آموزش


843.jpg - 48.44 kBدکتر بهمن خامنه باقری، متولد 1364 در شهر مقدس مشهد، عضو هیات علمی ( استادیار) و مسئول EDO دانشکده داروسازی مشهد، از جمله اساتید و پژوهشگران برتر دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که سال گذشته ( 1402 ) به سبب نگارش و چاپ مقالات پژوهشی پر استناد، به عنوان یکی از دانشمندان یک درصد برتر جهان معرفی و مورد تقدیر قرار گرفت.  این چهره جوان هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، علاوه بر اهتمام به امر آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص ، ارائه مقالات مختلفی با ایمپکت بالای 5 و انتشار آنها در مجلات معتبر جهانی Q1 را نیز در کارنامه فعالیت های پژوهشی خود دارد و یکی از مهمترین دغدغه های خود را بهره مند شدن دانشگاه از برنامه های آموزشی و پژوهشی می داند که به حل مشکلات و نیازهای جامعه  کمک کند.. پایگاه خبری وبدا در راستای انجام مصاحبه و آشنایی بیشتر با اساتید جوان هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، گفتگویی با این استاد جوان و دانشمند یک درصد برتر  داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:   

وبدا: ضمن سپاس از حضور شما در این گفتگو، لطفا خود را معرفی و توضیحاتی در خصوص سوابق تحصیلی تان عنوان بفرمایید؟

دکتر بهمن خامنه باقری هستم، متولد 1364 در شهر مقدس مشهد، والدینم هر دو فرهنگی هستند و دو برادر بزرگتر دارم که دانش آموخته دانشگاه علوم پزشکی هستند، برادر بزرگتر  ( دکتر آرش خامنه باقری ) در حال حاضر فوق تخصص رادیولوژی و هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی هستند و برادر دوم ( دکتر رامین خامنه باقری) به عنوان فوق تخصص قلب و عروق در بیمارستان قائم (عج) فعالیت می کنند ، بنده هم در دانشکده داروسازی به عنوان عضو کوچکتر این مجموعه و به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه مشغول به فعالیت هستم.

وبدا: لطفا در رابطه با فعالیت های علمی و پژوهشی خود در دانشکده داروسازی توضیحاتی بفرمایید؟

از سال 1396 که به عنوان عضو هیات علمی مشغول به کار در این دانشگاه شدم، سعی کردم مسیر حرکتم را طبق شاخصه‌هایی که یک عضو هیئت علمی باید داشته باشد تا بتواند برای مجموعه کاری خود و جامعه مفید باشد و تا حد توان از نیازها و مشکلات آنها گره گشایی کند، ترسیم و اولویت بندی کنم و امید داشتم و دارم که تا انتهای این مسیر بتوانم به خوبی قدم بردارم. در این سالها افتخار دانش اندوزی در محضر اساتید پیشکسوتی همچون خانم دکتر فضلی بزاز و آقای دکتر حسن زاده خیاط را داشته ام و از علم، تجربه و اخلاقیات این بزرگواران بهره ها برده ام و تلاش کردم که در راه این عزیزان قدم بردارم.

 همچنین سعی کردم به عنوان یک استاد و نیروی هیئت علمی ارتباط خوبی با بچه‌ها داشته باشم و آنها را همچون خواهر و برادر کوچکتر خود بدانم. طبق مطالعاتی هم که در کشورمان در حال انجام است، از بین تمامی فاکتورهایی که یک عضو هیئت علمی را ترغیب می‌کند که در یک مجموعه فعالیت داشته باشد، اولین و مهم‌ترین آن ارتباطی است که یک استاد می‌تواند از لحاظ روحی، روانی و اخلاقی با دانشجو بگیرد و فاکتورهایی همچون فن بیان، علم استاد و زمان گذاشتن و ... بعد از آن مطرح می شود، لذا من هم سعی کرده‌ام در این زمینه فعالیت داشته باشم و قدمی بردارم. با دانشجویان ( ضمن حفظ فاصله‌ها ) دوست و همراه باشم، دانشجو بتواند به من اعتماد کند و ارتباط خوبی با هم داشته باشیم؛ این از بعد دانشجویی...

 از بعد علمی هم معتقدم که یک عضو هیئت علمی نباید محصور در دانشکده باشد بلکه بایستی در بیرون از مجموعه هم نمود علمی داشته باشد و دیگرانی که خارج از مجموعه هستند بدانند که این مجموعه چه فعالیت‌هایی انجام می‌دهد. در همین راستا و با لطفی که آقای دکتر صابری به من داشتند، از حدود 5 سال گذشته وارد یک شرکتی شدیم و توانستیم چند تن از جوانان را هم وارد کار کنیم و مجوزهایی برای محصولات دانش بنیان بگیریم. ارتباطات مثمر ثمری با صنعت داشته باشیم، همچنین با اداره کل غذا و داروی تهران و خودمان را به عنوان یک سنتر علمی در بین مجامع تحقیقاتی و پژوهشی و صنعتی معرفی کرده‌ایم و الحمدلله نتایج خوبی هم گرفته‌ایم.

ما اولین تولید کننده رسمی و مجوزدار پست بایوتیک در کشور شدیم که قریب به ۴ سال اخذ این مجوز به طول انجامیده است و در انتهای سال پیش و ابتدای امسال با همکاری معاونت غذا و داروی مشهد این‌ به سرانجام رسید. بازدیدها از تهران انجام شده و جلساتی با بنده در تهران به عنوان تولید کننده داشتند که توانستیم در آنجا از کیان علم و پیشرفت دفاع کنیم و امیدوارم که همین اقدامات مقدمه ای باشد برای جذب دانشجویان علاقمند و طبق صحبت بزرگان کشورمان، علم را به عمل برسانیم تا جامعه از آن سود ببرد.

 در بعد پژوهشی هم فعالیت خاص خود را داشتم و در همین راستا سال گذشته ( 1402) جزو دانشمندان یک درصد برتر معرفی شدم  ( در کل مجموعه دانشگاه 3 یا 4 نفر تاکنون در مرتبه استادیاری توانسته اند جزو اساتید یک درصد برتر باشند ) و باز هم خدا را شاکرم که در این زمینه توانسته‌ام فعالیت داشته باشم و نمود علمی و نمود بصری برای دانشجویان داشته و خرسندم از اینکه می‌ بینم به عنوان یک استاد که ارتباط خوبی با دانشجویان دارم و در کار صنعت هم هستم، اکنون در حوزه پژوهش هم توانسته ام دستی بر آتش داشته باشم و توانمندی خود را به اثبات برسانم. در مجموع سعی کردم که برای دانشگاه علوم پزشکی مشهد یک نیروی کارآمد باشم و به سبب این فعالیت‌ها نزدیک 5 ماه است که با نظر ریاست محترم دانشکده سرکار خانم رضوی، مسئول EDO دانشکده شدم و زیر مجموعهEDC  دانشگاه سعی می‌کنیم اهداف آموزشی را به نحو مطلوبی پیش ببریم. این خلاصه ای از فعالیت‌ها و کارکردی بود که من در طول ۶ سال گذشته در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام داده‌ام.

وبدا: تحصیلات دانشگاهی را هم در همین مجموعه علوم پزشکی مشهد گذرانده اید؟

 بله... من از سال 1382 در رشته داروسازی در همین دانشکده تحصیلات خود را شروع کردم و سال 1389 وارد حیطه تخصص شدم و در مجموع دانش آموخته دانشگاه علوم پزشکی هستم که این باعث افتخار بنده هم هست.

وبدا: با توجه به اینکه هم تحصیلات و هم فعالیت کاری شما در این دانشگاه بوده، از نگاه خودتان چطور شرایط گذشته و حال حاضر را در آن ارزیابی می کنید؟

در حیطه آموزش با توجه به مسئولیتی که بر عهده من گذاشته شده است ، آموزش را ( حداقل در راستای داروسازی) یک مقداری فاصله‌دار می‌بینم از آن چیزی که نیاز جامعه باشد و معتقدم باید یک تغییرات اساسی در برنامه آموزشی ایجاد شود که ظاهرا فرایند ها در جریان است و یک علتی که شاید بچه‌های دانشگاه داروسازی در انتهای دوره تحصیلشان بیشتر به سمت عرصه داروخانه می‌روند، این است که آموزش‌هایی که می‌بینند در مقایسه با آن نیاز جامعه با همدیگر فاصله دارند یعنی باید آموزش‌ها را هدفمند تر در نظر بگیریم.

 البته این موضوع بطورکلی در حیطه اختیارات دانشگاه نیست و در حیطه وزارت های دیگه هست این در بعد آموزش است یعنی واقعاً یک احکام بالادستی لازم است. این دیدگاه را خود بنده در زمانیکه دانشجو بودم  ( و سالهای زیادی هم از آن زمان نگذشته ) داشته‌ام، اینکه چرا آموزش های ما در راستای برطرف کردن نیازهای جامعه نیست. خوب در آن زمان جایگاهی برای بنده نبود که این موضوعات مطرح شود، ولی اکنون با وقتی که در اختیار من گذاشته‌اید و موقعیت کاری که در کسوت هیات علمی دارم، بد نیست که این مسائل مطرح بشود .

در حیطه پژوهش هم از قدیم دانشکده داروسازی محرکه اصلی پژوهش دانشگاه بود، ولی در بازه‌های زمانی فعلی قدری ما میزان کاهش پژوهش را داریم که بر اساس آمار منتشر شده از سوی معاونت پژوهشی دانشگاه و ریاست محترم دانشگاه در طی جلسات مختلف به این موضوع اذعان داشتند و اکنون به عنوان یک دغدغه مطرح کردند.

علل مختلفی هم شاید بتوان برای این مساله مطرح کرد مثل افزایشی سرسام‌آور هزینه ها ، واقعاً گاهی نمی‌شود با این گرنت های فعلی راه به جایی برد و بچه‌ها یک مقدار علاقمندی‌شان را از دست داده‌اند ، همچنین نیروی کار آمدمان که همان نیروی متخصص هستند، ورودشان کمتر شده است. البته این موضوعات در جلسات مختلف عیب یابی و صحبت شده و به عنوان یک دغدغه، اعضای هیئت علمی به آن اشاره داشتند و فکر می‌کنم ما اساتید جوان و تازه وارد بیشتر  این موضوع را درک می‌کنیم و برای ما سنگین‌تر است، چون ما هنوز اول کار هستیم و باید نیرو جذب کنیم، باید فعالیت داشته باشیم و وقتی که به کاستی ها و نقصان ها بر می‌خوریم اثراتش را بیشتر احساس می‌کنیم تا مثلاً عضو هیئت علمی قدیمی‌تر که آزمایشگاه خود را دارد ،مجموعه فعالیت‌هایش را دارد و این یک مقدار برای ما سنگین‌تر است. در عین حال ما هم باید تلاش بیشتری انجام دهیم و سعی کنیم دانشجوها را هم انگیزه‌مند کنیم تا فعالیت داشته باشند و از این محیط علم و دانش دور نشوند.

وبدا: و اینکه مهاجرت نکنند...

البته بحث مهاجرت بحث کاملاً چند بعدی است و یک بعد را نمی توان در نظر گرفت ؛ از علل اقتصادی و اجتماعی گرفته تا علل کاری همگی در این موضوع دخالت دارند، ما اگر اصل اختیار را برای افراد در نظر بگیریم باید آنقدر مجموعه را توانمند کنیم که بچه‌ها جذب آن بشوند و به رفتار و اخلاق من، به کار من و دیدگاه‌های من و حرفهایم حساب باز کنند. اگر فقط صرفاً حرف زدن باشد و هیچ موقع نمود بیرونی نداشته باشد و بخواهیم با قوانین سختگیرانه جلوی رفتنشان را بگیریم چه اتفاقی می‌افتد؟ فرد باید از جان و دل مایه بگذارد تا کار موثری انجام شود، آیا این محقق خواهد شد؟ بنابراین من استاد باید یک سری پارامترها را برای خودم بچینم که دانشجو و فردی که از بیرون دارد به من نگاه می‌کند من را آنقدر توانمند و قابل ببیند که به حرفم اعتماد کند و وقتی من می‌گویم تو می‌توانی اینجا بمانی و آینده‌ات را بسازی روی حرف من حساب باز کند.

 نسل جوان امروز تنها به حرف ما توجه ندارد و دنیای حرف در داخل گوشی اش دارد ، لذا اگر می‌خواهیم به حرف ما اعتماد کند، خودمان، خود استاد فرد خوبی باشد و حرف برای گفتن داشته باشد، دیگر نباید بگوییم نسل‌ها عوض شده است و نمی‌شود به دانشجو دیکته کنیم که این خوب است و او هم بگوید چشم خوب است! نه برای خوب بودن دلیل می‌خواهد و این دلیل را شما باید برایش فراهم کنید؛ شمای استاد با حرف زدنت با علمت و رفتارت.

وبدا: استاد لطفا در مورد مقالاتتان هم یک صحبتی داشته باشید ؟

ما در این مدت فعالیت در دانشگاه، هم بُعد علمی قضیه را پیش بردیم یعنی چندین مقاله را در مجلات معتبر (  اصطلاحاً هات پیپر ) توانستیم به چاپ برسانم و هم دیدگاه کاربردی را پیش بردیم.  به عنوان مثال همین محصولی که ما اکنون در حال وارد کردنش به بازار هستیم، قریب به 4 یا 5 دانشجوی عمومی و 1-2 نفر هم دانشجوی تخصص در آن مشارکت داشتند و در واقع این ها را کنار هم مثل قطعات پازل چیده‌ایم و با هم ارتباط داده‌ایم تا یک بخش خوب از آن استخراج کنیم. یعنی هم در بعد کیفی قضیه سعی کرده‌ام کیفیت مقالات را بالا ببرم  ، هم بعد کمی و هم در بعد پیاده سازی و به سرانجام رسیدن هست که توانستم در حد ممکن علم را به عمل و محصول منتج کنم.

وبدا: در بحث کیفیت مقالات آیا مهمترین معنای آن همان کاربردی بودن مقالات است؟

چنانچه از بعد علمی بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم، همان بحث ایمپکت فاکتوری است که به چاپ رسیده و ژورنالی که مقاله را چاپ کرده و اغلب این مقالات ایمپکت بالای 5 دارند و جزو مقالات Q1 هست و از بعد کارایی خوشبختانه چند تا از این مقالاتی که منتج به محصول شده، در مجلات با اهمیت بالا ( Q1 ) و دارای مرجعیت علمی بالا به چاپ رسیده است.

وبدا: در صورت امکان و بطور مصداقی یکی از مقالاتی که به فرآورده دارویی منتج شده را معرفی بفرمایید؟

یکی از دانشجویان ما با همکاری گروه اطفال دانشکده پزشکی طرح تحقیقاتی را انجام دادند که منجر به تولید یک فرآورده‌ دارویی جهت درمان اگزما در کودکان شد و نتایج خوبی هم داشت، همچنین سعی کردیم چند تا محصول که استفاده موضعی دارند و بر پایه پروبیوتیک تولید می شوند را وارد بازار کنیم ، مجوز این کار گرفته شده و ما اجازه تولید را به عنوان اولین شرکت تولید کننده پست بایوتیک در کشور داریم . در دنیا هم نهمین شرکت تولید کننده پست بایوتیک هستیم.

وبدا: چنانچه پیشنهاد یا نکته نظری در جهت افزایش بهره وری در دانشگاه دارید عنوان بفرمایید؟

اگر  بخواهم برای افزایش بهره‌وری در حیطه آموزشی بصورت مصداقی نکته ای را پیشنهاد کنم این است که مثلا ما  در بحث برگزاری یک سری جلسات ( به واسطه همین بحث edc و edo ) که توانمندسازی اساتیدمان را انجام می دهیم باید یک مقداری نگرش درون رشته‌ای بداشته باشیم تا برون رشته‌ای. یعنی در حال حاضر ما کارگاه توانمندسازی که برگزار می کنیم بعضاً نیازمند حضور تمام اعضا است از رشته های مختلف ( اعم از دندان، دارو و..) . اما حقیقت آن است که نیاز من به عنوان استاد داروسازی، با استاد رشته پزشکی فرق می‌کند  وپزشکی با دندان فرق می‌کند. لذا اگر ما این را بیاییم دانشکده به دانشکده در نظر بگیریم و بسپاریم به خود دانشکده‌ها و این دانشکده‌ها متولی توانمندسازی بشوند، شاید موضوعاتی که مطرح می شود شامل راهکارهایی موثرتر باشد و این جذاب‌تر است برای اساتید.

 در حوزه پژوهشی هم مشوق‌هایی که یک عضو هیئت علمی را از سطح نگارش مقاله صرف بالاتر می برد، را بیشتر کنیم و پژوهشگران ما بروند به سمت کاربردی کردن مقالات این مشوق ها خیلی می‌تواند موثر و کارآمد باشد و به طبع دانشجوها هم  بهره‌مند می برند و جامعه بهتر می‌شود.


825.jpg - 81.32 kBدکتر سحر روانشاد، متولد 1359 درشهر مشهد، متخصص بیمارهای داخلی و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، یکی از اساتید و پزشکان جوان مجموعه بزرگ علوم پزشکی مشهد است که پس از تحصیلات عمومی و تخصص در همین دانشگاه، فعالیت آموزشی و درمانی خود را از سال 1396 در بیمارستان قائم(عج) آغاز نموده و در طول سالهای خدمت مسئولیت های مختلفی از جمله؛ ریاست ICU کووید19 بیمارستان قائم (عج) در دوران همه گیری کرونا، ریاست بخش ICU 7 این مرکز درمانی و همچنین مسئول آموزش کاروزان گروه داخلی و مسئول برنامه ریزی گروه جنرال داخلی را عهده دار بوده است. دکتر روانشاد علاوه بر کسب رتبه 5 درصد بورد تخصصی در جشنواره شهید مطهری که به اتفاق همکار ایشان سرکارخانم دکتر اکبری کسب شد، به عنوان پزشک نمونه در سال 1400 از طرف سازمان نظام پزشکی معرفی و مورد تقدیر قرار گرفت. پایگاه خبری وبدا در راستای انجام مصاحبه و آشنایی بیشتر با اساتید جوان هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، گفتگویی با این استاد و پزشک نمونه داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:  

وبدا: با سپاس از حضور شما در این گفتگو، لطفا مقدمه سخن را با توضیحاتی درباره خودتان آغاز بفرمایید؟

من در خانواده ای فرهنگی بدنیا آمدم و والدینم هر دو معلم بودند. دوران دبیرستان را در مرکز استعدادهای درخشان فرزانگان مشهد به اتمام رساندم و در سال 1378 پس از اخذ مدرک دیپلم بلافاصله در کنکور شرکت کرده و وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد در رشته پزشکی عمومی شدم. با اتمام تحصیل، برای گذراندن طرح دوره عمومی به شهرستان زابل رفتم. همسرم در آنجا طرح دوره تخصص خود را می گذارند و من هم حدود 7 سال با ایشان در زابل ماندم، یکی از فرزندانمان نیز در آنجا متولد شد و چون تصمیم داشتم فرزندم تحت تربیت و پرورش خودم باشد، برای ادامه تحصیل صبر کردم تا فرزندم بزرگتر شود و وقتی وارد کلاس اول شد، دوره تخصص ام را شروع کردم.

وبدا: دوره تخصص را هم در دانشگاه علوم پزشکی مشهد گذراندید؟

بله.. دوران تخصص را هم در دانشگاه علوم پزشکی مشهد سپری کردم و در ادامه، با توجه به اینکه رتبه 5 درصد بورد تخصص را داشتم به عنوان هیأت علمی شروع به فعالیت کردم. در سال اول شروع به کارم، از سوی معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی مشهد 2 روز در شهرستان فریمان به عنوان پزشک و بقیه روزهای هفته را در بیمارستان قائم (عج) بعنوان هیات علمی خدمت کردم.

وبدا: چرا بیمارستان قائم (عج) را برای خدمت به بیماران انتخاب کردید؟

دوران تحصیل من در پزشکی عمومی و تخصص و نیز دوران هیات علمی‌ام در بیمارستان قائم (عج) بوده و لذا دلبستگی خاصی به این بیمارستان دارم، همچنین دوران استاژری و اینترنی ام را در همین بیمارستان بودم و همیشه دوست داشتم به عنوان متخصص در این بیمارستان فعالیت داشته باشم.

وبدا: از مسئولیت های خود در طول سالهای خدمت در دانشگاه بفرمایید؟

حدوداً از سال 1396 که فعالیت شغلی ام را در این دانشگاه شروع کردم، سمت های مختلفی را عهده دار بوده ام؛ از جمله در دوران کووید19 ریاست ICU کووید19 را به بنده محول شد و اکنون هم به عنوان رییس ICU 7 مسئولیت دارم ، همچنین مسئول آموزش کارورزان گروه داخلی و مسئول برنامه ریزی برای گروه جنرال داخلی نیز بوده ام.

وبدا: و این دوران خدمت با چه افتخارات و دستاوردهایی همراه بوده است؟

دستاوردهایی که در دوران خدمت داشتم، شامل رتبه 5 درصد بورد تخصصی در جشنواره شهید مطهری بوده که به اتفاق همکارم خانم دکتر اکبری در یک رتبه کسب کردیم و به عنوان پزشک نمونه سال 1400 از طرف سازمان نظام پزشکی انتخاب شدم. حوزه های آموزش، پژوهش ودرمان در واقع به ما که عضو هیات علمی دانشگاه هستیم، سپرده شده و این سه حوزه، سه راس یک مثلث هستند که ما در دوران فعالیت مان در بیمارستان باید به هر سه مورد آنها توجه داشته باشیم.

وبدا: مسیر ارتقاء برای اساتید هیات علمی به چه شکلی ترسیم شده است؟

برای ارتقاء باید در حیطه پژوهشی، اجرایی و آموزشی امتیازاتی را کسب کنیم که این امتیازات را بنده کسب کرده بودم و نزدیک 50 مقاله داشتم و امتیازات آموزشی ام نیز قابل قبول بود. اعضای هیأت علمی که در ابتدا وارد این حیطه کاری می شوند ممکن است مقداری از لحاظ آموزش و پژوهشی هنوز به آن حدی نرسیده باشند که برای یک هیات علمی نیاز است، ما در جایی کار می کنیم که دانشجویان را پرورش می دهیم و آنها را وارد محیط کار برای شهرستان می کنیم، بنابراین لازم است یکسری قابلیت ها را به عنوان هیأت علمی داشته باشیم. دانشگاه برنامه ریزی های خوبی را انجام داد و کلاسهایی را برای ما به عنوان پژوهش 3-2-1 برگزار کردند که بسیار کاربردی بود و سایر کلاسهای آموزشی.

این نکته را هم عرض کنم که بنده مدرک فوق لیسانس آموزش پزشکی را بصورت مجازی دریافت کردم و در حال حاضر هم در مقطع پایان نامه هستم. همچنین در این دوران فلوشیپ طراحی سوال را بصورت مجازی از دانشگاه تهران اخذ کردم.

وبدا: سه حوزه آموزش و پژوهش و درمان ار نگاه شما چطور اولویت بندی می شود و آیا اساساً می تواند اولویت بندی شود؟

به نظر من تمام اعضاء هیأت علمی باید در این 3 حیطه و البته بیشتر آموزش و پژوهش و در کنار آن درمان توانمندی داشته باشند. چون هر سه حوزه  به هم مرتبط هستند و نمی شود یک نفر فقط در یکی از حوزه ها خود را متبحر کند و مثلا درمان را کنار بگذارد. ما در این بیمارستان تعداد مراجعین و بیماران بستری بسیار زیادی داریم و مجبوریم در کنار آموزش و پژوهش خدمات درمانی نیز ارائه کنیم. هیأت علمی های جوان مجبورند در این سه حیطه بصورت یکسان فعالیت کند و خودشان را پرورش دهند. به نظر می رسد در حال حاضر، حوزه درمان و معاونت درمان از آموزش خود را مجزا کرده و بار درمانی بیمارستان که بر دوش هیأت علمی است، مقداری زیادتر از حدی است که باید باشد.

 البته امسال با جذب نیروهای درمانی که داریم شرایط مقداری بهتر شده و به نظر من برنامه ریزی ها باید به سمت و سویی برود که درمان بیشتر خود را با دانشگاه درگیر کند و متخصصین درمانی در کنار ما برای راه بردن بخش درمانی همکاری داشته باشند در اینصورت ما در آموزش و پژوهش بهتر می توانیم عمل کنیم. مورد دیگر بکارگیری نیروهای هیأت علمی جدید و در نظر گرفتن تسهیلاتی برای این افراد است که باعث می شود بیشتر به دانشگاه جذب شوند و افرادی هم جذب می شوند که شایسته هستند؛ هم از نظر سطح علمی و هم اخلاقی.

همچنین بهتر است برگزاری دوره های باز آموزی و کارآموزی و کارگاههایی که برای اعضای هیات علمی همچنان برگزار می شود، بیشتر شود. همین طوردوره های آموزش پزشکی برای نحوه طراحی سوال و نحوه برگزاری کلاس جهت اعضاء هیات علمی که الآن شاهد آن هستیم و من نیز برگزار کننده یکی از این کارگاه ها بودم، این موضوع هم خیلی خوب است که تداوم داشته باشد و خیلی خوب است که این روند ادامه یابد.

تبلیغات نیز بایستی افزایش یابد تا اساتید استقبال بیشتری داشته باشند، چون در هر کارگاهی که برگزارشده با این تعداد اعضای هیأت علمی حداکثر در دانشگاه تعداد 20 نفر شرکت می کردند و یکسری امتیازاتی برای اعضای هیات علمی که در کارگاهها شرکت می کنند داده شود که به نظر من بسیار مثمرثمر خواهدبود.

وبدا: یک استاد موفق و الگو چه شاخصه هایی را باید داشته باشد؟

برای الگو بودن علاوه بر خصوصیات اخلاقی شایسته ای که یک استاد دارد، باید همزمان در هر 3 حوزه آموزش و پژوهش و درمان خود را به روز و شایسته نگه دارد و توجه خاصی به این 3حیطه داشته باشد، چون ما به عنوان الگوی دانشجو هستیم و دانشجو از همان ابتدایی که وارد دانشگاه می شود، چشم به ما می دوزد و تمام حرکات و رفتارها وتمام کارکرد ما را زیر نظر دارد.

 وبدا: در مسیر پیشرفت های خود چه چالش هایی را تجربه کرده اید؟

قطعا در مسیر کاری هر کسی چالش ها و دغدغه هایی وجود دارد و ما به عنوان اینکه یک خانم،همسر و مادر هستیم و در کنارش شغل پر دردسری را داریم، طبیعتاً چالش هایی هم داشته ایم. در یک سالی که من در رفت و آمد به شهرستان بودم، فرزندم در مشهد به مدرسه می رفت و همسرم هم اینجا بود و دوری از خانواده برایم بسیار سخت بود.

 اما این دوره که سپری شد تجربه خیلی خوبی بود و در کنار آن دوران کووید19 را داشتم که در این دوران استرس بسیار شدیدی بر من و خانواده ام وارد شد، در تمام این دوران به عنوان متخصص داخلی در خط مقدم قرار داشتیم و اولین افرادی بودیم که وارد بخش های کووید 19 شدیم، حتی سال اول که هنوز واکسن نبود ما مجبور بودیم که در بخش کووید کار کنیم.

دوران پر استرس و چالش برانگیزی بود؛ روزهایی که هم برای خودم نگران بودم تا مبادا مبتلا شوم و هم برای خانواده ام که مبادا به آنها بیماری را منتقل کنم، ولی خوشبختانه با امید به خدا آن دوران سپری شد و مشکلی به وجود نیامد و خوشبختانه چالش هایی که بخواهد زندگی ام را تحت تأثیر قرار دهد نداشتم.

وبدا: از حمایت های خانواده در طول این سالها بفرمایید؟

حمایت خانواده ام، همسرم و نیز همکاران بیمارستان از جمله مدیرگروه ما باعث می شود که امید داشته باشیم به اینکه این دوران سپری می شود و مثل حال حاضر روزهای خوش به سراغمان می آيد.

وبدا: چه راهکارهایی برای امیدوار و ثابت قدم ماندن دانشجویان پیشنهاد می کنید؟

با توجه به اینکه اخلاق پزشکی را هم برای دانشجویان کاورز تدریس می کنیم و خیلی از مواقع پیش می آید که دانشجویان می گویند ما امید و آینده ای نداریم که در ایران بمانیم، تصور من این است و خیلی هم به آنها گوشزد می کنم که اینجا مملکت ماست و باید همین جا بمانیم و ایران را بسازیم و هیچ جای دنیا برای ما فرش قرمز پهن نکرده اند.

 مسلما ما اگر تلاش مان را انجام دهیم، در مملکت خودمان می توانیم به درجات بالای علمی برسیم، همان طور که خیلی از افراد رسیده اند. تبلیغات منفی همه جا و در مورد همه مشاغل وجود دارد و حرفه پزشکی چون حرفه حساسی است بیشتر تبلیغات می شود و دانشجو باید ما را به عنوان الگو ببیند.

 خیلی افراد از ما می پرسند از وضعیت موجود راضی هستید یا نه شرایط تان را قبول دارید؟درآمدتان خوب است؟ من بارها عنوان کرده ام از وضعیتی که دارم راضی هستم و می دانم که همکاران من هم همین جواب را به آنها می دهند. این راهی است که ما انتخاب کرده ایم و هر راهی که انتخاب شود سختی، بالا و بلندی زیاد دارد و در هر مملکتی که وارد شوند به آنها بارها گفتم که صدبرابر زحمتی که اینجا می کشید در آنجا باید بکشید و با آن همه زحمت آن مملکت مال شما نیست، پس همین جا بمانید همان کاری که می خواهید انجام دهید را با هدف دنبال کنید و قطعا موفق خواهید شد.

همان طور که در ابتدا گفتم پدر و مادرم فرهنگی هستند، ما 4 خواهر هستیم و سرمایه پدر و مادرم ما بودیم و تحصیلات ما و از همان ابتدا تاکید داشتند که بهترین مدرسه را برویم و بهترین تحصیلات را داشته باشیم. به یاد دارم که پدر و مادرم برای کلاس زبان در گرما و سرما مرتب ما 4 نفر را می بردند و میاوردند و برنامه ریزی زندگی شان روی این بود که ما بهترین دانشگاه قبول شویم و بهترین تحصیلات دانشگاهی را داشته باشیم که خدا بحمدالله این اتفاق در مورد 4 نفر ما افتاد. بعد از ازدواج، همسرم خیلی با من همراهی کرد و مشوق اصلی من برای خواندن تخصص و هیأت علمی شدنم بود. چون فاصله ای افتاده بود و من خیلی برایم سخت بود که دوباره تحصیل را شروع کنم و همچنان هم تشویق می کنند که درجات بالاتر علمی را سپری کنم که با توکل بخدا باید ببنیم در سالهای آینده چه اتفاقی می افتد.

همسر من آقای دکتر مهدی مودی متخصص ارولوژی هستند، ایشان دوران تخصص خود را در بیمارستان قائم (عج) زیر نظر آقای دکتر یار محمدی سپری می کرد. من دانشجوی کاروز بودم و ایشان رزیدنت بود که با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم و در کلینیک ارمغان بعنوان مسئول فنی در شیفت عصر نیز در مطب شخصی خود فعالیت دارند.

وبدا: چه توصیه ای به دانشجویانی دارید که در آینده قرار است جایگاه شما را داشته باشند؟

خیلی از دانشجویانی که امتحان تخصص دارند، از من این سوال را می پرسند که برای ورود به تخصص و ورود به این رشته چه باید کرد و پاسخ من این است که رشته داخلی، مادر طب است و باید عاشق این رشته باشی که وارد آن شوی. نسبت به رشته های دیگر مثل جراحی درآمد آن پایینتر است اما باید وقتی وارد این رشته می شوید علاقه خاصی به بیمار دیدن داشته باشید ودر واقع احساس خوبی از بیمار دیدن و خوب کردن او در فرد به وجود آید. اگر فرد بخواهد هیأت علمی شود توصیه می کنم چنانچه علاقه به اموزش وجود دارد حتما  وارد این رشته شود و اگر عاشق تدریس است بسیار رشته خوبی است .


802.jpg - 97.06 kBدکتر مهدی حاتمی پور، متولد 1360 در مشهد، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و استادیار پژوهشی دانشکده داروسازی، یکی از چهره های فعال در حوزه پژوهش های کاربردی است که در فرایند همکاری های مختلف با همکاران و اساتید گروه شیمی دارویی این دانشکده، آثار تحقیقاتی متعددی را از مرحله دانش به تولید محصول و فراورده های دارویی رسانده است و با توجه به ارتباط طولانی مدت این استاد جوان با عرصه صنعت و تجارب ارزشمندی که از این تعامل کسب نموده بر این نکته تاکید دارد که؛  بخش قابل توجهی از پیشرفت های کشور، در گرو ارتباط موثر و سازنده‌ی دانشگاه و صنعت است... پایگاه خبری وبدا در راستای انجام مصاحبه و آشنایی بیشتر با اساتید جوان هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، گفتگویی با دکتر مهدی حاتمی پور داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:  

وبدا: ضمن سپاس از حضور شما در این گفتگو، لطفا خود را معرفی و توضیحاتی در خصوص سوابق تحصیلی تان عنوان بفرمایید؟

دکتر مهدی حاتمی‌پور هستم، متولد اسفند ۱۳۶۰ در یکی از روستاهای شهر مشهد، دوره تحصیل در مدرسه را در مشهد گذراندم و با توجه به علاقه زیادی که به رشته شیمی داشتم، در دانشگاه هم ترجیح دادم در رشته شیمی محض تحصیل کنم و پس از اخذ مدرک کارشناسی برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در رشته شیمی آلی به دانشگاه رفسنجان -کرمان رفتم و این دوره هم در سال 1389 به پایان رسید. اما در سال 1393 مجددا تحصیل در رشته شیمی دارویی مقطع دکترا را در دانشکده داروسازی مشهد آغاز کردم و پس از پایان مقطع دکترا به عنوان عضو هیات علمی مشغول به کار شدم.

وبدا: در فاصله زمانی  سالهای 1389 تا 1393 مشغول به چه فعالیت هایی بودید؟

"از سال 1389، فعالیت حرفه‌ای خود را در صنعت داروسازی آغاز کردم. این فعالیت‌ها که ریشه در دانش و تجربیات کسب شده در دانشکده داروسازی داشت، ابتدا با همکاری گروه فارماکوگنوزی این دانشکده شکل گرفت. سپس، با پیوستن به شرکت اکسیرنانو سینا و همکاری با دکتر جعفری، یکی از اساتید برجسته دانشکده داروسازی مشهد، در حوزه فرمولاسیون‌های دارویی نانو مقیاس، تجربیات ارزشمندی اندوختم. توسعه محصولات نوآورانه‌ای همچون سینا دوکسوزوم، سینا آمفولیش، سینا کورکومین، سینالیو و یک واکسن جدید، از جمله دستاوردهای این همکاری بود. این دوره 12 ساله، فرصتی بی‌نظیر برای کسب تجربه عملی در صنعت نانو دارو فراهم آورد. از سال 1393 تا 1400، ضمن ادامه فعالیت‌های صنعتی، به تحصیل در دوره دکتری پرداختم. از سال 1400 تاکنون نیز افتخار خدمت به عنوان عضو هیئت علمی پژوهشی گروه شیمی دارویی دانشکده داروسازی را دارم."

وبدا: علاقه کاری شما در چه حوزه هایی است و چه دستاوردهایی در راستای پرداختن به این علاقه حاصل شده است؟

علاقه اصلی من به حوزه آنالیز مواد، چه از منظر ساختار و چه از نظر شناسایی ترکیبات، معطوف است. این علاقه از زمان همکاری با گروه فارماکوگنوزی و شرکت اکسیرنانو سینا در زمینه توسعه نانو داروها، شکل جدی‌تری به خود گرفت. طی یک دهه فعالیت مستمر در صنعت، تجربیات ارزشمندی در زمینه آنالیز مواد و شناسایی ترکیبات به دست آوردم. در حال حاضر، با تمرکز بر توسعه کیت‌های آزمایشگاهی مبتنی بر فناوری مولکولار ایمپرینتینگ پلیمر (MIP)، به دنبال ارائه روش‌های نوین و دقیق برای آنالیز ترکیبات دارویی هستم. این روش‌ها امکان تعیین دقیق مقدار داروها، ردیابی آن‌ها در خون و مایعات بیولوژیک و سایر مطالعات مرتبط را فراهم می‌آورند. علاوه بر این، همکاری نزدیک با صنایع مختلف، از جمله داروسازی، غذا و شیمی، از دیگر علاقه‌مندی‌های من است. هدفم ایجاد ارتباط موثر بین دانش آکادمیک و نیازهای صنعتی در حوزه آنالیز مواد است

وبدا: از نگاه شما اهمیت و ضرورت ارتباط صنعت و دانشگاه تا چه حد است ؟

اهمیت ارتباط تنگاتنگ دانشگاه و صنعت بر هیچ‌کس پوشیده نیست. موفقیت‌های چشمگیر بسیاری از کشورها در حوزه‌های مختلف، حاصل همین تعامل سازنده است. با این حال، در کشور ما علی‌رغم تلاش‌های صورت گرفته، دانشگاه‌ها هنوز نتوانسته‌اند به‌طور کامل به سمت صنعتی شدن حرکت کنند و بیشتر بر تولید محتوای علمی متمرکز مانده‌اند. ضرورت دارد تا با ایجاد زیرساخت‌های مناسب و حمایت از فعالیت‌های مشترک دانشگاهیان و صنعت‌گران، فاصله میان دانشگاه و صنعت را کاهش داده و از ظرفیت‌های بالقوه این ارتباط برای توسعه کشور بهره‌مند شویم.

وبدا: اگر بخواهید از نگاه شخصی این موضوع را آسیب شناسی کنید فکر می‌کنید دلیل این عدم ارتباط مطلوب چیست؟

واقعیت آن است که بخش قابل توجهی از آموزش‌های دانشگاهی باید بر اساس نیازهای واقعی صنایع طراحی شود. اساتید دانشگاه نیز باید علاوه بر دانش نظری، ارتباط تنگاتنگی با صنعت داشته باشند تا بتوانند دانشجویان را برای ورود به بازار کار آماده کنند. متأسفانه در حال حاضر، بسیاری از مشکلات صنعت در دانشگاه‌ها مورد توجه قرار نگرفته و اساتید نیز به سمت حل مسائل عملی گرایش چندانی ندارند. طبیعت صنعت، با چالش‌های روزانه و نیاز به ارائه راهکارهای نوآورانه، محیطی پویا و در عین حال سخت است. سیستم آموزشی سنتی که بر مبانی نظری و تولید مقالات پژوهشی متمرکز است، توانایی پاسخگویی به این نیازها را ندارد. دانشجویان باید به گونه‌ای تربیت شوند تا بتوانند به صورت مسئله‌محور به مسائل پیچیده بپردازند و راهکارهای عملی ارائه دهند. متأسفانه، سیستم ارزیابی اساتید که عمدتاً بر اساس تعداد مقالات منتشر شده است، انگیزه کافی برای فعالیت‌های کاربردی و همکاری با صنعت را فراهم نمی‌کند. لذا، ضروری است تا سیستم آموزشی کشور به سمت آموزش‌های مبتنی بر حل مسئله حرکت کرده و از اساتید انتظار رود تا علاوه بر پژوهش‌های بنیادی، به حل مشکلات واقعی صنعت نیز بپردازند.

وبدا: تاکنون چند مقاله نگارش کرده‌اید و در چه زمینه‌هایی انجام شده است؟

تاکنون بیش از 40 مقاله علمی حاصل پژوهش‌های دوره دکتری‌ام بوده که در کنگره‌های داخلی و بین‌المللی متعدد ارائه شده‌اند. افتخار دارم که یکی از این مقالات به‌عنوان مقاله برتر فرنگستان علوم پزشکی انتخاب شده است. همچنین، مشارکت فعال در پژوهش‌های مرتبط با فرآورده‌های نانو و کاربردی شدن نتایج این تحقیقات، از دیگر دستاوردهایم به شمار می‌رود. از استاد گرامی دکتر جعفری، اساتید گروه شیمی دارویی و سرکار خانم دکتر قدسی که به من اعتماد کردند و فرصت همکاری فراهم آوردند، کمال تشکر را دارم. خداوند را شاکرم که در دوران جوانی توفیق خدمت در این حوزه و همکاری با چنین تیمی را به من عطا فرمود

وبدا: از نگاه شما اهمیت حوزه‌های پژوهش، آموزش و درمان دانشگاه چطور اولویت بندی می‌شود و آیا اساساً این حوزه‌ها را می‌توان اولویت بندی کرد؟

به نظر من، اولویت‌بندی این سه حوزه (پزشکی، داروسازی و تحقیقات) نه تنها امکان‌پذیر نیست، بلکه منطقی نیز نیست. این سه حوزه به شدت به هم وابسته هستند و پیشرفت هر کدام، مستلزم پیشرفت دو حوزه دیگر است. برای مثال، یک پزشک برای درمان بیماران، به داروهایی نیاز دارد که حاصل تحقیقات گسترده در حوزه داروسازی است. بنابراین، تاکید بر یک حوزه به تنهایی، باعث کند شدن روند پیشرفت در کل سیستم خواهد شد. در واقع، باید به صورت هم‌زمان و متوازن به همه این حوزه‌ها توجه شود، هرچند که ممکن است سهم هر حوزه در مراحل مختلف متفاوت باشد.

وبدا: به عنوان یک پژوهشگر اولویت جایگاه پژوهش را چطور ارزیابی می کنید؟

اهمیت پژوهش در پیشرفت جوامع امروزی بر هیچ‌کس پوشیده نیست. شرکت‌های بزرگ و موفق جهان با سرمایه‌گذاری کلان در حوزه پژوهش، به دستاوردهای قابل توجهی رسیده‌اند. متأسفانه، در کشور ما علی‌رغم اهمیت این موضوع، سرمایه‌گذاری کافی بر روی پژوهش در دانشگاه‌ها صورت نمی‌گیرد. از سوی دیگر، صنایع ایرانی نیز به دلیل واردات تکنولوژی و کمبود فعالیت‌های تحقیق و توسعه، کمتر به دنبال همکاری با دانشگاه‌ها هستند. برای رفع این مشکل، دانشگاه‌ها باید تغییراتی اساسی در زیرساخت‌های آموزشی خود ایجاد کنند تا دانش آموختگان قادر باشند با نیازهای واقعی صنعت ارتباط برقرار کرده و در حل چالش‌های آن نقش مؤثری ایفا نمایند.

وبدا: چنانچه نکته یا سخنی دارید که مایلید با مسئولین دانشگاه مطرح شود بفرمایید؟

برای تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه، باید به طور همزمان به توسعه هر دو حوزه پرداخت. دانشگاه‌ها باید با فاصله گرفتن از پژوهش‌های صرفاً نظری، به شناسایی نیازهای واقعی صنعت و ارائه راهکارهای عملی برای حل مشکلات آن بپردازند. تولید دانش در دانشگاه‌ها نباید به صورت ایزوله و بدون ارتباط با صنعت صورت گیرد. در حال حاضر، شاهد هستیم که بسیاری از دستاوردهای علمی محققان ایرانی در کشورهای دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد و این موضوع، ضرورت ایجاد ارتباطی موثر بین دانشگاه و صنعت را بیش از پیش آشکار می‌سازد. برای تحقق این هدف، باید تغییرات اساسی در رویکردهای آموزشی و پژوهشی دانشگاه‌ها ایجاد شود تا بتوانیم زیرساخت‌های لازم برای توسعه صنعت و دانشگاه را فراهم آوریم.

 

 


811.jpg - 86.31 kBدکتر حسین کمالی، متولد شهریورماه 1362 در شهرستان بجنورد، استادیار و عضو هیات علمی پژوهشی دانشکده داروسازی مشهد که از سال 1398 به خانواده بزرگ دانشگاه علوم پزشکی مشهد ملحق شده، از جمله چهره های موفقی است که طی پنج سال حضور خود در این مجموعه، همواره نام خود را در جمع پژوهشگران برتر دانشگاه علوم پزشکی مشهد در گروه فارموسیوتیکس و نانو فناوری دارویی ثبت نموده و در سال 1402 نیز به دلیل کسب میزان بالای امتیازات پژوهشی، موفق به اخذ رتبه دوم پژوهشگر برتر ( پس از استاد دکتر جعفری ) در در گروه نانو فناوری دارویی و فارماسیوتیکس دانشکده داروسازی گردید. پایگاه خبری وبدا در راستای انجام مصاحبه و آشنایی بیشتر با اساتید جوان هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، گفتگویی با دکتر حسین کمالی داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:  

وبدا: ضمن سپاس از حضور شما در این گفتگو، لطفا خود را معرفی و توضیحاتی در خصوص سوابق تحصیلی تان عنوان بفرمایید؟

دکتر حسین کمالی هستم، متولد 1362 در شهر بجنورد، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس عادی شهرستان بجنورد گذراندم و مقطع دبیرستان را در مدرسه تیزهوشان مشغول به تحصیل بودم که متاسفانه پدرم از دنیا رفت و مسئولیت هزینه های خانواده ( و مدیریت مغازه پدرم) در حالی که 15 سال بیشتر نداشتم، بر دوش من قرار گرفت و به همین دلیل ناگزیر بودم داوطلب آزاد درس بخوانم ( یعنی در منزل مطالعه می کردم و فقط امتحانات را شرکت می کردم)، یکسالی به همین شکل گذشت، تا اینکه برادرم مدیریت مغازه را بر عهده گرفت و من مجددا به مدرسه برگشتم، اما مدرسه تیزهوشان به دلیل این یک سال وقفه، مرا نپذیرفت و ناچار به مدرسه عادی رفتم.

البته باز هم شرایطم برای تمرکز بر درس مناسب نبود و باید در مدیریت مغازه و دیگر امور خانواده کمک می کردم ونهایتاً این وضعیت باعث شد که در کنکور سراسری هم رتبه خوبی را به دست نیاورم و در دانشگاه زاهدان پذیرفته شوم. اما بحمدالله در مقطع ارشد شرایط بهتر شد و با تلاشی که داشتم توانستم در دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرش شوم، مقطع دکترا هم در مرکز تحقیقات داروسازی هدفمند PhD by Research تحصیل کردم و از آن زمان تا کنون در دانشکده داروسازی مشغول به فعالیت هستم.

وبدا: از چه زمان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد مشغول به کار شدید؟

من سال 1389 سرباز علمی دانشگاه علوم پزشکی بجنورد بودم و بعد از آن در سال 1393 که خدمت سربازی به اتمام رسید، برای مقطع PhD اقدام کردم و وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم. سال 1397 تحصیل من در این مقطع هم به پایان رسید و بعد از انجام امور اداری مربوط به فارغ‌التحصیلی، نهایتاً در مردادماه سال 1398 مشغول به خدمت در  دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم.

وبدا:  از حمایت های معنوی مادر و پشتیبانی های ایشان در فراق پدر بفرمایید که تا چه حد بهره بردید؟

بله، مادرم برای ما ( فرزندان ) هم پدر بود و هم مادر و حقیقتاً اگر ابهت و مدیریت مادرم نبود، شاید موفقیت‌های تحصیلی ما هم محقق نمی شد. ایشان با اینکه خانه‌دار بود ولی قدرت مدیریت بسیار خوبی بر خانواده و عملکرد فرزندان داشت و وقتی پدرم فوت کرد، مادرم خیلی جوان بود و شرایط ازدواج هم برای ایشان وجود داشت، ولی ترجیح دادند پای فرزندان بمانند و عمر خود را صرف بزرگ کردن بچه‌ها کردند و بحمدالله ( به جز یک خواهرم که دیپلمه هستن ) همه فرزندان خانواده تحصیل کرده پرورش یافتند و در مناصب شغلی خوبی هم مشغول به کار هستند.

وبدا: استاد از چه سالی وارد دانشگاه شدید و چه مسئولیت‌هایی داشتید؟

من سال 1398 وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم و تقریباً از سال 1399 رئیس مرکز تحقیقات داروسازی هدفمند هستم. در یک مقطع زمانی هم رئیس مرکز رشد دارویی دانشگاه بودم، اما چون با روحیات من خیلی سازگاری نداشت، نتوانستم کار کنم. برای یک عضو هیئت علمی، شاید بهترین کار همین است که به فعالیت های علمی و پژوهشی بپردازد.

وبدا: چه دستاوردهایی در طول مدت خدمت تان در دانشگاه داشته اید؟

من از سال 1398 که وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم تقریبا هر سال در گروه فارموسیوتیکس و نانو فناوری دارویی جزء پژوهشگران برتر دانشگاه بودم و در دانشکده داروسازی هم یک عنوان برتر دارم، همچنین در سال گذشته به دلیل کسب میزان بالای امتیازات پژوهشی رتبه دوم پژوهشگر برتر را در گروه نانو فناوری دارویی و فارماسیوتیکس (پس از استاد دکتر جعفری) کسب کردم.

وبدا: با توجه به تجربه‌ای که در فضای شغلی دانشگاه پیدا کردید ،به نظر شما چه اقداماتی برای بهتر شدن این فضا احتیاج هست؟

 خوشبختانه دانشگاه علوم پزشکی مشهد، جزو بهترین دانشگاه‌های کشور هست و فضا مخصوصاً برای اساتید جوان هیات علمی مهیاست، شما ( به عنوان عضو هیئت علمی) که وارد دانشگاه می شوید، گرنت پژوهشی خوبی در اختیارتان قرار می گیرد و هر چند بعضی اساتید عزیز در این زمینه نقد‌هایی دارند و عنوان می کنند که گرنت های پژوهشی کم است، ولی به نظر من اگر تلاش بیشتر شود، گرنت ها هم می‌تواند افزایش یابد و همین کفایت می‌کند. لذا من نقص خاصی در فضای دانشگاه نمی‌بینم، در عین حال اگر دانشگاه‌ یک مقدار تجهیزاتی که در دانشکده هست را تقویت کنند، قطعاً شرایط بهتری برای کار مهیا خواهد بود. همچنین چنانچه بتوان مراکز تحقیقاتی را گسترش داد یعنی به مراکز تحقیقاتی بیشتر بها داده شود، فضای کار بهتری فراهم خواهد شد.

 اما مشکلی که هست مثلا بنده در حال حاضر روی پروژه‌ای مشغول به کارم، با موضوع آمپول آهسته رهش بوپرونورفین که با یک بار تزریق شخص معتاد می‌تواند تا یک ماه از مصرف داروهای ترک اعتیاد بی‌نیاز شود، ما برای مطالعه آزادسازی برون تن این فرمولاسیون نیاز داشتیم یک ماه از دستگاه تست انحلال استفاده کنیم، متاسفانه حین استفاده، گروه‌های آموزشی ناگهان می آمدند تست انحلال قرص می‌گذاشتند و با توجه به اینکه تست من یک ماهه بود، کار ناقص می ماند و همه ثمرات کار از بین می‌رفت. بنابراین اگر مراکز تحقیقاتی فعال باشند، من این آزمایش را در مرکز تحقیقاتی انجام میدهم و اگر مراکز تحقیقاتی  توسعه یابد به نظر من یک موتور قوی برای مراکز نوآوری، پارک علم و فناوری و برای محصولات خوب دانش بنیان در آینده است.

وبدا: با توجه به اینکه دانشگاه در حوزه های آموزش، پژوهش و درمان فعالیت می کند، ارتباط این سه حوزه را چطور می‌بینید و کدام یک اولویت بیشتری دارند؟

خوب البته دانشگاه‌ علوم پزشکی مثل دانشگاه ( مثلاً  ) فردوسی نیست که فقط بحث آموزش را داشته باشد. در دانشگاه علوم پزشکی هم آموزش هست، هم پژوهش و هم درمان. طبعاً درمان باید همیشه در اولویت باشد، چون نیاز جامعه هست و بعد از آن هم آموزش و پژوهش. ولی بالاخره باید طوری عمل کرد، که تمام بودجه‌ها در حوزه درمان خرج نشود ( چون حوزه درمان مثل یک چاه است که شما هر چقدر هم هزینه می کنید باز هم کم می آورید ) لذا اینگونه نیست که ما یک نگرش داشته باشیم و بگوییم چون نیاز جامعه است، پس باید بودجه ها به سمت درمان برود و بودجه‌های آموزشی و پژوهشی باید طبق همان مبلغی که درخواست داده شده، اختصاص یابد و فدای درمان نشود.

وبدا: از نظر شما یک استاد موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟

به نظر بنده یک استاد موفق باید اولاً خودش تلاشگر باشد و یک الگو برای دانشجویانش، اینکه مثلاً دانشجوی PhD ببیند استادش از ساعت 7 دانشکده است، او هم می آموزد که صبح اول وقت دانشکده باشد و تاخیر نکند. من اوایل که دانشجو بودم همیشه الگوی من آقای دکتر جعفری ، آقای دکتر حسین‌زاده و آقای دکتر رمضانی بودند و وقتی می دیدم تا ساعت 10-11 شب در دانشکده مشغول کار هستند من هم انرژی می‌گرفتم و خارج از وقت اداری هم می آمدم دانشکده. بنابراین من خودم اگر استاد فعالی باشم و به موقع رفت و آمد کنم ( مثلاً پاسی از ساعت‌های اداری و غیر اداری دانشکده باشم و کار کنم ) دانشجو هم مرا می بیند و الگو می‌گیرد. ولی اگر شلخته بیایم، شلخته بروم  وخروجی خوبی نداشته باشم، دانشجو هم قطعاً از من هیچ الگویی نخواهد گرفت و من از دانشجوی خودم نباید انتظار داشته باشم فعال باشد و خروجی خوبی داشته باشد.

وبدا: استاد در حوزه پژوهش چقدر تاثیرگذار هست؟

فوق العاده زیاد... هم در بحث آموزش و هم پژوهش. اگر منِ استاد خروجی خوبی داشته باشم، دانشجو هم به این سمت می رود که چند تا پروژه داشته باشد. در حال حاضر من 7-8  دانشجوی PhD دارم که از این تعداد، حدود چهار نفرشان استاد راهنما هستم. خیلی از این دانشجوها وقتی ببینند استاد آنها فعال هست، خودشان داوطلبانه کار پیشنهاد میدهند.

وبدا: آیا در فرایند تحصیل و کار در دانشگاه علوم پزشکی مشهد چالش هایی داشته اید؟

خیر... چالش خاصی از جهت خدماتی که باید از دانشگاه علوم پزشکی مشهد می گرفتم نبوده است و به نظر من چه در دوران دانشجویی و چه اکنون شرایط مطلوب بوده و هیچ کمبودی برای من وجود ندارد.

وبدا: خانواده چقدر نقش داشتند در این کار پیشرفت شما؟

من واقعاً مدیون خانواده‌ام و بویژه همسرم هستم، سال ۹۳ که بنده به دانشگاه مشهد آمدم، همزمان بود با تولد اولین فرزندم و در آن دوران حقیقتاً همسرم سنگ تمام گذاشت و مرا حمایت کرد، ایشان در یکی از بیمارستان های بجنورد پزشک هستند. فرزند دومم هم در سال 98 بدنیا آمد و فرزندانم در طول این چند سال عمده‌ی زحمت شان به دوش همسرم بوده و البته مادر همسرم که به ما لطف دارند و در نگهداری بچه ها کمک می کنند.

وبدا: خیلی از دانشجویان تمایل ندارند که در دوران دانشجویی ازدواج کنند بویژه بخاطر شرایط اقتصادی نظر شما در این باره چیست؟

من در سن ۲۸ سالگی ازدواج کردم ولی باور بفرمایید؛ اگر پختگی و عقل الان را می داشتم، حتماً ۲۰ سالگی ازدواج می‌کردم و این را به دانشجویانم هم می گویم، اینکه در احادیث بیان میشود روزی دست خداوند است من به این باور، یقین دارم. واقعاً خدا روزی رسان است و البته این هم بایستی با تلاش باشد و اینکه فرد یک جا بایستد و بگوید خدایا من ازدواج می کنم، تو روزی را برسان، منطقی نیست.  من بحمدالله در مسائل اقتصادی خیلی خوش شانس بودم، البته خیلی سختی کشیدم ولی نسبت به زحمتی که متحمل شدم، خداوند پاسخ خوبی به من داده است.

 البته مشکلی که طی چند سال اخیر در دانشگاه‌ها ایجاد شده، همین حقوق کم کارمندها و هیئت علمی‌ها هست، این حقوق کم در ‌انگیزه افراد تاثیر می گذارد، هر چند که مسائل مادی برای فردی که به خداوند اعتقاد دارد، نباید به عنوان محور باشد اما قطعا در انگیزه افراد اثرگذار خواهد بود و همین شرایط سبب شده تا برخی از همکاران داروساز دانشگاه را رها کنند و یا بیرون داروخانه داشته باشند و برای خودشان کار کنند و یا اینکه مهاجرت کنندکه این مساله هم ناراحت کننده است.

وبدا: استاد توصیه‌ شما به دانشجویان چیست؟

کشورشان ایران را دوست داشته باشند، اسلام رو دوست داشته باشند و با همه مشکلاتی که هست در این خاک بمانند. اگه قرار باشد همه ما برویم چه کسی ایران را بسازد؟ بنابراین تلاش کنند و بدانند که با تلاش همه چیز محقق می شود.

 

 

 


780.jpg - 81.66 kBبرای بانوان سرزمینم/ ایستاده در تنهایی/ تنها سرباز(مجاهد) میدان/ همیشه پای یک انسان در میان است

از بازی ها و نقاشی های کودکانه تا انشاهای دوران دبستان، فکر و ذکرش فقط پزشکی بود و بس. به قول خودش پزشکی را زندگی می کرد؛ آنقدر که نه فقط رشته دانشگاهی بلکه گویا تخصصش را هم در همان چهارپنج سالگی انتخاب کرده بود؛ آنجا که وقتی دید پدر از درد سنگ کلیه به خود می پیچد، فورا سمتش دوید و گفت: "غصه نخور بابا خودم دکتر کلیه می شوم خوبت می کنم" و حالا بعد از چهل سال با افتخار در جایگاه تنها بانوی فوق تخصص اورولوژی در استان های خراسان مشغول خدمت در دانشگاه علوم پزشکی مشهد است. دکتر ژیلا شیخی، فلوشیپ جراحی کلیه و مجاری ادراری، عضو هیات علمی و استادیار دانشگاه، در ادامه از فراز و فرودهای این مسیر می گوید.

علاقه ای که انتها نداشت

دکتر شیخی حدود یک سال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان دومین فرزند خانواده ای فرهنگی در شهر پدری اش، گنبد متولد شد اما دو سال بعد والدین تصمیم گرفتند برای همیشه به موطن مادری او یعنی خراسان رضوی نقل مکان کنند. حالا علاوه بر علاقه ذاتی خودش به حرفه پزشکی و تشویق والدین، زمینه محیطی هم فراهم شده بود تا وارد این رشته شود؛ «پزشکی را دوست داشتم و به همه می گفتم دوست دارم دکتر شوم. کمک به بیماران برایم مهم بود هم اینکه بدانم در بدن انسان چه خبر است و اعضای بدن چگونه کار می کنند؟ وقتی اولین بار ست پزشکی اسباب بازی وارد بازار شد بلافاصله از پدرو مادرم خواستم برایم تهیه کنند و دکتربازی جذاب ترین سرگرمی من و دوستانم بود. از طرفی به خراسان رضوی که آمدیم، اقوام مادری ام اغلب در رشته های مختلف پزشکی درس می خواندند یا مشغول کاربودند و این عشق و علاقه ام به پزشکی را چند برابر می کرد. والدین هم ما را در مدارس خوب ثبت نام می کردند و جز درس خواندن انتظاری از ما نداشتند.»

هم کنکور هم زندگی/ اصلا به قبول نشدن فکر نمی کردم

همیشه شاگرد اول کلاس یا مدرسه بود و در آزمون مدارس نمونه دولتی هم جزو نفرات اول؛ در عین حال که چه دوران راهنمایی و چه دبیرستان و کنکور، همه چیز زندگی را سر جایش داشت؛ از تفریح و استراحت تا مهمانی و...؛ «معمولا سر کلاس با تمرکز کامل درس را یاد می گرفتم به همین خاطر برای امتحانات یا کنکور مشکلی نداشتم که همه چیز را تعطیل کنم و صبح تا شب درس بخوانم. برای کنکور حداکثر روزی 10ساعت مطالعه داشتم و بقیه روز را با تفریح و استراحت می گذراندم. کلاس کنکور هم نرفتم چون نیازی نداشتم و دلیلی نداشت کلاس اضافی بروم. اصلا به قبول نشدن در رشته پزشکی فکر نمی کردم، باید می شد و بالاخره شد؛ آن هم اولین انتخابم در فرم که دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود. رتبه ام سه رقمی شد و می توانستم رشته دندانپزشکی را هم که آن روزها روی بورس و مورد سفارش اطرافیان بود، قبول شوم ولی به دلیل علاقه ام، پزشکی را ترجیح دادم».

برکت ازدواج دانشجویی

این بانوی موفق در کنار تحصیل علم و دانش، از تشکیل خانواده هم غافل نماند و در 24 سالگی به این رسالت خطیر جامه عمل پوشاند؛ «می خواستم بعد از اتمام دوره عمومی ازدواج کنم اما با تشویق و ترغیب اطرافیان، زودتر اتفاق افتاد و سال پنجم پزشکی با همسرم که پزشک عمومی بود، ازدواج کردمکه نه تنها ادامه تحصیلم با چالشی مواجه نشد بلکه با کمک و پشتیبانی همدیگر بهتر از قبل پیش رفتیم. یادم نمی رود برای همه کارهای مراسم عروسی تنها دو روز مرخصی داشتم و تا آخرین لحظات کشیک بخش جراحی بودم که گرچه سخت ولی شیرین گذشت».

آغاز خدمت، با طعم مشقت

سال های 82 تا 84 دوره طرح پزشکی عمومی را در مرکز بهداشت امام حسن(ع) قاسم اباد(مشهد) گذراند. حضورش در آنجا همزمان با افتتاح ساختمان جدید بود و به عنوان مسئول مرکز، اقداماتی همچون واکسیناسیون سراسریMMR بچه ها در کمتر از یک ماه و درمان بیماری های واگیر (مانند سل) را با جدیت پیگیری کرد. همین ایام بود که دوره تخصص همسرش در رشته اطفال به پایان رسید و برای طی طرح تخصص او، مهرماه 85 همراه یکدیگر راهی گرمه جاجرم در خراسان شمالی شدند. دکتر شیخی از آن روزها اینگونه یاد می کند: «همه وسایلمان دو چمدان بود و یک کارتن کتاب که برده بودم برای تخصص بخوانم، محل سکونتمان هم پانسیونی نوساز در بیابانی میان گرمه و جاجرم که شب ها از حضور شغال ها در امان نبود؛ آب لوله کشی از بس شور بود نمی توانستیم استفاده کنیم و با آب معدنی سر می کردیم. کمی بعد هم که با حمله عجیب ملخ ها مواجه شدیم اما سخت نمی گرفتیم و می گذشت.»

بین همه این ها تنها چیزی که هنوز خاطرش را تلخ می کند و بغض در گلویش می نشاند، از دست دادن اولین فرزندانشان است؛ «ایام نوروز 86 در حالی که باردار بودم، به دلیل کمبود پزشک و نیاز مردم، ناگزیر از ویزیت روزانه بیش از 80 بیمار بودم که این حجم سنگین، روز 14 فروردین کار خودش را کرد و جنین سه ماهه ام سقط شد. بار دوم هم استرس آزمون بورد تخصص، موجب زایمان زودرس شد که نوزاد چند روز بعد از دنیا رفت اما بعد از آن، هم برای بورد تخصص به عنوان تنها رزیدنت خانم قبول شدم و هم در دهه 90 ، خدا دو فرزند دختر و پسر به ما هدیه داد».

تخصص پرماجرا/ جای خالی بانوان اورولوژیست

با این حال پذیرش در آزمون تخصص، تازه آغازی بود برای یک مسیر پرچالش چراکه دکتر شیخی دست گذاشته بود روی یک رشته کم اقبال از سوی پزشکان خانم یا بهتر بگوییم بی اقبال؛ زیرا پیش از او دست کم در استان های خراسان کسی جسارت ورود به این رشته را نداشت؛ خودش در توضیح چرایی این انتخاب می گوید: «وقتی پزشک خانواده شدم از نزدیک نیاز بانوان به وجود یک اورولوژیست خانم را شاهد بودم و اینکه برخی به خاطر این معضل، جان خود را از دست می دهند چرا که حاضر به مراجعه به پزشک آقا نیستند. برخی هم به همین علت، درمانشان به تاخیر می افتد و بیماری شان تشدید می شود تا جایی که دیگر حتی اگر راضی به درمان توسط پزشک آقا هم باشند، کاری از کسی ساخته نیست. از طرفی در صورت ادامه حیات هم، کیفیت زندگی بیمار تحت تاثیر قرار گرفته و دچار تبعات خانوادگی و روانی و اجتماعی می شود. این شد که تصمیم گرفتم با وجود همه دشواری های پیش رو در اورولوژی زنان، این رشته را انتخاب کنم و پیش روم».

چالش های اولین بودن/ از باورنداشتن تا پیشنهاد جراحی و نمایندگی/ خانم ها به درد این رشته نمی‌خورند

از چالش های اولین بودن که می پرسم، لبخند تلخی به چهره اش می نشیند و می گوید: «دوام آوردن در فضای مردانه این رشته، جسارت بالایی می طلبید؛ در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، من تنها رزیدنت خانم اورولوژی بودم به همین خاطر آقایان فکر می کردند توان گذراندن این دوره را ندارم؛ می گفتند خانم ها اصلا به درد این رشته نمی خورند و از پسش برنمی آیند، بهتر است انصراف دهید. یا رزیدنت های موفق سال های بالا را نشان می دادند و می گفتند شما باید دو برابر این ها کار و تلاش کنی تا به سطحشان برسی! حتی یادم هست اواخر سال اول تخصص که در یک عمل پیوند کلیه حاضر شده بودم، استادم به چیف رزیدنت(نماینده ارشد رزیدنت ها) اعتراض کرد که چرا یک خانم را تنها برای این عمل در نظر گرفته است؟ می گفت من اعتقاد ندارم! اما وقتی عملکرد دقیق و حرفه ای مرا دید، نظرش تغییر کرد و بعد از آن همیشه ترجیح می داد برای پیوندها من رزیدنتش باشم. همچنین در آستانه سال چهارم تخصص که دیگر به عنوان یک جراح خوب و حاذق، جا افتاده بودم، پیشنهاد دادند چیف رزیدنت بخش اورولوژی شوم. با همه این ها، شرایط استادم در دانشگاه شهید بهشتی به عنوان اولین رزیدنت اورولوژی خانم در ایران، خیلی سخت تر از من بود؛ او که حالا جزو پنج اورولوژیست برتر خانم در جهان است، تعریف می کرد زمان کشیک او در اوایل رزیدنتی، برخی همکاران آقا آنقدر روی مردانه بودن این رشته تعصب داشتند که تلفن اتاقش را قطع می کردند تا باتوجه به نبودن تلفن همراه در آن زمان، از ویزیت بیماران جا بماند و اساتید عذرش را بخواهند. ولی امروز خوشبختانه نگرش ها تغییر کرده و می بینیم هر سال رزیدنت های خانم در این رشته حضور دارند و حتی گاهی در درمانگاه یا جراحی ها همه خانم هستیم.»

پذیرش در فوق تخصص به عنوان تنها بانوی اورولوژیست

دکتر شیخی پس از همه فراز و نشیب های دوره تخصص در مشهد، سال 90 برای انجام طرح تعهد، مجدد به همسرش در خراسان شمالی می پیوندد و سه سال دیگر در آنجا خدمت می کند؛ «باتوجه به اینکه همزمان با اتمام دوره تخصص، همسرم در ادامه طرح تخصصش در دانشگاه علوم پزشکی بجنورد، معاونت آموزش را برعهده داشت، ترجیح دادم هیئت علمی آنجا شوم که تا سال 93 ادامه داشت و مدت باقیمانده طرح تا سال 98 را هم در بیمارستان های ام البنین و شریعتی مشهد گذراندم. سال آخر طرح نیز در حالی در آزمون فوق تخصص(فلوشیپ) شرکت کردم و قبول شدم که در کل کشور فقط یک نفر خانم پذیرش داشت آن هم در تهران. به مدت یک سال دوره فوق تخصص را در بیمارستان لبافی نژاد تهران پشت سر گذاشتم. پس از آن به مشهد برگشتم و از اوایل سال 1400 عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم که با توجه به تعهد فعالیت تمام وقت در دانشگاه و علاقه ای که به فضای علمی دارم، ترجیح دادم مطب نداشته باشم.»

   کارنامه علمی آموزشی/ اخلاق و وجدان؛ سرلوحه کار استاد و دانشجو

این بانوی خستگی ناپذیر که مسئولیت کمیته EBM و عضویت کمیته تخصصی ارولوژی شورای پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بجنورد، مشاوره شورای ارزیابی عملکرد علمی تخصصی بیمه سلامت خراسان شمالی و عضویت در کمیته تحقیقات اندوسکوپی بیمارستان قائم مشهد، حضور در ورکشاپ جراحی زنان در آلمان و دوره تخصصی نوار مثانه (پروفسور هاشم هاشم) را در کارنامه خود دارد و نویسنده دو کتاب "خلاصه ای بر سمیولوژی پزشکی" و "عفونت ادراری و روش صحیح نمونه گیری در کودکان" و بیش از 10 مقاله پیرامون موضوعات اورولوژی و جراحی کلیه و مجاری ادرار در نشریات داخلی و خارجی است، در کنار طبابت در کلینیک بیمارستان قائم، تاکنون بیش از هزار اینترن و دستیار اورولوژی را در دانشگاه های علوم پزشکی مشهد و بجنورد آموزش داده و همواره تلاش کرده مانند اساتید خود، الگوی رفتاری و کاری مناسبی باشد؛ «همیشه از دانشجویان می خواهم اخلاق و وجدان را سرلوحه کارشان قرار دهند و هر تصمیمی که می خواهند برای بیمار بگیرند، نه به عنوان یک غریبه بلکه به چشم خانواده و عزیزان

میانگین هوش پزشکی/ اگر واقعا علاقه دارید پزشکی بخوانید

او ضمن تاکید بر اهمیت یکسان هر سه حوزه آموزش، پژوهش و درمان و ضرورت ارتقای امکانات آموزشی و پژوهشی بیمارستان ها، معتقد است در گذشته ورود به پزشکی صرفا با رتبه های خوب میسر بود از این رو تعداد دانشجویان کمتر و آموزش هم بهتر و سختگیرانه بود ولی طی سال های اخیر، باوجود عدم ارتقای امکانات و زیرساخت های آموزشی، تعداد ورودی های پزشکی اعم از دوره عمومی و تخصص چند برابر شده است که علاوه کاهش فرصت های شغلی و اشتغال در نهایت، افت انگیزه آن ها را در پی داشته است؛ بر این اساس پیشنهاد می کند کسانی وارد این رشته شوند که واقعا به آن علاقه دارند و تا آخر می توانند پای کارش باشند نه اینکه صرف رتبه خوب یا اصرار خانواده این رشته را انتخاب کنند.

چالش های مادرانه

دکتر شیخی ورای همه مشغله های علمی و حرفه ای، همسر و مادر دو فرزند 12 و هفت ساله نیز هست و این کارش را سخت تر و البته ارزشمندتر می کند. از دغدغه های مادرانه اش طی این سال ها که می پرسم، پاسخ می دهد: «در مجموع خیلی تلاش کردم به بچه ها فشار نیاید ولو اینکه خودم بیشتر تحت فشار باشم؛ بانوان شاغل معمولا پرستار یا معلم خصوصی برای فرزندشان می گیرند اما من و همسرم سعی کردیم خودمان برای بچه ها وقت بگذاریم؛ هر چند در مواقعی، غیبتمان ناگزیر بود و آن ها را به والدینمان می سپردیم؛ مثل زمانی که دوره فوق تخصص قبول شدم و به تهران رفتم و فقط عصر چهارشنبه تا بامداد شنبه می توانستم کنار خانواده باشم. فراموش نمی کنم گاهی نیمه شب ها که بلیط برگشت به تهران داشتم، پسر دوساله ام از خواب می پرید و مرا رها نمی کرد ولی ناچار او را از خود جدا می کردم و در تمام مسیر و روزهایی که تهران بودم، آن صحنه جلوی چشمم بود و حواسم پیش بچه ها.»

 راز تداوم و پیشرفت

او رمز پایداری و رشد و موفقیتش در تمام عرصه ها را افزون بر لطف الهی و آموزش و حمایت خوب اساتید، مرهون دو مولفه اراده و پشتکار و انجام درست کارها می داند و یاداور می شود: «اگرهدفمان را درست انتخاب کنیم و تحت هر شرایطی از آن دست نکشیم و با تمام وجود دنبال فرصت ها باشیم، مطمئنا کائنات کمکمان می کنند و مسیر باز می شود».

 

 

 

اطلاعات تماس سامانه خبری وب دا

Image
آدرس: مشهد، خیابان دانشگاه، ساختمان قرشی
کد پستی :۹۱۷۷۸۹۹۱۹۱
نمابر: ۳۸۴۳۶۸۲۷ ۰۵۱
رایانامه :webda@mums.ac.ir
سامانه پیام کوتاه: ۳۰۰۰۲۱۹۱
Image
Image
Image
Image
Image
Image
Image