آموزش


0080.jpg - 61.00 kBمعاون آموزشی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت: در این دانشکده 120 استاد و 800 دانشجو در 11 رشته و گروه تخصصی در حال تدریس و تحصیل هستند.

دکتر امیر معین‌تقوی در گفتگو با وب دا، اظهار کرد: دانشکده دندانپزشکی در سال 1345 راه‌اندازی شد و با قدمت به نزدیک به 60 سال یکی از ارکان اصلی آموزش و تصمیم‌سازی در برنامه‌های مرتبط با حوزه دندانپزشکی در سطح کشور است.

وی تصریح کرد: در دانشکده دندانپزشکی مشهد بالغ بر 770 دانشجو و بیش از 30 رزیدنت تخصصی در هر سال تحصیلی داریم و هم‌اکنون بالغ بر هزار نفر در این دانشکده و در 3 دوره علوم پایه، پره کلینیک و بالینی در حال تحصیل هستند و این دانشجویان در دوره اینترنی خود آموزش‌های تخصصی مرتبط با رشته تحصیلی‌شان را فرا می‌گیرند و در این دانشکده حدود 120 عضو علمی در گروه‌های 11 گانه داریم.

معاون آموزشی دانشکده دندانپزشکی مشهد با بیان اینکه کلاس‌های درس این دانشکده در 11 رشته تخصصی دندانپزشکی برگزار می‌شود، خاطرنشان کرد: در این دانشکده گروه‌های آموزشی آسیب‌شناسی دهان، فک و صورت، بیماری‌‎های دهان، فک و صورت، جراحی دهان، فک و صورت، رادیولوژی دهان، فک و صورت، ارتودانتیکس، پریودانتیکس، پروتزهای دندانی، سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی، ترمیمی و زیبایی، دندانپزشکی کودکان و درمان ریشه فعال است و به‌طور متوسط در هررشته تخصصی 3 نفر در حال فراگیری و یادگیری دروس و مهارت‌های مرتبط با آن رشته هستند و نزدیک به 10 دستیار تخصصی غیر ایرانی  داریم.

دکتر معین‌تقوی گفت: در رشته‌هایی مصوبی همچون دندانپزشکی بالینی و سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی آموزش دانشجویان مقطع PHD را داریم و از سال تحصیلی آینده هم در 2 رشته دیگر جذب فلوشیپ تخصصی پریو ایمپلنت و ارتوگناتیک را خواهیم داشت که مقدمات آن در حال انجام است و اخبار تکمیلی در این خصوص به‌زودی اطلاع‌رسانی خواهد شد.

وی افزود: بهداشت دهان و دندان نقش مهمی بر سلامت و تندرستی بدن ما دارد و عدم به کارگیری راهکارهای اصولی در حفظ بهداشت دهان و دندان نه تنها به حفظ سلامت دندان و لثه آسیب وارد می‌کند، بلکه می‌تواند ریسک ابتلا به بیماری‌های مختلف را تا حد زیادی افزایش دهد.


0070.jpg - 96.26 kBگروه مغز و اعصاب ( نورولوژی) دانشگاه علوم پزشکی مشهد، یکی از مهمترین و ریشه‌دارترین گروه‌های آموزشی این مجموعه است که فعالیت خود را از سال 1345 و بصورت مشترک با گروه روانپزشکی دانشکده پزشکی مشهد آغاز نموده و در سال1378 به عنوان یک گروه مستقل معرفی و فعالیت های خود را در حوزه های مختلف آموزشی و پژوهشی و درمانی گسترش داد. این گروه هم اکنون 14عضو هیأت علمی و حدود 40 دستیار تخصصی دارد و علاوه بر بیمارستان قائم (عج) که عمده فعالیت های گروه در آن متمرکز است، در بیمارستان های امام رضا (ع) و شهید هاشمی‌نژاد نیز فعالیت‌های گسترده‌ای را دنبال و به عنوان یکی از مراکز قطب درمان سکته، در فاز حاد و ترومبکتومی در کشور به شمار می رود... در ادامه شرح این فعالیت‌ها را از زبان اساتید پیشکسوت و با سابقه گروه نورولوژی دانشگاه علوم پزشکی مشهد؛ آقایان دکتر نیک خواه، دکتر فروغی پور، دکتر ساسان نژاد، دکتر سعیدی و دکتر بوستانی خواهید شنید:

وب دا: ضمن خیر مقدم خدمت اساتید محترم، لطفا بیوگرافی مختصری در مورد خود عنوان بفرمایید؟

بسم الله الرحمن الرحیم، من دکتر مرتضی سعیدی هستم، متولد سال 1344 در یکی از روستاهای اطراف مشهد، مدیر گروه نورولوژی دانشگاه و عضو هیأت علمی گروه بیماری های مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی مشهد، تحصیلاتم را در دوره های ابتدایی تا دبیرستان و همینطور دوره های عمومی پزشکی و تخصص بیماریهای مغز و اعصاب را در شهر مشهد گذراندم و از همان زمان کنون به عنوان عضو هیأت علمی در زمینه انجام فعالیت های آموزشی و درمانی در خدمت گروه هستم.

وب دا: استاد فروغی پور، جنابعالی در بین اساتید گروه نورولوژی پیشکسوت ترین استاد هستید که دعوت ما را قبول کردید، بفرمایید درکجا متولد شدید، چه سالی و از چه زمان وارد دانشگاه شده اید؟

با سلام و آرزوی سلامتی و تندرستی، من متولد سال 1338 هستم، در شهر اصفهان به دنیا آمدم و تا سال 1357 در دبیرستان سعدی شهر اصفهان تحصیل کردم. سال 1357 وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد شده و در این دانشگاه تحصیل کردم و در بیمارستان قائم(عج) مشهد مشغول به کار بودم. سال 1368 دستیار تخصصی مغز و  اعصاب شدم و در فرودین ماه سال 1374 به عضویت گروه مغز و اعصاب درآمدم تا اکنون که در خدمت شما هستم.

وب دا: استاد ساسان نژاد ضمن خوش آمد، لطفا بیوگرافی از خودتان بفرمایید؟

به نام خدا، من دکتر پیام ساسان نژاد هستم، متولد سال1351 در شهرستان بیجار استان کردستان، ورودی سال 1369 دانشکده پزشکی مشهد و در سال 1379 نیز رزیدنت مغز و اعصاب شدم و در ادامه از سال 1383 همکاری خود را با گروه مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی مشهد شروع کردم.

وب دا: استاد بوستانی لطفا معرفی از خود داشته باشید تا سوالات بعد را خدمتتان داشته باشیم؟

من دکتر رضا بوستانی هستم، متولد شهر مشهد ، پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان حکمت مشهد در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد پذیرفته شدم و در سال 1369 همراه با آقای دکتر ساسان نژاد دوره رزیدنتی را شروع کردیم. در سال 2010 برای دوره فوق تخصص عازم کشور آمریکا شدم و تقریبا در سال 1391 برگشتم. سپس برای مدت سه سال ( از سال 1383 تا سال 1386 ) در دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، به عنوان متخصص مغز و اعصاب مشغول کار شدم و در ادامه با فراخوانی که دانشگاه علوم پزشکی مشهد داشت، به دانشگاه علوم پزشکی مشهد آمدم و دوره فلوشیپ و تا هم اکنون که در خدمت شما هستم.

وب دا: استاد سعیدی جنابعالی در حال حاضر مدیریت این گروه بسیار مهم و با اهمیت را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد بر عهده دارید. لطفا از وضعیت فعلی گروه بفرمایید؟

گروه مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی مشهد در حال حاضر 14 عضو هیأت علمی دارد، که از این 14 نفر تعداد سه نفر، نیروهای فوق تخصصی بیماری های سکته مغزی و عروق مغزی هستند، دو نفر فلوشیپ اختلالات عصبی- عضلانی هستند ( و استاد بوستانی نیز در این زمینه فعالیت دارند)، دو نفر فلوشیپ بیماری MS و یک نفر فلوشیپ اختلالات حرکتی و یک نفر هم فلوشیپ بیماری صرع هستند .

 از این نظر گروه مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سطح کشور نمونه است و تقریبا تمام رشته های فوق تخصصی را دارد؛ به جز یک یا دو مورد و عزیزان خدمات را هم در زمینه های آموزش و هم درمان به بهترین نحو ممکن ارائه می دهند.

ما در حال حاضر حدود 40 نفر دستیار تخصصی داریم، چهار نفر فوق تخصصی یا فلوشیپ داریم و ماهانه پذیرای تعداد زیادی از دانشجویان محترم پزشکی، در رده های کارآموزی و کارورزی هستیم که از طرف دانشکده معرفی می شوند. فعالیت های ما عمدتا در بیمارستان قائم (عج) متمرکز است ولی در بیمارستان امام رضا(ع) و مرکز شهید هاشمی نژاد نیز فعالیت می کنیم و مقداری کارگاه فوق تخصصی و پیشرفته تر را به بخش نوروساینس بیمارستان امام رضا(ع) منتقل کرده ایم که توضیحات بیشتر را بعد از فرمایشات اساتید خواهم داد. 

وب دا: استاد فروغی پور با توجه به پیشکسوتی حضرتعالی و سابقه طولانی شما در این گروه، بفرمایید که از چه سالی فعالیت رسمی گروه نورولوژی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد آغاز شده است؟

تقریبا، از سال 1345 گروه مغز و اعصاب و گروه روان تحت عنوان اعصاب و روان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد فعال بوده و آن زمان نیز که ما دانشجو بودیم بخاطر دارم، که هنوز این گروه تحت عنوان گروه اعصاب و روان مشترک با گروه روانپزشکی بود. سال های بعد هم که من وارد گروه و استادیار شدم، همچنان گروه مغز و اعصاب مستقل نبود و گروه اعصاب و روان بود که، این قسمت گروه اعصاب، آقایان دکتر اعتمادی ، دکتر حائریان ، دکتر صدر نبوی و  دکتر نیک خواه تشریف داشتند .اما گروه روانپزشکی، اساتید مستقلی داشتند و حدوداً سال 1378 بود که این دو گروه از یکدیگر جدا شدند. اما تا سال 1378 این دو گروه، مجموعا یک گروه بودند و تحت عنوان اعصاب و روان تلقی می شدند.

در برنامه آموزشی نیز اقدامات بیشتر شد و به عنوان مثال در زمان دانشجویی ما، وقتی وارد این گروه می شدیم، یک روز در گروه اعصاب بودیم و یک روز وارد گروه روانپزشکی می شدیم، مثلا شنبه، دوشنبه، چهارشنبه، بیمارستان قائم (عج) می آمدیم و یکشنبه، سه شنبه، پنج شنبه به بیمارستان روانپزشکی می رفتیم و برنامه های آموزشی با یکدیگر هماهنگی بیشتری داشت، بعدها که این دو گروه از یکدیگر جدا شدند، مستقل تر شدند و کارهای آنها از یکدیگر جدا شد، اما در حال حاضر ارتباطات زیادی با یکدیگر داریم.

وب دا: استاد ساسان نژاد، در حیطه تخصصی حضرتعالی در بحث نورواینتروینشن، از اقدامات انجام شده بفرمایید؟

من تقریبا سال 2014-2015 به همت گروه، دوره را در کشور فرانسه ( پاریس) و به مدت یک سال در مرکزی که تنها مخصوص اینتروینشن بود، گذراندم. از سال ها قبل در واقع استارت نورواینترونشن به وسیله استاد شبستری در مشهد زده شده بود ( که اکنون ریاست دانشگاه را بر عهده دارند)، ایشان در واقع اقدامات اینترونشن را در درگیری عروق کاروتید ( تنگی های شریان کاروتید) شروع کردند که آن زمان (یعنی سال های 1386-1387 ) من این افتخار را داشتم که با ایشان کار می کردم و علاقه داشتم. دکتر دوره را در آلمان سپری کرده بودند و آمدند و این کار را شروع کردند و من نیز چون علاقمند به بیماری های عروقی مغز و سکته های مغزی بودم، با ایشان کار می کردم و به من خیلی لطف داشتند، تا اینکه دکتر بهار وحدت حدود سال های 1390-1391  به کشورآمریکا و فرانسه رفتند و پس از بازگشت این دوره را به صورت پیشرفته تر راه اندازی کردند و سپس ایشان لطف داشتند و من این دوره را گذراندم.

همانطور که می دانید درصدی از اقدامات سکته مغزی در سال های اخیر قابل درمان شده و آن درمان های فاز حاد است که می توان جان بیمار را نجات داد. این درمان های فاز حاد که معمولا ساعت محدودی هم برای نجات بیمار دارد، شامل دو قضیه است، یکی تزریق داروهایی که لخته را حل می کند و خوشبختانه باز هم در دانشگاه علوم پزشکی مشهد به لطف آقای دکتر آذر پژوه ( که اکنون نیستند) و در ادامه آقای قندهاری انجام گرفت و این موضوع را پیگیری کردند. ( شاید از سال های 1378-1388 بود که این موضوع را شروع کردیم و پیش بردیم).

اما کاری که ما انجام می دهیم به وسیله دستگاه آنژیوگرافی است که در همان ساعات اولیه می توانیم ، در بیمارانی که عروق بزرگ آنها توسط لخته دچار انسداد شده ، آن لخته را بکشیم و دوباره خون را به جریان بیندازیم و باعث نجات جان بیمار شود، این کار را مدت هاست شروع کرده ایم و از سال 1394-1395به صورت خیلی فعال کار میکنیم و به جرأت می توانم بگویم بیشتر اقدامات در این زمینه را در ایران، دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام می دهد و هنوز نیز در این حوزه سردمدار این فعالیت هستیم.

در این قضیه موارد زیادی به ما کمک کرد، یک مسأله حمایت های رؤسای دانشگاه و هیأت رئیسه دانشگاه بودند که امکاناتی را در اختیار ما قرار دادند، همچنین همکاری بسیار قوی گروه رادیولوژی با ما بود که به عنوان مثال در تایم کاری که در دنیا بی نظیر بود، در مدت 20 دقیقه از یک بیمار دچار سکته مغزی ام آر آری مغزی بگیرند، موضوعی که، حتی در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا مقدور نیست .

همچنین ارتباط تنگاتگی که گروه ما، با گروه نوروسرجری و جراحی مغز و اعصاب داشت؛ تا زمانی که آقای دکتر بهار وحدت حضور داشتند. این باعث شد که، یک بستری خوبی فراهم شود و بتوانیم، این درمان را شروع کرده و ادامه دهیم و همچنین ما اولین گروه اعصاب در ایران هستیم که فلوشیپ ... را راه اندازی کردیم که سال 1396 فارغ التحصیلان ما، تقریبا اقصی نقاط ایران را پوشش دادند، همچنین یکی از اولین گروه هایی هستیم که فلوشیپ نورواینترونشن پرورش می دهیم، با این هدف که با این نوع از درمان ها آشنا شوند و بتوانند به تمام شهرهای ایران بروند و این درمان ها را در آنجا نیز راه اندازی نمایند.

اقدامات بزرگ دیگری که دانشگاه برای ما انجام داد، تهیه یکی از بهترین دستگاه های آنژیوگرافی است که تقریبا می توانم بگویم، یکی از بهترین دستگاه ها در خاورمیانه است و حدود دو الی سه سال است که در بیمارستان قائم (عج)، نصب شده که به همت ریاست قبلی دانشگاه و ریاست فعلی خریداری و کارهای زیادی را می توان در حیطه سکته های مغزی و همچنین درحوزه انواع و اقسام خونریزی های مغزی، انجام داد که بیشتر ارتباط پیدا می کند به همکارانی که در حوزه جراحی مغز و اعصاب فعالیت می کنند.

وب دا: استاد بوستانی در حیطه نوروواسکولار ، از اقدامات بسیار مهمی که انجام داده اید، بفرمایید؟

تا قبل از اینکه من دوره فلوشیپ را بگذرانم و برگردم، استاد مرحوم دکتر صدر نبوی که از اساتید پیشکسوت این گروه بودند در حیطه عصب و عضله به شدت فعال بودند . استاد مدرک پاتولوژی عضله و عصب از کشور آلمان داشتند و سال ها قبل از اینکه من این دوره را سپری کنم در بخش اعصاب بیمارستان قائم (عج) به عنوان تقریبا تنها بخش کشور، پاتولوژی و نمونه برداری را انجام می دادند و گزارش می کردند . لذا می توان گفت جزء دانشگاه های پیشرو در این زمینه هستیم و شاید نمونه آن را ما، در هیچ جای کشور چنین چیزی نداشتیم که یک نفر هم نولوروژیست باشد و هم نوروپاتولوژیست باشد.

لطف ایشان و بویژه استاد دکتر اعتمادی و توصیه های این دو بزرگوار باعث شد که من بروم و دوره فلوشیپ را بگذرانم که یک مدتی را به کشور فرانسه رفتم اما به دلایلی دوباره برگشتم و دوره فلوشیپ را در کشور آمریکا سپری کردم. بعد از اینکه برگشتم وضعیت بیماری های نوروماسکولار با حضور استاد صدر نبوی سامان گرفته بود و حداقل چیزهای مشخصی تعریف شده بود، اما خیلی چیزهای جدیدتر ، کارهای تشخیصی و تکنیک های جدیدتر تشخیصی الکترودیاگنوستیک و کارهای درمانی خوشبختانه با حمایت های استاد اعتمادی و بعد از آن مدیر گروه وقت استاد فروغی پور در دانشگاه و در بیمارستان قائم (عج)، ستاپ ( راه اندازی) شد و خوشبختانه من از حمایت های تمام اساتید گروه برخوردار بودم و موفق شدیم خیلی از کارها را انجام دهیم.

بسیاری از بیماری های نوروماسکولار که در گذشته، محکوم به عوارض شدید، فلج و مرگ و میر بودند، با درمان های نوینی که در آنجا آموزش دیدم و در اینجا راه اندازی کردیم،  راتحولی در حیطه تشخیص و درمان های نوروماسکولار موجب شد و یکی از رشته هایی است که شاید مانند رشته اینترونشن خیلی به شدت نیاز به تجهیزات دارد.

بعضی از رشته های نورولوژی، بیشتر کارهای تئوری و بالینی و کارهای علمی خالص است، اما این رشته نیاز به تجهیرات دارد و از آن مهم تر نیاز به ارتباطات بین رشته ای دارد. ما توانستیم که یکی از اساتید گروه پاتولوژی را هماهنگ کنیم که دوره تکمیلی فلوشیپ عضله را سپری کند و با حمایت های ریاست وقت دانشگاه و معاون آموزشی دانشگاه و معاون پژوهشی رفتند به خارج کشور ، برگشتند و یک سری کارهای اولیه انجام شد، اما هنوز هم با آن استاندارهای تشخیصی بیماری ها به خصوص عضله خیلی فاصله داریم که، برای این مورد نیاز داریم دانشگاه کمک کند تا نیروهای جدیدتر بروند و یک مقداری اطلاعات جدیدتر را یاد بگیرند و از همه مهم تر کارهای تشخیصی که در پاتولوژی وجود دارد.

در حوزه تجهیزات هم به خصوص در هفت ، هشت سال گذشته، ما با حمایت های مدیران گروه که در زمان های مختلف بودند، معاونین آموزشی و رؤسای دانشگاه، توانستیم تجهیزات بسیار بسیار پیشرفته ای در حیطه نوروماسکولار بیاوریم. شاید جزء معدود مراکز درکشور باشیم که از جهت تجهیزات تشخیصی رشته نوروماسکولار، تقریبا ( می توان گفت که) کامل هستیم، اما در مورد چیزهایی که مربوط به دیگر رشته ها است و همان طور که گفتم ارتباطات بین رشته ای خیلی قوی لازم است، هنوز مقداری عقب هستیم و امیدوارم که در سال های پیش رو بتوانیم این نقایص و کمبودها را جبران نماییم و تمام خدمات تشخیصی بیماران نوروماسکولار را در همین شهر ان شاالله به بیماران ارائه کنیم.

یک حیطه دیگر ( که به جهت علاقه ام و البته ارتباطاتی که به دوره تکمیلی خودم دارد)، بیماری های وابسته به ویروس HTLV-1است که در استان خراسان رضوی و به خصوص شهر مشهد و اطراف مشهد آندمیک است و با همت استاد محترم جناب استاد، دکتر اعتمادی  و استاد بزرگوار جناب آقای دکتر فریدحسینی از سال های قبل کارهای اولیه آن در اینجا انجام شد .

 ما اولین کنگره بین المللی HTLV-1 را در سال 1388 در شهرمشهد و با دعوت از اساتید بسیار برجسته از سراسر دنیا برگزار کردیم و در زمینه HTLV-1 کارهای تحقیقاتی خیلی بزرگی را انجام دادیم و اکنون نیز یک مرکز ریفرال هستیم. غیر از بحث نوروماسکولار که به عنوان مرکز ریفرال محسوب میشویم، در شرق کشور و شاید جزء معدود مراکزی هستیم که بالاترین آمار بیماری های نووماسکولار را دارد، در ارتباط با رشته HTLV-1  هم می توان گفت که تنها مرکز ریفرال در کشور هستیم، با توجه به اینکه ویروس HTLV-1 اکنون در جاهای دیگر کشور گسترش پیدا کرده ، اما همچنان در شهرهای مشهد و نیشابور آندمیک است و در این حوزه نیز ما کارهای تحقیقاتی زیادی انجام داده ایم.

وب دا: استاد سعیدی از دستاوردهای گروه به صورت مصداقی چند مورد را بفرمایید؟

پیرو فرمایش استاد فروغی پور که فرمودند گروه ما یک سابقه 60 ساله دارد، باید عرض کنم که در واقع مردان بزرگی بودند که این راه را شروع کردند و آن طور که من اسامی را شنیدم و افتخار اینکه آنها را ببینم نداشته ام، مثلا استاد عربشاهی بودند، استاد حب حیدر بودند، استاد مرحوم دکتر حائریان بودند، استاد صدر نبوی که ایشان هم به رحمت خدا رفتند و در حال حاضر استاد اعتمادی که خوشبختانه در قید حیات هستند و ما همواره از راهنمایی های ایشان بهره مند می شویم. استاد نیک خواه هم علی رغم اینکه به افتخار بازنشستگی نائل آمده اند همکاری بسیار مفید و ارزشمندی را همچنان در زمینه خدمات آموزشی و درمانی با گروه دارند .

همان طور که خدمت شما عرض کردم، ما فعلا در سه مرکز فعالیت هایمان متمرکز است، مرکز اصلی و فعال ما بیمارستان قائم (عج) است. در بیمارستان قائم (عج) هسته اصلی بیماری های استروک متمرکز است. استاد قندهاری، استاد ساسان نژاد و استاد سلطانی در این زمینه فعالیت می کنند. همانطور که استاد ساسان نژاد اشاره فرمودند، ما یکی از پرکارترین و پیشرفته ترین اورژانس های بیماری های سکته مغزی را در سطح کشور داریم؛ به محض اینکه یک بیمار وارد می شود، مکانیزمی فعال می شود که اگر آن بیمار، در زمان مناسب مراجعه کرده باشد و یک سری فاکتورهای مناسبی را برای بیرون آوردن و حل کردن آن لخته داشته باشد، این مکانیزم  در مدت بسیار کوتاهی فعال شده و برای بیمار این عملیات انجام می شود . تعداد زیادی از بیماران سکته مغزی را، شما اکنون می بینید که در چند روز اول و چند ساعت اول که به اورژانس بیمارستان قائم (عج) مراجعه کردند، بهبودی نسبتا کامل پیدا می کنند و می توانند به چرخه فعال زندگی برگردند.

همان طور که استحضار دارید متأسفانه سکته های مغزی جزو علل اصلی مرگ و میر ، در جوامع بشری است. شیوع این نوع بیماری ها در کشور رو به افزایش است و سن معمول سکته های مغزی که بالای 65 سال است اکنون به سنین خیلی پایین تر میانسالی و حتی جوانی نیز کشیده شده و این یک هشدار و زنگ خطری است که به صدا در آمده و ما نیز وظیفه داریم به عنوان گروه بیماری های اعصاب دانشگاه، که خود را آماده کنیم و کمربندهایمان را محکم کنیم برای پیشگیری و مبارزه با این که، یک بلا و اتفاق بد است.

ما در این زمینه خوشبختانه در سطح کشور پرچمدار هستیم و نیروهای فوق تخصصی تربیت می کنیم و امکانات بسیار ارزشمند تشخیصی داریم. طی دو سال گذشته، حدود سه تا چهار میلیارد تومان جذب کمک از سوی خیّرین محترم داشته ایم. تشکر می کنم از میزبانان خورشید که همیشه همگام و همراه ما بودند و ما تجهیزات تشخیصی و درمانی بسیار خوبی را با کمک این عزیزان در بیمارستان قائم (عج) فراهم کرده ایم.

در بیمارستان قائم (عج)، ما فعلا بخش فوق تخصصی نوروماسکولار را داریم که استاد بوستانی و استاد زمرشدی در آنجا فعال هستند. این بخش پیشرفت های زیادی داشته و زمینه پیشرفت در آینده نیز وجود دارد، زمینه تریبت فلوشیپ بیماری نوروماسکولار این ظرفیت نیز وجود دارد؛ هم در استاد بوستانی و هم در استاد زمرشدی و همچنین ان شاالله با مساعدتی که مسئولین دانشگاه بفرمایند ما، در این زمینه می توانیم در سطح کشور حرف های زیادی برای گفتن داشته باشیم.

وب دا: استاد فروغی پور، جنابعالی از اساتید پیشکسوت و با سابقه در عرصه بورد تخصصی سردرد، در سطح کشور نیز هستید. شاید در حوزه سر درد کمتر کسی فکر کند که وقتی مزمن می شود یک بیماری بسیار مهم است، در این مورد بفرمایید؟

البته ما بورد سر درد نداریم، من عضو گروه بورد تخصصی مغز و اعصاب ایران هستم و در واقع سردرد، یک قسمت فوق تخصصی از مغز و اعصاب است و چنین عنوانی در ایران نداریم . در واقع من عضو هیأت بورد هستم که امتحان تخصص را می گیرند. فوق تخصص سردرد یا فلوشیپ سردرد، ( فوق تخصص هم نمی توانیم بگوییم)، حدود دو سال است که فعال شده و در بیمارستان سینا در تهران است که به همت خانم دکتر تقاء و برخی از همکاران ایشان فعال شده و من جزء گروه آموزشی آن تلقی می شوم، ولی امتحانی ندارد.

وب دا: در حیطه MS نیز فعالیت های بسیار زیادی داشته اید، توضیح می فرمایید؟

استاد فروغی پور: من در حیطه بیماری MS خیلی کار کرده ام اما فلوشیپ تخصصی MS را ندارم، در عین حال از همان دورانی که کار می کردم، بیماران MS  را هم ویزیت می کردم  زمانیکه MS مقرر بود به عنوان فلوشیپ، راه اندازی شود من به همراه تنی چند از اساتید مثل آقای دکتر حریرچیان از دانشگاه، آقای دکتر اعتمادی فر از اصفهان و آقای دکتر صحراییان یک گروه شدیم؛ به عنوان هسته اصلی که این رشته راه اندازی شود و وزارت خانه این رشته را بپذیرد، در حقیقت ما نفراتی بودیم که امضا کردیم که این گروه راه اندازی شود و اولین فلوشیپی که در ایران در رشته مغز و اعصاب مجوز گرفت، فلوشیپ MS بود که در آن سال مجوزش گرفته شد و اصلا این رشته بورد ندارد و من عضو گروه تخصصی مغز و اعصاب هستم.

وب دا: استاد ساسان نژاد برای بحث فرصت مطالعاتی در پاریس تشریف داشتید، فرصت های مطالعاتی چه تأثیری در ارائه خدمات بهتر به بیماران و تجربیات بیشتر به نظر شما داشت؟

بله...خیلی زیاد، اکنون علم واقعا خیلی جزیی شده و خیلی ریزبین و دقیق تر همه چیز بررسی می شود و درمان ها هم دقیق تر شده ، بنابراین ما احتیاج داشتیم در یک برهه ای، در هر رشته ای فوق تخصص آن فعال شود و البته مجبور بودیم که به خارج از کشور برویم چرا که چنین چیزهایی در ایران وجود نداشت. بنابراین می رویم و با وسایل و امکانات آنجا کار می کنیم، خیلی مهم است و خیلی تجارب و علم زیاد می شود، طبیعتا می توان آنها را برگرداند به شهر خود و برای مردم انجام داد. همین کاری که ما انجام دادیم و تا قبل از درمان های اینترونشن واقعا بیماران اکثرا ناتوان می شدند، یا متأسفانه درصد مرگ و میر آنها بالا بود. البته من نمی گویم تمام سکته ها، این نکته خیلی مهم است. بسیاری از بیماران که زود به بیمارستان رسیدند و عروق بزرگ آنها درگیر بوده ما توانستیم آن لخته را بیرون بکشیم و بیماران طی مدت دو روز با پای خود از بیمارستان خارج شوند.

وب دا: برای انتقال بیماران به اورژانس، به تکنسین ها هم توصیه ای دارید ؟

استاد ساسان نژاد: بدون هیچ شکی. البته برنامه های زیادی را از سال های پیش در رادیو و صدا و سیما داشتیم و خوشبختانه همه تقریبا آشنا هستند، وقتی که کد یک بیماری724 می خورد، مسأله مهم خود مردم ما هستند که سریع باید با اورژانس تماس بگیرند و یا در شهر مشهد اگر خانواده ای می خواهند خودشان بیمارشان را به بیمارستان منتقل کنند، حتما به بیمارستان قائم (عج) مراجعه کنند، چون مرکز سکته مغزی فعلا بیمارستان قائم (عج) است یا بهترین کار این است که با اورژانس تماس بگیرند، گروه سکته مغزی همیشه و در 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته آماده باش هستند.

البته فعلا 10 تا 15 درصد بیماران ممکن است این شرایط را داشته باشند و این گونه نیست که هر بیماری دچار سکته شد، تابع این قوانین و مقررات درمانی باشد، بلکه تنها یک درصد خاصی از بیماران هستند که بررسی های اولیه آنها انجام می شوند. این بیماران دو گروه می شوند یا تحت درمان طبی قرار می گیرند، یا درمان های تهاجمی برای انها انجام می شود. در این درمان های تهاجمی یا آن دارویی که لخته را لیز می کند به بیماران تزریق میکنند یا اینکه درصدی از بیماران را مجبور هستیم، که آنژیوگرافی و ترومبکتومی کنیم.

وب دا: استاد بوستانی، شما در کشورهای آمریکا و فرانسه بودید با توجه به فرصت هایی که در انجا داشتید و موقعیت هایی بوده که در آنجا بمانید، اما به عشق مردم وطن به همراه دکتر ساسان نژاد و همه شما بزرگواران که به مردم خدمت می کنید، برگشتید. بفرمایید که در خدمت مردم وطن بودن چه حسی دارد؟

بله موقعیت هایی بوده است که در آنجا بمانم، اما واقعیت این است که من اصلا هیچ موقع به این مسأله فکر نکرده ام و شاید دانشجویان پزشکی گواه این باشند که من همیشه در کلاس های دانشجویان مقاطع فیزوپات و دانشجویان کارورز و کارآموزان این را عرض میکنم که هیچ جای دنیا مثل وطن نمی شود.

 با وجود تمام مشکلاتی که ما داریم، اگر بتوانیم کاری در این کشور و در وطن خود انجام دهیم، کار بسیار بیشتر ارزش دارد تا اینکه بتوانیم برای جایی دیگر و کشوری دیگر انجام دهیم. لذا این واقعیت ذهن من است و همیشه هم بوده. اکنون نیز  با تمام مشکلاتی که وجود دارد، جناب استاد سعیدی فرمودند که ما پتانسیل این را داریم که در این رشته ای که من فوق تخصص و فلوشیپ گرفته ام، رشد پیدا کنیم، البته خیلی سختی های زیادی داریم.

گاهی سختی آنقدر زیاد است که، انسان لحظه ای احساس می کند که کم آورده ، ولی با وجود تمام این سختی ها همیشه من افتخار این را داشتم که با انسان های بسیار صبور به عنوان مدیر گروه و به عنوان پیشکسوت همکاری کنم و اگر یک روزی کم آوردم به آنها مراجعه کردم و از نظر ذهنی به من کمک کرده اند، که بتوانم کاری را برای این شهر و کشور انجام دهم، کمبودها بسیار زیاد است ولی این هیچ بهانه ای نیست که فرد بخواهد، ایده آل هایش را جای دیگری جستجو کند. آنچه که من، در دوران فلوشیپ غیر از بحث مسائل علمی به خصوص در کشور آمریکا، یاد گرفته ام این است که به شدت سیستم، نه فرد، در آنجا حاکم است. یک سیستم است که باعث رشد می شود، یعنی اینکه فردی فلوشیپ یک رشته را، دارد افراد دیگری که باید با این فرد هماهنگ باشند، هماهنگ هستند وآن سیستم و مدیریت آن سیستم به گونه ای برنامه ریزی می کند که، همه هماهنگ با یکدیگر پیش روند و متأسفانه این اتفاق در کشور ما خیلی سخت محقق می شود.

من امیدوار هستم که در آینده ای نزدیک نیروهایی که تربیت شده اند یا نیروهایی که قرار است برای توسعه این رشته تربیت شوند، هماهنگ باشند و با جان و دل کار کنیم تا ان شااله بتوانیم نقایص مان را برطرف کنیم و یک روزی برسد که ما واقعا، دیگر نیازی نداشته باشیم که برای کارهای تشخیصی مان به جز یک یا دو حوزه، از تهران کمک بگیریم.

 ولی در هر صورت این فرصتی که گروه در اختیار من قرار دادند که در سال 1390 بروم و برگردم واقعا خیلی چیزها را به من یاد داد، بحث مسائل علمی که جای خود دارد، خوشبختانه در این 14 سال گذشته من، ارتباطاتم همچنان برقرار است و هنوز هم در جلسات آنلاین دانشگاهی که بودم شرکت می کنم که این باعث می شود بتوانم هر روز چیزهای جدیدی را یاد بگیرم و آنها را تکرار و در سیستمی که خودم در آن کار می کنم و تجربه دارم  بتوانم اجرا کنم البته تا حدی که، امکان دارد.

وب دا: استاد ساسان نژاد قطعا شما نیز فرصت هایی داشتید که بمانید اما به عشق مردم وطن برگشتید، از ان زمینه های مطالعاتی که داشتید، پژوهش ها و تحقیقاتی که داشتید در حیطه رشته خودتان اینترونشن انجام دادید به صورت مصداقی بفرمایید؟

من عمدتاً روی علل مختلف سکته مغزی کار کردم و بیشتر مقالات ما نیز که با همت اقای دکتر بهار وحدت و همچنین استاد شبستری بوده در حیطه تنگی های عروق گردن است که علل مختلفی دارد. در گذشته چون امکانات تشخیصی وجود نداشت، خیلی مواقع جوانی مراجعه می کرد که سکته کرده بود و هیچ کسی متوجه نمی شد که علت چه بوده است. اما بعدها متوجه می شدیم که علت در واقع با روش های تشخیصی مشخص می شد و مثلا ممکن است پیچ خوردگی رگ بوده که اصطلاح علمی ان دایسک است و ما روی دایسکشن های کاروتید مقاله داریم، روی انواع ترومبکتومی، روش های کشیدن لخته و... چون روش های مختلفی وجود دارد و همان طور که استاد بوستانی هم فرمودند ارتباطاتمان را با آن مرکز هنوز حفظ کردیم.

وب دا: به شما پیشنهاد شد بمانید؟

استاد ساسان نژاد: بله زیاد... من دقیقا حرف های دکتر بوستانی را تأیید می کنم، من حتی یک ثانیه هم به این قضیه فکر نکردم، بارها پروفسور پیوترا که خیلی معروف هستند و استاد من بودند، چندین بار به من در پاریس گفتند چون آن زمان، هنوز ترومبکتومی در اروپا یک کار خیلی جدیدی بود، احتیاج  به نیرو داشتند و نیرو می گرفتند، نیروهایی که آنها می خواستند به صورت 24 ساعته باید آنلاین باشند و کار کنند .

 لذا بارها به من پیشنهاد دادند، اما من حتی یک ثانیه هم به حرف ایشان فکر نکردم، چون معتقدم در این مملکت بزرگ شدم و با پول بیت المال از دوره دانشجویی تا فلوشیپ زا گذراندم، بنابراین به خودم اجازه نمی دهم حتی یک ثانیه فکر کنم به اینکه بخواهم جای دیگری بروم خدمت کنم، چون با امکانات همین مردم و پول این مملکت این کاره شده ام و وظیفه ام خدمت کردن به مردم است.

وب دا: در این راستا چه توصیه ای به دستیاران می کنید؟

دکتر ساسان نژاد: من همیشه و بارها به دانشجویان عرض کرده ام که رشته پزشکی در واقع یک شغل خدماتی است و پزشک برای خدمت آمده است، بنابراین مطلقاً به چشم یک بیزینس به آن نگاه نکنید، شغل پزشکی بیزینس نیست، شغل خدماتی است و از وقتی پا گذاشتیم در رشته پزشکی، وظیفه ما این است که به مردم مان خدمت کنیم. ممکن است قدردانی از کسی هم صورت نگیرد که مهم هم نیست و از نظر من اصلا اهمیتی ندارد، مهم وجدان خودم است و اینکه درست ، عاقلانه و علمی به مردم خدمت کنم و اگر بازخوردی نداشته باشد و یا گاهی اوقات انسان حرف های خاصی را می شنود که البته مهم نیست، مهم آن حسی است که من دارم و آن خدمتی که در حد توان خودم به مردم می کنم این برای بنده خیلی مهم است.

وب دا: نکته پایانی مانده است؟

استاد ساسان نژاد: بله، درحوزه پژوهش طبق کارهایی که ما در این چند سال انجام داده ایم، مشاهده کردیم که یک سری علل خاصی وجود دارد که، در سطح دنیا هنوز روی انها کار می شود و ما به موازات آن مرکزی که در پاریس است، درباره علل مختلف درگیری عروق روی جوانان کار می کنیم، حتی در بحث بیماری های قلبی که یکی از منشأ های مهم سکته های مغزی هستند، یک سری پیشرفت هایی داشتیم و در این زمینه بیشتر کیس هایمان را پرزنت کرده ایم. کارهای درمانی که به وسیله اینترونشن یا دستگاه آنژیوگرافی داشته ایم، بیشتر پرزنت کرده ایم و همانطور که عرض کردم روی روش های ترومبکتومی کار کردیم و امار خود را نیز تقریبا پرزنت کردیم و همه می دانند که، مشهد یکی از قطب های درمان سکته ها در فاز حاد و ترومبکتومی در ایران است.

بزرگترین انگیزه بنده، شخصاً اساتید بزرگ من بوده اند، از ابتدا طبیعتا استاد همه ما آقای دکتر اعتمادی هستند که جای ایشان خیلی خالی است، در اورژانس سال ها بنده در خدمت استاد نیک خواه کار کرده ام و همیشه و در همه جا گفته ام تنها کسی که انگیزه درمان فاز سکته را به من داد ( یعنی آن زمان سکته درمانی نداشت و یکی از کسانی که من را تشویق کرد که در این زمینه وارد شوم و به سکته مغزی علاقمند شوم ) استاد نیک خواه بودند، سپس استاد فروغی پور که در زمان ریاست گروه، هر وقت که با عصبانیت و استرس ( چون رشته بسیار پر فشاری است ) می رفتم نزد ایشان، با یک حالت آرامش و خنده من را آرام می کردند و همیشه تشویقم می کردند. بعد از آن هم استاد سعیدی بودند که، همیشه مشوق من بودند و من از ایشان خیلی متشکرم .

 یک بحث مهم دیگر، گسترش گروه مغز و اعصاب است. در سال هایی که استاد فروغی پور و استاد سعیدی بودند، ما خوشبختانه توانستیم گروه را وسعت دهیم و چند بخش را با تعداد تخت های بی شمار اضافه کنیم. (البته هنوز هم در شهری مثل مشهد کم است اما نسبت به گذشته واقعا گسترش بسیار ایده آل و خوبی داشته و من همیشه قدرشناس دوستانم هستم و برای آنها آرزوی موفقیت دارم.)

وب دا: روابط عمومی چه کمکی در ترویج این برنامه های شما می تواند داشته باشد؟

استاد ساسان نژاد: یک بحث مهم که استاد بوستانی نیز اشاره کردند، ما اکنون بهترین دستگاه انژیوگرافی را داریم و بهترین گروه رادیولوژی را که تمام کارهای اولیه را برای ما انجام می دهند، مشکل ما در وسایل مصرفی است، تمام وسایلی که ما در بحث ترومبکتومی استفاده می کنیم، وسایلی هستند که از خارج می آیند و همه انها به وسیله ارز است  و ما در تحریم ها مشکل داریم و متأسفانه دانشگاه نیز طبیعتا مشکلات مالی عدیده ای دارد و نمی تواند.

من دوست دارم در این قضیه یک مقداری خیّرین، کمک کنند؛ همان طوری که میزبانان خورشید به ما یک کمک حسابی ( بسیار خوبی) کردند، ولی واقعا تا چه زمان می شود از آنها کمک گرفت؟ گاهی واقعا نمی توانیم از آنها کمک بگیریم ( خجالت می کشیم). لذا شرایطی اگر به وجود بیاید و کسانی که در این عرصه خیّر هستند و می خواهند در عرصه های درمانی کمک کنند پیش قدم شوند، بسیار راهگشا خواهد بود... یکی از یهترین کمک ها و کارهایی که به نظر می رسد از هر کاری هم مهم تر باشد کمک به بیمارستان قائم (عج) در زمینه تهیه وسایل درمان سکته های مغزی است.

وب دا: دکتر نیک خواه، استاد پیشکسوت گروه نورولوژی به جمع ما پیوستند، عرض خیر مقدم خدمت شما استاد ارجمند ، لطفا یک بیوگرافی از خودتان بفرمایید؟

بسم الله الرحمن الرحیم، بنده متولد 1333 در شهر گلپایگان هستم. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در شهر گلپایگان گذراندم .آن زمان شرایط برای ورود به دانشگاه با اکنون متفاوت بود اما هر حال امتحان کنکور بود و سال اول بنده در دانشکده بازرگانی در تهران قبول شدم و یک سال در آنجا درس خواندم و چون یک دیدگاه خاصی در مورد رشته پزشکی داشتم، مجدد امتحان کنکور دادم و در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، قبول شدم.

آن زمان، (یعنی سال 1353) رشته پزشکی و دندانپزشکی توأم با یکدیگر بود و در یک مرکز تعلیمات که در همین مجموعه ای که الان هستیم، قرار داشت تدریس می شد و در نهایت براساس امتحان و شرایطی که پیش می امد افراد جدا می شدند و یک گروه به رشته دندانپزشکی می رفتند و یک گروه دیگر پزشکی و رقابت نیز خیلی شدید بود، آن موقع مثل حال حاضر نبود و پزشکی بر دندانپزشکی ارجح بود، از نظر خدمت انسانی فرقی ندارد، اما رشته پزشکی با رشته دندان پزشکی از نظر رسیدگی به جان بیماران و این مسائل که در ارتباط است، متفاوت می باشد. به هر حال یک عده ای در آن سال ها دندانپزشکی می رفتند و یک عده دیگر وارد رشته پزشکی شدند و ما هم در همین شهر دانشگاه فردوسی، رشته پزشکی را تمام کردیم و بعد هم تخصص رفتم و سال 1364 بود که من تقریبا کارم تمام شد و نورولوژیست و متخصص مغز و اعصاب شدم .

در ادامه چندین سال برای ادامه تعهدات خود به شهر زاهدان رفتم و حدود چهار سال در انجا بودم و دانشکده پزشکی زاهدان را با همکاری استاد شهریاری، که اکنون در مجلس هستند راه اندازی کردیم. آن موقع اصلا هیچ خبری نبود، زمانی که من به دانشگاه علوم پزشکی زاهدان رفتم تنها نورولوژیست استان بودم، هم کار جراحی اعصاب، نورولوژی و هم کار روانپزشکی می کردم، اما بحمدالله اکنون پیشرفت کرده و شرایط خاصی پیدا کرده و اکنون دانشکده علوم پزشکی زاهدان برای خود ابهتی دارد .

وب دا: استاد نیکخواه چه احساسی از حضور در این جمع و بودن در کنار سایر اساتید رشته نورولوژی دارید؟

من وقتی وارد این جمع شدم ، واقعا یک ذهنیت خیلی خوشحال کننده و عجیبی پیدا کردم . چون اساتید و بزرگواران ما درباره یک درخت تنومندی صحبت می کردند که واقعا اکنون این درخت، بار داده است و سایه و میوه این درخت به همه؛ نه تنها خراسان بلکه تمام گستره ایران رسیده است، واقعا بدون اغراق و بدون این که بخواهم هیچ گزافه گویی کنم، واقعا بخش نورولوژی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، در تمام ایران ، نمره اول را دارد و در برخی رشته ها، به عنوان رفرنس حساب می شود.

من به اقای دکتر ساسان نژاد هم عرض کردم، در بیماری عروقی که حرف اول را در رشته نورولوژی می زند، اصطلاحا گفته می شود اینجا، بخش عروقی ام آر آی بیس است و در برخی از کشورهای دنیا این گونه نیست که در مشهد است. بخش نوروماسکولار که استاد بوستانی فعال هستند،  به این دلیل که خودشان یک شخصیت سرتیپیک دارند و علمی هستند، واقعا افرادی هم که زیر دست ایشان مثل خانم دکتر زمرشدی رشد کرده و بزرگ شدند و آموزش دیدند همه درجه یک هستند.

 مدیریت که اصلا حرف نداشته است و آقای دکتر فروغی پور استاد عزیزمان در پیشرفت گروه، بسیار بسیار مؤثر بوده اند، چرا که، گذاشتن امکانات و اختیارات در دست افرادی که می خواهند فعالیت کنند خیلی مهم است تا اینکه شما بخواهید در یک شرایط بسته کار کنید و امکان رشد به همکاران خود ندهید، واقعا ذهنیت استاد فروغی پور در این زمینه ستودنی است.

 بعد از آن نیز آقای دکتر سعیدی عزیز که واقعا انسان فهیم و دانشمندی هستند، تمام این موارد بدون اغراق وجود دارد و واقعا در دانشگاه علوم پزشکی مشهد ما باید افتخار کنیم به حضور این عزیزان؛ اگر چه هنوز کمبودها وجود دارد و اساتید فرمودند، اما درسطح ایران گروه مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی مشهد، درجه یک است و حرف اول را می زند، منتها این درخت تنومندی که بالا آمده است، یک ریشه ای هم دارد که همانا اساتید پیشکسوت و بنیانگذاران آن هستند و نباید فراموش شوند.

استاد سعیدی: استاد نیک خواه، در زمینه فعالیت های خود شکسته نفسی می فرمایند، تواضع و فروتنی ایشان زبانزد خاص و عام است، اما من تنها یک نمونه را از این کار پژوهشی استاد که در واقع راهنمای این کار بودند، عرض میکنم و آن کار این بود که برای درمان بیماری پارکینسون ظاهرا گیاه باقلا مفید است و استاد نیک خواه یک مطالعه ای را طراحی کردند و رفتند در نزدیکی شهر نیشابور و یک زمین کشاورزی را اجاره کردند و با مهندسین کشاورزی صحبت کردند و فرم خاصی از باقلا که می توانست برای بیماران پارکینسون مفید باشد، آنجا کشت و برداشت کردند، عصاره باقلا تهیه شد و به بیماران پارکینسون به صورت خوراکی داده شد، که در واقع نتایج مثبت این مطالعه وجود دارد، شما کمترین مطالعه ای را در سطح کشور، در سطح دانشگاه علوم پزشکی می بینید که تا این حد ریشه دار باشد .

یکی دیگر از اساتیدی که حق زیادی به گردن گروه و همه ما دارند، استاد عزیراله تقوی هستند ایشان اکنون در بستر بیماری هستند و از خداوند متعال برای ایشان، آرزوی شفای عاجل داریم. من عرض کردم که ما بخش های فوق تخصصی نوروماسکولار را ان شااله با همت استاد بوستانی و استاد زمرشدی، در بیمارستان قائم (عج) پایه گذاری خواهیم کرد و به امید خدا به سمت تربیت فلوشیپ خواهیم رفت و موانع را مسئولین دانشگاه حتما مرتفع خواهند کرد.

در بخش نوروساینس بیمارستان امام رضا(ع)، ما کارهای بزرگی را شروع کرده ایم و امیدوارم که این کارها و ارزوها یک روزی تحقق پیدا کند و همگی شاهد انها باشیم. یکی از پروژه های بزرگ ما، استفاده از سلول های بنیادی است که می تواند یک گزینه بالقوه درمانی در بسیاری از بیماری های مغز و اعصاب باشد، استارت این کار زده شده و امیدوارم که با حمایت مسئولین، در این زمینه جلو برویم.

 مطمئنا این یک درمان پیشرفته است که در سطح جهان مطرح است، ممکن است مفید باشد یا مفید نباشد ولی ما نیز باید در این تجربه جهانی دخالت و شرکت داشته باشیم. این بخش هایی که اکنون خدمت شما عرض می کنم همه در دل بخش نوروساینس مرکز امام رضا(ع) در واقع پایه گذاری شده و در آینده پیشرفت خواهد کرد. ما در آنجا بخش فوق تخصصی صرع را داریم و اگر حمایت مختصری در جهت تأمین تجهیزات و امکانات شود در آن زمینه نیز پتانسیل تربیت فلوشیپ را داریم. هر چند ما، در بیماری صرع یک فلوشیپ داریم که استاد فرزادفر هستند، ولی استاد فروغی پور، استاد نیک خواه و استاد رضایی طلب نیز در حوزه بیماری صرع دارای تجربیات بسیار ارزشمند هستند و می توانند در این زمینه کمک کنند، بنابراین در این زمینه نیز پتانسیل تربیت فلوشیپ در گروه وجود دارد.

حرکت دیگری که در بخش نوروساینس بیمارستان امام رضا(ع) در حال انجام است، بخش فوق تخصصی MS است. خوشبختانه امکانات ما در درمان بیماری MS بسیار خوب است، آنجا نیز حرف های زیادی برای گفتن و پتانسیل بالایی داریم و اختلالات حرکتی ان شااله به همت استاد شعیبی در آنجا پایه گذاری خواهد شد.

صحبت آخر بنده اگر اجازه بفرمایید، مرکز شهید هاشمی نژاد است که یکی از آرزوهای دیرینه گروه این است که، یک اورژانس فوق تخصصی بسیار کارآمد و تقریبا مشابه آن چیزی که در بیمارستان قائم (عج) وجود دارد، در مرکز شهید هاشمی نژاد پایه گذاری شود، قطعاً امکانات لازم است و نیروی انسانی خوشبختانه تا حد زیادی وجود دارد،.

همان طور که مستحضر هستید جمعیت آن قسمتی که تحت پوشش این بیمارستان است شاید حدود یک و نیم میلیون نفر از جمعیت شهر مشهد باشد، بنابراین مرکز شهید هاشمی نژاد یک مرکز بسیار مهم در درمان بیماران در اورژانس های مختلف، از جمله اورژانس اعصاب است و ما بیشتر از همه موارد نیاز به حمایت مسئولین محترم دانشگاه و مسئولین محترم بیمارستان شهید هاشمی نژاد داریم؛ برای راه اندازی یک اورژانس دلخواه، یک اورژانسی با معیارهای مناسب علمی که بتواند انجا خدمات را به بیماران ارائه دهد و من واقعا این را عرض می کنم که، اگر حمایت مسئولین محترم دانشگاه و مسئولین محترم بیمارستان شامل حال گروه ما شود، ما این پتانسیل و توان را داریم که این حرکت را نیز انجام دهیم، این وظیفه ما است که در آنجا بتوانیم فعال باشیم و به بیماران رسیدگی کنیم. خیلی ممنون هستم از جنابعالی و سایر همکاران به خاطر فرصتی که در اختیار قرار دادید و امیدوار هستم که، در همه مراحل زندگیتان موفق و مؤید باشید.

وب دا: استاد فروغی پور لطفا یک مقایسه ای از امکانات و تجهیزات گذشته و حال در گروه داشته باشید؟

استاد نیک خواه بحثی را، شروع کردند که بسیار خوب بود و خیلی هم قشنگ بیان کردند، من در دنباله فرمایشات ایشان بگویم که سال 1378 که خدمت شما عرض کردم؛ گروه مغز و اعصاب از گروه اعصاب و روان مستقل شد، گروه چهار نفر بودند، جناب استاد اعتمادی که مدیر گروه بودند، آقای دکتر صدر نبوی که خداوند ایشان را رحمت کند یکی از اساتید خوب ما بودند و در واقع مولتی پتانسیل بودند که تشریف داشتند، آقای دکتر نیک خواه بودند و من که چندسالی بود به گروه اضافه شده بودم و پایین تر از بقیه بودم.

در واقع از سال 1378 تا کنون که 25 سال گذشته است، گروه ما از چهار نفر به 13و14 نفر رسیده و در طی این سال ها ما تنها یک متخصص مغز و اعصاب جنرال بودیم، اکنون تقریبا تمام فوق تخصص هایی که در رشته مغز و اعصاب وجود دارد به غیر از  سردرد، در دانشگاه علوم پزشکی مشهد است و در حوزه سردرد نیز یکی از همکاران ما در حال گذراندن دوره فوق تخصص سردرد است و احتمالا تا سال آینده دوره ایشان تمام می شود و به گروه ما اضافه می شوند.  استاد نیک خواه ( که در مشهد واقعا نمونه هستند)، فرمودند که شما یک شهر دیگر را پیدا کنید که تمام فوق تخصص ها را با هم داشته باشد، ما نداریم.

اولین جایی که در ایران فوق تخصص سکته های مغزی را فعال کرد گروه دانشگاه علوم پزشکی مشهد است و اولین پیشکسوت آن آقای دکتر قندهاری بودند.  در سال 1396مجوز از وزارتخانه گرفتیم که گروه مغز و اعصاب مشهد، بتواند فوق تخصص یا فلوشیپ سکته های مغزی را نیز راه اندازی کند، اولین بار در ایران بوده است و این اتفاق را با سال های قبل از انقلاب مقایسه کنید.

انصافا فرمایشات استاد نیک خواه را هر چه در ذهن خود مرور کردم، بیشتر به این حقیقت رسیدم که خیلی درست است. بنده با اصفهان و سایر شهرها که مشهد را مقایسه می کنم، می بینیم ما تمام تخصص ها به غیر از سردرد را در اینجا داریم. شاید بعضی اوقات ما برای یک سری از کارها بیماران را به تهران می فرستیم البته نه به دلیل اینکه، ما نیرو نداریم بلکه به این دلیل ما امکانات نداریم، یعنی آن تکنولوژی یا دستگاهی که باید داشته باشیم را نداریم، اما نیروهای انسانی فوق العاده را داریم.

بنابراین در 25 سال گذشته ما خیلی رشد کرده ایم و در سال 1397 گروه اعصاب موظف شد که نوروساینس را راه اندازی کند، آن موقع به من دستور داده شد که با همکاری دکتر گرجی ( در زمان استاد دارابی ) کار را شروع کنیم و ما گروه نوروساینس را راه اندازی کردیم. نوروساینس دانشگاه علوم پزشکی مشهد از دل گروه اعصاب به وجود آمد، در حالی که در هیچ جای کشور گروه نوروساینس آنها از دل اعصاب رشد نکرد و مستقل بود. تنها دانشگاهی که نوروساینس آن به کارهای بالینی بیشتر تمایل دارد تا پایه، باز هم دانشگاه مشهد است.

ما با دانشگاه مونتسر آلمان نیز حدود سال 1398 یا 1399 یک قرار داد همکاری بستیم و یادم هست آن موقع استاد دارابی مسئول بودند و اکنون نیز اساتید آنجا می آیند و باز بر می گردند و ما تبادل استاد داریم و بعضی اوقات همکاران ما می توانند به آنجا بروند.

یک جمله خوبی آقای دکتر نیک خواه فرمودند، من دنباله فرمایشات ایشان، عرض میکنم که گاهی اوقات ریشه ها دیده نمی شوند وتاریک است اما شاخه ها دیده می شوند. واقعا ریشه ها را نیز باید ببینیم چون ریشه ها هستند که شاخه ها را تغذیه می کنند و آن ریشه ها اساتید ما بودند، که دست ما را گرفتند و ما را جلو بردند.

یک نکته دیگر که آقای دکتر بوستانی در صحبت های خود فرمودند بحث هماهنگی است، در واقع برای اینکه یک سیستم خوب جلو برود صرفا امکانات نیست و صرفا نیرو هم نیست. بلکه هماهنگی و آن یک دستی و یک رنگی و با هم بودن است، این پتانسیل در این دانشگاه خیلی خوب است و من به وضوح این را در گروه و در دانشگاه خودمان می بینم و واقعا اگر که شرایط دانشگاه از نظر مالی و امکانات بهتر بود ( و ما درک می کنیم شرایط هم مشکل است ) باز هم پتانسیل رشد بیشتر را داریم و می توانیم بهتر از این که هستیم، باشیم اما الان نیز می توانم بگویم که اگر ما بهترین نیستیم اما جزء بهترین ها هستیم.

وب دا: استاد بوستانی شما به زمینه تحقیقاتی یک اشاره ای کردید اما به صورت مصداقی توضیحات را بفرمایید؟

یک بخش مهم تحقیقاتی در گروه اعصاب بحث HTLV-1   است؛ بیماری که تقریبا تمام اساتید گروه مغز و اعصاب به نوعی درگیر آن بوده اند و بالاترین تولید علم را در آن به طور خاص ما داریم. مدتی است به دلایلی یک مقداری ستاد HTLV-1  غیرفعال شده اما همچنان کارهای تحقیقاتی قابل توجهی در حوزه های مختلف در حال انجام است، هم درعلوم پایه و هم در بالینی ارتباط این دو حوزه با یکدیگر وجود دارد. در فیلدی که من کار می کنم واقعیت این است که مشهد به دلیل اینکه یک شهر مذهبی است و از طرفی دیگر از جهت خدمات پزشکی یک شهر ارزان است ما مریض های فوق العاده زیادی داریم.

یک نکته دیگر ارتباط ما با رشته نورولوژی کودکان  است که خوشبختانه یک ارتباط خیلی خیلی خوب، صمیمانه و دوستانه است. هم اکنون چند پروژه پژوهشی با گروه نورولوژی کودکان  داریم که این در کشور ویژه است و شاید این ارتباط نزدیک و دوستانه در سایر مراکز وجود نداشته باشد.

بنده از سال 79 که به عنوان دستیار مغزو اعصاب وارد این فضا شدم تا هم اکنون که به عنوان استاد تمام در این گروه هستم، رشد این رشته را از نزدیک در طی 25 سال روز به روز می بینم. بنده یادم است که استاد نیک خواه منتور ما بودند در بخش اورژانس اعصاب. اورژانس اعصاب را چرخاندن در آن سال ها  واقعا کار راحتی نبود. ما راندهایی داشتیم که شش ساعت طول می کشید هفت صبح می آمدیم تا ساعت یک و دو و بعضا بیشتر و من از آقای دکتر نیک خواه واقعا خیلی چیزها را یاد گرفتم، از جمله؛ درمان گیلن باره، که در واقع یک خط قرمز ایشان بود. استاد اعتمادی، استاد نیک خواه و استاد فروغی پور حقیقتاً به عنوان پیشکسوتان گروه ما را کمک کردند و ما مدیون پیشکسوتان هستیم و من همین جا دست بوس همه این عزیزان هستم. استاد اعتمادی هم که در پایه گذاری این رشته کمک خیلی بزرگی کردند و مرحوم استاد صدر نبوی که واقعا خیلی چیزها از آنها یاد گرفتم و بسیاری از اساتید کشور که شاید برای نام بردن از ایشان حضور ذهن ندارم.

وب دا: استاد نیک خواه کلام آخر شما...

سالها قبل زمانی که ما وارد دانشگاه شدیم، اساتیدی که وجود داشتند همه تحصیل کرده خارج از کشور بودند؛ یعنی آقای دکتر اعتمادی فرانسه درس خوانده بودند، آقای دکتر صدر نبوی آلمان بودند، آقای دکتر آزادی و... همه خارج از کشور تحصیل کرده بودند، ولی گروه مغز و اعصاب آن زمانی که من وارد شده بودم، یک اورژانس و دو تا اتاق داشت، که این دو تا اتاق سه تا تخت مردانه داشت و سه تا تخت زنانه و همه بیمارانی بودند که اغلب بد حال بودند و چون ما امکانات نداشتیم فوت می کردند. یعنی کمبود یک آی سی یو، کمبود یک بخش اعصابی که وسیع تر و جوابگوی این همه مراجعین باشد و ما می دانیم، که مشهد حدود یک میلیون جمعیت مسافر دارد که می آیند و علاوه بر جمعیت خود شهر هستند. برای همین هم نیاز خیلی مبرمی بود که این بخش رشد و وسعت پیدا کند. ولی محدودیت هایی بود که اجازه این کار را نمی داد و بالاخره عزیزان و اساتیدی که آمدند و یکی یکی شروع کردند و امکانات دادند و سعه صدر خودشان را نشان دادند، منجر شد همین درختی که اکنون بحثش است به این شکل و شرایط برسد.

همانطور که استاد سعیدی فرمودند، سلول های بنیادین اولین بار در دوران ام اس که در کل دنیا هنوز هم انجام نشده در مشهد انجام شد؛ با همکاری کل گروه و همین طور گروه ایمونولوژی و دانشکده پزشکی که به ما خیلی کمک کردند و آن زمانی که ما استارت کار را زدیم فقط چهار نفر بیمار در رژیم صهیونیستی روی این قضیه کار کرده بودند و ما درمورد حدود 15 بیمار روی سلول های بنیادین کار کردیم و برای اولین بار در دنیا می شود اسمش را برد و بالاخره کارهای دیگر که فرصت و زمانی نیست. ولی آن افرادی که ابتدا شروع کردند این قضیه را ، رشد دادند و رساندند به این شرایطی که اکنون واقعا مایه دلخوشی و بزرگی کل دانشکده پزشکی و مشهد است، کار بزرگی کردند و مایه افتخار است.

وب دا: توریست درمانی در گروه شما به چه صورت است؟

دکتر سعیدی: یک درصدی از بیمارانی که در بخش های ما بستری می شوند، به خصوص بخش های سکته های مغزی بیمارانی هستند، که همان طور که اساتید اشاره فرمودند زوار حضرت رضا(ع) هستند و از شهرها یا از کشورهای مجاور مثل کشورهای عراق یا کویت یا افغانستان یا ترکمستان، می آیند. این بیماران که تشریف می آورند زیارت گاهی دچار سکته مغزی می شوند یا اینکه، به صورت انتخابی مراجعه می کنند به اساتید ما و یا در بخش های سرپایی خدمات را استفاده می کنند و بهبود پیدا می کنند، ولی اگر نیاز به بستری هم باشد این آمادگی در بخش های ما خوشبختانه وجود دارد.


0056.jpg - 76.17 kBاز همان کودکی آرام و قرار نداشت و محدودیت ناپذیر بود؛ تقریبا در هیچ چارچوبی نمی گنجید؛

 سر نترس و ذهن کنجکاو و خلاقش او را عاشق معماری کرده بود تاجایی که هرچند به اقتضای شرایط، به سمت پزشکی سوق داده شد اما آنجا هم جسورانه، حساسترین و ناشناخته ترین تخصص ها یعنی جراحی عروق مغز را انتخاب کرد؛ آن هم در وضعیتی که طبق قانونی نانوشته، ورود خانم ها به این رشته ممنوع بود و بهای زیادی لازم داشت. با این حال پای همه چالش ها ایستاد و نه تنها ثابت کرد بانوان هم می توانند در این رشته موفق شوند، بلکه به کمک همکارش با راه اندازی مرکز ضایعات عروق مغز و ارتقای ظرفیت جراحی های این حوزه در مشهد، از یک سو بسیاری از بیماران را از مرگ حتمی نجات داد و از سوی دیگر بخش جراحی عروق مغز دانشگاه علوم پزشکی مشهد را به یک برند کشوری تبدیل کرد. گفتگوی ما با دکتر سمیرا ذبیحیان، دانشیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد و تنها بانوی فلوشیپ جراحی عروق مغز استان را در ادامه می خوانید.

انس با کتاب و مطالعه از کودکی

از آنجا که پدر کتابفروشی داشت، باوجود همه بازیگوشی های کودکانه و روحیاتی چون استقلال و سرتسلیم نداشتن، از همان ابتدا مانند چهار خواهر بزرگترش اهل کتاب بود و مطالعه؛ «تحصیل علم در خانواده ما جایگاه خاصی داشت و تمام هم و غم والدین همین بود؛ البته در مدرسه علاوه بر اینکه جزو برترین ها بودم، در تیم آمادگی جسمانی و ژیمناستیک نیز حضور فعال داشتم؛ در دوره راهنمایی هم بسکتبال را شروع کردم که به صورت حرفه ای تا کاپیتانی تیم جوانان خراسان و تیم دانشگاه در سال 66 ادامه یافت و در مسابقات قهرمانی دانشگاه ها، رتبه چهارم کشور را کسب کردیم.» 

از معماری ساختمان تا معماری مغز

14 ساله بود که به علت سانحه تصادف پدر را از دست داد اما مدیریت قوی مادر سبب شد کمتر جای خالی پدر را حس کند و خدشه ای به عزم جزمش در تحصیل وارد نشود. از آنجا که هدفمند بود و اهل برنامه ریزی، تا سال دوم دبیرستان بنا داشت معمار شود اما با مشورت مادر مسیرش تغییر کرد؛ «معماری را خیلی دوست داشتم اما سال تعیین رشته ام در دبیرستان با انقلاب فرهنگی دانشگاه ها همزمان شد و مادرم نظرش این بود که معلوم نیست بعد از بازگشایی دانشگاه ها، امکان تحصیل برای خانم ها در رشته های مهندسی وجود داشته باشد در حالی که برای ورود به رشته های پزشکی و معلمی بعید است مشکلی باشد. تحلیل مادر به نظرم منطقی آمد و گفتم پس پزشکی را انتخاب می کنم که شما هم بیشتر دوست دارید اما می خواهم تخصص جراحی اعصاب بخوانم، آنجا دیگر نگویید مناسب خانم ها نیست.» غافل از اینکه کمتر از ده سال بعد، ناباورانه این جمله را نه از مادر بلکه از اساتیدش در دانشگاه خواهد شنید!.

به این ترتیب سال 64 در رشته پزشکی وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد شد ولی آنجا هم یک دانشجوی متفاوت بود؛ «مدل درس خواندنم با بقیه فرق می کرد؛ به جای جزوه نوشتن، کتاب می خواندم و دنبال کار عملی اعم از اتاق عمل و آزمایشگاه و... بودم؛ احساس می کردم اینطور بهتر یاد می گیرم؛ هرچند کار سختی بود و با مقاومت اغلب اساتید مواجه شد اما چند نفری هم مانند دکتر بنی هاشم، دکتر شیردل، دکتر مداح و دکتر اقبال صدری بودند که مشوقم بودند». از دست دادن مادر در سال سوم دانشجویی، ضایعه بزرگ و پردردی بود اما او که مرد میدان بود، دوباره روی پا ایستاد و ادامه داد.

تخصص با طعم مبارزه/ ورود خانم ها ممنوع!

به انتخاب تخصص که رسید، طبق تصمیم دوران دبیرستانش وارد رشته جراحی مغز و اعصاب شد که برایش ناشناخته و جذاب بود؛ گرچه می دانست به عنوان اولین خانم ورودی این رشته در مشهد، هفت خوانی عجیب در انتظارش است؛ «سال71 همزمان با اتمام پزشکی عمومی، در آزمون تخصص شرکت کرده و به عنوان اولین خانم وارد رشته جراحی مغز و اعصاب در مشهد شدم که مقاومت ها و چالش های خاص خود را داشت؛ هر چند از زمان اینترنی که به خاطر موضوع تزم به بخش مغز و اعصاب رفت و آمد داشتم، حساسیت اساتید نسبت به حضورم در این بخش و تأکیدشان براینکه رزیدنت خانم نمی گیریم را می دیدم و می شنیدم، ولی کسی نبودم که به راحتی تسلیم شوم؛ می گفتم حضور خانم ها منع قانونی ندارد؛ تأکید می کردند که ما دوست نداریم رزیدنت خانم داشته باشیم، پاسخ می دادم اگر به دوست داشتن است، من هم دوست دارم رزیدنت مغز و اعصاب شوم و می شوم حتی اگر نگذارید، می روم خارج کشور می خوانم اما بر می گردم همینجا کنار شما خدمت می کنم. بعد از قبولی ام در تخصص نیز، مرا به عنوان رزرو این رشته اعلام کردند (نه قبولی قطعی) و گفتند پیش از ثبت نام با دکتر زهرا طاعتی که اولین جراح اعصاب خانم در ایران است، مشورت کن ببین راضی اند یا نه؟ این کار را انجام دادم و با دکتر طاعتی در تهران مشورت کردم که با وجود همه مشکلات، راضی بود و گفت اگر به گذشته برگردم باز هم همین مسیر را طی می کنم. به مشهد که برگشتم در پاسخ اساتید گفتم این رشته اصولا زنانه است چون تنها خانمی که در این رشته تحصیل کرده، از کارش رضایت دارد ولی این همه آقایانی که در این رشته هستند ناراضی اند!».

با این وجود باز هم مانع شروع تحصیلش شدند و باتوجه به اینکه زمان ثبت نامش به عنوان رزیدنت یعنی مهرماه 72، گذشته بود، به دنبال ثبت نام برای آزمون سال بعد رفت ولی آن هم منوط بود به انصراف از قبولی پیشین که گروه اعصاب دانشگاه از پذیرش و اعلام آن طفره می رفتند و نهایتا تصمیم گرفتند رشته دوم انتخابی دکتر ذبیحیان برای تخصص را به عنوان رشته قبولی اعلام کنند اما در کمال تعجب دیدند رشته دومی وجود ندارد و تنها جراحی مغز و اعصاب انتخاب شده است که خود سندی بود مبنی بر عزم جزم دکتر ذبیحیان برای جراح مغز و اعصاب شدن؛ بالاخره با پیگیری وزارت بهداشت و حمایت معاون آموزشی وقت دانشگاه، اسفندماه 72 به عنوان اولین رزیدنت خانم جراحی مغز و اعصاب پذیرش شد و البته این نه تنها پایان ماجرا نبود بلکه آغاز فصل دیگری از مشقت ها بود برای بانوی مغز و اعصاب استان؛ «تا شش سال حق داشتن اتاق در بیمارستان قائم را نداشتم؛ محل استقرارم در سرپرستاری بود و شب هایی که کشیک داشتم فقط تا صبح که آقایان نبودند، می توانستم از اتاقشان استفاده کنم. در بیمارستان امدادی هم خیلی مقاومت کردم تا راضی شدند اتاق مستقل بدهند. تا سال چهارم تخصص، فشارها به جایی رسید که قصد انتقال به دانشگاه شیراز را داشتم اما با حمایت برخی اساتید مانند دکتر اعتماد رضایی دوام آوردم؛ در تمام مدت تخصصم، تنها یک رزیدنت خانم ورود پیدا کرد که چون تاب تحمل فضای حاکم براین رشته در مشهد را نداشت، به تهران رفت».

سقف نامرئی روی سر زنان در جراحی اعصاب

سال 78 که دوران پر فرازونشیب تخصص تمام شد، هنوز هم نسبت به حضور زنان در جراحی مغز و اعصاب مقاومت وجود داشت و حتی اکنون که قریب سی سال گذشته است؛ «آخرین خانم رزیدنت این رشته در مشهد دو سال پیش به تهران رفت و در حال حاضر از میان 50 جراح مغزواعصاب خانم در کشور، فقط من و یک خانم دیگر در استان مشغول کار هستیم؛ در بین 40 رزیدنت فعلی استان نیز فقط شش نفر خانم حضور دارند؛ این در حالیست که مشهد در کنار تهران و شیراز، تنها شهر برخوردار از جراحی مغزواعصاب و اندووسکولار در کشور می‌باشد. در مجموع کمتر کسی علاقه دارد به این رشته وارد شود چون هم سخت است، هم درآمدش متناسب با دشواری هایش نیست؛ بماند که در تمام دنیا رشته ای مردانه به حساب می‌آید از این رو خانم ها کمتر سراغش می روند».

از اجازه نداشتن برای اشتغال به کار تا راه اندازی مرکز ترومای شمال مشهد

چالش های حضور اولین بانوی استان در جراحی مغز و اعصاب، تنها به دوران تحصیل محدود نشده و برای اشتغال نیز مورد بی مهری و اجحاف قرار گرفت؛ با این حال همچنان مصمم و استوار پیش رفت و همه مشکلات برایش شیرین بود چراکه نشان می داد موفق شده است؛ «بعد از اتمام تخصص، نگذاشتند در مشهد شاغل شوم به همین خاطر به نیشابور رفته و بخش جراحی اعصاب بیمارستان 22 بهمن این شهر را راه اندازی کردم؛ دو سال خدمتم در آنجا آنقدر موفقیت آمیز بود که رییس دانشگاه علوم پزشکی مشهد در بازدید از بیمارستان، تعجب کرده و پیگیر شد این فرد چه کسی است که اینطور مؤثر کار می کند؟

 بعد از آن مرا به بیمارستان هاشمی نژاد مشهد منتقل کردند و خواستند در کنار بخش های جراحی اعصاب دانشگاهی در بیمارستان های قائم و امدادی و یک مرکز جراحی اعصاب غیردانشگاهی (مرکز تروما یا ضربه های مغزی) که در بیمارستان امدادی وجود داشت، یک مرکز تروما نیز در منطقه شمال مشهد (بیمارستان هاشمی نژاد) راه اندازی کنم که با اینکه عضو هیأت علمی شده بودم، دست تنها این کار را انجام دادم و سی شب در آنجا آنکال بودم».

برندسازی مشهد در جراحی اعصاب

سال 82 بعد از حضور یک همکار و تحویل مرکز ترومای هاشمی نژاد به او، برای دوره فلوشیپ جراحی عروق مغز عازم آمریکا شد. دکتر ذبیحیان همانطور که قاب عکس های عروق مغز روی دیوار اتاقش را نشانم می دهد، از علاقه اش به این گرایش می گوید که سال دوم رزیدنتی جرقه خورد و او را در پی خود به آن سر دنیا برد؛ «دوره فلوشیپ را به مدت 14 ماه نزد پروفسور اسپتزلر در موسسه BNI (بارونورولوژیکال اینستیتو) شهر فنیکس ایالت آریزونا گذراندم و پس از بازگشت به ایران از رییس دانشگاه علوم پزشکی مشهد خواستم به منظور راه اندازی بخش جراحی عروق بهره مند از اندووسکولار (روش های داخل عروقی)، یکی از جراحان مغزواعصاب را جهت طی دوره اندووسکولار به آمریکا اعزام کنند که دکتر بهاروحدت انتخاب و به عنوان دومین جراح مغزواعصاب از ایران عازم آمریکا شد. خودم هم تا بازگشت ایشان به عنوان رییس بیمارستان امدادی(شهید کامیاب) و بعد پزشک، مشغول کار شدم و سال 90 به اتفاق دکتر بهاروحدت مرکز ضایعات عروقی مغز در بیمارستان قائم را سروسامان دادیم تا بیماران از سرگردانی نجات پیدا کنند؛ آن روزها همکارم حتی به اورژانس می رفت و بیماران ضایعات عروقی را  پیدا می کرد؛ کم کم مرکز شناخته شد و به جایی رسید که از سالانه 12 عمل ضایعه عروق در مشهد به رقم 200 عمل رسیدیم در حالی که پیش از استقلال این مرکز، بیماران یا جان خود را از دست می دادند یا ناچار به تهران مراجعه می کردند». به این ترتیب دکتر ذبیحیان با نقش آفرینی مؤثر خود مشهد را به برند جراحی عروق مغز در کشور تبدیل کرد.

از تدریس دوره های کالج جراحان امریکا تا دریافت جایزه جامعه جراحان اعصاب ایران

دبیر و مدرس تحت لیسانس دوره های ATLS کالج جراحان امریکا در خراسان که در آستانه هفتمین دهه زندگی، همچنان پرانرژی و خستگی ناپذیر پای کار است، طی 23سال عضویت خود در هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، در کنار پرورش بیش از صد رزیدنت مغزواعصاب، افزون بر 40 مقاله بین المللی را به ثبت رسانده و در نگارش کتاب دانش تکمیلی تروما برای جراحان عمومی نیز مشارکت داشته است. همچنین سال 98 که معاونت آموزش گروه مغزواعصاب دانشگاه را برعهده داشت، این گروه جزو برترین های جشنواره شهید مطهری شناخته شد. سخنران مدعو در کشورهایی چون ایتالیا، مالزی و صربستان، معرفی به عنوان پزشک نمونه و استاد برتر آموزش بالینی در دانشگاه علم پزشکی مشهد و دریافت جایزه پیشگامان جامعه جراحان مغزواعصاب ایران در سال 1401 از دیگر افتخارات دکتر ذبیحیان می باشد.  

می مانم و می سازم/ میزبانی کنگره ای کم نظیر در ایران

نخستین بانوی جراح مغز و اعصاب استان با وجود همه چالش ها، بی مهری ها و کارشکنی هایی که تاکنون دیده، از سر علاقه ای که به وطن دارد هرگز به مهاجرت فکر نکرده است و بنا دارد بماند و همچنان با چنگ و دندان کاستی ها را بسازد؛ او که دردها و خلأهای رشته اش را با تمام وجود لمس کرده، در تلاش است هر طور که می تواند مسیر را برای نسل جدید هموار کند؛ نمونه اش برگزاری کنگره بین المللی جراحی اعصاب در مشهد که از آن به عنوان بهترین خاطره اش یاد می کند و با اشاره به تابلوفرش بزرگ یادبود آن روی دیوار می گوید: «به عنوان اولین دبیرعلمی خانم کنگره جراحی اعصاب در ایران، با توجه به آشنایی ام با پروفسور اسپتزلر که دو بار موفق به دریافت جایزه جهانی اعصاب شده است، سال 95 در قالب کنگره بین المللی جراحی مغزواعصاب از ایشان و جراحان مطرح اروپا و امریکا برای حضور در ایران دعوت کردیم که اولین حضور بزرگترین جراحان اعصاب دنیا در کشور محسوب می شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت به حدی که هنوز هم هر کنگره ای می روم می گویند هیچ کدام کنگره مشهد نمی شود؛ خصوصا که اخذ ویزا و سفرهای علمی به خارج برای همه رزیدنت ها امکان پذیر نیست».


00011.jpg - 150.26 kB دکتر مجيد خادم رضاييان، متولد 1365 در شهر مشهد و عضو هيأت علمي گروه پزشكي اجتماعي دانشگاه علوم پزشكي مشهد، یکی از چهره های جوان و فعال در حوزه های آموزشی و پژوهشی این مجموعه است که پس از دانش آموختگی و استفاده از طرح جایگزین خدمت بنیاد ملی نخبگان برای گذراندن دوره سربازی، در سال 1398 افتخار خدمت به  عنوان هيأت علمي را در بدنه بزرگ دانشگاه علوم پزشكي مشهد داشته و مسئولیت های مختلفی از جمله؛ سردبيري مجله افق توسعه آموزش علوم پزشكي و معاون مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی دانشگاه را تجربه نموده است. وبسایت خبری وبدا در راستای انجام مصاحبه و آشنایی بیشتر با اساتید جوان هیأت علمی  دانشگاه علوم پزشکی مشهد، گفتگویی با این استاد جوان داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:  

وب دا: با سپاس از حضور شما در این مصاحبه، بفرمایید که آغاز فعالیت شغلی شما از چه سالی، در کجا و با چه مسئولیت‌هایی بوده است؟

از همان ابتدا، همكاري مشترك را با گروه پزشكي اجتماعي و مركز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشكي دانشگاه آغاز كردم و البته وارد شدن به بستري كه پيش زمينه هايش را در رشته تخصصي ام خوانده بودم و در ستاد دانشگاه هم فعاليت مي كردم ويژگي هاي خاص خود را داشت.

من در دوره رزیدنتی تجربه فعالیت در EDC دانشگاه را داشتم و با توجه به اين پيش زمينه در کسوت هیأت علمی نیز عمده فعاليت هاي من بر حوزه آموزش متمركز بود و تلاش كردم با تجربياتي كه كسب مي كنم به حوزه آموزش كمك كنم، لذا به نظر خودم در اين چند سال مهمترین اقداماتم در حوزه آموزش سه مورد است.

اقدام اول؛ از همان ابتدای ورود به دانشگاه مسئوليت دبيراجرايي مجله افق توسعه آموزش علوم پزشكي به من سپرده شد که مجله اي با سابقه 15 ساله در دانشگاه و جزء قديمي ترين مجلات آموزش پزشكي كشور بود و البته چالش هاي خاص خود را داشت. در واقع این مجله به اندازه اي كه حق آن بود و اساتيد گذشته زحمات بسیاری كشيده بودند پيشرفت نكرده بود و بنابراين ما انرژي خود را در مركز مطالعات براي اين مجله گذاشتيم و با همكاري و مساعدت معاونت پژوهشي دانشگاه سامانه اختصاصی آن را راه اندازی كرديم و به تدريج شروع كرديم به اخذ نمايه هايي كه در سطح كشور و دنيا براي مجلات آموزش علوم پزشكي وجود داشت و نشریه به مرور پيشرفت كرد.

 در ابتدا مجله به صورت دو فصلنامه بود و با افزايش ورودي مقالات آن را به فصلنامه تبديل كرديم، اين پيش شرط لازم بود تا بتوان برای مجوز علمي پژوهشي در كميسيون نشريات وزارت بهداشت اقدام كنيم لذا بعد از فصلنامه شدن مجله درخواست خود را ارسال كرديم. با توجه به اينكه اقدام ما همزمان با دوران كرونا بود و جلسات با تأخير برگزار مي شد يك سال بررسي آن به طول انجاميد و به لطف خدا مجوز علمي پژوهشي براي فصلنامه اخذ شد كه دستاورد خوبي بود؛ چرا كه این مجله عليرغم سابقه زيادي كه داشت، اما چنين مجوزي را نداشت و شروع كرديم به افزايش تعداد مقالات منتشر شده و تلاش كرديم با افزايش قسمت هاي جديد به مجله مثل چكيده صوتي، طیف رنگی مشاركت نويسندگان، نوآوري در مجله داشته باشيم. آمارها در مجله نشان مي دهد مقالات منتشر شده بيش از یک ميليون بار بازديد شده اند و با ميانگين زمان داوري 15 روزه موفق شديم رضايت نسبي را براي پژوهشگران فراهم كنيم. در حال حاضر و زمان انجام این مصاحبه (زمستان 1404) شماره بهار 1404 هم روي تارنمای مجله قرارگرفته و شماره تابستان 1404 هم در مراحل انتهايي آماده سازی است، حدودا براي پنج شماره آتي نيز كارهاي مقالات انجام و پذيرفته شده اند و در سامانه مجله در قسمت مقالات آماده انتشار هستند.

اقدام دوم که از يك دغدغه برآمده از دوره رزيدنتي براي من نشأت می گرفت، این بود که ما روند آموزش را چگونه در دانشجويان رصد مي كنيم؟ چون اغلب مطالعاتي كه در حوزه آموزش انجام مي شوند ماهيت مقطعي دارند، يا ممكن است مداخله اي باشد كه اثر بخشي متغيري را بررسي كنند؛ يعني به جرأت می توان گفت ما مطالعات طولي (كوهورت) كه در طول زمان، دانشجو را در حوزه آموزشي رصد كند اگر نگوییم اصلا نداشتیم، خیلی كم داشتيم.

 سهم مطالعات طولی (کوهورت) در حوزه آموزش در مقالات بين المللي به شدت رو به افزايش است و در چند دهه اخير بيش از 10 برابر شده است اين در حقيقت مبناي پايه گذاري طرح كوهورت آموزشي در دانشگاه شد و با عنوان مطالعه ارزيابي طولي رشد و پيشرفت (LEADS) در سال 1400 تصويب شد و از سال 1401 در دانشکده پزشکی شروع و آغاز به نمونه گیری از دانشجویان جدیدالورود کرد.

در سال 1402 دانشجويان جدیدالورود ساير دانشكده ها نیز وارد طرح شدند و در حال جمع آوري داده ها هستيم ، حدود یک هزار نفر دانشجو در مجموع وارد اين طرح شدند و مقرر گرديد تا دو سال بعد از فارغ التحصيلي مورد رصد قرار بگيرند. به عنوان مثال براي دانشجويان رشته پزشكي، هفت سال دوره تحصيل آنها طول مي كشد و دو سال دوره طرح و يك سال هم بعد از آن يعني؛ براي رشته پزشكي يك دوره ده ساله مي شود كه مورد رصد قرار مي گيرند و ما، هم عملكرد آموزشي-پژوهشي و هم عملكرد دانشجويي را مورد رصد قرار مي دهيم و همچين يك سري سوالات را در قالب پرسشنامه هاي مختلف از آنها مي پرسيم و در مجموع اين داده ها به ما كمك مي كند كه وقتي دانشجو به آن وضعيت نهايي خود (كه می توان گفت اشتغال اولويت اصلي است)، دست پيدا كرد ببينيم چه عواملی روي اين مورد تأثير داشته است. اين قالب مطالعات کوهورت در حوزه بالين به وفور وجود دارد بیش از 46 مطالعه همگروهی در سطح کشور با محوریت حوزه های بالینی و بیماری ها در حال اجرا می باشد که با سنجش مواجهه های اولیه، پیامد نهایی قابل پیش بینی می شود. ما به عنوان اولین مورد در سطح کشور، همين الگو را در حوزه آموزش پياده كرده ايم.

اما تفاوت در اين است كه در كوهورت بالينی، مثلا یک نمونه خون که گرفته مي شود می توان چند صد متغير از آن استخراج نمود اما در كوهورت آموزش، بايد روي نمرات و پرسشنامه ها كار كنيم که گردآوری داده ها را کمی سخت تر می کند، به فضل الهی تمام مسئولین از این طرح حمایت نمودند. برای ارزیابی نظر مدیران ارشد دانشگاه در این خصوص 10 سئوال طراحي كرديم و با مسئولین حوزه آموزشی و پژوهشی در دانشکده ها و دانشگاه مصاحبه هایی انجام شد که در تارنمای طرح کوهورت آموزشی نیز بارگذاری شده است. سال جاری نيز خلاصه اي از این طرح در جشنواره هفته پژوهش و فناوری دانشكده پزشكي در قالب ويدئو ارائه گرديد.

اقدام سوم يك عقب افتادگي دانشگاه علوم پزشکی مشهد نسبت به ساير دانشگاه هاي علوم پزشكي سطح كشور بود، پنج مورد از دانشگاه هاي علوم پزشكي كشور، داراي ساختاري به نام مركز تحقيقات آموزش پزشكي هستند كه اين مركز در ادبيات حوزه معاونت پژوهشی كاملا شناخته شده است و فعاليت هاي آن مشخص است و به خوبي مي تواند شواهد جديد را توليد و به بدنه فکری تصمیم گیران و سیاست گذاران تزريق كند؛ به عنوان مثال مركز تحقيقات پوست براي حوزه پوست يا مركز تحقيقات چشم پزشكي براي حوزه چشم پزشكي توليد شواهد مي كند.

ما در دانشگاه علوم پزشكي مشهد اين مورد را نداشتيم و در قدم اول نياز به اخذ مصوبه از معاونت پژوهشي دانشگاه بود كه آن را دريافت كرديم و فاز اول طراحي آن در قالب هسته تحقيقات بود كه از زمستان سال 1402 اين مجوز را از شورای پژوهشي دانشگاه گرفتيم تا بتوانيم در حوزه هسته تحقيقات فعاليت كنيم و خوشبختانه راه اندازي شد و تارنمای آن هم طراحي گرديد (آدرس تارنما https://mserc.mums.ac.ir) هسته تحقیقاتی پس از تدوین برنامه عملیاتی، در چندین محور فعالیت های خود را آغاز نمود. در همینجا از اساتيد، دانشجویان و کارشناسان علاقه مند به حوزه آموزش دعوت می کنم درخواست های خود برای عضویت در این هسته تحقیقاتی را برای ما ارسال نمایند.

يكي از رويدادهايي كه به طور اختصاصی توسط هسته تحقيقات آموزش علوم پزشکی طراحي شده است و طی هفت ماه، هفت جلسه از آن برگزار شده است، سلسله جلسات «تلفيق هنر هفتم و آموزش» است یعنی از بستر فيلم هاي سينمايي كه در دنيا وجود دارند استفاده كنيم و مفاهيم آموزشي را به مخاطبان منتقل كنیم. در واقع در این سلسله جلسات از اساتيد می خواهیم خودشان فیلم ها را با عناويني كه انتخاب كرده ايم و كارهاي كارشناسي آنها انجام شده مشاهده كنند و طي برگزاري جلسه گفتگوي آزاد داريم در این راستا هم اساتيد تجارب خود را بيان مي كنند و هم از بستر هنر استفاده مي كنيم تا بتوانيم دغدغه هاي حوزه آموزش را منتقل كنيم و در نهایت مهمترین نکات مطرح شده را نیز جمع بندي و گزارش آن را به دانشكده ها و دانشگاه ارائه مي كنيم.

وب دا: با توجه به نقش مهم و اثرگذار اساتید در فضاهای مختلف آموزشی و پژوهشی و درمانی دانشگاه ، از نگاه شما یک استاد موفق در این حوزه‌ها چه شاخصه‌هایی دارد؟

وقتي مي گوييم استاد برگزیده در حوزه آموزش، عمدتاً جشنواره آموزشي شهيد مطهري به اذهان متبادر مي شود و تجليلي كه از اساتيد برگزيده انجام مي شود. جشنواره آموزشي شهيد مطهري در واقع نگين فعاليت هاي آموزشي دانشگاه است كه سالانه برگزار مي شود.

در چند سال اخير يك اقدام ارزشمندی كه در EDC دانشگاه انجام شد ساختار دادن به فعاليت هاي خوبي بود كه در ادوار گذشته انجام شده و انشاالله ادامه خواهد داشت . در فصل پاييز جشنواره آموزشی شهید مطهری با ارسال فرآيندهای آموزشی آغاز مي شود و در حال حاضر فرآيندها به دانشگاه ارسال شده است و داوري هاي آن صورت مي گيرد و موارد برتر در اختتامیه مورد تقدیر قرار خواهند گرفت.

يكي ديگر از محورهاي جشنواره آموزشی شهيد مطهري تجليل از استاد برگزيده است كه البته سختي حوزه كار آموزش كه ما در هر جلسه اي كه برگزار مي كنيم به آن تأكيد داريم این است که كمّي كردن فعاليت هاي يك استاد به عنوان استاد برگزيده كار آساني نيست چرا كه برون داد آن لزوماً كمّي نيست. البته برخلاف حوزه پژوهش كه در اين محور شايد پيچيدگي كمتري داشته باشند ( يعني خروجي را به عنوان مقاله در نظر مي گيرند، سپس آن مقاله در  مجله اي منتشر شده ، آن مجله يك نمايه اي دارد و كمّي كردن و امتیازدهی به آن الگوی خاص خود را ساختارمند کرده است) ما نيز بايد در حوزه آموزش به اين سمت سوق داده شويم و تا جايي كه امكان دارد فعاليت ها را به صورت كمّي مورد سنجش قرار دهيم.

 اما همين قسمت استاد برگزيده در طي چند سال اخير تحولاتی را طي كرده است، يعني شيوه نامه نگارش و چندین نوبت مورد بازبینی قرار گرفته و جداول امتيازدهي مربوط به اساتيد با اجماع نظر خبرگان از تمامی دانشکده ها صورت گرفته است. جلسات متعددي را با مسئولين محترم دفاتر توسعه آموزش دانشكده ها برگزار كرده ايم و بازخوردهاي مختلفي را از سوي دانشكده ها دريافت نموده ايم و گویه ها و امتیازبندی آنها بازبيني شده است.

تمام مواردی که ذکر شد قطعا بدون جلب همکاری و مشارکت تیمی و حمایت مدیران ارشد قابل انجام نبود. لذا لازم است از تمامی اعضای هیأت علمی، دانشجویان و کارشناسان که در انجام موارد فوق ما را یاری نمودند قدردانی نمایم.

 

 



رییس دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد اظهار کرد: حضور دانشجویان دوره های کارورزی پزشکی در مراکز خدمات سلامت موجب آشنایی بهتر آنان با رسالت های پزشک خانواده و ارتباط بیشتر آنان با مردم خواهد شد.

به گزارش وب دا، دکتر فاطمه محرری در بازدید از مراکز خدمات جامع سلامت مشمول دوره چرخشی آموزش پزشکی خانواده، ضمن تقدیر از خدمات ارزشمند همکاران حوزه بهداشت و تبریک روز جهانی بهداشت به همه فعالان عرصه سلامت با بیان اینکه زنجیره خدمات سلامت در همه سطوح بهداشتی و درمانی فرایندی با اهمیت در مسیر پیشبرد و ارتقای شاخص های سلامت جامعه است،  خاطر نشان کرد:خوشبختانه با دستور العمل وزارت بهداشت با هدف سازماندهای برنامه های آموزشی، مبنی بر الزام گذراندن دوره های چرخشی آموزشی پزشکی خانواده ویژه  دانشجویان دوره های کارورزی  پزشکی در مراکز خدمات جامع سلامت،  ضمن افزایش رضایت مندی دانشجویان ،در  کیفیت و تقویت  برنامه های آموزشی هم بصورت تئوری و هم عملی تأثیرگذار بوده است.

وی افزود: از اردیبهشت ماه سال گذشته دانشجویان پزشکی مقطع کارورزی بصورت برنامه ریزی شده  در 4 مرکز خدمات جامع سلامت در کنار تیم های سلامت بصورت مستمر  حضور دارند و با انسجام و همدلی  در راستای خدمات رسانی به مردم و حضور در متن جامعه،  در حیطه های مختلف آشنا می شوند.

رییس دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد افزود: در گذشته، دانشجویان پزشکی پس از فارغ التحصیلی در مراکز حضور پیدا می کردند که این روش از نظر ساختاری و کیفیت فراگیری  دارای مشکلات متعدد بود، ولی در حال حاضر با حضور دانشجویان در زمان تحصیل زمینه ساز آشنایی سریعتر آنان با آموزش های عملی و تئوری در راستای خدمات رسانی به مردم فراهم شده  است.

0026.jpg - 98.31 kB

اطلاعات تماس سامانه خبری وب دا

Image
آدرس: مشهد، خیابان دانشگاه، ساختمان قرشی
کد پستی :۹۱۷۷۸۹۹۱۹۱
نمابر: ۳۸۴۳۶۸۲۷ ۰۵۱
رایانامه :webda@mums.ac.ir
سامانه پیام کوتاه: ۳۰۰۰۲۱۹۱
Image
Image
Image
Image
Image
Image
Image