهد را دارم، در سال 1393 در مقطع PhD  پرستاری در دانشگاه تربیت مدرس تهران با رتبه 4 پذیرفته شدم و در حال حاضر هم بعنوان عضو هیات علمی در خدمت دانشجویان هستم".

دکتر زنده طلب در خصوص کارنامه کاری  و دستاوردهای آن نیز اینچنین می گوید: " تاکنون استاد راهنمای پایان نامه‌ی 11 دانشجو بوده ام و 10 مورد مشاوره پایان نامه داشته ام ، همچنین 39 مورد طرح و پروژه و 26 مورد چاپ مقالات در مجلات داخلی و خارجی داشته ام که در همایش های داخلی 16 مورد آن ارائه شده است. تالیف یک کتاب با عنوان" اپیدمیولوژی بیماری های عفونی" را از دیگر کارهای علمی است که در طول سالهای اخیر انجام شده است".

استاد مجّرب دانشکده پرستاری و مامایی، با اشاره به یکی از طرح های پژوهشی خود با عنوان « تاثیر یک مداخله مشارکتی جامعه محور بر سواد سلامت سرطان کولورکتال( روده بزرگ) در میانسالان » که در سال 1402 انجام و به تدوین یک برنامه مراقبتی برای افراد در جامعه منتج شده اظهار می کند: " بطور تقریبی سالانه حدود 19 میلیون موارد جدید ابتلاء به سرطان داریم و 10 میلیون مرگ ناشی از سرطان در سطح جهان روی می دهد. در میان سرطان های مختلف؛ سرطان های روده بزرگ از نظر ابتلاء رتبه سوم (با 2 میلیون ابتلاء سالانه) و از نظر مرگ و میر رتبه دوم (با 1 میلیون مرگ سالانه) را به خود اختصاص داده اند. طی سه دهه گذشته، بروز و مرگ ناشی از سرطان های روده بزرگ در جهان حدود ۱۰ درصد افزایش یافته است و.سالانه 11 تا 12 هزار مورد جدید ابتلا سرطان روده بزرگ در کشور داریم. (به عبارت دیگر میزان بروز این بیماری تقریبا 16 نفر به ازاء هر 100 هزار نفر از جمعیت کشور است) و استان‌های اصفهان، سمنان، تهران، یزد، قم، خراسان رضوی از نظر شیوع سرطان روده بزرگ دارای بیشترین شیوع می باشند.

از نظرسن ابتلاء هم در حالیکه سن بروز سرطان روده بزرگ، عمدتا بالای ۵۰ سال است، اما مطالعات جهانی و همچنین کشور خودمان نشان می دهد، سن ابتلاء پایین آمده و زیر 50 سال است. اما همچنان، بیشترین میزان شیوع سرطان روده بزرگ در کشور مربوط به سنین بالای ۵۰ سال بویژه سنین ۶۵ سال به بالا میباشد. در گذشته  از هر ۱۰ نفر مبتلا به سرطان روده بزرگ یک نفر کمتر از ۵۰ سال سن داشت ولی متأسفانه در حال حاضر از هر پنج نفر یک نفر زیر ۵۰ سال سن دارد که به این بیماری مبتلا است.

این عضو هیات علمی پیرامون علائم بالینی این سرطان تصریح می کند: " بسیاری از مبتلایان سرطان روده بزرگ در ابتدای بیماری، علامت بالینی خاصی ندارند و با گذشت زمان علائم هشداردهنده بیماری در آنها آشکار می‌شوند مثل" خونریزی از مقعد و مدفوع خونی، تغییر در عادات اجابت مزاج که بیش از چند هفته مداومت داشته باشد. تقریباً منشآ  ۹۵ درصد موارد سرطان روده بزرگ پولیپ های آدنوماتوز روده است که برای مدت طولانی در روده وجود دارند. پولیپ‌های روده معمولاً علامت بالینی خاصی در بدن ایجاد نمی‌کنند؛ ولی به مرور زمان می توانند به سرطان تبدیل شوند". هر چه اندازه پولیپ ها بزرگ‌تر و تعداد آن‌ها بیشتر باشد، شانس بروز سرطان روده بزرگ و میزان خطر بدخیمی آن هم بیشتر می‌شود" این پولیپ‌های روده از جمله ضایعات پیش‌سرطانی هستند که شیوع ۲۵ درصدی درافراد بالای ۵۰ سال دارند و تبدیل آنها به ضایعات سرطانی به طور معمول بین 5 تا 10 سال طول می کشد.

دکتر زنده طلب در خصوص عوامل خطر نیز معتقد است که " یکسری عوامل خطر و ریز فاکتور ها در این بیماری وجود دارد از جمله: سن ۵۰ سال و بالاتر (خطر ابتلاء به سرطان روده بزرگ با بالارفتن سن افزایش می‌یابد، به‌طوری‌که تقریباً دو سوم موارد سرطان روده بزرگ در افراد ۵۰ ساله و مسن‌تر به وجود می‌آید)، سابقه داشتن پولیپ در روده بزرگ، سابقه سرطان روده بزرگ در بستگان درجه یک (پدر، مادر، برادر، خواهر یا فرزند) در سن کمتر از ۶۰ سال، سابقه بیماری‌های التهابی روده مثل کولیت السراتیو یا کرون، عوامل وراثتی و ژنتیکی، سبک زندگی ناسالم (مصرف دخانیات، سیگار بخصوص در زنان، قلیان یا تریاک، مصرف الکل)، رژیم غذایی نامناسب نظیر(رژیم‌های کم کلسیم، کم شیر و کم فیبر، استفاده رژیم های پرچرب بویژه چربی حیوانی، مصرف زیاد گوشت قرمز و فرآوری شده، استفاده غذاهای آماده یا فست فود، مصرف زیاد غذاهای نمک خورده و کباب شده با ذغال، مصرف کم سبزیجات و میوه‌های تازه) که می تواند زمینه ساز بروز این بیماری باشد . در کنار این موارد؛ پرخوری، کم تحرکی، چاقی، کبد چرب غیرالکلی و دیابت هم جزو عوامل مستعد کننده بشمار می رود".

این عضو هیات علمی تاکید می کند: " با توجه به سهم ۳۰ درصدی چاقی در بروز بسیاری از سرطان‌ها باید گفت: در کشور ما پرخوری، چاقی و اضافه وزن و کم تحرکی  نقش بسیار مؤثری در افزایش سرطان روده بزرگ داشته است؛ در دهه اخیر بطوری که مطالعات نشان داده که نزدیک به 60 تا ۷۰ درصد ایرانی‌ها یا چاق هستند یا اضافه وزن دارند؛ و ۹۰ درصد تحرک کافی ندارند و ۸۰ درصد از این مجموع، اصلاً تحرک ندارند و این وضعیت، در ادامه روند صعودی نگران کننده سرطان روده بزرگ در ایران قطعاً مؤثر است.از طرفی دیگر رشد جمعیت و پیری جمعیت به شتاب بروز  این بیماری که عمدتاً در سنین بالای ۵۰ سال بروز می‌کند، افزوده است.

بنابراین ضرورت رعایت سبک زندگی سالم و رژیم غذایی سالم در پیشگیری از این بیماری مورد تاکید است. در کنار رعایت اصول مربوط به سبک زندگی سالم و برنامه غذایی سالم، یکسری  برنامه‌های غربالگری از مهمترین عوامل موفقیت کشورها در کنترل روند افزایشی سرطان های  روده بزرگ است. بطوری که  نرخ بروز سرطان های روده بزرگ در کشورهایی که این برنامه های  غربالگری را  طی دو سه دهه گذشته آغاز کرده اند، کاهش یافته است. زمان طلایی برای انجام غربالگری سرطان روده بزرگ در مرحله قبل از پیدایش علائم بالینی هست که در این فاز شانس درمان و معالجه بیماری را تا ۹۰ درصد افزایش پیدا می کند."

دکتر زنده طلب درباره فواصل زمانی غربالگری روده بزرگ هم بیان می کند: " در کسانی که عضوی از خانواده آنها، این سرطان روده بزرگ داشته است، ۲ تا ۳ برابراینها بیشتر  در معرض خطر ابتلاء به این نوع سرطان هستند بنابراین غربالگری را  باید ۱۰ سال یعنی فرض بفرمایید فرد مبتلا در 55  سالگی مبتلا شده و اعضای خانواده باید از 45 سالگی برنامه های غربالگری را شروع کنند. این نکته هم مهم است که برنامه‌های غربالگری، عمدتا  افراد ظاهراً سالم و بدون مشکل خاص را بیشتر مورد هدف قرار می‌دهند. اما افراد بالای ۵۰ سال بویژه کسانی که یکی از علائم خطر را دارند باید زودتر تحت غربالگری روده بزرگ قرار گیرند.

بحث مهم پیشگیری بخش دیگری از سخنان این استاد با سابقه است که در رابطه با آن می گوید: " در خصوص پیشگیری از بیماری همان طور که عرض شد، با تغییر سبک زندگی یا اتخاذ یک  می‌توان از ۵۰ درصد موارد ابتلا به سرطان روده بزرگ جلوگیری کرد. مصرف زیاد گوشت قرمز و به ویژه گوشت فرآوری شده مانند: سوسیس و کالباس از سنین کودکی، چاقی و کم تحرکی، استفاده از مواد شیرین کننده مصنوعی و نگهدارنده، مصرف آنتی‌بیوتیک خودسرانه در افزایش بروز سرطان زودرس روده موثر است و نقش داشته باشد. از سوی دیگر مصرف سبزیجات، غلات کامل و فعالیت فیزیکی مناسب در کاهش ابتلا به سرطان روده بزرگ نقش دارد. در نظر داشته باشید در واقع مهمترین راهکار ما برای پیشگیری از سرطان های کولورکتال در واقع داشتن سبک زندگی سالم و انجام مستمر برنامه های غربالگری هست. در همین راستا مطالعه ما تحت عنوان اجرای یک برنامه مشارکتی جامعه محور بر سواد سلامت کولورکتال در جمعیت میانسال که در واقع گروه هدف در برنامه غربالگری هستند به انجام رسیده است. متغیر مستقل ما در این مطالعه یک برنامه مشارکتی و متغیر وابسته ما سواد سلامت بوده عمدتا مردم برای انجام رفتارهای سالم و کاهش خطر ابتلا به بیماریها نیاز به توانمندی در دستیابی، پردازش و درک اطلاعات در حوزه سلامت دارند. که ما به این توانایی، سواد سلامت می گویند. این توانمندی به تصمیم گیری های مناسب و انتخاب های صحیح افراد درباره مسائل و موضوعات پیرامون سلامت کمک می کند".

وی در خصوص اهمیت سواد سلامت و اصول آن در راستای پیشگیری از این بیماری اظهار می کند: " سواد سلامت بر دو اصل پایه ریزی شده؛ اصل اول اینکه: همه افراد حق دارند اطلاعاتی داشته باشند که به آنها در تصمیم گیری های بهداشتی کمک بکند. اصل دوم اینکه: خدمات و آموزش های بهداشتی باید به طریقه و به گونه ای روشن و قابل درک برای افراد ارائه شوند. این نکته حائز اهمیت است که سواد سلامت پایین، باعث بروز مشکلات متعدد در نحوه مدیریت مسائل و موضوعات مربوط به حوزه سلامت می شود. از جمله: باعث افزایش خطر ابتلا به بیماری، افزایش مراجعه بیشتر به مراکز درمانی و مدت اقامت طولانی تر در بیمارستان و در نهایت افزایش هزینه ها و بار ناشی از انواع بیماری ها می شود. در خصوص بیماریهای مزمن نظیر انواع سرطان ها، سواد سلامت نقش بسیار مهمی در پیشگیری از بروز این بیماریها و همچنین در خودمدیریتی این بیماریها بر عهده دارد. در یک مطالعه ملی که در خصوص سنجش سواد سلامت بزرگسالان ایرانی انجام شده نتایج مطالعه نشان داده شده که تقریباً از هر دو نفر ایرانی یک نفر از سواد سلامت محدود برخوردار است، که این موضوع لزوم توجه به مداخلات حوزه سواد سلامت را تبیین می کند. یکی از راهبردهای موثر برای افزایش سواد سلامت استفاده از رویکردهای جامعه محور است. بطور کلی در حوزه بهداشت و سلامت، برنامه ها و مداخلات بجای تمرکز روی تک تک افراد، بیشتر بر گروه های اجتماعی و توده های مردم، متمرکز است. از این رو رویکردهایی که بر اساس تحقیقات مشارکتی جامعه محور یا  Community based participatory research اصطلاحا شکل گرفته اند، می توانند تاثیرات بیشتری در این حوزه داشته باشند. این مداخلات اغلب با اصول کلیدی از جمله ظرفیت سازی، ارتباط محلی، بررسی نقاط قوت و ضعف و استفاده از منابع و ظرفیت های موجود ساماندهی می شوند، که در مقایسه با رویکرد تحقیق سنتی، اینها قصد دارد که اعضای جامعه را در کلیه مراحل تحقیق مشارکت بدهند.

وی با تاکید بر اینکه پژوهش های فوق، عمدتا بر نیازهای اجتماعی استوار است تصریح می کند: " نتایج تحقیق باید پاسخگوی نیازهای جامعه باشد و راه حلی برای مشکلات سلامت در جامعه ارائه کند و این مطالعات نقش ارزشمندی را در ارتقا سلامت و بهبود آن دارند. پرستار سلامت جامعه از آنجا که نقش های آموزشی و حمایتی، مدیریتی، رهبری، پژوهشی دارد و با گروه های مختلف جامعه در تعامل و ارتباط است، لذا صلاحیت علمی لازم را برای جلب مشارکت افراد جامعه بر فعالیت ها و پروژه های بهداشتی دارا است، بنابراین تاثیر پرستار سلامت جامعه در جلب مشارکت جامعه در فعالیت های بهداشتی غیر قابل انکار است.

وی در ادامه بیان می کند: " مطالعه ای که ما انجام دادیم در حیطه پیشگیری سطح اول و از طریق درگیر نمودن و مشارکت دادن اعضای جامعه بر ارتقای سواد سلامت شان مشخصا در ارتباط با سرطان کولورکتال متمرکز شد. منظور از مداخله مشارکتی جامعه محور در این مطالعه برنامه ای بوده شامل؛ مشارکت کلیه واحدهای پژوهش، پرسنل مرکز بهداشت و رابطین سلامت جهت نیازسنجی و مشخص کردن برنامه های آموزشی و حمایتی- ارائه برنامه های مشاوره فردی و تلفنی به مددجویان میانسال  برگزاری پنج جلسه کلاس آموزش گروهی بصورت کارگاهی در محل مرکز بهداشت و محل فرهنگ سرا و یا مسجد محل بوده است، در کنار این موارد تهیه و توزیع مواد و جزوات آموزشی- پیگیری های حضوری از طریق بازدید منزل توسط رابطین بهداشت و ارجاع مشارکت کنندگان برای انجام آزمون های غربالگری به مراکز بهداشتی در تحقیق ما مورد استفاده قرار گرفته است".

دکتر زنده طلب در خصوص ماهیت طرح پژوهشی هم عنوان می کند: " این طرح تحقیقی و پژوهشی از نوع کارآزمایی میدانی شاهددار تصادفی بوده، و دارای کد اخلاق IR.MUMS.NURESS.REC.1401.104 و کد کارآزمایی IRCT20230310057666N1 بالینی هست  مطالعه بر روی 64  مشارکت کننده میانسال بین افراد 40 تا 59 سال بودند در سال 1402 انجام شد. جامعه این پژوهش را کلیه میانسالان (افراد 59-40 سال) مراجعه کننده به مرکز خدمات جامع سلامت شاهد (واقع در منطقه قاسم آباد مشهد) مراجعه می کردند و دارای پرونده بودند پژوهش روی آنها انجام گرفته است و جمعیت تحت پوشش این مرکز برابر با 34600 نفر  میباشد. فرآیند نمونه گیری ما از مورخه 10/04/ 1402 آغاز شد، البته تصویب طرح مربوط به 17/12/1401 است، اما نمونه گیری از 10/04/1402 تا 12/05/1402 طول کشید و در 30/10/1402 نتایج نهایی پژوهش ارائه شد.

 نحوه کار هم به این شکل بود که تیم پژوهش در محیط مرکز بهداشت مستقر شده و از طریق تلفن با میانسالان واجد شرایط مطالعه بودند، تماس برقرار کرده و درباره اهداف و مزایای مطالعه به آنان توضیح داده و مشارکت آنان در پژوهش جلب شد. پس از مشخص شدن گروه درگیر از گروه مداخلمان دعوت کردیم که در یک جلسه هماهنگی در مرکز بهداشت حضور داشته باشند، نظرسنجی از آنها انجام شد. جلسات گروهی با مشارکت مردم عادی، پرسنل مرکز بهداشت و رابطین سلامت جهت مشخص کردن آن برنامه ها صورت گرفت و بعد کلاس  های حضوری ما انجام می شد که به مدت 45 تا 60 دقیقه در محل مرکز بهداشت، مجتمع فرهنگی و فضای سبز صورت می گرفت. کلاس ها بصورت پرسش و پاسخ و بحث گروهی بود و سعی می کردیم که از مشارکت فعال مشارکت کنندگان استفاده کنیم. محتوای آموزشی شامل: اهمیت سواد سلامت و عوامل موثر بر آن، آشنایی با سرطان روده بزرگ، عوامل خطر، علائم و نشانه ها، تست های تشخیصی  و لزوم و اهمیت سبک زندگی سالم  بود. یک ماه پس از اتمام مداخله مجددا واحدهای پژوهش از طریق  پرسشنامه ها  پیگیری شدند و جهت رعایت موازین اخلاقی مطالب  در قالب پمفلت آموزشی در اختیار گروه کنترل قرار داده شد، میانگین سنی مشارکت کنندگان 48 سال بود، 13 نفر آقا و 33 نفر خانم بودند سواد اکثریت حدود(50 درصد) دیپلم بودند و شغل اکثریت کارمند بود. در نهایت مداخله مشارکتی ما توانست که سواد سلامت سرطان کولورکتال را در جمعیت میانسالان مراجعه کننده به مراکز جامع خدمات سلامت را ارتقا بدهد.


 


398.jpg - 30.85 kBدانشیار گروه داروسازی بالینی دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، با اشاره به انجام مطالعه ای گذشته نگر با موضوع " بررسی فراوانی عوارض ترومبوآمبولیک در مادران باردار مبتلا به کووید19 با سطوح دي دايمر مختلف بستري در بخش کوويد بيمارستان امام رضا(ع) " جزئیات انجام این طرح پژوهشی را تشریح کرد.

دکتر سپیده الیاسی در گفتگو با وبدا پیرامون فرایند انجام این پژوهش اظهار کرد : موضوع این مطالعه بررسی فراوانی شیوع عوارض ترامبو آمبولیک در بانوان باردار و پس از زایمان بود که به کووید 19 مبتلا و در بیمارستان امام رضا(ع) بستری شدند.

وی افزود: ایده این طرح از آنجا شکل گرفت که با توجه به فعاليت من به عنوان داروساز بالینی در بخش عفونی بیمارستان، در زمان همه‌گیری کرونا این بخش به بخش کووید19 تبدیل شده بود و در یک برهه‌ای از زمان کووید 19 (پیک پنجم)  بانوان باردار در اين بخش بستری می‌شدند.

در آن زمان یکی از معضلاتی که با آن روبرو بودیم، بحث وقایع ترومبو آمبولیک بود که در این بیماران می‌توانست اتفاق بیفتد و از آنجا که خود بارداری ریسک وقایع ترومبو آمبولیک را در بانوان باردار نسبت به خانم همسن آنان که باردار نبودند افزایش می‌دهد و از سویی دیگر بیماری کووید هم ماهیتی دارد که به خودی خود ریسک فاکتور برای رخداد ترومبو آمبولیک است، بنابراین افراد به صورت دوجانبه در معرض خطر ترومبو آمبولی بودند. آن زمان در ایران و حتی در سایر کشورهای جهان دستورالعمل قطعی برای مواجهه با این مسئله در بانوان باردار مبتلا به کرونا وجود نداشت و ما نمی‌دانستیم باید چه اقدام مشخصی برای این بیماران انجام بدهیم؟ آیا باید پروفیلاکسی و به صورت پیشگیرانه داروی ضد انعقاد به آنها بدهیم، یا از اول دارو را با دوز درمانی مشخص بگذاریم، یا اینکه نیاز به هیچ اقدامی نیست و تنها زمانی که اتفاق افتاد آن را مدیریت کنیم؟ و اينکه آيا سطح دي دايمر آيا ميتواند به عنوان يک راهنما در تعيين دوز داروي ضدانعقاد بکار برود يا خير. این سوالات در ذهن وجود داشت و بسیاری از رفرنس‌ها اطلاعاتی متناقض ارائه می‌کردند.

بنابراین ما و همکار متخصص عفونی (سرکار خانم دکترشيباني) پس از فروکش کردن پاندمي کرونا در صدد برآمدیم که یک طرح پژوهشی بر اساس بررسی گذشته نگر داشته باشیم و ببینیم که نهایتاً نتايج اقداماتي که در آن بازه زماني پيک پنجم انجام داديم چه بوده؟ چون روش‌های مختلفی را در آن زمان انجام داده بودیم و به برخی بیماران مقدار پیشگیرانه ضد انعقاد دادیم و به برخی مقدار درمانی داده شد و برخی هم هیچ یک از این‌ها را دریافت نکردند، برخی هم حد وسطی از این داروها را دریافت کرده بودند. لذا هدف ما این بود که به صورت گذشته نگر یک بررسی داشته باشیم و ببینیم عملاً چه کرده‌ایم و از نتایج آن برای وقایع احتمالی آینده استفاده کنیم. نهايتا بررسي در 55 بيمار صورت گرفت که دو مورد آمبولي ريوي منجر به فوت رخ داده بود که هر دو سطح دي دايمر بالاي 1000 داشتند و يکي از آن دو داروي ضد انعقاد با دوز پيشگيري و ديگري با دوز درماني دريافت کرده بود.

وی در خصوص بازه زمانی انجام این پژوهش گفت: در این طرح ما پیک پنجم کرونا را از تیر ماه تا شهریور ماه ۱۴۰۰ برای بررسی خود انتخاب کردیم و جامعه آماری ما شامل همه بانوان بارداری بود که مبتلا به کووید شده بودند و در بخش کووید بستری بودند.

دکتر الیاسی در خصوص نتایج این طرح نیز گفت: مقاله طرح نوشته شده و در حال نهایی شدن است، اما هنوز منتشر نشده است.

وی در خصوص چالش های طرح نیز اظهار داشت: چون طرح ما به صورت گذشته نگر اجرا شد. معمولاً در این موارد نقایص پرونده کمی چالش برانگیز است، چون ممکن است جزئیات کامل در پرونده بیمار درج نشده باشد و این نقص اطلاعات کار بررسی را در پژوهش مشکل می‌کند.

دکتر الیاسی خاطرنشان کرد: ما در این طرح تنها یک بیمارستان را به عنوان نمونه بررسی کردیم و معمولاً بررسی‌های چند مرکزی نتایج بهتری دارد. بنابراین داده‌های بیشتر می‌تواند کارهای آماری را به لحاظ نتایج دقیق‌تر و کامل‌تر کنند.


187.jpg - 20.51 kBمحققان مرکز تحقیقات ژنتیک پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد کارایی هدف گیری ژنی با استفاده  از سیستم CRISPR/Cac9  در سلول های بنیادی خون سازجدا شده از خون محیطی را در بیماران مبتلا به بتا تالاسمی مورد تحقیق و بررسی قرار دادند.

 استاد ژنتیک انسانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در گفتگو با وب دا اظهار کرد:  بتا تالاسمی یکی از شایعترین اختلالات تک ژنی است که به دلیل فقدان یا کاهش تولید زنجیره بتا گلوبین اتفاق میافتد. جهش در ژن بتا گلوبین در حالت هموزیگوت آن، یعنی تالاسمی ماژور، منجر به مشکلات شدیدی برای فرد مبتلا میگردد و در نهایت این بیماری به مرگ زودهنگام منجر خواهد شد.

دکتر محمد رضا عباس زادگان خاطر نشان کرد: در حال حاضر تنها روش درمانی مؤثر برای این بیماران پیوند مغز استخوان می باشد که این روش درمانی نیز با چالش های زیادی مانند رد پیوند روبرو بوده و دهنده هایی با آنتی ژن لوکوسیت انسانی (HLA)  سازگار برای کمتر از یک سوم بیماران بتا تالاسمی وجود دارند.

استاد ژنتیک انسانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد تصریح کرد: ژن درمانی از طریق دست ورزی ژنتیکی سلولهای بنیادی خون ساز (HSC) خود بیمار راه جایگزینی را برای پیوند آلوژنیک فراهم آورده است.بنابراین همگام با تلاشی که در سراسر دنیا برای یافتن روش درمانی نوین و مؤثر برای این بیماران انجام شود، ما نیز برای اولین بار در ایران روش نوین تصحیح ژنی برای شایع‌ترین جهش تالاسمی در منطقه خراسان را آغاز کرده و به پیشرفت های قابل توجهی در این حوزه دست یافته ایم.

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد تصحیح ژنی را به نوعی جراحی ژنوم دانسته و گفت :  در این روش  ما قطعه جهش یافته را برش می‌زنیم و یک قطعه سالم را جایگزین آن می‌کنیم، با این روش سلول بنیادی اصلاح شده سلول‌های سالم خونی تولید می‌کند و بیمار دیگر نیازی به تزریق خون ندارد.

وی بیان داشت :  علاوه بر این رویکرد درمانی، انجام رویکرد تصحیح ژنی مبتنی بر القا گاماگلوبین جنینی که قابلیت استفاده برای طیف وسیعی از بیماران بتا تالاسمی با جهش های مختلف را خواهد داشت، نیز در این تیم تحقیقاتی آغاز شده است.

دکتر عباس زادگان با اشاره به  اینکه رویکرد ژن درمانی مبتنی بر انتقال نسخه سالم ژن بتاگلوبین با وکتور ویروسی نیز در این طرح تحقیقاتی  مد نظر قرار گرفته است خاطر نشان کرد: در این طرح تحقیقاتی  تمامی رویکردهای درمانی ابتدا در مراحل پیش بالینی از نظر کارآمدی و ایمنی مورد ارزیابی قرار گرفته و کارامد ترین و ایمن ترین رویکرد وارد فاز کارآزمایی بالینی خواهند گردید.

 

 

اطلاعات تماس سامانه خبری وب دا

Image
آدرس: مشهد، خیابان دانشگاه، ساختمان قرشی
کد پستی :۹۱۷۷۸۹۹۱۹۱
نمابر: ۳۸۴۳۶۸۲۷ ۰۵۱
رایانامه :webda@mums.ac.ir
سامانه پیام کوتاه: ۳۰۰۰۲۱۹۱
Image
Image
Image
Image
Image
Image
Image