آموزش


علاقه به بیماران و عشق به تحصیل و آموزش، شاخصه های یک استاد و عضو هیات علمی موفق استچه در دوران دفاع مقدس و چه سال های پس از آن که کودکی و نوجوانی اش را شامل می شد، مشاهده رنج و محنت مردم و مساله کمبود پزشک با وجود نیاز شدید، او را مصصم کرده بود که پزشک شود تا بتواند باری از زمین بردارد و دردی از آلام مردم بکاهد؛ این دغدغه آنقدر برایش مهم و پررنگ بود که حتی در انتخاب زمینه تخصص و فوق تخصص هم نقشی تعیین کننده داشت و با امید به اینکه بتواند به سهم خود بانوان را از مراجعه به پزشکان مرد، بی نیاز کند، تخصص زنان را انتخاب کرد. دکتر ملیحه عافیت امروز پس از حدود 25 سال مجاهدت علمی، به عنوان فلوشیپ نازایی و IVF در جایگاه دانشیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد و معاون آموزشی بخش زنان بیمارستان امام رضا(ع) ایستاده و علاوه بر این، پژوهشگر و مخترعی موفق در عرصه درمان نیز محسوب می شود؛ حاصل گفتگوی ما با این عضو جوان هیئت علمی را در ادامه می خوانید.

رقابت ناجوانمردانه

نخستین ماه های پیروزی انقلاب اسلامی بود که به عنوان اولین فرزند خانواده ای فرهنگی در مشهد متولد شد.

تحصیلات ابتدایی را در شهرک تازه تاسیس فرهنگیان با مشکلات خاصش گذراند و مقاطع بعدی را هم در مدارس دولتی همان منطقه اما همیشه نامش میان برترین های کلاس قرار داشت تااینکه در آستانه کنکور با اولین چالش تحصیلی مواجه شد؛ «سال سوم دبیرستان، نظام جدید آموزشی که به جای چهارم دبیرستان، پیش دانشگاهی داشت، ابلاغ شد و فقط معدل های 17 به بالا امکان شرکت در آزمون پیش دانشگاهی را داشتند؛ من با معدل 19 در این آزمون، نفر اول و وارد پیش دانشگاهی ناحیه7 مشهد شدم اما مشکل اینجا بود که از یک سو تعداد شرکت کنندگان نظام جدید در کنکور سراسری، محدود و تعداد شرکت کنندگان نظام قدیم، زیاد بود از این رو فقط 10درصد سهمیه قبولی در کنکور به ما(نظام جدید) اختصاص یافت و ناگزیر بودیم با وجود بهترین معدل ها، با 90درصد نظام قدیمی ها رقابت کنیم؛ این روند، قبولی در رشته های خوب را برای ما نظام جدیدی ها خیلی دشوار کرد ولی با همه این ها به لطف خدا توانستم وارد رشته پزشکی شوم.»

به عشق مردم پزشک شدم/ آمدم تا بار بردارم

از وقتی یادش می آید، کمک به مردم را دوست داشت خصوصا که سال های کودکی اش در دوران دفاع مقدس سپری شده بود و دغدغه کمک به مردم برای او که در محله یا رفت و آمدهایش به مسجد، مشکلات مردم را از نزدیک می دید، خیلی جدی بود؛ به همین دلیل هنگام انتخاب رشته دانشگاه، باوجود آسانتر بودن رشته دندانپزشکی و امکان پذیرفته شدن در این رشته، صرفا با این تصور که شاید نتواند به همه مردم خدمت کند، آن را در اولویت بعد گذاشت و پزشکی را ترجیح داد. او حال و هوای روزها و ماه های منتهی به کنکور و انتخاب رشته را که چندان هم روبه راه نبود، اینطور شرح می دهد: «سال پیش دانشگاهی روزی هفت ساعت درس می خواندم آن هم با اینکه فرزند اول بودم و کمک کار مادر در امور خانه؛ کلاس کنکور هم نمی رفتم به همین خاطر وقتی رتبه ام 249 شد، همه از مادر می پرسیدند دخترتان چطور درس می خواند که بدون سهمیه و کلاس و ... چنین رتبه ای کسب کرده است؟ غافل از اینکه من دو دوست پایه داشتم؛ یکی کلاس کنکور می رفت و همه کتب و منابع کنکور برایش فراهم بود و دیگری مثل خودم از خانواده ای فرهنگی و متوسط اما چون دوست اولم می خواست با ما درس بخواند، ما هم می توانستیم از منابعی که در اختیار داشت، استفاده کنیم. از طرفی چون هدفم قبولی در رشته پزشکی بود باید حتما رتبه ام زیر 300 می شد تا جزو آن 10درصد نظام جدیدی هایی باشم که وارد دانشگاه می شوند. سال اول نشد ولی سال دوم به اصرار پدر، برای دانشگاه آزاد هم انتخاب رشته کردم در حالی که نگران هزینه هایش بودم اما پدر تاکید کرد اگر لازم باشد خانه را می فروشم تا درست را ادامه دهی. نتایج دانشگاه آزاد یک هفته زودتر اعلام شد و در تماس تلفنی به پدرم گفتند که چون رتبه اول رشته ام هستم، شهریه ترم اول را هدیه می دهند، با این وجود از پدر خواستم ثبت نام نکنیم تا نتایج دانشگاه های سراسری اعلام شود. چند روز بعد با یکی از همان دوستانم که برای کنکور درس می خواندیم، در راه مسجد بودیم که گفت من قبول نشدم اما شما دانشگاه علوم پزشکی مشهد قبول شده ای! حس خیلی خوبی داشتم و خیالم راحت شد.»

دوراهی تخصص قلب یا زنان

 در دوران دانشجویی نیز همیشه جزو نفرات سوم تا چهارم ورودی خود(پزشکی عمومی77) بود و هنوز دوره عمومی تمام نشده، با جدیت تمام مشغول مطالعه برای تخصص شد؛ «همراه یکی از دوستانم تا ساعت ده یازده شب در کتابخانه درس می خواندیم و پدر اخر شب دنبالمان می آمد اما نه تنها گلایه ای نداشت بلکه تشویق هم می کرد. در آزمون تخصص سال 84 جزو دو درصد رتبه برتر دانشجویان ورودی مان(پزشکی عمومی سال77 که حدود 300 نفر بودند) قرار گرفتم و به این ترتیب به صورت مستقیم(straight) و بدون گذراندن طرح عمومی، مجاز به شرکت در آزمون تخصص شدم.» برای انتخاب زمینه تخصص، هم قلب را دوست داشت و هم زنان را، چراکه هر دو جزو رشته های داخلی بودند و موردعلاقه‌ اما در این بین همان هدف اولیه اش از ورود به رشته پزشکی، تعیین کننده واقع شد؛ «پزشکی خواندم تا بتوانم به مردم کمک کنم و برای تخصص هم از بین همه اقشار مردم، بانوان را انتخاب کردم چراکه شاهد نیاز مبرمشان به وجود پزشک متخصص زن بودم؛ نیت کردم به سهم خودم بانوان سرزمینم را از مراجعه به پزشک آقا بی نیاز کنم.»

سال سرنوشت ساز

سال 84 علاوه بر ورود به تخصص، نقطه عطف دیگری نیز در زندگی اش رقم خورد؛ ازدواج و تشکیل خانواده؛ اما نه تنها مسیر رشدش را متوقف نکرد بلکه پرانگیزه تر از همیشه ادامه داد؛ «سختی رشته زنان رشته این است که هر لحظه باید پاسخگو و در دسترس بیمار باشی و در عین حال به عنوان مادر و همسر به خانواده رسیدگی کنیم اما به لطف خدا همسرم با اینکه خودش مهندس بود شرایطم را درک می کرد و همکاری خوبی در مدیریت امور خانه و خانواده داشت که سبب شد بتوانم دوره تخصص را به خوبی پشت سر بگذارم».

ورود به هیئت علمی در 32سالگی/ کسب رتبه نخست فوق تخصص با وجود دو فرزند

 دکتر عافیت سال 88 بعد از پایان دوره تخصص با وجود فرزند یک ساله توانست در آزمون دانشنامه تخصصی، جزو 5 درصد برتر بورد قرار گیرد و سال بعد به منظور گذران طرح عمومی و ضریب k تخصص با توجه به امتیازبندی دانشگاه در شهرستان بردسکن به عنوان رئیس زایشگاه بیمارستان ولیعصر مشغول به کار شد. پس از یک سال و نیم سکونت در بردسکن و همه دردسرهای دوری از خانواده در ابتدای زندگی، باتوجه به علاقه‌اش به هیات علمی شدن، در فراخوان دانشگاه علوم پزشکی مشهد شرکت کرد که بهمن ماه 90 در سن 32 سالگی به عنوان عضو هیأت علمی پذیرفته شد و ادامه خدمات ضریب k را تا سال 93 در دانشگاه مشهد گذراند اما این پایان ماجرای او در دستیابی به آرمان کودکی اش نبود؛ دکتر عافیت که احساس می کرد بیش از این می تواند مفید و گره گشای مسائل بانوان باشد، با وجود دوفرزند، سال 95 در آزمون فوق تخصصIVF و نازایی دانشگاه تهران شرکت و در هر دو بخش کتبی و شفاهی، رتبه نخست را از آن خود کرد؛ دستاوردی مهم و شیرین اما پردردسر که خودش با بغض و اشک و به زحمت، آن روزها را اینگونه شرح می دهد: «آن زمان دو پسر سه و هشت ساله داشتیم که به خاطر ادامه تحصیل حدود 18 ماه ناگزیر به سکونت در تهران شدیم؛ معمولا از صبح تا هفت شب بیمارستان بودم و بچه ها در خانه تنها می ماندند که با اینکه خیلی تلاش کردم ولی مسائل مختلفی برای خودمان و بچه ها ایجاد شد. گاهی هم که همسرم و یکی از پسرها به مشهد می آمدند، من و پسر دیگرم به خاطر تحصیل ناچار بودیم تهران بمانیم و دوری خانواده را تحمل کنیم.»

کارنامه پربار پژوهش

او که در حال حاضر استاد راهنمای سه مقطع پزشکی عمومی، رزیدنت و فلوشیپ در دانشگاه علوم پزشکی مشهد می باشد، طی 13 سال عضویت خود در هیئت علمی به عنوان یکی از جوان ترین اعضا، کارنامه درخشانی داشته است؛ «از آنجا که به فعالیت های آموزشی و پژوهشی بسیار علاقمند بودم همراه با دانشجویان و رزیدنت ها تاکنون بیش از 50 طرح تحقیقاتی را انجام و 55 مقاله را به چاپ رسانده ایم، حدود یازده مقاله نیز به همایش های ملی مختلف ارائه داده ایم. همچنین ضمن مشارکت در تالیف کتاب "بسته جامع خدمات تشخیصی و درمانی بیماری های خونریزی دهنده ارثی ایران" و ترجمه کتاب "خلاصه بارداری و زایمان" ویلیامز2014، فعالیت های پژوهشی شخصی مانند نویسندگی دو کتاب "اصول بیهوشی بالینی در زنان و مامایی" و "درمان سریع در مطب"، ترجمه و گردآوری کتاب "مرجع تکنیک های کمک باروری شوهام"و ترجمه و تالیف کتاب "چکیده بارداری و زایمان ویلیامز2018" را نیز به انجام رساندم.»

اختراعاتی برای کاهش مشکلات بیماران

این استاد جوان و پرتلاش در راستای تحقق هدف متعالی‌اش یعنی خدمت به مردم به ویژه بانوان و خانواده، سه ثبت اختراع تأیید شده و یک اختراع در حال ثبت نیز دارد؛ «مشکلات و شکایات بیماران مرا به سمت اختراعات فردی و گروهی سوق داد؛ نخستین اختراع، یک داروی گیاهی ژل پوست انار برای کاهش آتروفی واژن و افزایش لیبيدو در بانوان بود که طرح تحقیقاتی آن با مشارکت گروه همکاران دانشکده پرستاری انجام شد. دستگاه هوشمند ردیاب جسم خارجی(مثلIUD) در حفره رحم و شکم، دستکش متصل به دوربین که ضمن تسهیل بررسی داخل رحم در موارد خونریزی، با شیارهایی که دارد به تخلیه بقایای جفت نیز کمک کرده و بیمار را از حضور در اتاق عمل بی نیاز می کند، از دیگر اختراعات ثبت شده است. کیت آنالیز اسپرم نیز که یک وسیله جدید ساده، کم هزینه و قابل حمل برای فرایندهایIUI و IVF بوده و معادل دستگاه های وارداتی سانتریفیوژ و گرادیان عمل می‌کند، در مرحله ثبت اختراع قرار دارد.»

مادری و همسری در اولویت است/ بدون عشق و علاقه کسی دوام نمی آورد

طبعا این دستاوردها به آسانی محقق نشده و مانند هر مسیر موفق دیگری با فراز و نشیب هایی همراه بوده که صرفا بخشی از آن قابل بیان است؛ دکتر عافیت در حالی که لبخندی از رضایت بر لب دارد خیلی گذرا آن روزها را اینطور روایت می کند: «بردسکن که بودیم، خانه های سازمانی، استاندارد نبود و نمی شد بچه را در خانه نگه داشت؛ از طرفی مهد کودک امن و جامعی هم که فراتر از نگهداری بچه ها، برایشان آموزش و رشد هم داشته باشد وجود نداشت و با کمک همسرم نوبتی بچه را نگه می داشتیم. از طرفی ساعت 7شب طبق روال مردم شهر همه جا تعطیل می شد در حالی که ما تازه این وقت شب از مشغله کاری فارغ می شدیم و می توانستیم به دیدوبازدید همکاران یا خرید برویم. حالا هم صبح تا ظهر دانشگاه و روزدرمیان مطب هستم؛ گاهی شب یا نیمه شب هم باید خود را به بیمارستان برسانم و زمانم در اختیار خودم نیست اما هرگز نه از حرفه ام پشیمان شده ام و نه تشکیل خانواده؛ آنچه قلبا برایم اولویت دارد، مادری و همسری است به همین دلیل سعی می کنم با حال خسته و گرفته وارد خانه نشوم اما به هر حال استرسی که برای بیماران را دارم را نمی شود پوشاند و فکرم درگیرشان است.»

او معتقد است بانوان عضو هیئت علمی علاوه بر نقشی که در دانشگاه دارند باید به عنوان یک مادر و همسر نیز در منزل نقش خود را ایفا کنند اما با توجه به زمان کمی که برای حضور در منزل دارند، نگرانند که به خوبی از عهده این مهم برنیایند. بر این اساس پیشنهاد می کند شرایط کاری اعضای هیئت علمی بالینی و به ویژه زنان، به گونه ای تنظیم شود که مانند دانشگاه تهران یک یا دو روز در هفته برای رسیدگی به خانواده مرخصی داشته باشند تا از رسالت خطیر مادری و پرورش فرزندانی مفید و کارآمد برای جامعه باز نمانند؛ «ما به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه باید از یک سو بدحال ترین بیماران را که معمولا از شهرستان یا خود مشهد به بیمارستان های سطح 3 مثل بیمارستان امام رضا(ع) اعزام می شوند، بپذیریم و مدیریت کنیم و از سوی دیگر مدام در دسترس و پاسخگو باشیم؛ شب و روز و حتی زمانی که در منزل هستیم یا در زمان استراحت خود، هر لحظه دغدغه نجات جان بیماران و بهبود آن ها را داریم. در صورتی که عشق و علاقه به کار و رشته نباشد، کسی در این شرایط دوام نمی‌آورد.»

زوج نازایی که دوقلو باردار شدند/ ناباروری شایع است اما امیدوار باشید

معاون آموزشی مرکز ناباروری میلاد مشهد در عین حال، دیدن خوشحالی بیماران بعد از امیدواری شان به باروری یا اشک های شوقشان باشنیدن اولین صدای قلب جنین را شیرین ترین لحظات کارش معرفی می کند و می گوید: «زندگی پر استرس، الودگی هوا، مواد غذایی صنعتی و سبک زندگی نادرست باعث شده ناباروری بین جوان ها هم شایع شود اما بدانند که روش های نوین باروری ایجاد شده و باید به جای ناامیدی و ناراحتی، امیدوار بود؛ سال گذشته زوجی پس از هفت سال مراجعه به مراکز ناباوری، اینجا تحت درمان قرار گرفته و از طریق IVF دوقلو باردار شدند. از همان لحظه که از بارداری مطلع شدند اشک شوق می ریختند، مدام دعایم می کردند و می گفتند بعد از هفت سال زندگی را به ما هدیه کردی. روز زایمان هم با خانواده عازم مسافرت بودم اما نرفتم و ماندم تا سهمی در تولد فرزندانشان داشته باشم. بعد از تولد دوقلوها که با شادی وصف ناپذیر زوج جوان همراه بود، همان شب با فرزند کوچکم عازم سفر شدم تا به خانواده بپیوندم که تصادف شدیدی پیش آمد اما با دعای آن زوج به خیر گذشت و ما هیچ آسیبی ندیدیم.»

ضرورت اختصاص کارشناس پژوهشی به اساتید بالینی

دکتر عافیت درباره رابطه میان آموزش، پژوهش و درمان بر این باور است که چه در دوره عمومی و چه مقاطع بالاتر، همواره اولویت با آموزش(علمی و عملی) بوده و حیطه درمان، حیطه عمل به آموزش است که در صورت اصولی و به روزبودن آموزش ها موفق خواهد بود. به این ترتیب دست کم برای اساتید بالینی که بیشتر درگیر درمان و عملیات هستند، پژوهش در اولویت سوم قرار می گیرد؛ « جا دارد دانشگاه با اختصاص کارشناس پژوهشی به اساتید بالینی کمک کند تا در حوزه پژوهش قدرتمند عمل کنند. از دغدغه های هیئت علمی، ارتقای سالانه است که شاخص های پژوهشی دارد اما با مشغله های کاری و زندگی واقعا زمان مفیدی برای این امر نمی ماند.»

استادی موفق است که عاشق و به‌روز باشد/ ریزش استعدادهای پزشکی را جدی بگیریم

از دیدگاه او، عشق و علاقه به کار و به روزبودن از مهمترین ویژگی های اساتید موفق است که علاوه بر استاد، برای دانشجویان نیز انگیزه و پشتکار ایجاد می کند؛ «یک استاد موفق لازم است به گونه ای برنامه ریزی کند که هم در آموزش به روز باشد و مطالب علمی جدید را به دانشجویان انتقال دهد و هم بتواند با جسارت و اعتماد به نفس در امر درمان موثر واقع شود و بهترین تکنیک ها را به دانشجویان بیاموزد. دانشجویان امروز مشکل انگیزه دارند چراکه به دلیل پذیرش بالای رشته پزشکی و کاهش زمینه اشتغال، آینده مالی خود را مبهم و نامطمئن می بینند. حتی کسانی هم که تحصیلات خود را به پایان می رسانند، پس از اخذ مدرک، سراغ حوزه زیبایی یا مشاغل نامرتبط می روند و این روند نگران کننده است؛ این ها سرمایه های جامعه هستند و نباید هوش و استعدادشان به هدر رود.»

 

 


0938.jpg - 85.58 kBدر اهمیت رشته بیهوشی، همین بس که هیچ عمل جراحی بدون حضور متخصص بیهوشی امکان پذیر نیست

دکتر سمانه سادات اسدی کاخکی، دانش آموخته رشته بیهوشی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، یکی از چهره های برتر آزمون بورد تخصصی در سال 1403 است که با کسب امتیاز بالای علمی در مراحل کتبی و شفاهی این رقابت کشوری، به عنوان یکی از دانشجویان ده درصد برتر معرفی و موفق به اخذ دانشنامه تخصصی آزمون بورد تخصصی در سال جاری گردیده است. پایگاه خبری وبدا ضمن تبریک این موفقیت ارزشمند به جامعه فرهیخته علوم پزشکی مشهد، گفتگویی داشته با این چهره برتر آزمون بورد تخصصی در گروه بیهوشی، که شرح آن را در ادامه می خوانید:

وب دا: ضمن خیرمقدم و تبریک کسب رتبه برتر در بورد تخصصی سال جاری، لطفا در ابتدا بیوگرافی مختصری در رابطه با خودتان عنوان بفرمایید؟

سمانه سادات اسدی کاخکی هستم، متولد خردادماه 1369 در مشهد، دوران دبیرستان را در مدرسه  فرزانگان (تیزهوشان) گذراندم و در سال 1387 دوره پزشکی عمومی را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد آغاز کردم، پایان این مقطع به خاطر شرایط کار همسرم با یک سال تاخیر صورت گرفت و من در سال 1395 به عنوان پزشک طرح خدمت در اورژانس شهرستان قوچان و روستاهای اطراف مشهد آن مشغول به خدمت شدم.

وب دا: در چه سالی دوره تخصص را آغاز کردید؟

 سال 1399 وارد رشته تخصصی بیهوشی در همین دانشگاه شدم و خوشبختانه امسال ضمن فارغ التحصیلی شدن از این مقطع، به عنوان دانشجوی ده درصد برتر بورد تخصصی نیز معرفی شدم.

وب دا: با توجه به اینکه هم دوره عمومی و هم تخصص را در این دانشگاه تحصیل کرده اید چه ارزیابی از فضای این مجموعه دارید؟

 بله، من دوران عمومی و تخصص را در همین دانشگاه بودم و به نظر می رسد که فضای لونینگ و گاردینگ در دوران تخصص نسبت به دورانی که اینترن بودم، خیلی بهتر شده بود و اکثر رشته ها گاردینگ معقولی داشتند و در یک حدی هم در رشته های پزشکی لازم است..

 با توجه به اینکه دانشگاه مشهد از سابقه قابل توجهی برخوردار است و اساتید به نام و توانمندی دارد و همچنین رتبه های برتر زیادی در آزمون بورد امسال کسب کرده است، اما سهم دانشگاه از این دستاورد های علمی باید خیلی بیشتر از این میزان باشد.

وب دا: عوامل موفقیت خود را در این رقابت کشوری چه چیزهایی می دانید؟

سال یک و دو رشته تخصص بیهوشی بسیار سنگین بود و چندان وقت درس خواندن برای ما فراهم نبود، اما من در همین سال ها هم سعی می کردم متن کتاب های رفرنس را حتما بخوانم و اغلب هم به صورت انگلیسی میخواندم که فهم و درک آن خیلی متفاوت است و توصیه من به دانشجویان این است که کتاب های رفرنس را خیلی جدی بگیرند چون کسی که مسلط به متن  باشد، مرور و تست زدن هم با سرعت خیلی بیشتری انجام می شود. اما فراتر از همه این ها انگیزه مهم است و من در این چهار سال استادهایی را داشتم که خیلی به من انگیزه دادند.

در دوره رزیدنتی لازم نیست استادی به دانشجو مستقیماً نکته خاصی را آموزش بدهد و در حال حاضر منابع تا حدی زیاد شده که شما به راحتی می توانید در کتب و سایت های مختلف منابع تان را پیدا کنید، بنابراین مهم انگیزه است و می تواند محرک خوبی برای پیشرفت شما باشد.

وب دا: به صورت جزئی تر می توانید درباره شیوه مطالعه و درس خواندن تان توضیح بفرمایید؟

 خلاصه نویسی یکی از کارهایی بود که در دوره تخصص خیلی به من کمک کرد، البته در سال اول این خلاصه نویسی بگونه ای بود که به اندازه یک کتاب، حجم داشت، اما اواخر دوره هر چه تسلطم به مطالب بیشتر شد، این خلاصه هم کم حجم تر شد، مثلا کل کتاب میلر و کوئکزیست که دو مورد از رفرنس های مهم این دوره است را در چهار یا پنج دفتر خلاصه کردم و این خلاصه ها خیلی کمک کننده بود، در بین آزمون های شفاهی و کتبی هم توانستم یک دور داشته باشم.

وب دا: به نظر می رسد که حساسیت ها و مسئولیت های رشته بیهوشی نسبت به سایر رشته ها بیشتر باشد؟

بله دقیقا همین طور است و متاسفانه در کشور ما کمبود متخصص بیهوشی نیز به شدت وجود دارد، چون این رشته علیرغم سختی ها و مسئولیت های زیادی که دارد، درآمد متناسب ندارد، البته رشته بسیار پویایی است و من اگرچه اتفاقی وارد این رشته شدم اما علاقه زیادی به آن پیدا کردم، اما متاسفانه اهمیت کار متخصص بیهوشی در نگاه عموم جامعه پیدا نیست و خیلی از ما نمی دانیم که وقتی فردی در اتاق عمل بیهوش می شود، تمام زندگیش دست متخصص بیهوشی است.

 در دوره کووید اهمیت این رشته بیشتر شناخته شد و تقریبا بین 50 تا 60 درصد کار در بیمارستان ها روی دوش متخصصان بیهوشی بود، بخش اینترونشن هم که اکنون پیشرفت های زیادی کرده، به مدد بیهوشی هست، اما هیچ کدام از این اتفاقات سبب نشد که جایگاه این رشته بهتر شناخته شود و لذا در کشور ما جایگاه آن تا حدی می توان گفت که نادیده گرفته شده است، در کشورهایی مثل کانادا، استرالیا، آمریکا و ... جایگاه رشته بیهوشی بسیار بالاست و آن را از ارکان مهم کار درمان می دانند، اما در اینجا اهمیت رشته بیهوشی همیشه در حاشیه است و همین موضوع سبب شده که اشتیاق دانشجویان برای ورود به این رشته روز به روز کمتر شود و تعداد صندلی های خالی این رشته بیشتر شود. در واقع حجم کاری زیاد و بار قانونی این رشته و مسئولیتی که از بابت آن بر دوش متخصص بیهوشی بسیار سنگین است و این اقبال دانشجویان را به این رشته کم کرده است.

وب دا: در چه سالی ازدواج کردید و آیا همسرتان در مسیر تحصیل و کار همراه شما بودند؟

من سال 1391در ابتدای دوران عمومی پزشکی ازدواج کردم ( سال چهارم دوره عمومی)، همسرم پزشک نیستند، اما بسیار خوب مرا در طول 12 سال گذشته حمایت کردند و اگر نبود این پشتیبانی ها و همراهی ها؛ بویژه در دوره رزیدنتی که سختی کار در اوج بود، من نمی توانستم این دوره را با موفقیت به پایان برسانم، بین سال سه و چهار هم که چیف رزیدنت بودم و مسئولیت بیشتری برایم ایجاد شده بود باز هم همسرم خیلی حمایت کرد، پدر مادرم نیز از همان دوران مدرسه خیلی برای من زحمت کشیدند و حتی در این سالهای اخیر که من نمی توانستم وظایف فرزندی را در قبال آنها انجام دهم باز هم مرا تمام و کمال حمایت کردند و من واقعا ممنون آنها هستم.

وب دا: در بحث حمایت های اساتید هم آیا این پشتیبانی وجود داشته است؟

بله قطعا، برخی اساتید در مجموعه دانشگاه هستند که بصورت کلامی دانشجویان را حمایت می کنند و به آنها انگیزه می دهند و در واقع جدا از آن آموزشی که همه اساتید دارند، این انگیزه دادن فوق العاده مهم است و از جمله اساتیدی که در رشته ما بسیار حامی و متعهد به آموزش دانشجویان بودند، استاد شریفیان هستند که در سال جاری استاد برتر آموزشی هم شدند. استاد مکرم و خانم دکتر زیرک هم از جمله اساتیدی هستند که به صورت خاص خیلی به من انگیزه دادند. اساتید جوان هم در این حوزه بسیار کمک کننده بودند؛ هر چند که اساتید باتجربه هم به نحوی دیگر این کمک را داشتند، اما اساتید جوانی همچون دکتر فضلی و دکتر پور افضلی و دکتر جعفری واقعا با انرژی بودند و کلاس های آمادگی بورد برگزار می کردند، انگیزه میدادند و خیلی خیلی کمک کردند، حقیقتاً تعادل بین اساتید با سابقه و اساتید جوان برای هر گروه لازم و کمک کننده است.

وب دا: و سخن پایانی شما با مسئولین حوزه علوم پزشکی؟

حجم کار درمانی برای رزیدنت ها در حال حاضر بسیار بالاست و بهتر است که این لود کمتر بشود، ضمن اینکه باید توجه داشت که همه خدمات دولتی نباید توسط کادر علمی و آموزشی دانشگاه انجام شود و می توان در مواقعی از کادر درمان خارج از مجموعه هم کمک گرفت.


0779.jpg - 55.98 kBدکتر محمد حسن معلم،  دانش آموخته رشته ارتوپدی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، یکی از چهره های افتخارآفرین در آزمون بورد تخصصی سال 1403 است که با قرار گرفتن در جایگاه دوم کشوری و کسب حد نصاب بالایی از امتیازات بخش کتبی و شفاهی در این رقابت علمی، موفق به اخذ دانشنامه تخصصی در آزمون بورد تخصصی سال جاری شده است. پایگاه خبری وبدا ضمن تبریک این افتخار بزرگ به جامعه فرهیخته علوم پزشکی مشهد، گفتگویی داشته با دکتر محمد حسن معلم، رتبه دوم آزمون بورد تخصصی در گروه ارتوپدی که شرح آن را در ادامه می خوانید:

وب دا: ضمن خیرمقدم و تبریک کسب رتبه برتر در بورد تخصصی سال جاری، لطفا در ابتدا بیوگرافی مختصری در رابطه با خودتان عنوان بفرمایید؟

دکتر محمد حسن معلم هستم، متولد سال 1373 در کشور کانادا، در سال 1392 پزشکی عمومی را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد آغاز کردم و پس از اتمام دوره عمومی در سال 1399 ، طی همان سال وارد دوره دستیاری در رشته ارتوپدی شدم.

وب دا: خانواده شما ساکن کانادا بودند؟

بله، چندسالی در کانادا ساکن بودند، چون پدرم هیئت علمی دانشکده داروسازی بودند و با توجه به اینکه در رشته سم شناسی، بورسیه کانادا شده بودند، به این کشور عزیمت می کنند و من در همان جا متولد می شوم، حدود ۶ سال داشتم که خانواده به ایران بازگشت و من تحصیلات را از همان ابتدا در ایران بودم.

وب دا: چرا رشته ارتوپدی را انتخاب کردید؟

من از همان زمان که در دوره استاژری، وارد بخش‌های ارتوپدی می شدم، احساس کردم که به این رشته علاقه‌مند هستم و از همان زمان، تصمیم گرفتم که وارد این رشته شوم، خداوند هم یاری کرد و در همان سال اول در رشته ارتوپدی پذیرفته شدم، با اینکه شرایطی وجود داشت که در دانشگاه های دیگری همچون دانشگاه تهران تحصیل کنم اما به دلایل مختلف ترجیح دادم که در مشهد تحصیل کنم.

وب دا: حیطه کار پدر شما در انتخاب رشته شما موثر بود؟

بله، بی تاثیر نبود، البته من در دوره دبستان علاقه‌ام بیشتر به رشته ریاضی بود، اما به دلایلی رشته تجربی را انتخاب کردم و طبعاً یکی از مهم‌ترین مشوق‌های من پدرم بودند.

وب دا: فکر می‌کنید چه مسیری و برنامه‌هایی به شما کمک کرد که به رتبه بورد تخصصی دست پیدا کنید؟

چند عامل در این امر موثر بود، ابتدا زحمات اساتیدم بود که هم در بحث عملی و هم تئوری خالصانه هر آنچه را که می‌دانستند به ما منتقل کردند، در کنار همه اساتید باید به صورت ویژه از مدیر گروه استاد ابراهیم‌زاده تشکر کنم که شرایطی را فراهم کردند تا با تلاش‌های ایشان جو خیلی خوبی در فضای رشته ارتوپدی ایجاد شود.

وب دا: برنامه مطالعه تان برای حضور در آزمون بورد تخصصی چطور برنامه ریزی شده بود؟

 با توجه به اینکه رشته ارتوپدی به ویژه در دو سال اول، بسیار فشرده و سخت است، در این مقطع زمانی ما چندان فرصت مطالعه منسجم نداشتیم و معمولا قبل از کلاس‌ها یا عمل‌هایی که داشتیم مطالعه می‌کردیم، اما در سال‌های سوم و چهارم دستیاری زمان بیشتری برای مطالعه فراهم بود و علاوه بر کلاس‌های آموزشی روتین که به صورت منظم انجام می‌شد، بسیار در ارتقای دانش ما موثر بود. در مسیر مطالعه نقش خانواده بسیار مهم بود و همین که شرایط سخت رشته ما را درک می‌کردند و اگر درگیر کشیک بودیم یا درس بودیم بسیار همدلی می کردند، اتفاق ارزشمندی بود و من از همین جا از همسرم و پدر و مادرم و همه خانواده تشکر می‌کنم که از هیچ کمکی دریغ نکردند.

وب دا: سبک مطالعه خاصی داشتید؟

در فضای مطالعه با توجه به اینکه با دوستان و هم گاردی ها درس می خواندیم و در واقع یک جمع سه نفره را تشکیل داده بودیم که یکدیگر را کمک می‌کردیم این امر بسیار موثر بود و به حمدالله هر سه نفر رتبه برتر را کسب کردیم.

وب دا: چه سخنی با مسوولان دانشگاه دارید؟

با توجه به حجم کار و سختی‌های دوره رزیدنتی، انتظار می رود که حداقل در مسائل ملی وضعیت بهتر شود و تدابیری اتخاذ گردد که دغدغه‌های مالی برای رزیدنت‌ها وجود نداشته باشد، البته همت مسئولان محترم دانشگاه در این مسیر وجود دارد و ما اقداماتی را در این راستا شاهد بودیم اما باز هم جای کار هست و با توجه به اینکه بار اصلی کار در بیمارستان روی دوش رزیدنت‌ها است، شاید نیاز باشد که بیش از این به آنها توجه شود .

وب دا: فکر می‌کنید رمز موفقیت در آزمون‌های مهمی همچون بورد تخصصی چیست؟

هرچند که در یکی دو سال اول دوره تخصص، فرصت زیادی برای دانشجویان وجود ندارد که مطالعه کنند، اما همان زمان‌های مختصری که قبل از کلاس یا عمل یا مورنینگ وجود دارد، می‌توانند مطالب مربوط به کلاس یا مورنینگ را مطالعه داشته باشند، این کار قطعاً در پیشرفت آنها موثر خواهد بود، سال آخر نیز که بسیار مهم است، بهتر است برنامه‌های غیر درسی و تفریحات کاملاً محدود شود و زمان را به صورت حداکثری روی مطالعه قرار دهند.

وب دا: آیا برنامه خاصی برای آینده دارید؟

فعلاً ماندن در فضای دانشگاه به عنوان عضو هیئت علمی از جمله برنامه‌هایی است که در ذهن دارم و هرچند هنوز کاملاً قطعی نشده، اما با توجه به اینکه فضای آکادمیک دانشگاه کمک می‌کند تا فرد از پویایی و رشد بیشتری در دانش و تجربه برخوردار باشد، ترجیح می دهم در این فضا باقی بمانم. در حال حاضر درخواست این موضوع داده شده و باید ببینیم که در ادامه به خواست خداوند چه خواهد شد.

 

 


0884.jpg - 55.87 kBاحساس غم و شادی در حوزه‌ی درمان کودکان، به مراتب عمیق تر از حوزه درمان بزرگسالان است

دکتر فرزانه داورنیا، دانش آموخته رشته اطفال در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، یکی از چهره های برتر در آزمون بورد تخصصی سال 1403 است که با توجه به کسب امتیاز بالا در مراحل کتبی و شفاهی این رقابت علمی، به عنوان یکی از دانشجویان ده درصد برتر معرفی و موفق به اخذ دانشنامه تخصصی آزمون بورد تخصصی سال جاری گردیده است. پایگاه خبری وبدا ضمن تبریک این افتخار ارزشمند به جامعه فرهیخته علوم پزشکی مشهد، گفتگویی داشته با این چهره برتر آزمون بورد تخصصی در گروه اطفال، که شرح آن را در ادامه می خوانید:

وب دا: ضمن خیرمقدم و تبریک کسب رتبه برتر در بورد تخصصی سال جاری، لطفا در ابتدا بیوگرافی مختصری در رابطه با خودتان عنوان بفرمایید؟

دکتر فرزانه داورنیا هستم، متولد شهریورماه 1373 در شهر مشهد، بعد از طی دوره ابتدایی، دوران راهنمایی را در مدرسه نمونه دولتی مصلی نژاد و دوره دبیرستان را در مدرسه فرزانگان گذراندم و در ادامه وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد در رشته پزشکی شدم، بعد از دوره عمومی وارد دوره تخصص کودکان شدم و در همین دانشگاه به ادامه تحصیل پرداختم.

وب دا: برای کسب این موفقیت چه برنامه مطالعاتی داشتید ؟

رشته کودکان، از جمله رشته هایی است که مخصوصا در سال اول کشیک های سختی دارد و خیلی توقع زیادی از یک رزیدنت سال اول نیست که بتواند زمان زیادی برای مطالعه قرار دهد، ولی به نظر من اگر از سال اول دانشجو بتواند همان بیمارانی را که می بیند و حتی بعضی موارد را مطالعه رفرنس داشته باشند، خیلی کمک کننده خواهد بود. من هم از اواخر سال دو بطور جدی شروع کردم به درس خواندن و ترجیح خودم این بود که با رفرنس پیش بروم و البته از تست ها و کتاب های متفرقه هم به صورت جانبی کمک گرفتم. مدیر گروه ما آقای دکتر ملک که آن زمان مسئول رزیدنت ها بودند، یک برنامه ریزی خیلی خوبی برای آزمون ها داشتند و طبق همان برنامه ریزی من سعی کردم تا جایی که میتوانم بخوانم و بعد از اردیبهشت که بخش ها تمام شد و کشیک نداشتیم، ساعت مطالعه بیشتر شد و همینطور تست های بیشتر و با توجه به اینکه هر رشته، یکسری دروس با تعداد سوال مهمتر دارد؛ مثلا در رشته ما درس نوزادان و درس عوفونی خیلی مهم تر بود با تمرکز بیشتر روی این موارد مطالعه می کردم.

وب دا: تصور کسب رتبه در بورد تخصصی تا چه حد برای شما محقق شدنی بود؟

 به نظر من هم اگر کسی بخواهد واقعا شدنی است؛ یعنی رتبه آوردن در بورد اصلا چیز دور از دسترسی نیست و فقط کافی است که این اراده باشد. ضمن اینکه قبل از بورد آزمون ارتقاء را داشتیم و خود همین موضوع کمک می کرد که برای بورد آماده تر بشویم، هدف من بورد بود و اگر شما بورد را داشته باشید، قطعا ارتقا را هم دارید، ولی از این نظر آزمون ارتقا برای من اهمیت داشت که خودم را میتونستم محک بزنم و ببینم این چند ماهی که دروس را خواندم نقاط ضعفم کجاست و در این فاصله یک ماهه بین برد و ارتقاء روی نقاط ضعفم بیشتر کار کنم.

وب دا:  با توجه به تجربه حضورتان در دانشگاه، آیا نکته نظری در جهت هر چه بهتر شدن فضای دانشگاه دارید؟

معمولا ما دروس مختلف را به صورت روتیشن می گذارانیم و اگر برای همه روتیشن ها برنامه ریزی کلی وجود داشته باشد که ما رفرنس خوانی داشته باشیم، خیلی به دانشجو کمک خواهد کرد، نکته دیگر بحث فشار کاری بر رزیدنت هاست و مخصوصا سال آخر اگر تعداد کشیک ها کم و سبک تر باشند قطعاً زمان بیشتری برای درس خواندن خواهد بود.

وب دا: شخصا چه روشی را برای مطالعه و مرور مباحث آزمون بکار می گرفتید؟

من معمولا خلاصه برداری داشتم و خلاصه ها را به صورت عکس در گوشی ذخیره و استفاده می کردم. البته چون غالباً خیلی زود تمرکزم را از دست می دادم، سعی می کردم با گوش کردن فایل ها تمرکزم را بالا ببرم. یا حتی بعضی درس ها را می خواندم و صدای خودم را ضبط می کردم و دوباره گوش می دادم، این خیلی کمک میکرد. تست زدن هم مهم بود و اگر مباحثی را مطالعه می کردم، معمولا بلافاصله تست های مربوط به آن را می زدم.

وب دا: چه زمانی ازدواج کردید و آیا فرزند هم دارید؟

دوران عمومی و اواخر استاژری بودم که ازدواج کردم، همسرم مهندس هستند و هنوز فرزندی ندارم.

وب دا: نقش حمایتی خانواده و اساتید را در موفقیت خود چطور می بینید؟

 نقش خانواده واقعاً بر هیچ کس پوشیده نیست و این که چقدر حمایتشان میتواند اهمیت داشته باشد، به عنوان یک خانم متاهل بالاخره دغدغه های بسیاری در زندگی من بود و میدانم که برای همه رزیدنت ها این مسئله هست و اگر حمایت همسر و خانواده نباشد عملا نمی توان کاری انجام داد، همسرم نیز خیلی در این راه همراه من بودند و مثلا اگر روزی قرار بود 9 یا 10 ساعت درس بخوانم ایشان سعی میکرد فضای خانه آماده باشد و در امور خانه چنانچه کاری از دستش برمی آمد، انجام میداد، در مورد اساتید هم خیلی تشکر کنم از آقای دکتر ملک که مسئول رزیدنت ها بودند. ایشان بسیار زحمت کشیدند که یک سری مسائل باب بشود؛ مثلا تعداد روزهای کشیک رزیدنت ها را کمتر کردند و  در روتیشن ها سعی می کردند تجربیات شان را در اختیار ما قرار دهند. همچنین از آقای دکتر آخوندیان مدیر گروه کودکان و خانم دکتر اشرف زاده رییس هیات بورد کمال تشکر رادارم و برای آنها آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون دارم.

وب دا: خاطره ای هم ازدوران تحصیل و فعالیت در حوزه پزشکی دارید؟

خاطره تلخ و شیرین که بسیار زیاد است، ولی آنچه را که من خیلی خوب در رشته خودم احساس کردم، عظمت خداوند است. وقتی شما برای یک نوزاد بدحال تلاش می کنید تا احیاء شود و این تلاش نتیجه می دهد و نوزاد حیات دوباره می گیرد، لذت این لحظه ها وصف ناشدنی است و برای شخص من بار معنوی زیادی دارد. غم و شادی که ما برای کودکان داریم خیلی عمیق تر از احساس غم و شادی است که برای یک فرد بزرگسال داریم.

وب دا: چه صحبتی با مسوولان حوزه علوم پزشکی دارید؟

در حال حاضر حقوق یک متخصص از رزیدنت کمتر است و این خیلی ناامید کننده است، من تا شش ماه پیش که رزیدنت بودم خیلی بیشتر دریافتی داشتم تا اکنون که به عنوان متخصص مشغول به کار می شوم، متاسفانه این مسائل اقتصادی در کشور ما هست و باید برای آن چاره اندیشی کرد.


0858.jpg - 54.17 kBدکتر هادی فارسیانی، متولد 1358 در استان قزوین و عضو هیأت علمی گروه میکروب شناسی و ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، یکی از اساتید و محققان جوان، در حوزه های آموزشی و پژوهشی این مجموعه دانشگاهی است که پس از اتمام دوره دکترای باکتری شناسی در سال 1395 فعالیت خود در این دانشگاه را به عنوان عضو هیات علمی آغاز نمود و در طول 8 سال خدمت، ضمن تربیت دانشجویان بسیار، در زمینه های تحقیقاتی و تشخیصی نیز فعالیت های در خور ستایشی را رقم زده است. " طراحی کیت تشخیصی مننژیت باکتریال " توسط تیم تحقیقاتی دکتر هادی فارسیانی و معرفی این اثر پژوهشی به عنوان یکی از تحقیقات برتر، توسط معاونت پژوهشی دانشگاه در سال جاری، تنها یک نمونه از ده ها فعالیت اثرگذار این استاد و محقق جوان و همکاران ایشان در گروه میکروب شناسی و ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که بی شک در رفع بخشی از نیازهای حوزه درمان و ارتقاء توانمندی آن در کمک رسانی به بیماران کمک کننده خواهد بود. پایگاه خبری وبدا در راستای انجام مصاحبه و آشنایی بیشتر با اساتید جوان هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، گفتگویی با این استاد و محقق جوان داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:  

وب دا: استاد محترم ضمن سپاس از حضور شما در این مصاحبه، لطفا گفتگو را با شرح مختصری از سوابق تحصیلی تان آغاز بفرمایید ؟

من دوران ابتدایی تا دبیرستان را در زادگاهم؛ شهر قزوین سپری کردم. پس از اخذ مدرک لیسانس در رشته بیولوژی سلولی و مولکولی در دانشگاه زنجان، در رشته میکروب شناسی پزشکی در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علوم پزشکی شیراز پذیرفته و در سال  1384 دوره تحصیل در این مقطع را به پایان رساندم. بعد از پایان این دوره، خدمت سربازی را در وزارت دفاع و بیمارستان شهید چمران تهران به مدت دو سال سپری کردم و پس از آن برای گذراندن  طرح دوره کارشناسی ارشد عازم دانشگاه علوم پزشکی زابل شدم و به مدت دو سال به عنوان هیأت علمی در مقام مربی ( از سال 1386 تا 1388 ) خدمت نمودم. در سال 1389 در دانشگاه علوم پزشکی مشهد دوره دکترای باکتری شناسی پزشکی پذیرفته شده و سال 1394 هم فارغ التحصیل شدم و از سال 1395 فعالیت خود را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد به عنوان عضو هیات علمی آغاز کردم و اکنون مدت 8 سال است که عضو هیات علمی گروه میکروب شناسی و ویروس شناسی دانشگاه  علوم پزشکی مشهد هستم.

وب دا: با توجه به تجربه‌ای که در فضای شغلی خود در دانشگاه داشته‌اید تصور می‌کنید چه اقدامات و برنامه‌هایی می‌تواند به هرچه بهتر شدن این فضا کمک کند؟

در مورد بهتر شدن فضا در حوزه آموزش با توجه به تجربه کم در این حوزه  باید عرض کنم که اگر بخواهیم در حیطه آموزش تاثیرگذار باشیم، برقراری ارتباط نزدیک با دانشجو و دخیل کردن دانشجو در فرآیندهای آموزش می تواند نقش موثری در بهبود فضای آموزشی داشته باشد. روش های قدیم تدریس مبتنی بر استاد بود و استاد به تنهایی تدریس می کرد و دانشجو در سر کلاس تنها یادداشت برداری می کرد، اما تقریبا در یک دهه اخیر، در تمام دنیا این روش تغییر کرده و روشهای جدیدتر و مدرن تر جایگزین آن شده است.

در روش های مدرن، همکاری استاد و دانشجو توأمان است، یعنی در آموزش  و فرآیند یادگیری دانشجو را هم دخیل می کنند و به عبارتی 70 تا 60 درصد بار آموزش بر عهده استاد و  30تا 40 درصد بر عهده دانشجو خواهد بود. در واقع  دخالت دادن دانشجو برای این است که فقط شنونده نباشد، چون اکنون مشکلی که در آموزش داریم این است که کیفیت کلاس های آموزشی به دلیل غیرفعال بودن دانشجو کاهش یافته و از طرفی باعث خستگی دانشجو و کاهش راندمان آموزش می شود، در حالیکه روش های جدید تاکید دارند که استاد از دانشجو هم در کلاس استفاده کند به طوریکه  دانشجو در ارائه برخی از موضوعات و جلسات نقش فعال داشته باشد. علاوه بر این در ارزیابی و اختصاص نمره درس،   نمره ای هم بابت فعالیت ها و مشارکت های داخل کلاس برای دانشجو در نظر گرفته شود؛ به خصوص در دروس تئوری تا دانشجو انگیزه بیشتری برای حضور در کلاس ها و فعالیت های آموزش داشته باشد.

با توجه به این روش نوین آموزش، طی یک سال اخیر تصمیم گرفتم نوآوری هایی در حوزه آموزش انجام دهم به طوریکه فرصتی هم به دانشجویان برای مشارکت در ارائه مباحث داده شده   و در کلاس فعال باشند و نمره ای هم در کنار آن دریافت کنند و این طور نباشد که تنها بنده در کلاس صحبت کنم.  بنابراین جذاب کردن  و متنوع کردن کلاس های آموزشی یکی از راههای بهتر کردن افزایش تأثیر در حوزه آموزش است و همچنین موجب افزایش  اعتماد به نفس دانشجو می شود.

 این شیوه آموزشی از طریق ارتباط مؤثر بین  استاد و دانشجو امکان پذیر است. البته با در نظر گرفتن شأن استاد و حفظ نظم کلاس می توان با دانشجو ارتباط خوبی برقرار کرد؛ به خصوص دانشجویان  نسل جدید که به نسل Z   معروف هستند و ویژگی آنها این است که با فضای مجازی، اینترنت و تکنولوژی بزرگ شده اند و مقداری رفتارهای آنها با نسل ما متفاوت است به هر حال مواجه شدن با نسل جدید توانمندی و راهکارهایی را می طلبد. با این حال در اکثر  موارد اگر  با  حفظ شأن و نظم کلاس به دانشجو فرصت مشارکت در امور آموزشی دروس داده شود،   به نظرم می تواند  به افزایش راندمان آموزش کمک کند.

علاوه بر این نکته مهمی  که من از اساتید بزرگوارم یادگرفتم این است که تنها مباحث علمی درکلاس مطرح نشود. به طوریکه  میتوان با گفتن  تجربیات زندگی شخصی و طرح موضوعات  فرهنگی و اجتماعی به رشد فکری دانشجویان هم کمک نماییم.  به نظرم صحبت کردن در مورد این موضوعات می تواند به برقراری ارتباط نزدیکتر با دانشجو  و افزایش راندمان آموزشی کمک نماید.

 بنابراین اگر می خواهیم حیطه آموزش تغییر کند، اول از همه باید روش های تدریس و آموزش را به روزتر کرده و تغییر دهیم و از حالت سنتی خارج کنیم .اینکه دانشجو از استاد تأثیر می پذیرد مربوط به تمام نسل ها است و نسل جدید هم از معلم خود به همان اندازه که از پدر و مادر خود تاثیر می پذیرند از معلم در دانشگاه و مدرسه نیز تأثیر می پذیرند. من ابتدا به خودم و سپس سایر همکاران می گویم که از این مسیر هم می توانیم بر دانشجو اثرگذار باشیم. به هر حال یک استاد تجربه بیشتری دارد و بازگویی این  تجربیات برای دانشجو  می تواند به  ارتقاء فکری و نگرشی دانشجو و اینکه  چگونه بتواند موقعیت ها و مشکلات زندگی خود را مدیریت کند کمک نماید.

در مورد حوزه پژوهش نیز باید اذعان داشت که  ایرادات و مشکلاتی در این حوزه وجود دارد؛ (البته این ایرادات به خود بنده نیز وارد است)  از جمله مشکلات این است که طرح های تحقیقاتی دانشگاه بیشتر مقاله محور هستند و تبدیل به پایان نامه شده و در کتابخانه آرشیو می شود و سپس مقاله از آن استخراج و در نهایت منتشر می شوند . در واقع بخش عمده ایی از این طر ح ها  نقشی در حل  مشکلات جاری به خصوص حوزه بهداشت و درمان ندارد و در نتیجه برون ده عملی ندارد. لذا به نظرم در این مورد می توان با در نظر گرفتن مشوق هایی اساتید و دانشجویان را ترقیب نمود تا بخشی از طرح های تحقیقاتی را بر اساس حل یک مشکل محلی یا ملی طراحی نمایند. البته قدم های خوبی برای نیل به این هدف در دانشگاه برداشته شده ولی به نظرم کافی نیست. 

با این حال همه پروژه ها را نمی توان مشکل محور تعریف کرد اما شاید بتوان گفت؛ چنانچه هر استادی این هدف گذاری را داشته باشد، که  50 درصد طرح های تحقیقاتی خود  را براساس حل یک مشکل محلی یا ملی تعریف نماید  به نظر می توان در این حوزه پیشرفت فراوانی کرد. 

 بنابراین چنانچه هدف از انجام پژوهش برای دانشجو تنها دفاع از پایان نامه باشد، یا من که در جایگاه استاد هستم فقط به فکر کسب امتیاز برای ارتقا باشم  در این صورت به هدف اصلی  این حوزه که همان کمک به حل مشکلات است نخواهیم رسید.

در حوزه درمان هم با توجه به فعالیت در آزمایشگاه ، بنده و سایر همکاران میتوانیم با نظارت بر چگونگی انجام تست های تشخیصی و پروسه های کنترل کیفی و به روز رسانی تست های تشخیصی  به این حوزه کمک نماییم.  

طی 8 سال اخیر که مشغول کار  در بخش آزمایشگاه بودم سعی ما بر آن بوده است که  برخی از پژوه هایی که در پژوهش تعریف می کنیم در انتها بتوانیم از نتایج آن  برای درمان استفاده کنیم. به طوریکه از نتیجه  این طرح های تحقیقاتی  در به روز نمودن و تکمیل تست های تشخیصی استفاده نماییم.  چرا که تشخیص بهتر به درمان سریعتر و در نهایت رضایت مردم می انجامد.

وب دا: با توجه به فعالیت دانشگاه در سه حوزه آموزش، درمان و پژوهش حفظ ارتباط این سه حوزه از نگاه شما تا چه حد اهمیت دارد و اساسا آیا می‌توان این سه حوزه را اولویت بندی کرد ؟

به نظر من اولویت با حوزه آموزش است، اگر قواعد و چهارچوب های آموزشی به درستی انجام شوند ، مطمئنا نیرویی که در بخش درمان فعالیت می کند با توجه به اینکه نیروهای بخش درمان همه از بخش آموزش اضافه می شوند،، نیروی متبحرتر و بهتری خواهد بود. در پژوهش نیز دانشجویی که فعالیت پژوهشی یا پایان نامه انجام می دهد چنانچه آموزش درستی نیز در این راستا دیده باشد خروجی بهتر در این حوزه خواهد داشت بنابراین اعتقاد دارم  اولویت اصلی دانشگاه باید حوزه آموزش باشد و نباید برای انجام درمان و پژوهش حوزه آموزش تحت تاثیر قرار گیرد.  چرا که آموزش اگر درست و کامل  انجام شود، نیروی متخصص درستی نیز در زمینه درمان و پژوهش پرورش خواهد یافت و همین موضوع  به افزایش کیفیت در  این دو حوزه منجر خواهد شد.

به نظر بنده یک مشکلی که طی یک دهه اخیر در دانشگاه های علوم پزشکی وجود داشته این است که از  اهمیت حوزه آموزش کاسته شده است. در حالیکه به نظرم  با آموزش درست درمان و پژوهش نیز متناسب با آن رشد خواهند کرد و برای بهتر کردن حوزه آموزش همان طور که پیش تر بیان شد، استفاده از  روش های نوین آموزشی و کمک به دانشجو جهت افزایش توانایی ها در بعد های علمی و  غیر علمی میتواند موثر باشند.

وب دا: با توجه به نقش مهم و اثرگذار اساتید در فضاهای مختلف آموزشی و پژوهشی و درمانی دانشگاه ، از نگاه شما یک استاد موفق در این حوزه‌ها چه شاخصه‌هایی دارد؟

بنده خودم در دوران تحصیل فراوان از اساتید در مقاطع مختلف آموخته ام و درواقع بخشی از شخصیت شکل گرفته در خودم را مدیون این اساتید می دانم. به  طوریکه چند تن از اساتید بزرگوارم روی نگرش بنده و ماندن من در فضای دانشگاه تاثیر عمیقی گذاشتند، بنابراین استاد خیلی میتواند بر نگرش و عقاید دانشجویان اثرگذار باشد . با این حال به نظرم یک معلم یا استاد زمانی می تواند بیشترین تاثیر را بر دانشجو داشته باشد که واقعا همه آن چیزهایی را برای دانشجو بیان می کند  در قدم اول خود  اعتقاد داشته و به آن عمل کند. در واقع اگر یک استاد  به طور نسبی در موضوعات و موقعیت های مختلف  خوب و شایسته رفتار کند بعداز مدتی به طور ناخودآگاه برای دانشجویان خود الگو می شود و زمانی که دانشجویان از وی صحبت می کنند به نیکی از او یاد خواهند کرد. البته همه ما ممکن است ایراد، نقص و یا خطا داشته باشیم ، شکی نیست و استاد هم از این موضوع مستثنی نیست. اما اساتید با توجه به جایگاهی که دارند اگر الگو باشند ( که آن هم باز برمی گردد به جایگاه مهمی که استادی دارد ) و سعی کنند که رفتار مناسبی  در محیط های آموزشی، درمانی و پژوهشی داشته باشند در این صورت می توانند بر دانشجویان و سایر کارکنان در حوزه های مختلف تاثیر گذار باشند. .       

بنده استادی داشتم که می گفت شما در صورتی که بتوانید حتی  روی یک دانشجو اثر بگذارید وظیفه استادی خود را انجام داده اید و و اینکه ما بتوانیم هم در بحث رفتاری و هم در مباحث علمی و اخلاقی الگو قرار بگیریم در رسیدن به این هدف بسیار موثر است.

 اگر استادی الگو قرار بگیرد، به نظرم استاد موفقی خواهد بود و شاخصه استاد موفق را دارا است. البته من جزء این گروه از اساتید  نیستم اما سعی می کنم طوری رفتار کنم که منزلت استادی و معلمی حفظ شود.

 به نظرم ما باید آن چه را بیان می کنیم خود بدان عمل کنیم چرا که در صورت عدم انجام آن ویژگی ها تاثیر عکس بر روی دانشجو خواهد داشت. به نظر این خیلی مهم است که خود ما بتوانیم شاخص های یک استاد خوب را داشته باشیم و سعی کنیم آن را حفظ و تکمیل کنیم . با این حال اثرگذاری زمانی امکان پذیر است که یک استاد بتواند آن چه را در کلاس به عنوان اخلاق و ویژگی های خوب شرح می دهد خود به آنها عمل کند، در نتیجه استادی کار سختی است و چنانچه مرتکب خطایی شویم اثر منفی و بالعکس بر دانشجو خواهد داشت.

وب دا: در مسیر تحصیل و فعالیت‌های کاری آیا چالش ها و موانعی را هم تجربه کردید؟ در صورت پاسخ مثبت بفرمایید چطور با این چالش ها و موانع مقابله کرده اید؟

زندگی از همان ابتدا مسیری است پر از چالش های مختلف.  به طوریکه برخی از فلاسفه اعتقاد دارند که  زندگی سراسر رنج و عذاب است و تنها بخش کوچکی از آن با خوشی و شادی همراه است. برای من هم اینگونه بوده است؛ هم در دوران تحصیل و هم در دوره ای که در دانشگاه علوم پزشکی مشهد و دانشگاه زابل مشغول به خدمت بودم مشکلات شخصی و کاری برایم بوجود آمده است.

با افزایش سن به این پختگی رسیدم که مشکلات در زندگی همه انسان ها وجود دارد، اما هیچ مشکلی همیشگی و پایدار نیست و آن مشکل قابل حل است و در گذر زمان اهمیت خود را از دست می دهد. بنابراین چنانچه فردی به این فهم از زندگی  برسد که هیچ مشکلی پایدار نخواهد بود و اهمیت آن همیشگی نخواهد بود، می تواند راحت تر با مشکلات  مواجه شود. موضوع دیگری که می تواند در تحمل سختی ها به ما کمک کند داشتن امید به آینده بهتر است. لذا من همیشه سعی میکنم این امید را حتی شده با رویاپردازی حفظ کنم.

البته یک زمان هایی در زندگی امید داشتم و بواسطه آن  تلاش هم کردم  ولی به خواسته خود نرسیدم، به نظرم در اینجا چیزی فراتر از قدرت امید و تلاش ِ ما انسانها  دخالت دارد که همان  بحث اراده خداوند است. بنابراین وقتی فرد تلاش خود را کرد و به آن جایگاه نرسید باید قدرت الهی نیز در نظر داشته باشد. اما وقتی تلاش و امید بوده یا به عبارتی توکل به خدا بوده اما در آن لحظه نسبت به خواسته خود نرسیده باید آن را حکمت خدا بدانیم. من در مقاطعی از زندگی  برای برخی شکست ها و عدم موفقیت ها  ناراحت و افسرده می شدم اما بعد از گذر زمان  که به گذشته نگاه میکنم و دیدن اتفاقات  خوب بعد از  آن نرسیدن ها به این نتیجه رسیدم که نرسیدن و نشدن برخی چیز ها حکمتی دارد که ما انسانها از درک این موارد عاجزیم. در صورتی که به این فهم برسیم  خیلی از مشکلات ذهنی ما از جمله اضطراب، نا امیدی، استرس های روزمره حل خواهد شد،

وب دا: آیا خانواده هم در پیشرفت های تحصیلی و کاری شما نقش داشتند؟

من به واسطه تحصیل در مقاطع مختلف از 18 سالگی دور از خانواده بودم. با این حال کمک عاطفی، فکری و مالی خانواده در طی نمودن این مسیر همیشه همراهم بوده و من از این نظر خودم رو مدیون خانواده به ویژه پدر و مادرم میدانم. اینکه شما کنار خانواده تحصیل یا کار کنید واقعا لذت بخش خواهد بود. لذتی که متاسفانه من نداشتم. لذا به همه همکاران و دانشجویانی که از این موهبت برخوردار هستند توصیه میکنم که قدر این نعمت ویژه را بدانند.

وب دا: اوقات فراغت خود را به چه فعالیت هایی می گذرانید؟

من به ورزش فوتبال از دوره کودکی علاقه داشته ام و سعی می کنم همیشه ورزش فوتبال  را در برنامه زندگی ام داشته باشم.  ورزش ( به ویژه فوتبال) علاوه بر کمک به سلامت جسمی نقش خیلی مهمی در افزایش روحیه و کاهش استرس و اضطراب های زندگی دارد .  یکی دیگر از علایق من تماشای فیلم است. با وجود مشغله کاری سعی میکنم هفته ایی یک فیلم ببینم.  البته به مطالعه کتاب به ویژه کتابهای تاریخی هم علاقه زیادی دارم . اگرچه به دلیل مشغله کاری کمتر امکان خوندن کتاب فراهم می شود.

 

 

اطلاعات تماس سامانه خبری وب دا

Image
آدرس: مشهد، خیابان دانشگاه، ساختمان قرشی
کد پستی :۹۱۷۷۸۹۹۱۹۱
نمابر: ۳۸۴۳۶۸۲۷ ۰۵۱
رایانامه :webda@mums.ac.ir
سامانه پیام کوتاه: ۳۰۰۰۲۱۹۱
Image
Image
Image
Image
Image
Image
Image